شماره دهم نشریه هفت کوچه

Page 1


‫حرف اول‬

‫اردوان روزبه‬

‫________‬ ‫این جا مجله الکترونیکی «هفت کوچه» است‪ .‬صدای مارا از واشینگتن می‌شنوید‪ .‬این‬ ‫دهمین شماره از هفت کوچه است که شما می‌بینید‪ .‬کاری مشترک از «بنیاد فرهنگی کوچه»‬ ‫و «موسسه انتشارات هفت»‪ .‬مسیر پر فراز و نشیب مستقل نوشتن و مستقل ماندن گاهی بار‬ ‫سنگینش آدم را از راه رفتن باز می‌دارد اما این برای کسی که به هدفی می‌اندیشد «موقت»‬ ‫است و این گونه است که به محض فرصت‌سازی باز در جاده پر فراز و فرود راه ادامه دارد‪.‬‬ ‫این نشریه محصول تالش گروهی روزنامه‌نگار است که در روزهای سخت «داللی‬ ‫و دلقکی» به سختی گذران زندگی می‌کنند و هنوز قلم به دست هستند و نه قلم به مزد‪.‬‬ ‫«هفت کوچه» قرار است پس از یک وقفه چند ماهه به طور منظم ماهیانه منتشر شود‪.‬‬ ‫این شماره دهم در واقع سرآغاز این بازگشت است‪ .‬مجله‌ای که پیش روی شماست‬ ‫حاصل انتخاب نوشته‌ها و مقاالت منتشر شده در طول یک ماه در رادیو کوچه است‪ .‬البته‬ ‫به مرور مجموعه‌ای از نوشته‌های اختصاصی برای مجله نیز به آن افزوده خواهد شد‪.‬‬ ‫اما ایران در ماه‌هایی که گذشت فراز و فرودهای جدی را گذراند‪ ،‬مهمترین و شاید‬ ‫مبارک‌ترین اتفاق بعد هشت سال خروج «محمود احمدی‌نژاد» از ساختمان ریاست‬ ‫جمهوری در خیابان پاستور بود‪ .‬به نظر می‌رسد رقابتی که در دور یازدهم ریاست‬ ‫جمهوری رخداد تفاوت‌هایی با دورهای قبل داشت‪ .‬رهبر جمهوری اسالمی از مخالفان‬ ‫نظام هم دعوت می‌کند تا در «انتخابات» شرکت کنند‪« .‬هاشمی رفسنجانی» یکی از‬ ‫ارکان حاکمیت که در طول چند دهه گذشته یکی از نقش‌های کلیدی را در نظام بازی‬ ‫کرده است‪« ،‬رد صالحیت» می‌شود و به طور تقریبی می‌توان گفت برای اولین‌بار و به‬ ‫خصوص بعد از اعتراض‌های ‪ ۸۸‬به نوعی حاکمیت «عقب نشینی» می‌کند‪.‬‬ ‫شاید این بار در روند انتخابات سعی شد دست‌کم اوضاع روشن‌تر از ‪ ۸۸‬باشد‪ .‬به هر‬ ‫روی همان‌قدر اعتراض‌های پس از انتخابات برای مردم ایران هزینه داشت‪ ،‬به مراتب‬ ‫هزینه سنگین‌تری را بر شانه حاکمیت گذارد‪ .‬اما آن‌چه که مسلم است روند اداره کشور در‬ ‫طول هشت سال گذشته چنان ایران را به سمت پرتگاه برده است که حتا با در نظر گرفتن‬ ‫«منافع خود نظام» کار به این آسانی نخواهد بود‪.‬‬ ‫اما سوال این است‪« :‬آیا نظام حتا با رویکرد حفظ بقا به این نتیجه رسیده است که‬ ‫اندکی میل به خواسته‌های مردم داشته باشد؟» در واقع «حسن روحانی» می‌تواند یک‬ ‫فرصت یا تهدید برای حاکمیت در ایران باشد‪.‬‬ ‫او سابقه مناسبی در جامعه جهانی دارد‪ .‬در مذاکرات هسته‌ای توانست جایگاه مناسبی‬ ‫از خود نشان بدهد‪ .‬در شعارهای انتخاباتی خود به خواسته‌های مدنی مردم توجه نشان داد‬ ‫و در واقع حصر شده‌گان معترض را «عامل فتنه» نخواند و به دنبال آشتی خود را نشان‬ ‫داد‪ .‬مردم هم به او اعتماد کردند و رقیب‌های او با فاصله زیادی عقب ماندند و در دور اول‬ ‫او رییس جمهوری منتخب شد‪.‬‬ ‫اما این شروع بازی است‪ .‬هنوز فاصله ایران تا حتا قبل ‪ ۱۳۸۴‬بسیار است و به قول یک‬ ‫دوست‪ ،‬اگر روحانی بخواهد فقط دکمه «‪ »CTRL+Z‬را بزند باید چند سال بزند تا برگردد‬ ‫سر خط اول‪ .‬اما ایران در لبه پرتگاه است‪ .‬دالر‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬صادرات و واردات‪ ،‬جایگاه حقوق‬ ‫شهروندی و خواسته‌های حداقلی مردم و احیا اعتبار در جامعه جهانی مسیری پر از سنگالخ‬ ‫است‪ .‬از سویی دیگر باید امیدوار بود رییس جمهوری وعده‌های خود را فراموش نکند‪ .‬باید‬ ‫منتظر ماند و دید که این بار در بر کدام پاشنه خواهد چرخید‪ .‬به هر روی از این ماه همراه‬ ‫مجله باشید و از نظرهایتان مارا با خبر کنید با هم اوضاع را دنبال خواهیم کرد‪.‬‬


‫‪۰۵‬‬

‫سیاست‬

‫‪۳۰‬‬

‫اندیشه‪ ،‬دانش و هرن‬

‫‪۴۶‬‬

‫جامعه‬

‫‪۶۰‬‬

‫اقتصاد‬

‫‪3‬‬


‫‪۶۲‬‬

‫افغانستان‬

‫‪۶۴‬‬

‫تاجیکستان‬

‫‪۶۷‬‬

‫شایعه‬

‫‪4‬‬


‫● عدم شفاف سازی پس از سی سال‬

‫«هنوز نمی‌دانیم چرا ‪ ۵۹‬جوان کرد‬ ‫اعدام شدند»‬ ‫اردوان روزبه‬

‫دوازدهمخردادماه‪ ۱۳۶۲‬شمسی‪،‬‬ ‫شهر مهاباد‪ .‬به طور دقیق کسی‬ ‫نمی‌داند آیا دادگاهی تشکیل شد‬ ‫یا خیر‪ .‬گفته می شود حکم اعدام‬ ‫‪ ۵۹‬شهروند کرد بدون صدور‬ ‫رای دادگاه‪ ،‬طی مسیر دادرسی و‬ ‫یااجازهاعتراضبهمتهماناجراشد‪.‬‬

‫● تصویر تزییتی است‪ .‬عکس از جهانگیر رزمی برنده جایزه پولیتزر است‪.‬‬

‫دوازدهم خرداد ماه برای کردستان یادآور‬ ‫تیرباران جمعی گروهی از شهروندان کرد است‬ ‫که هنوز پس از گذشت سال‌ها به طور روشن‬ ‫علت اعدام و یا نحوه دادرسی آن ها که منتهی‬ ‫به اعدام شد‪ ،‬روشن نشده است‪.‬‬ ‫آن چه مردم از اعدام این افراد مطلع شدند‬ ‫در حد اعالمیه‌ای بود که از سوی فرماندار وقت‬ ‫حمید‌رضا جالیی‌پور در روز ‪ ۱۲‬خرداد ‪۱۳۶۲‬‬ ‫منتشر شد‪« :‬وابسته‌گی به گروهک‌های ضد‬ ‫انقالب»‪.‬‬ ‫گفته می‌شود این افراد به طور عموم‬ ‫در ماه‌های اولیه آن سال یعنی فروردین و‬ ‫اردیبهشت در کردستان دست‌گیر شده و در‬ ‫همان روزها در دادسرای انقالب شهر تبریز‬ ‫به اعدام محکوم شدند‪ .‬موضوع مورد اعتراض‬ ‫گروهی از کرد‌ها این است که علی‌رغم گذشت‬ ‫سال‌ها و حتا برخی اختالف نظرهای بین‬ ‫نیروهایی نظیر فرماندار وقت که بعد‌ها خود‬ ‫نسبت به سیاست‌های حاکمیت نیز اعتراض‬

‫‪5‬‬

‫داشت‪ ،‬هیچ‌گاه به طور شفاف در مورد آن‬ ‫اعدام‌ها توضیحی داده نمی‌شود‪ .‬اشاره شده‬ ‫در سال ‪ ۱۳۷۸‬در یک سخن‌رانی حمید‌رضا‬ ‫جالیی‌پور در حسینیه ارشاد تهران در پاسخ به‬ ‫سوالی ذکر کرده است که این اعدام‌ها در تبریز‬ ‫انجام گرفته و اتهام آنان عضویت در گروه‌های‬ ‫مسلح حزب دموکرات و کومه‌له و درگیری با‬ ‫نظام بوده است و وی نقشی در آن نداشته است‪.‬‬ ‫به نقل از برخی از نزدیکان اعدام شده‌گان‪،‬‬ ‫تعداد زیادی از این افراد در دبیرستان‌های مهاباد‬ ‫تحصیل می‌کرده‌اند‪.‬‬ ‫کاوه آهنگری عضو شورای مرکزی حزب‬ ‫دموکرات کردستان می‌گوید‪:‬‬ ‫«علت اصلی این اعدام دست‌جمعی که‬ ‫جنایتی علیه بشریت توسط جمهوری اسالمی در‬ ‫کردستان و سایر مناطق به حساب می‌آید‪ ،‬ایجاد‬ ‫وحشت بود‪ .‬این جنایت هیچ دادگاهی نداشت و‬ ‫دموکراتیک نبود و البته بخشی از جنایت های‬ ‫هولناکی بود که در کردستان رخ داد‪».‬‬


‫سیاست‬

‫او هم‌چنین در بخشی دیگر در پاسخ به‬ ‫این‌که آیا این افراد مبارز ‌ه مسلحانه داشته‌اند یا‬ ‫خیر‪ ،‬اشاره می‌کند‪:‬‬ ‫«ما در مورد سالی‌هایی صحبت می‌کنیم‬ ‫که دادگاه عادالنه محلی از اعراب ندارد‪ .‬کسی‬ ‫مانند خلخالی مامور به قتل عام مردم می‌شود‪ .‬به‬ ‫نظر ما نه دادگاهی تشکیل شد که تفهیم اتهام‬ ‫بشنوند و نه به طور علنی اتهامی مطرح بود تا‬ ‫مردم هم بدانند چرا اعدام می شوند‪ .‬آن‌ها به‬ ‫طور مشخص شاید دارای گرایش سیاسی هم‬ ‫بودند و یا حتا نبودند‪ ،‬اما مبانی الزم برای رعایت‬ ‫حقوق آن ها مورد توجه قرار نگرفت و به طور‬ ‫دست جمعی اعدام شدند‪».‬‬

‫ما در مورد سالی‌هایی صحبت‬ ‫می‌کنیم که دادگاه عادالنه‬ ‫محلی از اعراب ندارد‪ .‬کسی‬ ‫مانند خلخالی مامور به قتل‬ ‫عام مردم می‌شود‪ .‬به نظر‬ ‫ما نه دادگاهی تشکیل شد‬ ‫که تفهیم اتهام بشنوند و نه‬ ‫به طور علنی اتهامی مطرح‬ ‫بود تا مردم هم بدانند چرا‬ ‫اعدام می شوند‬ ‫در همین راستا حزب دموکرات کردستان‬ ‫طی بیانیه‌ای نسبت به این اعدام اعتراض خود‬ ‫را اعالم کرده و خواستار «نه به اعدام» و یاد‬ ‫قربانیان شد‪ .‬در پاسخ به این پرسش که روی‬ ‫صحبت این بیانیه به چه کسانی است‪ ،‬این عضو‬ ‫شورای مرکزی حزب دموکرات کردستان اشاره‬ ‫می‌کند‪:‬‬ ‫به نظر ما عامل مشخص است که جمهوری‬ ‫اسالمی بوده‪ ،‬اما عامر اجرایی آن که در آن زمان‬ ‫جوان پاسداری که فرماندار مهاباد بود و اجرا کرد‬ ‫یعنی آقای حمید‌رضا جالیی‌پور‪ -‬که اینک‬‫اصالح طلب نیز هست‪ ،‬می توانست خود را مبرا‬ ‫کند و یا دست کم با توجه به این که خودشان‬

‫هم از سوی بنیاد گرایان داخل رژیم مورد بی‬ ‫مهری هستند یک سری مسایل را باز کنند و از‬ ‫مردم کردستان به طور عموم و خانواده های آنان‬ ‫به طور خصوص عذرخواهی کنند‪».‬‬

‫گرامی باد یاد و خاطره‌ی ‪ ۵۹‬جوان شهید‬ ‫مهابادی‬ ‫در اهتزاز باد پرچم مبارزه علیه دیکتاتوری و ستم‬ ‫و فرودستی در کردستان‬

‫متن بیانیه این حزب به شرح زیر است‪:‬‬

‫حزب دمکرات کردستان‬ ‫کمیسیون تشکیالت‬ ‫‪ ۷‬خرداد ‪۱۳۹۲‬‬

‫در آستانه سی‌امین سال‌روز اعدام جمعی ‪۵۹‬‬ ‫جوان مهابادی‬ ‫‪ ۱۲‬خرداد روز گرامی‌داشت یاد و خاطره‌ی‬ ‫قربانیان ستم و درنده خویی جمهوری اسالمی‬ ‫روز ‪ ۱۲‬خرداد سال‪۱۳۶۲‬خورشیدی‪ ،‬رژیم‬ ‫جمهوری‌اسالمی به‌منظور زهرچشم گرفتن از‬ ‫مردم مبارز کردستان‪ ،‬به‌ویژه جوانان انقالبی‬ ‫و انتقام از جنبش انقالبی کردستان‪ ،‬در اوج‬ ‫درندهخویی ‪ ۵۹‬تن از جوانان شهر مهاباد را اعدام‬ ‫کرد‪ .‬این‪ ،‬نهنخستین و نه آخرین جنایت علیه‬ ‫مردم کردستان بود‪ .‬حتا پس از این جنایت نیز‬ ‫اعدام دست‌جمعی جوانان کردستان ادامه داشت‪.‬‬ ‫آمران و مجریان جرم و جنایت علیه‬ ‫مردم کردستان‪ ،‬نه تنها هیچ‌گاه در خصوص‬ ‫عمل‌کردهایشان مورد بازخواست قرار نگرفتند‪،‬‬ ‫بلکه در جمهوری اسالمی ارتقا مقام نیز پیدا‬ ‫کردند‪ .‬اما گذشت زمان‪ ،‬این جنایات و خون‌های‬ ‫به‌ناحق ریخته شده‌ی آزادی‌خواهان کردستان‬ ‫را از اذهان خلق کرد نمی‌زداید‪ .‬اکنون که در‬ ‫آستانه‌ی سی‌امین سال‌روز اعدام دست‌جمعی ‪۵۹‬‬ ‫جوان مهابادی قرار داریم‪ ،‬بیایید با شکوهی هرچه‬ ‫شایسته‌تر یاد وخاطره‌ی قربانیان این جنایت را‬ ‫گرامی‌بداریم‪ .‬بیایید از طریق بزرگ‌داشت یاد و‬ ‫خاطره‌ی ‪ ۵۹‬جوان شهید کرد‪ ،‬یاد و خاطره‌ی‬ ‫همه‌ی قربانیان ستم و بیداد جمهوری اسالمی‬ ‫در کردستان را ارج نهیم‪.‬‬ ‫در سی‌امین سال‌روز اعدام دست‌جمعی ‪۵۹‬‬ ‫جوان مهابادی‪ ،‬خواستار آنیم که مردم آزادی‌خواه‬ ‫کردستان به شیوه‌های گوناگون هم‌بستگی‪،‬‬ ‫اتحاد و قاطعیت خود در خصوص خواست‌های‬ ‫ملی خویش را مجدد به نمایش بگذارند‪ .‬به‌ویژه‬ ‫برای روز ‪ ۱۲‬خرداد‪ ،‬نشان دادن عزای عمومی و‬ ‫برجسته کردن شماره‌ی ‪ ۵۹‬و شعار “نه به اعدام”‬ ‫و برای شامگاه ‪ ۱۲‬خرداد نیز ‪ ۵‬دقیقه خاموشی‬ ‫از ساعت ‪ ۲۱‬بوقت کردستان ایران را پیشنهاد‬ ‫می‌کنیم‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫اسامی این ‪ ۵۹‬نفر ک ‌ه اعدام شدند از این‬ ‫قرار است ‪:‬‬

‫غالمرضا بارزی‪ ،‬حسن جهانیان‪ ،‬علی بانه‌یان‪،‬‬ ‫محمد علیالی‪ ،‬محمد امین صفا‪ ،‬همایون نیلوفری‪،‬‬ ‫محمود ریزیی‪ ،‬محمد حسین‌زاده‪ ،‬عباس‬ ‫حسینپور‪ ،‬کاظم خاتونی‪ ،‬علی مزنه‌‪ ،‬عبداهلل‌‬ ‫تحریان‪ ،‬رحمان رحیمی‪ ،‬علی گلپرست‪،‬مصطفی‬ ‫عسمتی‪ ،‬خالق بارزانی‪ ،‬یوسف ایازی‪ ،‬کمال‬ ‫چاوشینی‪ ،‬حسن رحمانیان‪ ،‬خالد رحیم آذر‪ ،‬خالد‬ ‫صفایی‪،‬سید ابراهیم احمدی‪ ،‬محمد مسعودی‪،‬‬ ‫محمد ابوبکری‪ ،‬وفا الیاسی‪ ،‬منصور جناح‪،‬‬ ‫محمد امین احمدی‪ ،‬محمد سلیمی‪ ،‬فریدون‬ ‫شنگه‌‪ ،‬علی بازیان‪ ،‬خضرر رنگین‪ ،‬ابوبکر‬ ‫هلل نادری‪ ،‬هژار کریمی‪ ،‬کمال‬ ‫شکری‪ ،‬انشاا ‌‬ ‫کریمی‪،‬کریم ر‌حیمیان‪ ،‬یوسف حبیب پناه‌‪ ،‬محمد‬ ‫فارق بازیار‪ ،‬ابراهیم امینی‪ ،‬صالح مام ابراهیمی‪،‬‬ ‫شکری نادری‪ ،‬مصطفی فقری‪ ،‬علی غواره‌‪ ،‬علی‬ ‫صالحی‪ ،‬مال حسن الجوردی‪ ،‬سلیمان حسن‬ ‫زاده‌‪ ،‬یوسف حسن زاده‌‪ ،‬کریم کاوه‌‪ ،‬سید محمود‬ ‫سید محمودی‪ ،‬حامد محمود کندو‪ ،‬حسین‬ ‫کلهری‪،‬عباس یوسفی‪ ،‬سیامک سقزی‪ ،‬علی‬ ‫آباده‌‪ ،‬کمران ظاهر حه‌جازی‪ ،‬صالح فرهودی‪،‬‬ ‫مقصود محمودی‪ ،‬احمد کهروبی‪ ،‬رحمان‬ ‫خضرپور‪.‬‬

‫به نظر ما عامل مشخص است‬ ‫که جمهــوری اسالمی بوده‪،‬‬ ‫اما عامر اجرایی آن که در‬ ‫آن زمان جوان پاسداری که‬ ‫فرماندار مهاباد بود و اجرا کرد‬


‫● فاطمه حقیقت‌جو‬

‫«روحانی گفت سانتریفیوژ بچرخد‪ ،‬زندگی مردم هم‬ ‫باید بچرخد»‬ ‫سرانجام روز شنبه بیست‌وپنجم خرداد‪ ،‬وزارت کشور اعالم کرد که «حسن روحانی»‪ ،‬نامزد‬ ‫انتخاباتریاستجمهورییازدهم‪،‬توانستباکسببیشازپنجاهدرصدآرایشرکت‌کنندگان‪،‬‬ ‫با پیروزی بر پنج کاندیدای دیگر‪ ،‬در دور اول برنده‌ی انتخابات شود‪.‬‬ ‫بهروز کاظمی‬

‫گفت‌وگو‬

‫◦‬

‫یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری‬ ‫هم به پایان رسید‪ .‬به عنوان اولین سوال‬ ‫می‌خواهم جمع‌بندی و نظرتان را در مورد‬ ‫انتخابات تا این لحظه بدانم و به این‬ ‫مساله بپردازیم که این دو‪ -‬سه هفته‬ ‫گذشته را که منجر به پیروزی آقای روحانی‬ ‫شد‪ ،‬چگونه دیدید؟‬

‫◦ حقیقت جو‪ :‬ببینید به نظر من یک اتفاق بسیار‬ ‫جالب از چند ماه گذشته توی این انتخابات افتاد و‬ ‫آن هم این است که معمولن حداقل از دوم خرداد‬ ‫به این طرف بعد از اینکه آقای خاتمی انتخاب شد‬ ‫و موانع حرکت بسیار زیاد بود‪ ،‬معمولن این موج‬ ‫ناامیدی و رادیکالیسم در بین جوانان افزایش پیدا‬ ‫کرد‪ .‬البته همه ما می‌دانیم که این انتخابات آزاد‬ ‫نیست اما این موج را از انتخابات شورای دوم به‬ ‫بعد به وضوح می‌شد دید که باید نسل اولی‌ها و‬ ‫مسن‌تر‌ها تشویق به سیاست‌ورزی و شرکت در‬ ‫انتخابات و پرهیز از رادیکالیسم می‌کردند و این‬ ‫نسل جوان بود که احساس می‌کرد که نمی‌شود‬ ‫و باید از خاتمی هم عبور کرد‪.‬‬

‫این دفعه داستان کاملن متفاوت بود یعنی‬ ‫نسل اولی‌ها و بزرگساالن خیلی امیدی نداشتند‬ ‫که حتی آرا خوانده بشود و فکر می‌کردند دوباره‬ ‫تقلب گسترده می‌شود‪ .‬ولی در واقع این جوان‌ها‬ ‫و زنان بودند که به تدریج فضای سیاسی را در‬ ‫بین سیاستمداران و در مجموعه اصالح طلبان‬ ‫عوض کردند و آن‌ها را هم دنبال خودشان‬ ‫کشاندند‪ .‬نه تنها تشویش به مشارکت در‬ ‫انتخابات کردند بلکه تشویق به این کردند که‬ ‫باید آمد و از آقای روحانی حمایت کرد و در واقع‬ ‫جوانان جنبش ساز شدند‪ .‬این جوانان جنبش‌ساز‪،‬‬ ‫رییس‌جمهوری‌ساز شدند برای اینکه هم آقای‬ ‫هاشمی را آوردند؛ هم آقای خاتمی را آوردند؛ هم‬ ‫مجموعه مشاورین آقای خاتمی را فعال کردند‪.‬‬ ‫به غیر از یکی دو تا گروه سیاسی‪ ،‬بقیه گروه‌های‬ ‫سیاسی را پشت آقای روحانی آوردند و این اقدام‬ ‫بسیار مهمی بود‪ .‬یعنی مشارکت از سطوح پایین‬ ‫به سطح باال رسید‪ .‬آقای روحانی اعالم نکرد‬ ‫من اصالح طلبم‪ .‬آقای روحانی اعالم نکرد‬ ‫می‌خواهد «کن فیکون» بکند ولی ‌‌با همان نگاه‬ ‫حداقلی که وضعیت یک مقدار بهتر بشود این‬ ‫جوان‌ها رییس جمهوری ساختند‪.‬‬ ‫البته نقش خود آقای روحانی را هم نباید‬ ‫نادیده گرفت‪ .‬روحانی بسیار خوب در مناظره‌های‬ ‫تلویزیونی ظاهر شد‪ .‬خیلی صریح و روشن‪ ،‬با‬

‫‪7‬‬

‫زبان بسیار روشن و مشخصی با مردم صحبت‬ ‫کرد‪ .‬مثلن یک جمله بسیار کلیدی که از نظر من‬ ‫در کل همه‌ایم مناظره‌ها کلیدی‌ترین هست که‬ ‫امیدوار هستم که همین نقطه مرکزی اقدامات‬ ‫آقای روحانی قرار بگیرد‪ .‬آقای روحانی گفتند‬ ‫که «بله؛ بهتر است در این مملکت سانتریفیوژ‬ ‫بچرخد ولی زندگی مردم هم باید بچرخد»‪ .‬این‬ ‫به نظر من کلیدی‌ترین و مهم‌ترین حرف این‬ ‫انتخابات هست‪.‬‬

‫آقای روحانی اعالم نکرد‬ ‫من اصالح‌طلبم‪ .‬آقـای‬ ‫روحـانی اعـالم نکـرد‬ ‫می‌خواهد «کن فیکون»‬ ‫بکند ولی ‌‌با همان نگاه‬ ‫حداقلی که وضعیت یک‬ ‫مقدار بهتر بشود این‬ ‫جوان‌ها رییس جمهوری‬ ‫ساختند‬


‫سیاست‬

‫◦‬

‫اگر بنا باشد که چرخیدن‬ ‫این سانتریفیوژ‌ها باعث‬ ‫بشودکهچرخزندگیمردم‬ ‫نچرخد این سانتریفیوژ‬ ‫فایده‌ای برای ما ندارد‬ ‫زمانی به درد ما می‌خورد سانتریفیوژ بچرخد‬ ‫که این سانتریفیوژ در خدمت مردم باشد‪ .‬اگر بنا‬ ‫باشد که چرخیدن این سانتریفیوژ‌ها باعث بشود‬ ‫که چرخ زندگی مردم نچرخد این سانتریفیوژ‬ ‫فایده‌ای برای ما ندارد‪ .‬اینجاست که تفاوت ما‬ ‫با کره شمالی روشن می‌شود‪ .‬در کره شمالی‬ ‫سانتریفیوژ می‌چرخد اما چرخ زندگی مردم‬ ‫نمی‌چرخد‪ .‬به نظر من آقای روحانی تصمیم‬ ‫گرفت و گفت ما نمی‌خواهیم مدل کره شمالی‬ ‫را انتخاب بکنیم‪ .‬ما می‌خواهیم اول زندگی مردم‬ ‫اولویت باشد‪ .‬سانتریفیوژ بعد از اولویت زندگی‬ ‫مردم قرار بگیرد‪ .‬حاال این به این منزله نیست‬ ‫که برنامه هسته‌ای ایران تغییر خواهد کرد‪ .‬ایران‬ ‫شرطش این بوده که می‌خواهد غنی سازی‬ ‫در خاکش انجام بگیرد؛ حق غنی سازی در‬ ‫خاک به رسمیت شناخته بشود‪ .‬تحریم‌ها هم‬ ‫برداشته بشود‪ .‬به نظر من این نکته‌ای است که‬ ‫اگر تاکتیک‌های مذاکره خوب پیاده بشود این‬ ‫اتفاق خواهد افتاد‪ .‬یعنی با تدبیر می‌شود چرخش‬ ‫سانتریفیو ‪‎‬ژ‌ها را با چرخش زندگی مردم را درست‬ ‫کرد‪ .‬آقای روحانی این را در کارنامه‌اش داشته‬ ‫و به نظر من این تاثیر بزرگی روی تحریم‌ها‬ ‫می‌گذارد و این پیامی بود که مردم در سراسر‬ ‫کشور از روستا تا شهر گرفتند‪ .‬برخالف‬ ‫حرف‪‎‬هایی زده می‌شد که آقای احمدی‌نژاد در‬ ‫روستا‌ها پول داده است‪ .‬در تحلیل‪‎‬های گذشته‬ ‫مردم را به دو طبقه متوسط و طبقه فقر تقیسم‬ ‫می‌کردند‪ .‬خاست طبقه فقیر را متفاوت از خاست‬ ‫طبقه متوسط می‌دیدند‪ .‬آقای روحانی با گفتمانی‬ ‫که در این انتخابات نشان داد و بیان کرد؛ باعث‬ ‫شد که یک هدف برای کشور در نظر گرفته‬ ‫بشود‪ .‬تعادل! طبیعتا زمانی آقای روحانی می‌تواند‬ ‫به این هدفش برسد که اجماع ملی شکل بگیرد‪.‬‬

‫ما در‌‌نهایت یک ‪ ۵+۱‬در میان کاندیدا‌ها‬ ‫داشتیم‪ .‬یعنی تنها کاندیدای اصالح‪‎‬طلب‬ ‫آقای روحانی بودند و در مقابل ایشان پنج‬ ‫کاندیدای مستقل که همه به نوعی یا در‬ ‫عمل یا در ظاهر گرایش به جریان اصول‬ ‫گرایی داشتند‪ .‬فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاد‬ ‫که آقای روحانی با اینکه پنج رقیف جدی‬ ‫داشت توانست برنده انتخابات در دور اول‬ ‫بشود؟‬

‫◦ حقیقت جو‪ :‬به نظر من آقای روحانی حرف‬ ‫دل مردم را زد‪ .‬مردم می‌خواهند که شرایط‬ ‫زندگی‪‎‬شان بهتر بشود و مسوولین در طول‬ ‫این مدت از شخص آقای خامنه‌ای گرفته تا‬ ‫احمدی‪‎‬نژاد و بقیه‪ ،‬گفتند که مردم اگر وضع‬ ‫زندگی‪‎‬تان بد است به خاطر تحریم‪‎‬هاست‪ .‬مردم‬ ‫هم می‌خواهند یک کسی بیاید و کمک کند که‬ ‫تحری ‪‎‬م‌ها برداشته بشود‪ .‬چرخ اقتصادی مردم‬ ‫بچرخد‪ .‬کردم توانستند این ارتباط را بین زندگی‬ ‫و تحریم‌ها برقرار کنند‪ .‬به نظر من مه ‪‎‬م‌ترین‬ ‫حرفی که آقای روحانی زد همین بود و توانست‪.‬‬ ‫گرچه بعضی دیگر از کاندیدا‌ها از جمله والیتی‬ ‫در این زمینه نکاتی را گفته بودند‪ .‬این یک‬ ‫نکته اساسی بود‪ .‬نکته دوم اینکه آقای جلیلی‬ ‫یا قالیباف به عنوان کاندیدای نظام مطرح شدند‬ ‫در حالی که آقای روحانی این طوری نبود‪ .‬سوم‬ ‫اینکه یادمان باشد مردم ایران ناراحت می‌شوند‬ ‫وقتی یک نفر مظلوم واقع می‌شود‪ .‬مردم متوجه‬ ‫شدند که این جکومت نگذاشت آقای خاتمی‬ ‫کاندیدا بشود‪ .‬هاشمی رفسنجانی را که یا ِر غار‬ ‫بود رد صالحیت کرد‪ .‬وقتی هاشمی و خاتمی‬ ‫پشت آقای روحانی رفتند باالخره باعث شد این‬ ‫اتفاق بیفتد‪ .‬یعنی مجموعه متغیر‌ها این زمینه را‬ ‫فراهم کرد‪.‬‬

‫بگیرد که با متن مردم‪ ،‬با خواسته‪‎‬های مردم‬ ‫ارتباط برقرار کند‪ .‬نه اینکه خواسته خودشان را‬ ‫به نام خواسته مردم تفسیر بکنند و از بلندگو‌ها‬ ‫و رسان ‪‎‬ه‌ها چیزی که خودشان می‌خواهند به نام‬ ‫مردم تفسیر کنند‪ .‬تا زمانی که این اتفاق و تحول‬ ‫نیفتد جریان اصول‪‎‬گرایی نمی‌تواند خودش را‬ ‫بازسازی بکند‪ .‬ولی ابتدا مشخص است که توی‬ ‫سر و کله هم می‌زنند‪ .‬فکر می‌کنند اگر متحد‬ ‫ی‪‎‬شد‪.‬‬ ‫می‌شدند نتیجه آرا متفاوت م ‌‬ ‫ی‪‎‬بینیم‬ ‫اگر ما به مجموعه آرا توجه کنیم م ‌‬ ‫که حتی اگر مجموع آرا همه پنج کاندیداهای‬ ‫دیگر را جمع بکنیم فاصله آرا آن‌ها با آرا آقای‬ ‫روحانی بسیار زیاد است‪ .‬بنابرین اگر همین‬ ‫گفتمان موجودشان را حفظ می‌کردند و با هم‬ ‫متحد هم می‌شدند نمی‌توانستند رای بیاورند‪.‬‬ ‫مگر اینکه تغییر گفتمانی می‌دادند‪ .‬اگر تغییر‬ ‫گفتمانی می‌دادند اتحادشان می‌توانست موثر‬ ‫باشد‪ .‬غیر تغییر گفتمانی چنین چیزی را فراهم‬ ‫نمی‌کند‪ .‬من امیدوارم این اتفاق خوب بیفتد‪.‬‬ ‫من همه این‌ها را هم دلسوز می‌دانم‪.‬‬ ‫از جلیلی که مواضع تندتری داشت و من‬ ‫مواضع‪‎‬اش را به هیچ عنوان قبول ندارم تا مثلن‬ ‫ل‌تر بود‪ .‬فکر نمی‌کنم که این‌ها‬ ‫والیتی که معتد ‪‎‬‬ ‫ت‌هایشان به‬ ‫دلسوز مملکت نیستند‪ .‬منتها سیاس ‪‎‬‬ ‫شدت ضد مردم و ضد مملکت هست‪ .‬به نظر‬ ‫ن طور برنده انتخابات که‬ ‫من همه این‌ها و همی ‪‎‬‬ ‫آقای روحانی است باید دست به دست هم بدهند‬ ‫و متحد بشوند و بدانند که مملکت بحران‪‎‬های‬ ‫اساسی دارد‪ .‬تا زمانی که اجماع بین جناحی اتفاق‬ ‫ن‌ها حل شدنی نیست‪ .‬به نظرم‬ ‫نیفتد این بحرا ‪‎‬‬ ‫باید از اجماع و دیدگاه تمام نیروهای سیاسی‪،‬‬ ‫از رادیکال تا میانه تا اولترا اصالح‪‎‬طلب استفاده‬ ‫کرد و یک حد وسط و راه حلی برای بحران‌های‬

‫◦‬

‫فکر می‌کنید که بعد از رای آوری آقای‬ ‫روحانی‪ ،‬در اردوگاه اصول‌گرایان هم در‬ ‫حوزه داخلی جریان اصول‪‎‬گرایی و هم‬ ‫واکنش‪‎‬شان نسبت به جریان مخالف‪‎‬شان‬ ‫و اصالح طلبان چه اتفاقی می‌افتد؟‬

‫◦ حقیقت جو‪ :‬من فکر می‌کنم اولین اتفاقی‬ ‫که باید بیفتد که جریان اصول‪‎‬گرایی باید یاد‬

‫‪8‬‬

‫اصول‌گرایان اگر همین‬ ‫گفتمان موجودشان را‬ ‫حفظ می‌کردند و با هم‬ ‫متحـد هم می‌شـدند‪،‬‬ ‫نمی‌توانستندرایبیاورند‬


‫من اصول‌گرایان را هم‬ ‫دلسوز می‌دانم‪ .‬از جلیلی‬ ‫که مواضـع تندتـری‬ ‫داشت و من مواضع‪‎‬اش‬ ‫را به هیچ عنوان قبول‬ ‫ندارم تا مثلن والیتی‬ ‫ل‌تر بود‪ .‬فکر‬ ‫که معتد ‪‎‬‬ ‫نمی‌کنم که این‌ها دلسوز‬ ‫مملکت نیستند‬ ‫مملکت پیدا کرد و مملکت را از این وضعیت‬ ‫خطرناک نجات داد‪ .‬وقتی که اتفاق نظر بین‬ ‫جناح‪‎‬های مختلف هست ما توانسته‌ایم چیزی‬ ‫را خوب پیش ببریم‪ .‬وقتی جناح‪‎‬های سیاسی‬ ‫رقابت‌های حزبی‪‎‬شان را به منافع مملکت اولویت‬ ‫دادند آنجا مملکت ضرر کرده است‪ .‬من امیدوارم‬ ‫که جناح‪‎‬های مختلف سیاسی این انتخابات را‬ ‫رای به تعادل‪ ،‬رای به بازگشت به عقالنیت رای‬ ‫به تدبیر جمعی بدانند‪.‬‬

‫◦‬

‫احساس می‌شود که در هر دو جبهه‬ ‫اصول‪‎‬گرایی و اصالح‪‎‬طلبی نیروهای معتدلی‬ ‫گ‌ترین‬ ‫وجود دارد که به نظر می‌آید بزر ‪‎‬‬ ‫ائتالف را طی سال‪‎‬های گذشته حول آقای‬ ‫روحانی انجام دادند‪ .‬برخی از کار‌شناسان‬ ‫سیاسی اعتقاد دارند که بعد از این انتخابات‬ ‫شاهد پدید آمدن یک جبهه سیاسی جدید‬ ‫با نامی مانند جبهه اعتدال گرایان یا‬ ‫میانه‪‎‬رو‌ها خواهیم بود‪ .‬در این جبهه از آقای‬ ‫خاتمی تا آقای هاشمی‪ ،‬از آقای مطهری و‬ ‫عسگراوالدی تا برخی از نیروهای اصالح‬ ‫طلب معتدل می‌توانند وجود داشته باشند‪.‬‬ ‫آیا شما هم قائل به این هستید که جبهه‬ ‫سومی در درون سیستم سیاسی ایران با‬ ‫این هویت در حال شکل گیری است؟‬

‫واقعیت این است که این قضیه خیلی‬ ‫بستگی به عملکرد آقای روحانی خواهد داشت‪.‬‬ ‫آقای روحانی باید امتحانش را بعد از این که‬

‫رییس جمهوری شد پس بدهد و معلوم بشود‬ ‫که چقدر می‌خواهد کمک بکند که این اتفاق‬ ‫بیفتد‪ .‬چیدمان نیرو‌هایش نشان خواهد داد که‬ ‫آیا این جبهه اعتدالی که شما می‌گویید شکل‬ ‫خواهد گرفت یا نه‪ .‬اما فارغ از اینکه این جبهه‬ ‫شکل بگیرد یا نه‪ ،‬من فکر می‌کنم که گروه‪‎‬های‬ ‫مختلف هویت خودشان را باید حفظ بکنند‪.‬‬ ‫صالح‪‎‬طلبان باید هویت سیاس خودشان‬ ‫راحفظ بکنند و همچنان خواستار دستیابی به‬ ‫مطالباتشان مانند توسعه سیاسی و اصالحات‬ ‫سیاسی باشند‪ .‬در مملکت اصالحات اقتصادی‬ ‫اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه اصالحات سیاسی‬ ‫اتفاق بیفتد‪ .‬اصالحات سیاسی هم اتفاق‬ ‫نمی‌افتد مگر اینکه اصالحات اقتصادی اتفاق‬ ‫بیفتد‪ .‬اصالحات سیاسی و اصالحات اقتصادی‬ ‫الزم و ملزوم هم هستند‪ .‬بنابراین جبهه اصالح‬ ‫طلبی که دغدغه اصالحات سیاسی را دارد باید‬ ‫هویتش را با رهبری آقای خاتمی حفظ بکند‪.‬‬ ‫اگر الزم می‌داند این هویت را بازتعریف بکند‪.‬‬ ‫اما این بدین معنا نیست که لزومی به همکاری‬ ‫نیست‪ .‬به نظر من ضمن حفظ هویت گروه‌ها و‬ ‫جریان‪‎‬های سیاسی اینان در بعضی حوزه‌ها مانند‬ ‫برنامه هسته‪‎‬ای می‌توانند اشتراک نظر داشته‬ ‫باشند و کار مشترک بکنند‪ .‬برنامه هسته‪‎‬ای‬ ‫برنامه‌ای است که ما نیاز به تعادل و رویکرد‬ ‫متعادل در این حوزه داریم‪ .‬آن هم این است‬ ‫که در داخل کشور همه کمک کنند که پرونده‬ ‫هسته‌ای به نفع ایران زود‌تر بسته بشود‪.‬‬

‫مردممتوجهشدند که این‬ ‫جکومت نگذاشت آقای‬ ‫خاتمی کاندیدا بشــود‪.‬‬ ‫هاشمی رفسنجانی را که‬ ‫یا ِر غار بود رد صالحیت‬ ‫کرد‪ .‬وقتــی هاشــمی‬ ‫و خاتــمی پشت آقای‬ ‫روحانی رفــتند باالخره‬ ‫باعثشدایناتفاقبیفتد‪.‬‬

‫‪9‬‬

‫زمانی به درد ما می‌خورد سانتریفیوژ‬ ‫بچرخد که این سانتریفیوژ در خدمت‬ ‫مردم باشد‪ .‬اگر بنا باشد که چرخیدن‬ ‫این سانتریفیوژ‌ها باعث بشود که چرخ‬ ‫زندگی مردم نچرخد این سانتریفیوژ‬ ‫فایده‌ای برای ما ندارد‪ .‬اینجاست که‬ ‫تفاوت ما با کره شمالی روشن می‌شود‪.‬‬ ‫در کره شمالی سانتریفیوژ می‌چرخد‬ ‫اما چرخ زندگی مردم نمی‌چرخد‪ .‬به‬ ‫نظر من آقای روحانی تصمیم گرفت و‬ ‫گفت ما نمی‌خواهیم مدل کره شمالی را‬ ‫انتخاب بکنیم‪.‬‬


‫«دل‌خوش به این مقدار نباشید»‬ ‫آقای «روحانی» رییس‌جمهوری منتخب ایران‪ ،‬روز شنبه هشتم تیر ماه در مرکز همایش‌های‬ ‫سازمان صدا و سیما و در مراسمی که تحت عنوان «همایش افق رسانه» برپا شده بود‪،‬‬ ‫سخن‌رانی داشت‪.‬‬ ‫محمد افرازه‬

‫موضوعات مطروحه در سخنان ایشان‬ ‫سرفصل‌ها و عناوین مختلفی را در بر می‪‎‬گرفت‬ ‫که آن‌چه مورد نظر ماست بخش توجه به قانون‬ ‫و قانون‌گرایی در کالم ایشان در این همایش‬ ‫است‪ .‬آقای روحانی گفته اند‪:‬‬ ‫“ مردم در این انتخابات خواسته‌اند به همه‬ ‫بگویند قانون‪ ،‬هیچ‌کس در این کشور فراتر‬ ‫از قانون نیست و همه مردم و همه مقامات‬ ‫بدون استثنا‪ ،‬ذیل قانون تعریف می شوند‪”.‬‬

‫سخنی است بسیار دقیق و کامل‪ ،‬قانون‪ ،‬بله‬ ‫قانون‪ ،‬فکر نکنم اندیشه سلیمی در هیچ کجای‬ ‫دنیا حال با هر عقیده و مسلک و مرامی‪ ،‬مخالف‬ ‫حاکمیت قانون باشد‪ ،‬اما قطعن این‌که سوال این‌‬ ‫است که چه قانونی؟ ما در ایران همیشه راه‌ها را‬ ‫می‌رویم و در نهایت به اجرای قانون می‌رسیم‪ ،‬و‬ ‫بحث توقف می‌کند که حال این قانون چیست و‬ ‫چگونه باید اجرا شود؟ اجرای بدون تنازل قانون‬ ‫اساسی را که یادمان نرفته است‪ ،‬نظریه مبتنی بر‬ ‫قانون مداری بسیار اندیشه متعالی به نظر می‌رسد‬ ‫اما آیا این قانون چگونه قانونی است؟ قانون‬

‫‪10‬‬

‫توتالیتاریسم است؟ قانون ابسولوتیسم است؟ و یا‬ ‫قانون اپورچونیسم است؟ اجازه بدهید نظر خود‬ ‫جناب روحانی را بشنویم‪.‬‬ ‫آقای روحانی‪:‬‬ ‫“ قانون خدا‪ ،‬یعنی اسالم و قانون جمهوری‬ ‫اسالمی ایران که برای همه الزم االتباع است‪”.‬‬

‫اهل رسانه بودن قوانینی دارد که همه ما‬ ‫را به اجرای آن متعهد کرده است و بعنوان یک‬


‫ژورنالیست موظف هستیم که بر مبنای حقایق‬ ‫و به دور از هرگونه نظر و جانب‌داری شخصی‪،‬‬ ‫بیان واقعیت کنیم‪ ،‬پس قصد سیاه نمایی ندارم‬ ‫اما جناب رییس جمهوری منتخب این قانون‬ ‫خدا که شما می گویید چیست؟ آیا همان قانونی‬ ‫نیست که به اتکای آن‪ ،‬اعدام‌های اوایل انقالب‬ ‫در سالهای ‪ ۵۷‬و ‪ ۵۸‬انجام شد؟ همان قانونی‬ ‫نیست که میراث فرهنگی این مردم به تیشه آن‬ ‫نابود شد؟ همان قانونی نیست که یاسای چنگیز‬ ‫مانند حکم به اعدام‌های سال ‪ ۶۷‬داد؟ آقای‬ ‫دکتر‪ ،‬مردم آن‌چه به سرشان رفته و می‌رود از‬ ‫همین قانون است که مشخص نیست کجا و کی‬ ‫به دست چه کسانی نوشته و تایید شده است‪،‬‬ ‫اگر بخواهم همه بند‌هایی را که اجرای بند به‬ ‫بند این قانون بر پای حرکت و ادامه زندگی آرام‬ ‫مردم من زده است را بیان کنم مثنوی گذر از‬ ‫هفتاد من کاغذ خواهد کرد‪ ،‬حال آمده‌اید و با‬ ‫این پشتوانه‌ای که از امید و آرزوی این مردم‬ ‫دردمند در پشت سر خود دارید اجرای قانون خدا‬ ‫را تضمین می‌دهید؟ آیا حکم حکومت مطلقه‬ ‫والیت فقیه و تسلطش بر همه داشته و نداشته‬ ‫این مردم‪ ،‬رسمیت و مشروعیتش را از همین‬ ‫قانون خدا ندارد؟ پس شما آمده‌اید چکار کنید؟‬ ‫آمده‌اید قانون خدا را اجرا کنید؟‬ ‫در ادامه گفته‌اید من مجری قانون‬ ‫جمهوری‌اسالمی هم هستم‪ ،‬مشخصن اما‬ ‫عنوان نکرده‌اید که قانون اساسی‪ ،‬گفته‌اید‬ ‫قانون جمهوری‌اسالمی‪ ،‬باز هم در این قانون‬ ‫اساسی فعلی حاکم در ایران بند‌هایی هست‬ ‫که می‌توان در صورت اجرا آن‌ها امیدوار بود‬

‫که شاید شرایط بهتر شود‪ ،‬اما وقتی می‌گویید‬ ‫قانون جمهوری‌اسالمی‪ ،‬شامل تمام قوانین ریز‬ ‫و درشتی می‌شود که در این حکومت وضع‬ ‫شده است و قوانین جمهوری‌اسالمی لقب‬ ‫گرفته‌اند‪ ،‬می‌خواهید همه آن‌ها را اجرا کنید؟‬ ‫قانون مطبوعات را؟ قانون تولید آثار و هنرهای‬ ‫تصویری و تجسمی را؟ قانون خانواده را؟‬ ‫قوانین متعفن تصویبی در این دو دوره اخیر‬ ‫در مجلس را؟ چه قانونی را می‌خواهید اجرا کنید‬ ‫و ما باید به قول شما «الزم االتباع» کدام‌شان‬ ‫باشیم؟ در این جا چند بند از قانون اساسی را‬ ‫برای یادآوری شما و اطالع بیشتر شنوندگان و‬ ‫خوانندگان محترم بازگو می‌کنم گرچه که شما‬ ‫اشاره مستقیمی به قانون اساسی نداشتید و در‬ ‫مجموع قوانین جمهوری اسالمی را الزم‌االجرا‬ ‫دانستید اما خب قانون اساسی هم جزئی کوچک‬ ‫از قوانین اسالمی این کشور هست دیگر باالخره‬ ‫اصل ‪۲۳‬‬

‫تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را‬ ‫نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‏ای مورد تعرض‬ ‫و مواخذه قرار دارد‪.‬‬ ‫اصل ‪۲۷‬‬

‫تشکیل اجتماعات و راه‏پیمایی‏ها‪ ،‬بدون‬ ‫حمل سالح‪ ،‬به شرط آن که مخل به مبانی‬ ‫است‪.‬‬ ‫اسالم نباشد آزاد ‏‏‬

‫اصل ‪۳۰‬‬

‫دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش‬ ‫رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه‬ ‫فراهم سازد و وسایل تحصیالت عالی را تا سر حد‬ ‫خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد‪.‬‬

‫نظریه مبتنی بر قانون‌مداری‬ ‫بسیار اندیشه متعالی به نظر‬ ‫می‌رسد اما آیا این قانون چگونه‬ ‫قانونیاست؟قانونتوتالیتاریسم‬ ‫است؟ قـانون ابسـولوتیسم‬ ‫است؟ و یا قانون اپورچونیسم‬ ‫است؟‬ ‫اصل ‪۲۶‬‬

‫احزاب‪ ،‬جمعیت‏ها‪ ،‬انجمن‏های سیاسی و‬ ‫صنفی و انجمن‌های اسالمی یا اقلیت‌های‬ ‫دینی شناخته‌شده آزادند‪ ،‬مشروط به این که‬ ‫اصول استقالل‪ ،‬آزادی‪ ،‬وحدت ملی‪ ،‬موازین‬ ‫اسالمی و اساس جمهوری‌اسالمی را نقض‬ ‫نکنند‪ .‬هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در‬ ‫آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها‬ ‫مجبور ساخت‪.‬‬ ‫به هر روی نمی‌دانم آیا قرار است این‬ ‫قوانین اجرا و عملی شوند و یا خیر‪ ،‬و یا‬ ‫در به همان پاشنه قبلی بچرخد‪ ،‬اما مردمی‬ ‫دل به سخنان شما و دل به آینده خود در‬ ‫قالب سیاست‌ها و برنامه‌های شما بسته‌اند‪،‬‬ ‫مردمی که از هر اپوزیسیونی جفا دیده‌اند‬ ‫و در حال حاضر روش هم‌راهی و آرامش و‬ ‫برخورد مسالمت‌آمیز را پیش گرفته‪ ،‬به قول‬ ‫معروف مجدد دندان به جگر و خون به دل‪،‬‬ ‫شنونده وعده‌های شما هستند‪ ،‬وعده‌هایی که‬ ‫به گوش بسیار آشناست‪.‬‬

‫اصل ‪۲۲‬‬

‫آیا حکم حکومت مطلقه والیت‬ ‫فقیه و تسلطش بر همه داشته‬ ‫و نداشته این مردم‪ ،‬رسمیت و‬ ‫مشروعیتش را از همین قانون‬ ‫خدا ندارد؟ پس شما آمده‌اید‬ ‫چکار کنید؟ امده‌اید قانون خدا‬ ‫را اجرا کنید؟‬

‫حیثیت‪ ،‬جان‪ ،‬مال‪ ،‬حقوق‪ ،‬مسکن و شغل‬ ‫اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی‬ ‫که قانون تجویز کند‪.‬‬

‫اصل ‪۲۵‬‬

‫بازرسی و نرساندن نامه‏ها‪ ،‬ضبط و فاش‬ ‫کردن مکالمات تلفنی‪ ،‬افشای مخابرات تلگرافی‬ ‫و تلکس‪ ،‬سانسور‪ ،‬عدم مخابره و نرساندن آن‌ها‪،‬‬ ‫استراق سمع و هر‌گونه تجسس ممنوع است‬ ‫مگر به حکم قانون‪.‬‬

‫‪11‬‬

‫ما در ایران همیشه راه‌ها را‬ ‫می‌رویم و در نهایت به اجرای‬ ‫قانون می‌رسیم‪ ،‬و بحث توقف‬ ‫می‌کند که حال این قانون‬ ‫چیست و چگونه باید اجرا‬ ‫شود؟‬


‫از سخنان «آیت‌اله خمینی»‪ ،‬بهمن ‪ ۵۷‬در «بهشت زهرا»‪.‬‬ ‫“دل‌خوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم‪ ،‬آب و برق را مجانی‬ ‫می‌کنیم‪ ،‬اتوبوس را مجانی می‌کنیم‪ ،‬دل‌خوش به این مقدار نباشید‪،‬‬ ‫ما هم دنیا را آباد می‌کنیم و هم آخرت را‪ ،‬این دارایی از خزائن اسالم‬ ‫است و مال ملت است و مستضعفین‪ ،‬و من امر کردم به مستضعفین‬ ‫بدهند و خواهند داد‪”...‬‬ ‫‪12‬‬


13


‫«کره شمالی و جبر تاریخ»‬ ‫کامبیزغفوری‬

‫به دلیل فقدان رسانه‌های آزاد و‬ ‫حتا نیمه‌مستقل‪ ،‬قسمت عمده‬ ‫خبرهایی که درباره کره‌شمالی‬ ‫مخابره می‌شــوند‪ ،‬از مجرای‬ ‫خبرگزاری رسمی و به‌شــدت‬ ‫کنترل شــده‌ی این کشــور‬ ‫می‌گذرند و به دلیل جهت‌دار‬ ‫بودن بسیاری از این خبرها‪،‬‬ ‫کار برای تحلیل‌گران مسایل‬ ‫کره‌شمالی کمی دشوار بوده و‬ ‫عمدتن با حدس و گمان هم‌راه‬ ‫است‪.‬‬

‫معنای تحرکاتی که پس از به قدرت رسیدن‬ ‫«کیم جونگ اون» در پی مرگ پدرش مشاهده‬ ‫شده است‪ ،‬هنوز برای دنیای خارج روشن نیست‬ ‫اما واضح است که تغییرات و جابه‌جایی‌های اخیر‬ ‫در میان مقامات پیونگ‌یانگ‪ ،‬بی دلیل نبوده و‬ ‫پیامدهایی را به‌دنبال خواهد داشت‪ .‬برکناری‬ ‫«ری یونگ هو» فرمان‌ده کل ارتش کره شمالی‬ ‫و خلع وی از کلیه سمت‌هایی که به‌عنوان یکی‬ ‫از متنفذترین مقامات حزب حاکم کارگر در‬ ‫این کشور داشت‪ ،‬جای‌گزینی یک افسر کم‌تر‬ ‫شناخته‌شده به جای او‪ ،‬اعطای درجه مارشالی به‬ ‫رهبر جوان کشور در حالی‌که پدرش نیز این مقام‬ ‫را در هفتادسالگی کسب کرده بود و مواردی از‬ ‫این دست‪ ،‬در روزهای گذشته توجهات بسیاری‬ ‫را به خود معطوف داشته ‌است‪ .‬حتا استفاده از‬ ‫عروسک شخصیت‌های کارتونی والت دیسنی‬ ‫مانند میکی و مینی ماوس نیز که پیش‌تر‬ ‫سابقه نداشته و شاید تحت‌عنوان ترویج فرهنگ‬

‫‪14‬‬

‫غربی قابل تخطئه محسوب می‌شد نیز سوژه‌ی‬ ‫خبرگزاری‌ها شده است‪.‬‬ ‫ین جستار نیم‌نگاهی دارد به کره‌شمالی‪ ،‬نوع‬ ‫حکومت این کشور و آن‌چه پس از جنگ جهانی‬ ‫دوم تا کنون بر مردمانش گذشته است‪.‬‬

‫از جنگ‌جهانی دوم تا جنگ کره‬ ‫جنگ جهانی دوم در اروپا شروع شد اما‬ ‫شعله‌های آن از غرب تا شرق جهان را در‬ ‫برگرفت‪ .‬ایاالت متحده آمریکا از غربی‌ترین‬ ‫نقطه کره‌ی خاکی درگیر جنگ با ژاپن در شرق‬ ‫آسیا شد و شبه‌جزیره کره نیز که خود پس از‬ ‫قرن‌ها دست‌به‌دست شدن میان قوای ژاپنی‪،‬‬ ‫روسی‪ ،‬چینی و حتا مغولی‪ ،‬از سال ‪ 1910‬به‬ ‫اشغال ژاپن درآمده بود‪ ،‬با شکست ژاپن در‬ ‫جنگ‪ ،‬این بار به اشغال دو ابرقدرت ایاالت‬


‫در سال‪ ،1945‬کره به دو قسمت‬ ‫تقسیمشد‪.‬ادارهقسمتیازآن‌را‬ ‫که در شمال مدار ‪ 38‬درجه‬ ‫زمین قرار داشت‪ ،‬شوروی‬ ‫برعهده گرفت و جنوب مدار‬ ‫مذکور به آمریکا سپرده شد‪.‬‬ ‫بدین‌گونه مردم شبه‌جزیره‬ ‫کره که خود سال‌ها تحت‬ ‫اشغال قوای بیگانه زندگی‬ ‫می‌کردند‪ ،‬این‌بار محکوم شده‬ ‫بودند تا تجزیه کشورشان و‬ ‫تقسیم‌شدن به دو ملت را نیز‬ ‫تجربهکنند‬ ‫متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی درآمد‪.‬‬ ‫در سال ‪ ،1945‬کره به دو قسمت تقسیم‬ ‫شد‪ .‬اداره قسمتی از آن را که در شمال مدار ‪38‬‬ ‫درجه زمین قرار داشت‪ ،‬اتحاد شوروی برعهده‬ ‫گرفت و جنوب مدار مذکور به ایاالت متحده‬ ‫سپرده شد‪ .‬بدین‌گونه مردم شبه‌جزیره کره که‬ ‫خود سال‌ها تحت اشغال قوای بیگانه زندگی‬ ‫می‌کردند‪ ،‬این‌بار محکوم شده بودند تا تجزیه‬ ‫کشورشان و تقسیم‌شدن به دو ملت را نیز تجربه‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫تاریخ رسمی تشکیل کره شمالی یا‬ ‫جمهوری دموکراتیک خلق کره‪ ،‬به سه سال‬ ‫پس از اشغال توسط شوروی یعنی سال ‪1948‬‬ ‫میالدی بازمی‌گردد‪ .‬در این سال ارتش سرخ‬ ‫پس از پایه‌گذاری حکومت «کیم ایل سونگ»‬ ‫خاک کره را ترک کرد و یک‌سال بعد نیروهای‬ ‫آمریکایی کره جنوبی را به آقای «سینگمان ری»‬ ‫که به کمونیست‌ستیزی معروف بود واگذاشتند‪.‬‬ ‫«کیم ایل سونگ» نخستین زمامدار کره‬ ‫شمالی و پدربزرگ رهبر فعلی این کشور‪ ،‬رویای‬ ‫انضمام نیمه‌جنوبی به حکومت خود را در سر‬ ‫می‌پروراند و «سینگمان ری» هم گوشه چشمی‬ ‫به نیمه شمالی داشت‪ .‬طرح کیم ایل سونگ‬ ‫برای حمله به کره جنوبی در ابتدا مورد قبول‬

‫«جوزف استالین» قرار نگرفت اما در پی افزایش‬ ‫قدرت نظامی شوروی و توسعه سالح‌های‬ ‫هسته‌ای توسط این کشور و سپس پیروزی‬ ‫انقالب چین به رهبری «مائو ز‪-‬دونگ» و قول‬ ‫او برای پشتیبانی از کره شمالی‪ ،‬استالین نیز با‬ ‫حمله کیم ایل سونگ به کره جنوبی در ژوئن‬ ‫سال ‪ 1950‬موافقت کرد‪.‬‬ ‫نظامیان شمالی که ابتدا با پیش‌روی‬ ‫سریع به سمت جنوب‪ ،‬به پیروزی نزدیک شده‬ ‫بودند‪ ،‬با مداخله ارتش آمریکا مواجه و مجبور‬ ‫به عقب‌نشینی شدند‪ ،‬سپس نوبت چینی‌ها بود‬ ‫که به طرف‌داری از کره شمالی وارد معرکه‬ ‫شوند و نخستین رویارویی مسلحانه طرف‌داران‬ ‫ابرقدرت‌های جهانی در دوران جنگ‌سرد را رقم‬ ‫بزنند‪ .‬البته قدرت‌های اصلی دوقطب آن روزگار‬ ‫هرگز مستقیمن وارد نبرد با یک‌دیگر نشدند و‬ ‫جنگ‌های این‌چنینی که همواره در خاک کشور‬ ‫سوم شکل می‌گرفت به ‪( Proxy war‬در‬ ‫مفهوم جنگ غیرمستقیم با استفاده از کشورهای‬ ‫دیگر و تحمیل خسارات اصلی به آنان) معروف‬ ‫شد‪ .‬جنگ کره سه سال به درازا کشید‪ ،‬بیش‬ ‫از دو میلیون کشته نظامی و غیرنظامی برجای‬ ‫گذاشت و نهایتن در ژوییه ‪ 1953‬با امضای پیمان‬ ‫آتش‌بس و تشکیل یک سپر غیرنظامی به عرض‬ ‫چهار کیلومتر در مرز دو کره‪ ،‬موقتن پایان یافت‪.‬‬ ‫گفتنی است که دو کشور هنوز پیمان صلحی‬ ‫با یک‌دیگر امضا نکرده‌اند و به طور رسمی در‬ ‫شرایط جنگی به سر می‌برند‪.‬‬

‫پایان جنگ و ادامه دیکتاتوری‬ ‫پس از جنگ در شبه جزیره کره‪ ،‬دو همسایه‬ ‫کماکان مشغول نبردهای لفظی و پیش‌برد‬ ‫عملیات اطالعاتی و جاسوسی مختص جنگ‬ ‫سرد بودند‪ .‬گاه با اقدام به ترورهای کوچک و‬ ‫درگیری‌های محلی روابط‌شان پرتنش می‌شد و‬ ‫زمانی پی‌گیری مذاکرات بی‌نتیجه برای وحدت‬ ‫دو کره آن‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌کرد‪.‬‬ ‫کره جنوبی رفته رفته سعی کرد تا فضای‬ ‫سیاسی را در کشور بازتر کند و اوضاع اقتصادی‬ ‫را بهبود بخشد‪ .‬دولت جنوب پس از سه دوره‬ ‫ریاست‌جمهوری فردی تندور مانند «سینگمان‬ ‫ری» و پس از آن با حکومت یک نظامی به‬ ‫نام ژنرال «پارک جونگ‪-‬هی» که با کودتا علیه‬

‫‪15‬‬

‫آقای «یون بو‪-‬سئون» رییس جمهوری منتخب‬ ‫بر سر کار آمده بود و ادامه دیکتاتوری توسط‬ ‫«چون دو‪-‬هوان» و دیگران تا سی سال متمادی‬ ‫که با سرکوب و خشونت هم‌راه بود‪ ،‬از دهه نود‬ ‫با روی کار آمدن دولت‌های غیرنظامی به سوی‬ ‫دموکراسی گام برداشت و اکنون روزهای به‌تری‬ ‫را تجربه می‌کند‪.‬‬ ‫مردم کره شمالی اما بخت‌شان به بلندی‬ ‫مردم جنوب نبود‪ .‬دوران رهبری «کیم ایل‬ ‫سونگ» به تنهایی آن‌قدرطوالنی بود که وی‬ ‫س جمهوری کره جنوبی‪ ،‬هفت رهبر‬ ‫شش ریی ‌‬ ‫شوروی و ده رییس جمهوری آمریکا را به‬ ‫چشم ببیند‪ .‬طرفه این‌جاست که آقای «کیم‬ ‫ایل سونگ» که در زمان حیاتش «رهبر کبیر»‬ ‫س جمهوری‬ ‫نامیده می‌شد‪ ،‬پس از مرگش نیز ریی ‌‬ ‫ابدی کره شمالی لقب گرفت‪.‬‬ ‫س‬ ‫«کیم جونگ ایل» پسر رهبر کبیر و ریی ‌‬ ‫جمهوری ابدی(کیم ایل سونگ)‪ ،‬با لقب «رهبر‬ ‫عزیز» قدرت را پس از مرگ پدر به دست گرفت‬ ‫و اتمام دوران هفده ساله وی نیز با رهبری‬ ‫فرزندش «کیم جونگ اون» ادامه یافت که با‬ ‫‪ 28‬سال سن‪ ،‬در راس کشوری مجهز به سالح‬ ‫هسته‌ای و دارای چهارمین ارتش بزرگ جهان‬ ‫(با یک‌میلیون و دویست‌هزار نظامی مسلح) قرار‬ ‫گرفت‪ .‬اما چه نوع حکومتی باعث می‌شود تا‬ ‫رهبری یک کشور‪ ،‬به صورت توارثی منتقل شود؟‬

‫ایدئولوژی حکومت کره شمالی‬ ‫جمهوری دموکراتیک خلق کره‪ ،‬برخالف‬ ‫نام رسمی‌اش نه جمهوری است‪ ،‬نه دموکراتیک‬ ‫است‪ ،‬نه مردمی است و عالرغم تبلیغات رایج‪،‬‬ ‫به دالیل بسیار‪ ،‬کمونیستی یا چپ‌گرا هم نیست‪.‬‬ ‫شاید بتوان حکومت کره‌شمالی را در رسته‬ ‫ناسیونال‪-‬سوسیالیزم راست افراطی طبقه‌بندی‬ ‫کرد که نظام وراثتی مبتنی بر کیش فردپرستی‬ ‫هم چاشنی آن شده است‪.‬‬ ‫«کیم ایل سونگ» که هم‌اکنون‬ ‫مجسمه‌های او مکانی برای تعظیم و تکریم‬ ‫اجباری مردم شده‌اند و زوج‌های جوان مجبورند‬ ‫زندگی خود را با احترام به تندیس وی آغاز‬ ‫کنند‪ ،‬خود با اعالم پیروی از اصول مارکسیسم‬ ‫لنینیسم قدرت را به دست گرفت اما به موازات‬ ‫بروز و اوج‌گیری اختالف‌های ایدئولوژیک میان‬


‫سیاست‬

‫جمهوری دموکراتیک خلق‬ ‫کره‪ ،‬برخالف نام رسمی‌اش نه‬ ‫جمهوری است‪ ،‬نه دموکراتیک‬ ‫اســت‪ ،‬نه مردمــی است‬ ‫و عالرغم تبلیغات رایج‪ ،‬به‬ ‫دالیل بســیار‪ ،‬کمونیســتی‬ ‫یا چپ‌گرا هم نیست‪ .‬شاید‬ ‫بتوان حکومت کره‌شمالی را در‬ ‫رسته ناسیونال‪ -‬سوسیالیزم‬ ‫راست افراطی طبقه‌بندی کرد‬ ‫که نظام وراثتی مبتنی بر کیش‬ ‫فردپرستی هم چاشنی آن‬ ‫شده است‬ ‫شوروی و چین مائوییست‪ ،‬سلسله اصولی را با‬ ‫عنوان مرام «چوچه» )‪(Chuche or Juche‬‬ ‫مدون کرده‪ ،‬از سال ‪ 1972‬آن‌را ایدئولوژی‬ ‫رسمی کره شمالی نامید تا بهره‌گیری از اصول‬ ‫آن‪ ،‬دیکتاتوری خود را مشروعیت بخشد‪.‬‬ ‫رهبر اسبق کره شمالی که عمل‌کرد وی‬ ‫مورد انتقاد بسیاری از متفکرین چپ‌گرا قرار‬ ‫داشت و حتا لنینیست‌ها هم وی را به تخطی‬ ‫از اصول مارکسیسم متهم می‌کردند‪ ،‬از اواسط‬ ‫دهه پنجاه میالدی در سخن‌رانی‌هایش شروع به‬ ‫تشویق هم‌حزبی‌های خود برای تولید ایده‌هایی‬ ‫مبتنی بر شرایط تاریخی و جغرافیایی کره (و نه‬ ‫واردات ایدئولوژی از کشورهایی چون شوروی)‬ ‫کرد و به تدریج با القای اصولی چون استقالل‬ ‫سیاسی‪ ،‬خودکفایی اقتصادی و اتک‌ا به‌نفس در‬ ‫امور نظامی‪ ،‬حساب خود را از دو شاخه بزرگ‬ ‫مارکسیسم (لنینیسم و مائوئیسم) جدا کرده‪ ،‬برای‬ ‫خود یک روش حکومتی ویژه و التقاطی برگزید‪.‬‬ ‫با این حال‪ ،‬حکومت کره‌شمالی به دالیل‬ ‫استراتژیک نزدیک به چین و شوروی ماند‪ .‬اندکی‬ ‫پس از فروپاشی شوروی و در زمان زمام‌داری «کیم‬ ‫جونگ ایل»‪ ،‬واژه مارکسیسم‪-‬لنینیسم که برای‬ ‫تعارف در قانون اساسی کشور مانده بود حذف شد‬ ‫و در بازنگری سال ‪ 2009‬نیز لغت «کمونیسم»‬

‫به تمامی از قانون اساسی برچیده شد‪.‬‬ ‫آن‌چه این‌روزها در کره‌شمالی می‌گذرد‪،‬‬ ‫از جابه‌جایی نظامیان و سیاست‌مداران ارشد‬ ‫گرفته تا اقدام به تغییر تدریجی شعارها و ورود‬ ‫قطره‌ای نماد‌هایی از جهان خارج؛ و هم‌چنین‬ ‫کوشش برای پیش‌برد طرح مناطق آزاد تجاری‬ ‫در مرزهای کره با چین و روسیه‪ ،‬تالش‌هایی‬ ‫است که دولت پیونگ‌یانگ برای ادامه بقای خود‬ ‫به آن‌ها متوسل شده است‪ .‬روی کار آمدن کیم‬ ‫جوان هم که مدتی با نام مستعار در سوییس‬ ‫تحصیل کرده و با دنیای خارج از چارچوب بسته‬ ‫کره‌شمالی آشناست‪ ،‬در تسریع تغییرات بی‌اثر‬ ‫نیست‪ .‬تغییراتی که بالقوه می‌توانند پاشنه آشیل‬ ‫دیکتاتوری سلسله کیم‌ها محسوب شوند‪.‬‬ ‫نوع حکومت کره‌شمالی (که نگارنده به‬ ‫اصالح‌ناپذیر بودن آن اعتقاد دارد) بیان‌گر آن‬ ‫است که انجام اصالحات هم از زاویه دیگری‬ ‫مقدمات سقوط دیکتاتوری «چوچه»‌ای‬ ‫کره‌شمالی را فراهم خواهد کرد‪ .‬اگر زمام‌داران‬ ‫پیونگ‌یانگ دست‌کم نیم‌نگاهی به همان‬ ‫عقایدی بیندازند که بیش از شش دهه پیش‬ ‫کشورشان بر مبنای آن شکل گرفت‪ ،‬درخواهند‬ ‫یافت که سقوط حکومتی مانند آن‌چه آنان اداره‬ ‫می‌کنند‪ ،‬جبر محتوم تاریخ است‪.‬‬

‫تاریخ رســمی تشکیل کره‬ ‫شمالییاجمهوریدموکراتیک‬ ‫خلق کره‪ ،‬به سه سال پس از‬ ‫اشغال توسط شوروی یعنی‬ ‫سال‪ 1948‬میالدیبازمی‌گردد‪.‬‬ ‫در این ســال ارتش سرخ‬ ‫پس از پایه‌گذاری حکــومت‬ ‫«کیم ایل سونگ» خاک کره‬ ‫را ترک کــرد و یک‌ســال‬ ‫بعد نیروهای آمریکایی کره‬ ‫جنوبی را به آقای «سینگمان‬ ‫ری» که به کمونیست‌ستیزی‬ ‫معروف بود واگذاشتند‪.‬‬

‫‪16‬‬

‫آن‌چهاین‌روزهادرکره‌شمالیمی‌گذرد‪،‬‬ ‫از جابه‌جایی نظامیان و سیاست‌مداران‬ ‫ارشد گرفته تا اقدام به تغییر تدریجی‬ ‫شعارها و ورود قطره‌ای نماد‌هایی از جهان‬ ‫خارج؛ و هم‌چنین کوشش برای پیش‌برد‬ ‫طرح مناطق آزاد تجاری در مرزهای کره‬ ‫با چین و روسیه‪ ،‬تالش‌هایی است که‬ ‫دولت پیونگ‌یانگ برای ادامه بقای خود‬ ‫به آن‌ها متوسل شده است‪.‬‬


‫● در گفت و گو با کاوه آهنگری‬

‫«آیا روحانی می‌تواند به وعده‌های انتخاباتی‌اش‬ ‫عمل کند؟»‬ ‫«حسن روحانی» رییس‌جمهوری جدید جمهوری اسالمی ایران در جریان کارزار انتخاباتی‬ ‫و حتی در روزهای بعد از پیروزی در انتخابات ‪ ۲۴‬خرداد‪ ،‬وعده‌ها و قول‌هایی به اقشار‬ ‫مختلف مردم‪ ،‬اقوام و پیروان اقلیت‌های دینی داد‪ ،‬که گفته می‌شود یکی از عوامل موثر‬ ‫در پیروزی ایشان بوده است‪.‬‬ ‫احمد رافت‬

‫گفت‌وگو‬ ‫ما تالش خواهیم کرد در گفتگو با اقشار‬ ‫مختلف جامعه‪ ،‬فعالین مدنی‪ ،‬نمایندگان اقوام‬ ‫و پیروان اقلیت‌های مذهبی‪ ،‬با انتظارهای آنان‬ ‫از رییس‌جمهوری جدید آشنا شویم‪ .‬در اولین‬ ‫برنامه با «کاوه آهنگری»‪ ،‬از اعضای رهبری‬

‫حزب دمکرات کردستان به گفتگو نشستیم‪.‬‬ ‫از آقای آهنگری نظرشان را در رابطه با‬ ‫برخی وعده‌های انتخاباتی «حسن روحانی» در‬ ‫رابطه با حقوق اقوام پرسیدیم‪ .‬آقای روحانی‬ ‫در ارومیه صحبت از ماده ‪ ۱۵‬قانون اساسی‬ ‫که حق استفاده از زبان مادری را برسمیت‬ ‫می‌شناسد‪ .‬آیا این ماده که در ‪ ۳۴‬سال عمر‬ ‫جمهوری اسالمی به اجرا در نیامده است این‌بار‬ ‫آن‌چنان که حسن روحانی متعهد شد‪ ،‬به اجرا‬ ‫گزارده خواهد شد؟‬ ‫کاوه آهنگری معتقد است « ابتدا باید‬ ‫سنگ محک را مشخص کنیم‪ ،‬آیا باید از‬ ‫انتظارات خودمان حرکت کنیم و یا از واقعیتی‬ ‫بنام جمهوری اسالمی با کم و کیف خودش»‪.‬‬ ‫او در ادامه می‌افزاید« قانون اساسی خود‬ ‫قانونی است که حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد‬ ‫چون مثلن از یک کرد سنی حق کاندید‬ ‫شدن برای احراز مقام ریاست‌جمهوری را‬ ‫سلب می‌کند‪ .‬ولی گذشته از آن‌چه در قانون‬ ‫اساسی آمده است‪ ،‬باید مصوبات دیگر نهادها‬ ‫چون شورای‌عالی امنیت ملی را هم در نظر‬ ‫داشت که محدودیت‌های دیگری را بوجود‬ ‫می‌آورند»‪.‬‬ ‫یکی دیگر از خواست‌های اقوام ایرانی‪،‬‬ ‫بویژه کردها و بلوچ‌های سنی‪ ،‬حضور در دولت‬

‫‪17‬‬

‫و در راس ادارات و مناصب دولتی است‪ .‬این‬ ‫خواست در دیدار رهبر اهل تسنن بلوچستان‪،‬‬ ‫«موالنا عبدالحمید»‪ ،‬با حسن روحانی در‬ ‫تهران پس از پایان انتخابات مطرح شد‪ .‬قبل از‬ ‫انتخابات هم روسای طوایف عرب خوزستانی‬ ‫هم در مالقات با روحانی خواست مشابهی را‬ ‫مطرح ساخته بودند‪.‬‬ ‫کاوه آهنگری به مصوبه‌ای که در‬ ‫شورای‌عالی امنیت ملی به تصویب رسیده است‬ ‫و در آن آمده است که سنی‌ها نمی‌توانند وزیر‪،‬‬ ‫معاون وزیر و یا رییس ادارات دولتی سراسری‬ ‫شوند اشاره می‌کند و می‌افزاید « کردی چون‬ ‫«محمدرضا رحیمی» اگر توانست به مناصب‬ ‫باال راه یابد به دو دلیل است‪ ،‬اول این‌که شیعه‬ ‫است و بعد از آن بخاطر این‌که خادم والیت‬ ‫است و به هیچ وجه جامعه کرد را نمایندگی‬ ‫نمی‌کند»‪.‬‬ ‫کاوه آهنگری معتقد است که نباید‬ ‫انتظار زیادی از حسن روحانی و نظام داشت‬ ‫و «نمی‌شود به وعده‌های ایشان امیدوار بود»‬ ‫ولی باید به به فریاد آزادی‌خواهی مردم امیدوار‬ ‫بود‪ .‬آهنگری معتقد است « باید به آن فریاد‬ ‫زندانی سیاسی باید آزاد گردد که در سالن‌های‬ ‫سرپوشیده در زمان کارزار انتخاباتی طنین‬ ‫انداخت امیدوار بود»‪.‬‬


‫● با اعالم کاخ سفید تحریم‌ها علیه ایران افزایش یافت‬

‫«گلوگاه تحریم و حلقه‌ای‬ ‫که تنگ‌تر می‌شود»‬ ‫اردوان روزبه‬

‫در حالی که روز پنج‌شنبه سی‌ام‬ ‫ماه می برابر نهم خرداد ماه ایاالت‬ ‫متحده آمریکا تحریم فروش‬ ‫تلفن همراه‪ ،‬تجهیزات شبکه‪،‬‬ ‫رایانه و نرم افزار‌های ارتباطی را‬ ‫به ایران لغو کرد‪ ،‬چهار روز بعد‬ ‫یعنی در روز سوم ژوئن برابر با‬ ‫سیزدهم خرداد موارد دیگری‬ ‫را به جمع تحریم‌ها علیه ایران‬ ‫افزود‪ .‬از جمله مهم‌ترین آن‌ها‪،‬‬ ‫تحریم پول رسمی کشور ایران‬ ‫یعنی «ریال» بود‪.‬‬

‫پیشتر «جان برد» وزیر امور خارجه کانادا‬ ‫روز چهارشنبه ‪ ٢٩‬ماه مه از سری جدید‬ ‫تحریم‌های کشورش علیه ایران خبر داده بود‪.‬‬ ‫در این سری از تحریم‌های یک‌جانبه‪ ،‬عالوه‬ ‫بر افراد و شرکت‌هایی که گمان می‌رفت در‬ ‫برنامه هسته‌ای ایران دست داشته باشند‪،‬‬ ‫صادرات و واردات کلیه کاالها میان دو کشور‬ ‫کانادا و ایران ممنوع شد‪ .‬کانادا سی شخص‬ ‫حقیقی و ‪ ٨٢‬نهاد را که گمان می‌رود به صورت‬ ‫مستقیم یا غیرمستقیم در برنامه هسته‌ای ایران‬ ‫دخالت داشتند‪ ،‬در لیست تحریم قرار داده و‬ ‫کلیه صادرات و واردات کاالها میان دو کشور‬ ‫نیز شامل تحریم‌های جدید شده است‪« .‬جان‬ ‫برد» گفته بود‪« :‬دولت ایران تنها قول‌های دروغ‬ ‫می‌دهد و ژست‌های توخالی می‌گیرد»‪.‬‬ ‫تحریم اخیر ایاالت متحده شامل برخی صنایع‬ ‫پایه نظیر خودرو سازی نیز خواهد شد و در عمل‬ ‫فشارهای بیشتری را هم برای مردم و هم دولت‬ ‫در ایران به همراه خواهد داشت‪.‬‬

‫‪18‬‬

‫البته «وندی شرمن» معاون وزیر خارجه ایاالت‬ ‫متحده اشاره داشت ممکن است تالش‌هایی‬ ‫برای برداشتن منع فروش غذا و دارو نیز بشود‪.‬‬ ‫سیاست دولت آمریکا در خصوص لغو تحریم‬ ‫تجهیزات ارتباطی با هدف ایجاد امکان‌های‬ ‫ارتباطی در بین مردم بوده است‪ .‬آقای اوباما‬ ‫پیشتر اشاره داشت که متعهد است تا جلوی‬ ‫ایجاد «پرده آهنین» به دور ایران را بگیرد‪.‬‬ ‫اما کاخ سفید در سوم ژوئن تحریم ریال ایران‬ ‫را در راستای منزوی کردن دولت ایران به دلیل‬ ‫«عدم عمل به تعهدات بین‌المللی» خواند‪.‬‬ ‫کاخ سفید می‌گوید‪« :‬در حالی که در نتیجه‬ ‫تحریم‌های جامعه ما از سال ‪ ،۲۰١۲‬ریال ایران‬ ‫نیمی از ارزش خود را از دست داده است‪ ،‬این‬ ‫اولین بار است که معامالت به ریال به طور‬ ‫مستقیم مورد هدف تحریم‌ها قرار گرفته است»‬ ‫اما این تحریم ها چه تاثیرهایی بر زندگی‬ ‫مردم ایران و چه فشار‌هایی را بر دولت ایران‬ ‫خواهد داشت؟ این‪ ،‬موضوعی بود که از «علی‬


‫هریسچی» حقوق‌دان و کارشناس حوزه‬ ‫تحریم‌های ایران پرسیدم‪ .‬از او خواستم تا توضیح‬ ‫بدهد‪ ،‬وقتی گفته می‌شود تحریم «ریال» چه‬ ‫تعریفی برای تحریم و پول ایران شده است‪ .‬این‬ ‫پول که در عرصه بین‌المللی استفاده نمی‌شده‬ ‫است‪ .‬وی اشاره کرد‪:‬‬ ‫«درست است که ریال در بازارهای جهانی داد‬ ‫و ستد نمی‌شده است اما در یک سری بازار‌های‬ ‫منطقه‌ای و کشورهای همسایه مورد استفاده‬ ‫قرار می‌گرفته است‪ .‬به خصوص از زمانی که‬ ‫بانک مرکزی ایران مورد تحریم قرار گرفت‬ ‫دولت ایران سعی می‌کرد با استفاد از ریال در‬ ‫داد و ستد‌هایش با افغانستان‪ ،‬عراق و برخی‬ ‫کشور‌های منطقه از واحد پول ایران استفاده‬ ‫کند‪ .‬چیزی که تحریم‌های جدید اعمال می‌کند‬ ‫این است که شرکت‌های مالی نباید با واحد پولی‬ ‫ریال داد و ستد کنند‪.‬‬ ‫دوم این‌که موسسات مالی هستند که مبلغ‬ ‫زیادی ریال دارند در خارج از کشور و این تحریم‬ ‫آن‌ها را وادار می‌کند تا ریال‌هایشان را تبدیل به‬ ‫دالر کنند و به نوعی دارد ریال را حذف می‌کند‪.‬‬ ‫به این ترتیب بازمانده روزنه‌هایی که به ایران‬ ‫فرصت می‌داد تا بتواند با معامالت ریالی نفت‬ ‫خود را که به ارزان‌تر از بازارهای جهانی نیز به‬ ‫تعدادی از کشورها می‌فروخت‪ ،‬نیز بسته شد‪.‬‬

‫◦‬

‫اما تحریم‌ها به طور عموم بخش‌هایی را‬ ‫هدف قرار داده بود که می‌توانست مستقیم‬ ‫با برنامه‌های نظامی و یا به روایتی اتمی‬ ‫ایران در ارتباط باشد‪ .‬این بار صحبت از‬ ‫صنایع خودروسازی است‪ .‬این صنعت که‬ ‫تولید توپ و سالح نیست‪...‬‬

‫صنعت خودروسازی در ایران به عنوان یک‬ ‫صنعت مادر است و حجم داد و ستدی که در‬ ‫این حوزه انجام می‌شود بسیار زیاد است‪ .‬از‬ ‫طرفی دیگر حجم و تنوع قطعات هم باالست و‬ ‫کنترل آن بسیار مشکل است‪ .‬هر اتومبیل بیش‬ ‫از چهار هزار قطع دارد و می‌تواند مصارف دوگانه‬ ‫و چندگانه داشته باشد‪.‬‬ ‫به نظر می‌رسد با هم‌کاری شرکت‌های‬ ‫خودروسازی با ایجاد یک چتر سعی می‌شده‬ ‫است تحریم‌ها را دور بزنند که با این کار از آن‬ ‫جلوگیری شده است‪ .‬این صنعت یک راه رد و‬ ‫بدل مالی را باز می گذاشته و امروز آمریکا متوجه‬ ‫شده با این شرایط مشکالتی وجود داشته و دارند‬

‫راه را با تحریم می‌بندند و البته این تحریم در‬ ‫حوزه صنایع خودرو می‌تواند لطمه‌هایی به نیروی‬ ‫کار و مردم وارد کند‪.‬‬

‫◦‬

‫اما درست چند روز قبل این که تحریم‬ ‫«ریال» مطرح شود‪ .‬صادرات برخی از‬ ‫تجهیزات و امکانات به ایران آزاد شده بود‪.‬‬ ‫این یک سیاست دوگانه نیست؟ و ریشه‬ ‫در چه برنامه ریزی و سیاست گذاری دارد؟‬

‫این تناقض در روش برخورد دوگانه آمریکا با‬ ‫ایران است یعنی تفکیک برخی موارد از هم‪ .‬اول‬ ‫نکته‌اش این است که اشاره می‌کند ما داریم مردم‬ ‫ایران را از دولت ایران جدا می‌کنیم‪ .‬دوم این که‬ ‫یکی از اهداف ما در ایران رسیدن به دموکراسی‬ ‫است‪ .‬در همین راستا ایجاد دست‌رسی آزاد به‬ ‫جریان اطالع رسانی است‪ .‬به نوعی این سیاست‬ ‫اشاره دارد به این که درست است تحریم‌های‬ ‫اقتصادی و سیاسی جدی گرفته می‌شود اما‬ ‫آن‌ها مایل هستند مردم ایران تماس با امکانات‬ ‫تکنولوژی و ارتباطی با دنیا خارج داشته باشند‪.‬‬ ‫باید اشاره کرد بنابر درخواست گروه‌های فعال در‬ ‫ایران و پی‌گیری آنان این موقعیت فراهم شده‬ ‫است‪ .‬برخی از این تحریم‌ها چنان سنگین است‬ ‫که حتا دودش به چشم خود آمریکایی هم رفته‬ ‫است‪ .‬به همین دلیل پس از تصویب‌هایی که در‬ ‫سال‌های ‪ ۲۰۰۹ ،۲۰۰۷‬و ‪ ۲۰۱۱‬از سوی وزارت‬ ‫خزانه‌داری آمریکا انجام شد و به این مساله توجه‬ ‫شد که امکان دست‌رسی به اطالعات باید وجود‬ ‫داشته باشد و برای این موضوع نیاز به بستر‬ ‫مورد لزوم هم هست در نهایت این مجوز کلی‬ ‫صادر شد‪ .‬با صدور این مجوز به نوعی ابزارهایی‬ ‫که ارتباط را ایجاد می‌کنند نظیر لپ‌تاپ‪ ،‬تلفن‬ ‫همراه‪ ،‬سخت افزار و نرم افزار و تجهیزات‬ ‫ماه‌واره امکان فروشش به ایران فراهم شد که‬ ‫به این ترتیب اهداف بلند مدت آمریکا نیز در این‬ ‫خصوص تامین شده است‪.‬‬

‫◦‬

‫با توجه به این سیاست دو سویه در‬ ‫تحریم فکر می‌کنید قرار است جریان‬ ‫به کدام سمت میل کند‪ .‬آیا رو به کاهش‬ ‫تحریم‌ها خواهد گذارد یا ما در آینده شاهد‬ ‫افزایش میزان این تحریم‌ها خواهیم بود؟‬

‫توجه داشته باشید از نظر سیاست‌های داخلی‬ ‫آمریکا خیلی اهمیت دارد تحریم را چه کسی وضع‬ ‫کند‪ .‬تحریم می‌تواند از سوی «سنا» یا «کنگره»‬

‫‪19‬‬

‫و یا شخص رییس جمهوری وضع شود‪ .‬وقتی‬ ‫تحریمی را خود رییس جمهوری وضع کند در‬ ‫مذاکرات و موقعیت‌ها می‌تواند این تحریم‌های‬ ‫وضع شده را لغو کند اما اگر این تحریم‌ها از سوی‬ ‫سنا و یا کنگره باشد مرجع تصویب کننده باید‬ ‫اجازه لغو آن را صادر کند که لغو آن مسیری بلند‬ ‫و زمان‌بر است و رییس جمهوری نمی‌تواند در‬ ‫مذاکرات قولی در این زمینه بدهد‪.‬‬ ‫البته در شش‌ماه گذشته رییس جمهوری سعی‬ ‫کرد اقداماتی که قرار بود از سوی سنا در‬ ‫خصوص تحریم‌ها انجام پذیرد را توسط ریاست‬ ‫جمهوری تصویب کند تا دست‌اش برای مانور‬ ‫بیشتر باز باشد‪ .‬از طرفی دیگر حرکت‌های‬ ‫جدی‌تر در زمینه تحریم‌ها این پیام را هم در‬ ‫آستانه انتخابات ایران دارد که مردم توجه داشته‬ ‫باشند که این حرکتی در سر پایینی است و مردم‬ ‫می‌توانند با انتخاب‌شان این شرایط را بهبود‬ ‫ببخشند و یا بدتر کنند‪.‬‬

‫◦‬

‫در ایران با عدم تایید صالحیت آقای‬ ‫هاشمی رفسنجانی حتا ما تاثیری در‬ ‫وضعیت بازار و اقتصاد هم شاهد بودیم‪.‬‬ ‫آیا رد صالحیت او در انتخابات ریاست‬ ‫جمهوری یازدهم در تصمیم‌گیری های‬ ‫آقای اوباما نقش خواهد داشت؟‬

‫به نظر من آمریکا فقط بر روی گزینه انتخاب‬ ‫آقای هاشمی برنامه ریزی نکرده است‪ .‬بی‌شک‬ ‫ارزیابی بر روی سایر گزینه‌ها نیز انجام شده‬ ‫است‪ .‬به نظر می‌رسد در مساله‌ای مانند هسته‌ای‬ ‫این‌ها بر این باورند که رییس جمهوری نقش‬ ‫جدی نمی‌تواند بازی کند و مرجع تصمیم گیرنده‬

‫به نوعی اگر این فشار‌ها‬ ‫باعث افزایش توقع مردم‬ ‫از دولت و موجب تغییر‬ ‫سیاست شود و یا فشار‬ ‫های تحریمی باعث تغییر‬ ‫ساختاری شود هردو‬ ‫می‌تواندگزینههایآمریکا‬ ‫محسوب شود‬


‫رهبر جمهوری اسالمی است ولی تجربه‌شان‬ ‫نشان داده است سیاست برخورد در دولت‬ ‫اصالحات و آقای احمدی‌نژاد تفاوت داشته است‪.‬‬ ‫اگرچه در سیاست کالن تفاوت نکرده است اما‬ ‫این‌ها هم به دنبال کسی می‌گردند که بتوانند با‬ ‫او مذاکره کنند‪.‬‬ ‫آدمی مانند احمدی‌نژاد طرف مناسبی از نظر‬ ‫مسایل عمومی نبود‪ .‬رسانه‌های آمریکا نیز‬ ‫مذاکره با کسی را که هولوکاست را انکار‬ ‫کرده بود و وجه جهانی خوبی نداشت‪ ،‬مورد‬ ‫حمله قرار می‌دادند‪ .‬در واقع این‌ها به دنبال‬ ‫کسی می‌گردند که به عنوان رفیقی که بتواند‬ ‫طرف مذاکره باشد‪ .‬اما در شرایط موجود به نظر‬ ‫می‌رسد عموم کاندیداها کسانی نیستند که بار‬ ‫منفی به لحاظ دید بین‌المللی پشت‌شان باشد‪.‬‬ ‫به هر روی برای جامعه جهانی شناخته شده‬ ‫نیستند و این می‌تواند موقعیت مناسب‌تری را‬ ‫برای مذاکره فراهم کند‪.‬‬

‫◦‬

‫اگر بخواهیم نگاهی دیگر به شکل‬ ‫دوگانه تحریم‌ها داشته باشیم و از سویی‬ ‫روی‌کردی به فشارهایی که بر مردم وارد‬ ‫می‌شود‪ ،‬به نظر شما چقدر می‌تواند این‬ ‫تحریم‌ها به دنبال برانگیختن مردم بر علیه‬ ‫حاکمیت باشد؟‬

‫هدف تحریم‌ها فشار روی دولت است‪ .‬به نوعی‬

‫با این تحریم‌ها قصد این است که دولت را فلج‬ ‫کند تا نتواند حتا کارهای روزانه اش را انجام‬ ‫بدهد‪ .‬اما از طرفی دیگر نتیجه اش روی مردم‬ ‫است و با این ترتیب مردم هم با این مشکالت‬ ‫فشار را بگذارند روی دولت تا تغییر سیاست‬ ‫گذاری یا تغییر ساختار سیاسی را ایجاد کند‪.‬‬ ‫به نظر می‌رسد دولت آمریکا با هردو موضوع‬ ‫موافق است‪ .‬به نوعی اگر این فشار‌ها باعث‬ ‫افزایش توقع مردم از دولت و موجب تغییر‬ ‫سیاست شود و یا فشار های تحریمی باعث‬ ‫تغییر ساختاری شود هردو می‌تواند گزینه های‬ ‫آمریکا محسوب شود‪.‬‬

‫◦‬

‫‪...‬و این گزینه در زمینه دارو و چنین‬ ‫اقالم حیاتی هم مصداق پیدا می‌کند؟‬

‫به نظر می‌رسد با توجه به اشاره‌هایی که‬ ‫شده و تالش دولت آمریکا برای حفظ وجه‬ ‫انسان‌دوستانه اش در ایران‪ ،‬از ابتدا لوازم‬ ‫پزشکی‪ ،‬دارو و اقالمی از این دست آزاد بوده و‬ ‫باز هم دارد سعی می‌کند ساده تر کند‪ .‬با توجه‬ ‫به آزاد شدن برخی اقالم که مورد استفاده‬ ‫مردم بوده است‪ ،‬به نظر می‌رسد مجوزهایی‬ ‫هم برای تسهیل صادرات دارو و این قبیل‬ ‫اقالم ایجاد شود تا این فشار از روی مردم‬ ‫برداشته شود و به نوعی روشن شود که کمبود‬ ‫اقالم دارویی ناشی از سیاست‌های غلط خود‬ ‫دولت ایران است‪.‬‬

‫‪20‬‬

‫وقــتی تحریمـی را خود رییـــس‬ ‫جمهـوری وضع کـند در مذاکــرات و‬ ‫موقعیت‌ها می‌تواند این تحریم‌های وضع‬ ‫شده را لغو کند اما اگر این تحریم‌ها از‬ ‫سوی سنا و یا کنگره باشد مرجع تصویب‬ ‫کننده باید اجازه لغو آن را صادر کند‬ ‫که لغو آن مسیری بلند و زمان‌بر است‬ ‫و رییس جمهوری نمی‌تواند در مذاکرات‬ ‫قولی در این زمینه بده‬


21


‫● به بنیاد حقوق بشر کرایسکی‬

‫«نامه‌ای از مازن درویش‪ ،‬زندانی شکنجه شده»‬

‫متن سخن‌رانی ارسالی «مازن درویش» مدافع حقوق بشر سوریه‌ای از زندان در خصوص‬ ‫دریافت جایزه بنیاد حقوق بشر «برونو کرایسکی» برای سال ‪ ۲۰۱۳‬به خاطر فعالیت‌های‬ ‫حقوق بشری‌اش‪.‬‬ ‫ترجمه‪ :‬واحید قاراباغلی‬ ‫هر چند‪ ،‬شعف بزرگتری برای یک زندانی‬ ‫وجود ندارد جز آن حسی که دنیای بیرون او را‬ ‫در یاد خود نگه دارد‪ ،‬اما با ویرانی و خون‌ریزی‬ ‫که سرزمین مرا فرا گرفته‪ ،‬احساس شادی‬ ‫برایم به مثابه ی یک شی‪ ،‬زینتی است که از‬ ‫داشتن آن شرمگین می شوم‪.‬‬ ‫خانم‌ها و آﻗﺎﻳﺎن‪...‬‬

‫«هیات مدیره و کارکنان محترم بنیاد برونو کرایسکی‬ ‫خانم‌ها و آﻗﺎﻳﺎن‪،‬‬

‫در ابتدا می‌خواهم از تک تک شما به خاطر‬ ‫حضورتان در این مراسم و به دلیل الیق دیدن‬ ‫این‌جانب به جایزه‌ای که نام برونو کرایسکی‬ ‫را یدک می‌کشد‪ ،‬تشکر کنم‪ .‬نشانی که‬ ‫شخصیت‌هایی چون نلسون ماندال‪ ،‬بی‌نظیر بوتو‬ ‫و لوال داسیلوا پیش از من آن را دریافت کرده‌اند‪.‬‬

‫می‌خواهم اعترافی بکنم‪:‬‬ ‫همیشه با حیرت به آقای کریسکی‬ ‫نگاه کرده و از خود پرسیده‌ام که چطور یک‬ ‫دولت‌مرد و یک جنگ‌جوی سرسخت‪ ،‬کشور‬ ‫خود را به بی‌طرفی پایدار سوق داد و داوطلبانه‬ ‫از سرمستی پیروزی و لذت غلبه گذشت‪ .‬تا این‬ ‫که متوجه شدم که جنگ برنده‌ای ندارد‪ ،‬همه‬ ‫بازنده هستند‪ ،‬و هیچ مزیتی در جنگ نیست‬ ‫مگر پایان آن‪.‬‬ ‫از بغداد به بوداپست‪ ،‬لبنان و پراگ و از‬ ‫ویتنام به دو کره‪ ،‬آموخته‌ام که در جنگ هیچ‬ ‫چیز خوبی وجود ندارد به جز پایان یافتن آن‪،‬‬ ‫و از قربانیان جنگ به قربانیان عدم تبعیض‬ ‫نژادی در آفریقای جنوبی‪ ،‬به رواندا و بوسنی به‬ ‫قربانیان ظلم و ستم در جهان عرب و فرانکو‬ ‫و پینوشه و سرهنگ یونانی‪ ،‬یاد گرفتم که راه‬

‫‪22‬‬

‫رسیدن به دموکراسی همان‌قدر از مسیر افراط‬ ‫گرایی و تروریسم دور است که از دیکتاتوری‬ ‫و استبداد‪.‬‬ ‫خانم‌ها و آﻗﺎﻳﺎن‪،‬‬

‫شاید‪ ،‬وضعیت سوریه بدتر از بدترین‬ ‫کابوس‌های شبانه‌مان است‪ ،‬اما آیا می‌توانیم‬ ‫از حق تغییر وافعیت اطراف‌مان و یا خواسته‬ ‫به‌حق‌مان بر داشتن آزادی‪ ،‬کرامت و حق‬ ‫شهروندی‪ ،‬یا وظیفه‌مان در قبال کاهش‬ ‫نابرابری و آوردن آزادی بیشتر به جامعه‌مان‬ ‫دست بکشیم‪ ،‬فقط برای این که این اشعار‬ ‫همواره ابزارهای ایدئولوژیک در دست‬ ‫رژیم‌های خودکامه و مستبد و جنبش‌های‬ ‫خشونت‌آمیز و تکفیری بوده‌اند؟‬ ‫آیا دوباره و دوباره مجبور به جویدن و‬ ‫نشخوار تجربه‌ی ازدواج ظلم و فساد در جهان‬ ‫عرب هستیم که ثمره‌ای جز افراط گرایی‪،‬‬ ‫خشونت و تروریسم نداشته است؟‬ ‫بله‪ ...‬ما آزادی‪ ،‬عزت و عدالت می‌خواهیم‬ ‫و بله ما سزاوار آنیم‪ ،‬اما مسلمن آن آزادی به‬ ‫مثابه مردن زیر شکنجه و یا قتل عام نیست‪.‬‬ ‫کشته شدن به واسطه بمبی از یک هواپیمای‬ ‫جت و یا خودروی بمب‌گذاری‌شده نیست‪.‬‬


‫آزادی زیستن بر پایه‌ی اشتراک و ائتالف‬ ‫ِ‬ ‫ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و حفظ‬ ‫حریم خصوصی روابط اجتماعی به منظور تغییر‬ ‫شکل حوزه بشر جهانی است که باعث می‌شود‬ ‫زندگی به خودی خود یک تجربه اخالقی‬ ‫انسانی باشد و ما به آن به گونه‌ای بنگریم که‬ ‫گویی به دیگران بیشتر تعلق دارد تا به خود ما‪.‬‬ ‫خانم‌ها و آﻗﺎﻳﺎن‪،‬‬

‫ای کاش زمان اجازه می‌داد تا می‌توانستم‬ ‫نامی برده باشم از بسیاری از افراد از طریق‬ ‫تریبون شما‪ ،‬اما آن‌ها خیلی بیشتر از زمان و‬ ‫دور از کلمات برای توصیف هستند‪.‬‬ ‫می‌خواهم یادی کنم از همکارانم که‬ ‫همراه با من بازداشت شدند و آن دسته از‬ ‫خوش‌شانس‌ها که بازداشت نشدند‪.‬‬ ‫من افتخار دارم که با شما کار کردم و‬ ‫رویاها و غم‌های شما را از نزدیک لمس کردم‪.‬‬ ‫دوستان من که با وفاداری و پای‌بندی خود‬ ‫به آن‌چه که ما اعتقاد داریم مرا متحیر کردند‪:‬‬ ‫ایمان خود را از دست ندهید‪ ،‬ایمان‌تان را‬ ‫از دست ندهید حتی در قبال آن‌هایی که شما‬ ‫را به گناه متهم می‌کنند‪.‬‬ ‫خانواده فوق‌العاده من‪ ...‬از شما سپاسگزارم‬ ‫به خاطر صبرتان‪ ،‬محبت و حمایت‌تان برای‬ ‫تمام این سال‌های سخت‪:‬‬ ‫هیچ چیز بدون حضور شما معنی‌‌دار به نظر‬ ‫نمی‌رسد‪.‬‬ ‫زندان‌بانان و به خصوص آن‌هایی که در‬ ‫روز اول عید قربان به سراغ من آمدند و فکر‬ ‫می‌کردند که مسوولیت‌شان تنبیه من در این‬ ‫ده ماه بوده است‪.‬‬ ‫برای همه‌مان متاسفم و برای فرزندان شما‬ ‫زندگی شاد‪ ،‬به دور از ترس و شکنجه‪ ،‬و لیکن‬ ‫پر از امید و شادی و تعطیالت‪ ،‬و عشقی که‬ ‫دو فرزند من اینانا و عداد تقسیم شده‪ ،‬آرزو‬ ‫می‌کنم‪.‬‬

‫و دوستم “خلیل معتوق”‪.‬‬ ‫در مقابل آن‌ها و خانواده‌هایشان‪ ...‬تعظیم‬ ‫می‌کنم‪.‬‬ ‫اشک هایم را بر چشمانم گره می زنم چرا‬ ‫که اشک هایم کمتر از غم و اندوه شماست‪،‬‬ ‫و برای شما صدایم را به خورشید فریاد می‬ ‫زنم تا بار دیگر دست در دست هم و به گریه‬ ‫بخوانیم ‪:‬‬ ‫واحد واحد واحد‬ ‫ملت واحد سوریه‪.‬‬ ‫خون سوریه یکی است‪.‬‬ ‫آینده سوریه یکی است‪.‬‬

‫مازن درویش‬ ‫دهم ژوئن ‪۲۰۱۳‬‬ ‫زندان مرکزی دمشق»‬

‫خانم‌ها و آﻗﺎﻳﺎن‪،‬‬

‫در این گیر و دار دیوانه‌وار خشونت‪ ،‬بسیاری‬ ‫از عزیزانم را از دست دادم‪ ،‬آن‌ها کشته شدند‪،‬‬ ‫بازداشت‪ ،‬زخمی‪ ،‬ربوده‪ ،‬و بی‌خانمان شدند‪،‬‬ ‫مانند همکارم دکتر ”ایهم غزول” و دوستم‬ ‫“حسن احمد ازهری”‪ ،‬پسر عمویم ستوان‬ ‫اول ”علی درویش”‪ ،‬و برادرم ”سامی عاقل”‬

‫‪23‬‬


24


‫«بوسه‌ای بر‬ ‫یک کفش»‬ ‫علی اصغر فریدی‬

‫● اسماعیل بیشکچی‬

‫«حزب کارگران کردستان» اعالم کرده‬ ‫بود که قصد دارد از خاک ترکیه عقب‌نشینی‬ ‫کند‪ ،‬می‌خواستم در حد توانم به بررسی و‬ ‫تحلیل این موضوع بپردازم‪ ،‬به دنبال منابع و‬ ‫گزارشات مختلف در این رابطه می‌گشتم که‬ ‫به نام «اسماعیل بیشکچی» برخوردم‪ .‬قبلن او‬ ‫را می‌شناختم‪ ،‬اوایل دهه ‪ ٧٠‬شمسی یکی از‬ ‫کتاب‌هایش را خوانده بودم‪ ،‬آن روز همه چیز در‬ ‫ذهنم به حاشیه رفته بود‪ ،‬و فقط اسم «اسماعیل‬ ‫بیشکچی» در ذهنم تکرار می‌شد‪.‬‬ ‫حمایت‌اش از کردها‪ ،‬نوشتن کتاب‌ها‪ ،‬مقاالت‬ ‫و مصاحبه‌های فراوانش در مورد احقاق حقوق‬ ‫کردها‪ .‬از روزی که برای اولین بار در نوجوانی‬ ‫نوشته‌هایش را خواندم و با او آشنا شدم‪ ،‬دوستش‬ ‫داشتم و برایش احترام خاصی قایل بودم‪ .‬ترکی‬ ‫که به خاطر حمایت و دفاع از حقوق کردها‬ ‫بیش از ‪ ١٧‬سال از عمرش را در زندان‌های‬ ‫ترکیه سپری کرده بود‪ .‬تمام اهانت‌ها را به جان‬ ‫خریده بود‪ .‬تا آنجا که توانسته بودند‪ ،‬برچسب‬

‫‪25‬‬

‫زدهبودند‪ .‬خائن‪ ،‬تروریست‪ ،‬دوست تروریست‌ها‪،‬‬ ‫وطن‌فروش و‪ ...‬اما او از آن‌چه که باید انجام‬ ‫می‌داد‪ ،‬کوتاه نیامده بود‪.‬‬ ‫غروب بود و من از صبح در خانه مانده بودم‬ ‫و بیرون نرفته بودم‪ .‬خرید کاغذ سیگار را بهانه‬ ‫کردم و از خانه بیرون رفتم‪ ،‬دلتنگی عجیبی داشتم‪.‬‬ ‫در مسیر رفتنم برای خرید کاغذ سیگار به جای‬ ‫عبور از خیابان اصلی‪ ،‬از کوچه پس‌کوچه‌ها رفتم‪،‬‬ ‫کوچه پس‌کوچه‌های شهری در منطقه آناتولی‬ ‫ترکیه‪ ،‬جایی که خوشبختانه در طول این سه‬ ‫دهه جنگ و خونریزی در ترکیه‪ ،‬روی جنگ‬ ‫را ندیده و سکنه‌اش آن را فقط از تلویزیون‬ ‫بهتماشا نشسته‌اند‪ ،‬آن‌هم با تصاویر شطرنجی‬ ‫شده‌ی صحنه‌های خون و جراحات‪.‬‬ ‫بازهم «اسماعیل بیشکچی»‪ ،‬غربت‪ ،‬صلح در‬ ‫کردستان ترکیه در ذهنم شروع به جوالن کرده‬ ‫بودند‪ ،‬در وسط‌های کوچه ابتدا کودکی شاید سه‬ ‫ساله را سوار بر سه‌چرخه‌ای دیدم‪ ،‬که دخترکی‬ ‫شش یا هفت ساله هلش می‌داد‪ .‬کودک سه‬


‫ساله را لباس نظامی با درجه تیمساری بر تن‬ ‫کرده بودند‪ ،‬از دیدن لباس نظامی حال ناخوشم‪،‬‬ ‫ناخوش‌تر شد‪ ،‬چند قدم جلوتر چند کودکی‬ ‫خردسال در حال بازی کردن بودند‪ .‬این بار‪،‬‬ ‫این کودکان نه فقط لباس نظامی بر تن داشتند‪،‬‬ ‫بدتر اینکه با اسلحه پالستیکی هم‌دیگر را دنبال‬ ‫می‌کردند و چنان می‌دویدند که انگار در جنگی‬ ‫واقعی شرکت کرده باشند‪ .‬دنیا بر سرم آوار شد‪.‬‬ ‫با خودم اندیشیدم‪ ،‬آیا این پدر و مادرها‪ ،‬این‬ ‫کودکان را از حاال برای چه جنگی آماده می‌کنند‪.‬‬ ‫چرا دنیای پاک و بی‌کینه این کودکان آلوده‬ ‫می‌کنند‪ .‬راستش را بخواهید برای چند لحظه‌ای‬ ‫از آن کوچه‪ ،‬از آن صحنه جنگ دروغین و از‬ ‫تمام پدر و مادرها بیزار شدم ‪.‬‬ ‫دنیایم تیره و تار شده بود‪ .‬به خودم می‌گفتم ای‬ ‫کاش جراتش را داشتم تا زنگ همه‌ی خانه‌های‬ ‫آن کوچه را می‌زدم و به پدر و مادرها می‌گفتم‬ ‫که جنگ دارد تمام می‌شود‪.‬االن دیگر صحبت از‬ ‫آشتی و صلح است‪ .‬بیایید این کودکانتان را خلع‬ ‫سالح و خلع لباس کنید‪ .‬لباس کودکانه بر تنشان‬ ‫کنید و بازی باهم زیستن را به آنها بیاموزید‪.‬‬ ‫شعرهای ناظم حکمت را برایشان بخوانید‪ ،‬به‬ ‫میهمانی اسماعیل بیشکچی ببریدشان‪ ،‬از عدالت‬ ‫واز دوستی‪ ،‬از عشق به انسانیت برایشان داستان‬ ‫بسرایید‪ .‬لطفن اسلحه‌هایشان را از آنها بگیرید‪،‬‬ ‫نیاکانشان به اندازه کافی جنگیده‌اند و پس از‬

‫سال‌ها جنگ و کشتار تازه می‌خواهند به صلح‬ ‫برسند‪ .‬بگذارید صلح را هم بیازماییم شاید صلح‬ ‫بهتر از جنگ باشد‪.‬‬ ‫یک بسته کاغذ سیگار نامرغوب گرفتم و‬ ‫برگشتم‪ .‬ذهنم هم‌چنان درگیر جنگ و صلح‬ ‫بود‪ .‬روستاهای تخریب شده‪ ،‬بمباران‪ ،‬تشیع‬ ‫جنازهو پرچم‌های رنگ‌وارنگ‪ ،‬کارناوالی در ذهن‬ ‫خسته‌ام برپا کرده بودند‪.‬‬ ‫کاغذ سیگاری که خریده بودم واقعا نامرغوب بود‬ ‫و مزه‌ی سیگار را بد می‌کرد و بدتر اینکه زود به‬ ‫زود خاموش می‌شد‪ .‬کافی بود یک دقیقه بهآن‬ ‫پک نمی‌زدی‪ ،‬سریع خاموش می‌شد‪.‬برای چند‬ ‫نخ سیگاری که کشیده بودم آنقدر فندک زده‬ ‫بودم که انگشت شصتم درد گرفته بود‪.‬‬ ‫شب می‌خواستم اخبار صلح (پ ک ک) و دولت‬ ‫ترکیه را دنبال کنم‪ ،‬اما باز هم به بیشکچی‬ ‫رسیدم‪ .‬این بار صحبت از زندان و تهمت و‬ ‫افترا نبود‪ .‬به اربیل در اقلیم کردستان دعوتش‬ ‫کردهبودند‪ ،‬مسعود بارزانی رییس اقلیم دعوتش‬ ‫کرده بود تا مدال افتخار مال مصطفا را به پاس‬ ‫زحماتش برای ملت کرد به او بدهد‪.‬‬ ‫پیرمردی قد کوتاه با لبخندی بر لب و صداقتی‬ ‫کودکانه بر رخسار‪ ،‬دیگر محال بود از ذهنم خارج‬ ‫شود اکنون دیگر تصویرش هم در مغزم حک‬ ‫شده بود‪.‬‬ ‫این مدال را قبلن به «کریس کوچرا»ی فرانسوی‬

‫‪26‬‬

‫هم داده بودند‪ ،‬کوچرا در دوران سخت مبارزه‬ ‫کردها علیه دیکتاتوری «صدام حسین» از‬ ‫معدود کسانی بود که فریاد کردها را منعکس‬ ‫می‌کرد‪ .‬اما زمانی که خبر مربوط به «کریس‬ ‫کوچرا» را شنیدم فقط چند دقیقه‌ای ذهنم را‬ ‫درگیر کرد‪ ،‬اوایل دوران دبیرستان و کتاب نیمه‬ ‫خوانده شده‌ی جنبش ملی کرد را در خاطرم زنده‬ ‫کرد‪ ،‬اما بیشکچی به این راحتی دست‌بردار ذهن‬ ‫آشفته و خسته‌ام نبود‪ .‬جنگ‪ ،‬تبعیض‪ ،‬لودرهایی‬ ‫که ویران می‌کردند و‪ ..‬قیامتی در افکارم برپا بود‪.‬‬ ‫در حال حاضر در اربیل‪ ،‬پایتخت اقلیم کردستان‬ ‫کسی هست به نام «فرهاد پیربال»‪ ،‬در جوانی‬ ‫آواره شده‪ ،‬می‌گویند به سرزمینش حمله کرده‬ ‫کرده بودند‪ ،‬و آنها را از شهر و دیارشان بیرون‬ ‫رانده بودند‪ ،‬به ایران پناهنده شده بود و مدتی‬ ‫در کرج می‌زیسته‪ ،‬سپس به فرانسه رفته و از‬ ‫دانشگاه سوربن دکترای ادبیات کردی گرفته‪.‬‬ ‫دکتر «فرهاد پیربال» شعر می‌گوید‪ ،‬نقاشی‬ ‫می‌کند‪ ،‬محقق است و گاهی نیز وارد دنیای‬ ‫سیاست می‌شود و در صورت نیاز بدون هیچ‬ ‫مالحظه‌ای هر کس و هر ارگانی را بی‌رحمانه‬ ‫مورد نقد و انتقاد قرار می‌دهد‪ ،‬و به چالش‬ ‫می‌کشد‪ .‬کار اصلی‌اش اما تدریس در دانشکده‬ ‫هنرهای زیبای دانشگاه صالح الدین است‪.‬‬ ‫بعضی می‌گویند او یک روشنفکر است‪ ،‬عده‌ای او را‬ ‫محقق می‌دانند‪ ،‬بعضی‌ها او را فیلسوف می‌نامند‪ ،‬و‬


‫● فرهاد پیربال‬

‫کسانی هم هستند که می‌گویند دیوانه است‪.‬‬ ‫همان شب می‌خواستم چند ساعتی را به قول‬ ‫«صادق هدایت» به قلع و قمع وقتم در فیسبوک‬ ‫بگذرانم‪ ،‬اولین استاتوسی که به چشمم خورد‬ ‫بازهم «اسماعیل بیشکچی» بود‪ ،‬ویدیویی یک‬ ‫دقیقه‌ای از بیشکچی و فرهاد پیربال‪ ،‬ویدیویی‬ ‫یک دقیقه‌ای که اشکم را درآورد‪ ،‬یک دقیقه‌ای‬ ‫که یک دنیا بار معنایی را در خود داشت‪ .‬در تاالر‬ ‫کنفرانس دانشگاه اربیل «اسماعیل بیشکچی»‬ ‫پشت تریبون بود‪ ،‬که فرهاد پیربال به روی سن‬ ‫رفت‪ ،‬یکی از کفشهای بیشکچی را از پایش‬ ‫درآود‪ ،‬در مقابل دوربین‌ها و کسانی که در تاالر‬ ‫بودند‪ ،‬لنگه کفش بیشکچی را بوسید و گفت‪« :‬در‬ ‫طول عمرم من تنها کفش یک نفر را بوسیده‌ام»‪.‬‬ ‫به قول دوستی فرهاد آن شب تواضع و عظمت‬ ‫بخشی از تاریخ را بوسید‪ .‬آن شب پس از گفتن‬ ‫چند جمله کوتاه از سن پایین آمد و با آن غنیمت‬ ‫با ارزش سالن را ترک کرد‪ .‬پس از دیدن آن‬ ‫ویدیوی یک دقیقه‌ای سری به دیوار فیسبوک‬ ‫پیربال زدم همان حرف‌هایی را که روی سن‬ ‫زده بود‪ ،‬با دو زبان کردی و فرانسه روی دیوار‬ ‫فیسبوکش گذاشته بود واز کسانی که ترکی‬ ‫می‌دانستند خواهش کرده بود برای بیشکچی‬ ‫ترجمه کنند‪ .‬نوشته بود‪:‬‬ ‫«جناب اسماعیل بیشکچی‪ ،‬ای باارزش‌ترین‪...‬‬

‫من یک نویسنده کرد هستم که در دانشگاه‬ ‫صالح الدین فلسفه هنر تدریس می‌کنم‪ .‬از‬ ‫شما بی‌نهایت‪ ،‬عذرمی‌خواهم ‪ ،‬که امروز غروب‬ ‫در حین کنفرانس شما در دانشگاه اربیل‪ ،‬یک‬ ‫لنگه کفش شما را از پایتان درآوردم و آن را‬ ‫ربودم و‪ ...‬به شما گفتم در آینده آن را به موزه‌خانه‬ ‫ملی کردستان خواهم سپرد‪.‬چون یک لنگه کفش‬ ‫جنابتان در سده بیست و یکم‪ ،‬بسیار باارزش‌تر‬ ‫است از تمام ثروت و سامانی که ‪ ٢٧‬سلطان‬ ‫عثمانی در کمال شرمندگی برای بشریت بهارث‬ ‫گذاشته‌اند‪.‬‬ ‫آن یک لنگه کفشی که من در مقابل چشم‬ ‫رسانه‌ها از شما به سرقت بردم بسیار بسیار با‬ ‫ارزش‌تر است‪ ،‬از آن مفاهیم دروغین دمکراسی‬ ‫در ترکیه مدرن امروزی‪ ...،‬آن ترکیه‌ای که تمام‬ ‫عمر و جوانی شما را در مقابل چشمان نوبل و‬ ‫اوباما و مونتسکیو و فرزندان ناظم حکمت به‬ ‫بند کشید‪ ،‬و هنوز هم به آزار و اذیت تو ادامه‬ ‫می‌دهند‪ ،‬تنها به این جرم که تو در کتابهایت‬ ‫گفته بودی‪ :‬آری کردها هستند و باید آزادانه‬ ‫زندگی کنند‪ .‬می‌خواهند در مقابل چشمان عفو‬ ‫بین‌الملل کور ‪ ،‬آن صدای مقدس و مبارک تو را‬ ‫اعدام کنند‪ ،‬که بیشتر از‪ ٣٨‬سال برای برقراری‬ ‫(آشتی و صلح و برادری میان کرد و ترک کوهی)‬ ‫به سیاست‌مداران ترکیه امروزی آموختی و آنها‬ ‫یاد نمی‌گیرند‪».‬‬

‫‪27‬‬

‫آن یک لنگه کفشی که من در‬ ‫مقابل چشم رسانه‌ها از شما به سرقت‬ ‫بردم بسیار بسیار با ارزش‌تر است‪ ،‬از‬ ‫آن مفاهیم دروغین دمکراسی در ترکیه‬ ‫مدرن امروزی‪ ...،‬آن ترکیه‌ای که تمام‬ ‫عمر و جوانی شما را در مقابل چشمان‬ ‫نوبل و اوباما و مونتسکیو و فرزندان‬ ‫ناظم حکمت به بند کشید‪ ،‬و هنوز هم به‬ ‫آزار و اذیت تو ادامه می‌دهند‪ ،‬تنها به این‬ ‫جرم که تو در کتابهایت گفته بودی‪ :‬آری‬ ‫کردها هستند و باید آزادانه زندگی کنند‪.‬‬ ‫می‌خواهند در مقابل چشمان عفو بین‌الملل‬ ‫کور ‪ ،‬آن صدای مقدس و مبارک تو را‬ ‫اعدام کنند‪ ،‬که بیشتر از‪ ٣٨‬سال برای‬ ‫برقراری (آشتی و صلح و برادری میان کرد‬ ‫و ترک کوهی) به سیاست‌مداران ترکیه‬ ‫امروزی آموختی و آنها یاد نمی‌گیرند‪».‬‬


‫«از پیشمرگایتی تا‬ ‫مجسمه‌سازی»‬ ‫شاید آزمودن دو نوع زندگی که دارای ویژگی‌های متفاوتی باشند‪ ،‬که شخصیت و کاراکتر‬ ‫متفاوت به انسان بدهد‪ ،‬طبیعی نباشد و انسان نتواند خود را با آن وفق بدهد اما هستند در‬ ‫اطراف ما کسانی که این نوع زندگی را تجربه کرده‌اند و ما کمتر با آن‌ها آشنا هستیم‪.‬‬ ‫ترجمه‪:‬علیاصغرفریدی‬ ‫از سایت «ئاسوی روژهه‌الت»‬ ‫تاریخچه مجسمه‌سازی به چه زمانی‬ ‫برمی‌گردد و آیا مجسمه سازی هنری شرقی‬ ‫است یا غربی؟‬

‫«آزاد آخکند» یکی از آن انسان‌هایی است که‬ ‫دو زندگانی متفاوت را تجربه کرده است‪ .‬یکی‬ ‫زندگی پیشمرگایتی که پر است از سختی و‬ ‫مشقت و دربه‌دری و جان برکف دست نهادن‬ ‫و دیگری زندگی هنری که برعکس لبریز است‬ ‫از احساس لطیف و رمانتیک و دیدگاه زیبایی‬ ‫شناختی چند بعدی‪ .‬اما همان‌گونه که خود نیز‬ ‫در این گفت‌وگو از آن سخن می‌گوید‪ ،‬این دو‬ ‫نوع زندگی در یک چیز یعنی عشق به میهن و به‬ ‫کردستان برای او به هم گره خورده‌اند و با هر دو‬ ‫روش می‌توان به میهن خدمت کرد‪.‬‬

‫«آزاد آخکند»‪ ،‬متولد ‪ ١٩۶٣‬میالدی از‬ ‫روستای آخکند واقع در شهرستان سقز‪،‬‬ ‫مدت چهار سال پیشمرگ کومله بوده و‬ ‫بعدها در سال ‪ ١٩٨۴‬در یک درگیری در‬ ‫روستای تورجان از توابع سقز زخمی می‌شود‬ ‫و برای مداوا او را راهی اروپا می‌کنند‪ .‬او‬ ‫دارای مدرک لیسانس هنر مجسمه‌سازی‬ ‫از دانشکده هنرهای زیبا در دانمارک‬ ‫است و مدت ‪ ٢٣‬سال است که مشغول کار‬ ‫مجسمه‌سازی می‌باشد و اکنون ‪ ٢٧‬سال‬ ‫است که در دانمارک زندگی می‌کند‬

‫‪28‬‬

‫در واقع مجسمه‌سازی تنها مختص به غرب‬ ‫نیست و در شرق هم نشانه‌هایی از آن را می‌توان‬ ‫یافت‪ .‬واقعیت این است که اساس انسان بر سه‬ ‫اصل نیازهای اولیه یعنی خوردن‪ ،‬سکس و‬ ‫هنر استوار است‪ .‬یعنی هنر بخشی از نیازهای‬ ‫انسان است‪ .‬به ویژه هنر مجسمه‌سازی که بنابر‬ ‫اسناد تاریخی از اولین هنرهایی بوده که انسان‬ ‫به آن پرداخته است‪ .‬شاید انسان قبل از این‌که‬ ‫سخن گفته باشد‪ ،‬شروع به نقاشی و تراشیدن‬ ‫بعضی اشیا کرده که معانی وته‌ای برایش داشته‬ ‫است‪ .‬مجسمه‌‌سازی شاید به ‪ ٧٠‬هزار سال قبل‬ ‫برمی‌گردد‪ ،‬که بی شک تاریخ پیدایش انسان به‬ ‫بیش از یک میلیون سال برمی‌گردد‪.‬‬ ‫مجسمه‌سازی از ابتدا تا اکنون چه مراحلی‬ ‫را طی کرده است؟‬

‫حقیقتش را بخواهید کمی سخت است صحبت‬ ‫از شروع و تاریخ مجسمه‌سازی‪ ،‬اما به صورت‬ ‫مختصر می‌توان به دو یا سه مرحله از این هنر‬ ‫صحبت کرد‪ ،‬که تا امروز نیز اختالف زیادی‬


‫در مورد آن‌ها وجود نداشته‪ .‬که این سه مرحله‬ ‫عبارتند از‪ -١ :‬مرحله ابتدایی ‪-٢‬مرحله کالسیک‬ ‫‪-٣‬مرحله مدرنیزم‬ ‫مرحله اول یا همان مرحله ابتدایی‪ :‬در این‬ ‫مرحله کسانی که کار مجسمه‌سازی می‌کردند‪ ،‬با‬ ‫احساسی عمیق و لطیف به این کار می‌پرداختند‪.‬‬ ‫و این زمانی بود که انسان از طریق شکار روزگار‬ ‫می‌گذراند‪ .‬کار در این مرحله زیاد سیستماتیک‬ ‫نبود‪ .‬در زمان تمدن مصری‌ها‪ .‬آن‌ها نگاه ویژه‌ای‬ ‫به مجسمه‌سازی داشتند‪ ،‬مصری‌ها برای نشان‬ ‫دادن قدرت و عظمت فرعون‌ها از اشکال شیر‬ ‫عقاب و… استفاده می‌کردند‪ ،‬و هرگاه مجسمه‬ ‫را در مکان‌های عمومی قرار می‌دادند به این معنا‬ ‫بود مردم باید آن‌ها را پرستش کنند‪ ،‬مجسمه‌های‬ ‫بزرگی که هنوز هم در مصر باقی مانده‌اند برای‬ ‫این بوده که مردم آن‌ها را تعظیم کنند و از‬ ‫خدایان‌‌شان بترسند‪ .‬این را هم اضافه کنم که‬ ‫ضدیت اسالم با مجسمه‌سازی بیشتر به این دلیل‬ ‫و این نوع طرز تفکر یعنی پرستش و تعظیم برای‬ ‫مجسمه‌ها بوده است‪.‬مجسمه‌سازی در این مرحله‬ ‫مکمل خدایی فرعون‌ها در مصر می‌شود‪.‬‬ ‫ما نظر و دیدگاه یونانی‌ها از مجسمه با‬ ‫مصری‌ها متفاوت است‪ ،‬یونانی‌ها چندین خدای‬ ‫مختلف دارند و مجسمه‌های‌شان آن حالت‬ ‫خشک را به خود نمی‌گیرد و بیشتر به قالب‬ ‫انسان و خصلت‌های انسانی نزدیک‌تر بودند‪،‬‬ ‫یعنی مجسمه‌هایی که یونانی‌ها می‌ساختند‬ ‫ویژگی‌های آدمی را داشت‪ .‬این شیوه ادامه‬ ‫داشت تا ظهور مسیح که زمانی نزدیک به ‪١٠٠٠‬‬ ‫سال طول می‌کشد‪ ،‬در این مرحله تمام هنر در‬ ‫خدمت دین قرار می‌گیرد‪ .‬اگر کسی مجسمه‌های‬ ‫آن زمان را ببیند برایش مشخص می‌شود که‬ ‫تمام فیگور مجسمه‌ها یا مسیح است یا مریم‬ ‫مقدس یا بهشت و جنهم رفتن و یا فرشته و‪...‬‬

‫من سبک خاصـی ندارم‪،‬‬ ‫و هیچوقـت هم از خودم‬ ‫نمی‌پرسم که چرا سبک‬ ‫خـاصی ندارم‪.‬‬

‫که این سبک تا زمان رنسانس ادامه می‌یابد‪ .‬از‬ ‫همان اواسط رنسانس که مردم شروع می‌کنند‬ ‫به مطالعه در باره‌ی تاریخ گذشته خود و برای‬ ‫اولین بار آلمانی‌ها این کار را انجام می‌دهند‪ .‬این‬ ‫مرحله‌بندی نیز از همان زمان است که از آن‬ ‫صحبت به میان می‌آید و این بحثی فلسفی است‬ ‫و در این زمان کوتاه نمی‌شود به آن پرداخت‪.‬‬ ‫مجسمه‌سازی در شرق کردستان در چه‬ ‫جایگاهی قرار دارد؟ آیا به مرحله‌ای از‬ ‫پیشرفت رسیده است؟‬

‫به نظر من مجسمه‌سازی در ایران به طور‬ ‫کلی و مخصوصن در کردستان چندان رشد‬ ‫نکرده است‪ .‬و علت آن نیز این است که در طول‬ ‫‪ ١٠٠٠‬سال و شاید بیشتر اگر به تمامی راه را بر‬ ‫این هنر نبست ‌ه بوده‌اند‪ ،‬حداقل موانع زیادی بر‬ ‫سر راهش قرار داده‌اند‪ .‬که متاسفانه بسیار کم‬ ‫توانسته خودی نشان بدهد‪ .‬و علت آن هم نگاه‬ ‫دین است در مقابل هنر‪ ،‬اسالم آن را شرک به‬ ‫خدا و حرام می‌داند و تا زمانی که این فلسفه‬ ‫بر هنر مجسمه‌سازی غالب باشد بهایی برای آن‬ ‫قایل نیستند‪ ،‬اما به کلی نیز به حاشیه نیز رانده‬ ‫نشده است‪ .‬هنر معماری مستقیم یا غیر مستقیم‬ ‫با هنر مجسمه‌سازی پیوند می‌خورد و ما می‌بینیم‬ ‫وقتی بنایی یا کاخ و قصری را می‌سازند باید از‬ ‫هنر مجسمه‌سازی برای آراستن آن استفاده کنند‪.‬‬ ‫اما غرب به دالیل بسیار زیاد تاریخی در‬ ‫این هنر پیشرو بوده است‪ .‬و اگر ما خودمان را‬ ‫با غرب مقایسه کنیم در هنر مجسمه سازی ما‬ ‫چندان حرفی برای گفتن نداریم‪ .‬این واقعیت‬ ‫نیز وجود دارد که در طول ‪ ١٢٠‬سال گذشته‬ ‫به علت وجود دولت‌های تقریبن مدرن به ویژه‬ ‫در ایران و ترکیه تعدادی آکادمی مجسمه‌سازی‬ ‫دایر شده‌اند‪ .‬اما این مدت بسیار کوتاه است و‬ ‫شما اگر به کشورهای اسکاندیناوی و دانمارک‬ ‫بنگرید می‌بینید که آکادمی‌های هنری‌شان به‬ ‫پانصد یا چهارصد سال پیش برمی‌گردد‪ .‬به‬ ‫همین خاطر کشور ما هنوز در این زمینه عقب‬ ‫مانده است‪ .‬با تمام این‌ها تا جایی که من اطالع‬ ‫دارم کسانی هستند که مشغول کار و یادگیری‬ ‫هستند که می‌توانم به هنرمند گرامی آقای‬ ‫«هادی ضیاءالدینی» اشاره کنم‪ .‬این‌ها کسانی‬ ‫خودساخته هستند و با توجه به اینکه تحصیل‬ ‫آکادمیک زیادی نداشته‌اند با تالش توانسته‌اند‬ ‫پیشرفت‌هایی داشته باشند‪ .‬ما مراکز خوب‬

‫‪29‬‬

‫آموزشی نداریم و این خالیی بسیار بزرگ است‪.‬‬ ‫شما به عنوان مجسمه‌ساز تا حاال در چند‬ ‫نمایشگاه شرکت داشته‌اید؟‬

‫ابتدا این را بگویم که من در هنر مجسمه‬ ‫سازی به دنبال تامین معیشت نبوده‌ام و نیازی‬ ‫هم به آن نداشته‌ام‪ .‬چندین بار پیش آمده که‬ ‫در نمایشگاه‌هایی در سوئد و دانمارک شرکت‬ ‫کرده‌ام‪ .‬من بیشتر کارهای پروژه‌ای انجام‬ ‫می‌دهم‪ ،‬برای کسانی کار می‌کنم که تقاضا‬ ‫می‌کنند‪ ،‬پروژه‌های داشته‌ام که نزدیک به‬ ‫شش سال من را مشغول کرده است و اکنون در‬ ‫چندین دانشگاه و کتاب‌خانه دانمارک کارهایم‬ ‫موجاد است‪ .‬اما قصد دارم از این به بعد بیشتر به‬ ‫کارهای نمایشگاهی اهمیت بدهم‪.‬‬

‫کارهای هنری شما بیشتر به چه سبکی‬ ‫نزدیک‌تر است؟‬

‫من سبک خاصی ندارم‪ ،‬و هیچوقت هم‬ ‫از خودم نمی‌پرسم که چرا سبک خاصی ندارم‪.‬‬ ‫درست است که در دنیای واقعی چیزی به نام‬ ‫سبک وجود دارد‪ ،‬اما من فکر می‌کنم که این‬ ‫فریب‌کاری است‪ .‬چون همه چیز در هم تنیده‬ ‫است‪ ،‬به صورت خالصه بگویم که من نه تالش‬ ‫می‌کنم که سبک خاصی داشته باشم و نه کاری‬ ‫هم به سبک دارم‪.‬‬

‫به هنر محض اعتقاد داری یا هنر برای هنر؟‬

‫من به این تقسیم بندی‌ها باور ندارم و باور‬ ‫هم ندارم که هنر باید محض باشد و هنرمند‬ ‫هم نمی‌تواند آنچه را که در اطرافش رخ می‌دهد‬ ‫نبیند و نشنود‪.‬‬ ‫برای آینده چه پروژه‌ای دارید و حاال به چه‬ ‫کاری مشغول هستید؟‬

‫اگر عمری باقی باشد قصد دارم از این به‬ ‫بعد بیشتر کارهایم را به میهنم و عشق به خاک‬ ‫و وطنم اختصاص بدهم‪ .‬می‌خواهم کارهایم‬ ‫چشم‌انداز کردی داشته باشد و دستمایه‌ی‬ ‫کارهایم شخصیت‌های کرد و آن روی‌دادهایی‬ ‫باشد که برای ملت کرد اتفاق افتاده‪ .‬اکنون نیز‬ ‫مشغول کار بر روی ساختن نیمرخ رهبر جان‬ ‫باخته کومله «کاک فواد [مصطفی سلطانی]»‬ ‫هستم و امیدوارم بتوانم این کار بزرگ را به‬ ‫سرانجام برسانم‪.‬‬


‫تو‌گو با شاهین نجفی‬ ‫● در گف ‌‬

‫«بهنظرمترانهنقیخیلیجدیگرفتهشد»‬ ‫محضر مبارک مرجع تقلید جهان تشیع‪« ،‬حضرت آیت‌اله مکارم شیرازی» (دامت برکاته)‬ ‫نظر به این که اخیرن فردی به نام «شاهین نجفی» که از خوانندگان موسیقی در خارج از کشور‬ ‫می‌باشد‪ ،‬در قالب متن شعر و ارایه تصویری موهون به ساحت مقدس‪...‬‬ ‫اردوان روزبه‬

‫گفت‌وگو‬ ‫بسمه تعالی‬ ‫محضر مبارک مرجع تقلید جهان تشیع‪،‬‬ ‫«حضرت آیت‌اله مکارم شیرازی» (دامت برکاته)‬ ‫نظر به این که اخیرن فردی به نام «شاهین‬

‫نجفی» که از خوانندگان موسیقی در‬ ‫خارج از کشور می‌باشد‪ ،‬در قالب متن‬ ‫شعر و ارایه تصویری موهون به ساحت‬ ‫مقدس حضرت بقیه‌اله (روحی فداه) و‬ ‫امام «علی النقی الهادی» (علیه‌السالم)‬ ‫و گنبد مقدس حضرت «علی بن موسی‬ ‫الرضا»(علیه‌السالم) اهانت نموده و در‬ ‫جهت ترویج این اهانت‪ ،‬فایل صوتی و‬ ‫تصویری آن را در پربیننده‌ترین سایت‌های‬ ‫اطالع‌رسانی قرار داده‌اند‪ ،‬خواهشمند است‬ ‫تکلیف شرعی شیعیان و دوست‌داران اهل‬ ‫بیت (علیهم‌السالم) را در این خصوص‬ ‫بیان فرمایید‪.‬‬

‫در طول بزرگ‌راه تا محل قرارمان‬ ‫تو‌گو‪ ،‬با خودم زندگی یک خواننده‬ ‫برای گف ‌‬ ‫«آلترناتیو» که نقشی فراتر از یک خواننده را در‬ ‫ایران بازی کرد‪ ،‬مرور می‌کنم‪« .‬شاهین نجفی»‬ ‫اهل بندر انزلی است‪ .‬دو سال بعد از انقالب‬ ‫ایران به دنیا آمد‪ ،‬شش‌ساله بود که پدرش را از‬ ‫دست داد و شاید «دادا کجایی» را برای برادرش‬ ‫خوانده باشد‪.‬‬ ‫از ‪ ۱۸‬ساله‌گی گیتار زده و بعد سر از موسیقی‬ ‫زیرزمینی ایران درآورده‌است‪ .‬تجربه‌ی اخراج از‬ ‫دانش‌گاه دارد و بعد راهی آلمان می شود‪.‬‬ ‫«مامردنیستیم»‪ ،‬نام ترانه‌ای است که روز‬ ‫اول ماه می سال ‪ ۲۰۰۸‬منتشر ‌شد‪ .‬یک ترانه‬ ‫که نوعی اعتراض است به عادت‌های اجتماعی؛‬ ‫و انگار بخشی از خوی و باور جامعه‌ای است که‬ ‫به «شرایط» تن داده‪.‬‬

‫بسمه‌ تعالی ‪ /‬هرگونه اهانت به مقام شامخ‬ ‫امامان معصوم (علیهم‌السالم) و توهین‬ ‫آشکار به آن‌ها اگر توسط فرد مسلمانی‬ ‫صورت گیرد موجب ارتداد است و اگر‬ ‫توسط غیر مسلمانی باشد داخل در عنوان‬ ‫ساب النبی(صلی اهلل علیه وآله) می‌باشد‪.‬‬

‫«ما که از مردی مردیم الاقل تو زن باش‬ ‫یه کم از اون عطر غیرتت رو ما هم بپاش‬ ‫ما که از مردی مردیم و چیزی ندیدم‬ ‫از تو کتاب اسم رستم و فقط شنیدیم‬ ‫که اگر اونم بود امروز حتمن کراکی بود‬ ‫رستم امروز از جنس بد شاکی بود‬

‫ناصر مکارم شیرازی‬

‫‪30‬‬


‫رستم اگر بود واسش جرم میساختن‬ ‫تو گردنش آفتابه لگن مینداختن»‬ ‫و این می‌شود زمزمه‌ی تازه‌ای که در فضای‬ ‫مجازی راه می‌افتد و بی‌شک از زمزمه به فریاد‬ ‫می‌رسد‪ .‬شاید جنس بیان عریان این کار یا‬ ‫نحوه‌ی گویش‪ ،‬با توجه به فضایی که بر جامعه‬ ‫ایرانی حاکم است‪ ،‬معیار و عیارهای سنجش‬ ‫یک جامعه را به چالش می‌کشد‪ .‬از «بکارت»‬ ‫تا «مردانه‌گی»‪.‬‬ ‫شاهین «تپش ‪ »۲۰۱۲‬را به راه می‌اندازد‬ ‫و گروهی موسوم به «اینان»؛ و ادامه می‌دهد‪.‬‬ ‫کارهای مختلف با محوریت نقد جامعه‪ ،‬نقطه‬ ‫مشترک اثرهای او‪ .‬پس از اعتراض‌های مردم‬ ‫به انتخابات سال ‪ ۱۳۸۸‬در ایران‪ ،‬ترانه‌های او‬ ‫بیش‌تر در بین مردم جای خود را باز کرد‪ .‬به هر‬ ‫روی‪ ،‬کارهای شاهین نجفی از «جنس زمان»‬ ‫بود‪.‬‬ ‫و کار بعد از «ما مرد نیستیم» ادامه می‌یابد‪.‬‬ ‫«چیز‌‪ ،‬من خرم‪ ،‬طرف ما‪ ،‬ندا‪ ،‬انکار‪ ،‬برادر بر‬ ‫دار‪ ،‬وای‪ ،‬کشته مارا‪ ،‬ببخش گاو جان‪ ،‬مطربان‬ ‫میهن‌فروش‪ ،‬نوشابه» و یکی از جنجالی‌ترین‬ ‫کارهای وی با عنوان «نقی» از جمله اثرهای او‬ ‫است‪ .‬وی بعد از نقی‪ ،‬دو کار «ایستاده مردن» و‬ ‫«تو حلقم» را ارایه کرده است اما ترانه «نقی»‬ ‫در فازی دیگر است‪.‬‬ ‫پس از انتشار این ترانه‪ ،‬گروهی از تندروها‬ ‫معتقد بودند شاهین مستحق مجازات است‪.‬‬ ‫هم‌‌چنین با استناد به فتوای برخی از روحانی‌های‬ ‫شیعه مانند «آیت‌اله مکارم شیرازی» و یا «صافی‬ ‫گلپایگانی»‪ ،‬وی مرتد خوانده شد‪« .‬در پاسخ به‬ ‫استفتایی که در پایگاه اطالع‌رسانی وی منتشر‬

‫می‌گفتم بزرگ‌ترین اشتباه‬ ‫موسیقی ایران این است‬ ‫که من را در خـود راه‬ ‫دهـد‪ .‬من مانند موریانه‬ ‫به جانش می‌افتـم‪ .‬من‬ ‫نیامدم درست کنم‪ ،‬من‬ ‫قراراستموریانه‌واربجوم‪.‬‬

‫‪31‬‬


‫اندیشه‪ ،‬دانش و هنر‬

‫شده‪ ،‬آیت‌اله قم‌نشین‪ ،‬جسارت‌کنندگان به امام‬ ‫هادی را ‘مرتد’ خواند‪».‬‬ ‫حتا برخی برای کشتن او جایزه یک‌صد‌هزار‬ ‫دالری تعیین کردند و پلیس آلمان نسبت به‬ ‫تهدیدهایی که به وی شده بود دست به تحقیق‬ ‫و تامین امنیت زد اما خود شاهین می‌گوید‪« :‬به‬ ‫نظرم ترانه نقی زیادی جدی گرفته شد‪».‬‬ ‫قرار بود مصاحبه‌ای کوتاه با هم کنیم‪ .‬جایی‬ ‫نشستیم و صحبت گل انداخت‪« .‬شاهین نجفی»‬ ‫راحت‌تر از آن بود که تصور کردم‪ .‬فکر می‌کردم‬ ‫تو‌گو اما‬ ‫زیاد باید پیچ و تاب خورد در این گف ‌‬ ‫تو‌گوی ده دوازده‬ ‫این‌طور نبود‪ .‬برای همین گف ‌‬ ‫دقیقه‌ای‪ ،‬شد نزدیک چهل دقیقه؛ حیف بود‬ ‫کوتاه شود‪ .‬حتا اگر فرصتی بود‪ ،‬به وقت نفس‬ ‫تازه کردن در بالکن هم حرف‌ها ادامه می‌یافت‪.‬‬ ‫تو‌گو در سفر او به واشینگتن برای‬ ‫این گف ‌‬ ‫اجرای یک برنامه‌ی زنده به مدد دوستی گرفته‬ ‫شد و اینک که منتشر می‌شود‪« ،‬شاهین نجفی»‬ ‫چند روزی است در سوگ از دست‌رفتن مادرش‬ ‫است‪ .‬شاید الزم باشد از طرف کوچه‌ای‌ها به‬ ‫او تسلیت بگویم پیش از آن که بخواهم به‬ ‫تو‌گو وارد شوم‪.‬‬ ‫گف ‌‬ ‫تو‌گوی‬ ‫آن چه در پی می‌آید‪ ،‬محصول گف ‌‬ ‫بلندی است با «شاهین نجفی»‪.‬‬ ‫صحبت از این‌جا آغاز شد که پرسیدم کار‬ ‫جدی او از کجا آغاز می‌شود چرا که پیش‌تر‪،‬‬ ‫جسته و گریخته کارهایی از او شنیده شده بود‪.‬‬

‫◦‬

‫آیا فضایی که در ترانه ما مرد نیستیم‬ ‫وجود دارد‪ ،‬یک تحول درونی بود یا خواننده‬ ‫می‌خواست در فضای تازه‌ای بخواند؟‬

‫«این کاملن تصور است‪ .‬من پیش از انتشار‬ ‫«ما مرد نیستیم» دو کار داشتم که رپ نبود‪.‬‬ ‫مانند وطن که سبک پاپ و ملودی خاص داشت‬ ‫و کاری دیگری که نتوانستم االن پیدایش کنم‪.‬‬ ‫آن‌چه شما می‌گویید یک کار است مربوط به سال‬ ‫‪ ٢٠٠۶‬که در آن اسم خواننده‌های لس‌آنجلسی‬ ‫آمده بود که توسط من منتشر نشد و بعد از ‘ما‬ ‫مرد نیستیم’ منتشر شد»‪.‬‬

‫◦‬

‫کار جدی شاهین نجفی با «ما مرد‬ ‫نیستیم» آغاز شد؟‬

‫«کار جدی من از ایران است‪ .‬ولی کار جدی‬ ‫با سبک رپ‪« ،‬ما مرد نیستیم» است‪ .‬ما با بچه‌ها‬

‫در خانه کاری را رکورد کردیم که یکی از افراد‬ ‫این ترانه را بعدن منتشر کرد»‪.‬‬

‫◦‬

‫از چه موقع موسیقی در زندگی شاهین‬ ‫نجفی شروع شد؟‬

‫«شاهین نجفی در سال ‪ ۱۳۷۵‬از دنیای شعر‬ ‫به موسیقی پرت شد‪ .‬فکر می‌کردم چیزی برای‬ ‫من کم است و با ترانه دست و پا می‌زدم و در‬ ‫نهایت در سال ‪ ۸۰‬بر اساس حادثه احمقانه‌ای‬ ‫بین موتورسیکلت و گیتار‪ ،‬گیتار خریدم و به جد‬ ‫آن را دنبال کردم‪ .‬اولین تمی که روی گیتار زدم‬ ‫با ترانه زدم‪ .‬استیل من این است که وقتی ساز‬ ‫می‌زنم‪ ،‬با کالم هم‌راه باشد‪.‬‬ ‫من در چند سبک با چند نفر آشنا شدم‪ .‬گیتار‬ ‫من کالسیک بود و من فالمینگو کار می‌کردم و‬ ‫چند نفر از بچه‌ها فیوژن‪ ،‬جز‪ ،‬راک‪ ،‬بلوز را تجربه‬ ‫می‌کردند‪ .‬بنابراین فرصتی داشتم که چیزهای‬ ‫مختلفی را در گستره متفاوتی تجربه کنم‪ .‬با‬ ‫تجربه شعری من‪ ،‬همه چیز خوب پیش می‌رفت‬ ‫تا این‌که در ‪ ٢٠٠۵‬به آلمان آمدم»‪.‬‬

‫◦‬

‫در سال ‪ ۲۰۰۵‬هدف‌مند به آلمان آمدی‬ ‫یا بی‌هدف؟‬

‫«برای من زندگی این‌طور است که از هر‬ ‫جایی بریدی‪ ،‬باید از همان‌جا دوباره شروع کرد‪.‬‬ ‫مانند مارمولک که دمش را می‌زنند اما دوباره در‬ ‫می‌آورد‪ .‬االن اگر بپرسید هدفت برای زندگی‬ ‫چیست می‌گویم هیچ‪ .‬چون سیستم زندگی من‬ ‫این‌گونه است که در باشیدن خودم باشم نه در‬ ‫گذشته و نه در آینده‪ .‬در آن زمان ما می‌خواستیم‬ ‫رها بشویم اما تصور اینکه آیا رها شدن تبدیل‬ ‫به بند دیگری می‌شود یا نه‪ ،‬خود یک ترس بود‪.‬‬ ‫من می‌خواستم موقتی از ایران بیرون بیایم تا‬ ‫وضعیت ایران تغییر کند و بعد دوباره برگردم‪ .‬اما‬ ‫وقتی آمدم دیگر به عقب نگاه نکردم»‪.‬‬

‫◦‬

‫«ما مرد نیستیم» ترانه متفاوتی است‪.‬‬ ‫فارغ از خصلت‌های هنری‪ ،‬در حوزه‬ ‫اجتماعی ترانه اعتراضی است‪ .‬تولد این‬ ‫ترانه از کجاست؟‬

‫«از جهت فرم قرار بود غزل مثنوی باشد‪.‬‬ ‫مانند ‘دختری که پرده‌اش را دوخت و آن‌که‬ ‫پول نداشت در آتش سوخت’‪ .‬کار تا یه جایی‬ ‫پیش می‌رود و من نمی‌توانم‪ .‬این کار ماند و با‬

‫‪32‬‬

‫چند آلمانی آشنا شدم که بیت به من دادند‪ .‬بیت‬ ‫در موسیقی رپ‪ ،‬لوپ یا تکرار تم در موسیقی‬ ‫است که در جز و هیپ‌هاپ استفاده می‌شود‪.‬‬ ‫من گوش می‌کردم که در من نشست و آن را‬ ‫محاوره کردم‪.‬‬ ‫اما از جهت معنایی‪ ،‬به عقب برمی‌گردد‪ .‬به‬ ‫نگاه من‪ ،‬یک پسر ایرانی که در داخل خانواده‌ی‬ ‫پر جمعیت پر زن بزرگ شده است که در خارج‬ ‫از ایران تازه با موجودی به نام زن تازه آشنا‬ ‫می‌شود‪ .‬انگار پوست زن را از رویش باز کردی‬ ‫و موجود دیگری بیرون آمده که هم برای من‬ ‫جذابیت دارد و هم مقداری شرمندگی که چقدر‬ ‫من اشتباه می‌کردم»‪.‬‬

‫◦‬

‫یعنی در ایران زن ایرانی را نمی‌شناختی؟‬

‫«تا آن موقع نه من‪ ،‬بل‌که بسیاری از ما‬ ‫نمی‌شناختیم‪ .‬اگر کسی ادعا کند من نسبت به‬ ‫زن ایرانی همان نگاهی را دارم که یک فرد‬ ‫غربی دارد‪ ،‬من به سختی او را می‌فهمم‪ .‬من در‬ ‫ایران خیلی ادعا داشتم که نسبت به زن احترام‬ ‫قائلم‪.‬‬ ‫چون در خانواده پر زن زندگی می‌کردم‪ .‬پنج‬ ‫خواهر داشتم به هم‌راه مادرم که گیالنی هم‬ ‫هستیم‪ .‬چرا برای ما جک می‌سازند؟ به دلیل‬ ‫تسامح و احترامی که نسبت به زن داریم‪ .‬زن‬ ‫در جامعه و خانواده ما حضور قوی و جدی دارد‪.‬‬ ‫مانند مناطق خشک و مرکزی ایران نیست‪ .‬با‬ ‫این حال این تفاوت را احساس می‌کردم‪ .‬در‬ ‫بحث نژادی یک سیاه پوست آدم است‪ ،‬زن هم‬ ‫آدم و انسان است‪ .‬این به‌ترین نگاه به زن است‪.‬‬ ‫ما نمی‌توانیم نگاه بخش وسیعی از روشن‌فکری‬ ‫ایرانی را پنهان کنیم‪ .‬من در آن زمان درگیر‬

‫فکـر می‌کـردم چیـزی‬ ‫بـرای من کـم است و با‬ ‫ترانه دست و پا می‌زدم و‬ ‫در نهایت در سال ‪ ۸۰‬بر‬ ‫اسـاس حادثه احمقانه‌ای‬ ‫بینموتورسیکلتوگیتار‪،‬‬ ‫گیتارخریدم‬


‫● عکس ها از دامون روزبه‬

‫نیچه نیز بودم‪ ،‬همه دست به دست هم داد تا من‬ ‫به زعم خودم نگاه سالمی نسبت به زن نداشته‬ ‫باشم»‪.‬‬

‫◦‬

‫نگاه تو بین زن امروز خیلی متفاوت‌تر است؟‬

‫◦‬

‫آیا ترانه «ما مرد نیستیم» از خودت بود؟‬

‫«صد در صد‪ .‬االن نگاهم حتا پس از ترانه‬ ‫‘ما مرد نیستیم’ هم متفاوت‌تر است»‪.‬‬

‫«بله»‪.‬‬

‫◦‬

‫فکر می‌کـردی این تـرانه ایـن‌قدر‬ ‫دست‌به‌دست شود؟‬

‫«نه»‪.‬‬

‫◦‬

‫وقتی این‌گونه شد‪ ،‬چه احساسی داشتی؟‬

‫«من وقتی به آلمان آمده بودم‪ ،‬با گروهی از‬ ‫بچه‌های پناهنده بودیم که نمی‌دانم به چه امیدی‬ ‫موزیک کار می‌کردیم اما من به آن‌ها می‌گفتم‬ ‫من دو یا سه سال وقت می‌خواهم مانند یک‬ ‫سردار فاتح آلمان را بگیرم و می‌گفتم بزرگ‌ترین‬ ‫اشتباه موسیقی ایران این است که من را در خود‬ ‫راه دهد‪ .‬من مانند موریانه به جانش می‌افتم‪.‬‬ ‫من نیامدم درست کنم‪ ،‬من قرار است موریانه‌وار‬ ‫بجوم‪ .‬نگاه من این نبود که مشهور شوم»‪.‬‬

‫◦‬

‫فکر می‌کردی ضربه اول را این‌طور بزنی؟‬

‫«فکر نمی‌کردم این مساله سهم‌گین باشد‬ ‫چون بر سر ترانه ما مرد نیستیم خیلی فحش‬ ‫شنیدم»‪.‬‬

‫◦‬

‫«ما مرد نیستیم» خیلی زود در بین مردم‬ ‫گسترده شد و به نظر حرف تازه‌ای داشت‪.‬‬ ‫برخوردهای مردم چگونه بود؟‬

‫«برخوردها عجیب و غریب بود‪ .‬آن موقع‬ ‫من ‪ ٢٨‬ساله بودم و عده‌ای می‌گفتند این بچه‬ ‫بعد از دو روز که به آلمان رفته جو حقوق‌بشری و‬ ‫حقوق زنان او را گرفته است‪ .‬خانمی زنگ زد که‬ ‫‘شما از جنبش فمینیستی چیزی می‌دانید؟’ من‬ ‫می‌گفتم چیزهای می‌دانم‪ .‬عده‌ای می‌گفتند این‬ ‫(شاهین نجفی) خطرناک است و فردا از آزادی‬ ‫جنسی حرف می‌زند و دختران را منحرف خواهد‬ ‫کرد»‪.‬‬

‫◦‬

‫حرف آن‌هایی که نسبت به این کار‬ ‫واکنش داشتند چه بود؟‬

‫«بحث بر سر چند موضوع است‪ .‬بحث‬ ‫مذهب‪ ،‬دین و دیگر سنت که در فصل‬ ‫مشترک‌شان اخالق مطرح است و زیر مبحث‬ ‫اخالق امنیت ذکر می‌شود‪ .‬آدم‌ها نمی‌خواهند‬ ‫امنیت‌شان به هم بخورد‪ .‬وقتی به عنوان پدر در‬

‫‪33‬‬


‫اندیشه‪ ،‬دانش و هنر‬

‫خواننده تعریف کننده من‬ ‫نیست و در مورد هنرمند نیز‬ ‫قاطی می‌کنم اما کنش‌گر‬ ‫خوب است‪.‬‬ ‫دو حوزه سنت و دین در خانواده کار می‌کنید در‬ ‫نهایت در به‌ترین حالت ممکن سیستم اخالقی‬ ‫دارد که افراد خانواده موظف به رعایت آن هستند‬ ‫چون امنیت‌شان به خطر نیافتد‪ .‬پدر به پسرش‬ ‫می‌گوید تو باید ازدواج کنی و دختری را قبل‬ ‫از آن به خانه نیاور‪ .‬نگاه جامعه هم نسبت به‬ ‫من همین است‪ .‬که فکر می‌کنند این شخص‬ ‫(شاهین نجفی) امنیت را به خطر می‌اندازد‪.‬‬ ‫چیزهایی که به آن باور داشتیم را می‌لرزاند‪.‬‬ ‫آن‌ها می‌گویند صحبت‌هایش (شاهین نجفی) در‬ ‫بین جوانان مانند ویروس بخش می‌شود‪.‬‬ ‫به همین دلیل گاهی اوقات گفتم که من‬ ‫ترجیح می‌دهم غده سرطانی باشم تا آپاندیس‬

‫که مانند آن هیچ وقت مصرفی نداشته باشم‬ ‫و بعد من را بکنند‪ .‬بنابراین من غده سرطانی‬ ‫هستم و دست و پاهای خود را در جامعه پخش‬ ‫می‌کنم‪ .‬تا جایی که جامعه قرار است بمیرد یا‬ ‫این‌که با آن برخورد شیمیایی شود و به نقطه‬ ‫دیگر برسد»‪.‬‬

‫◦‬

‫بعد از محبوبیت ترانه اول در بین مردم‪،‬‬ ‫آیا شاهین نجفی فکر می‌کند که مساله‬ ‫محبوبیت ارجح است تا حرف زدن؟‬

‫«بعد از انتشار ما مرد نیستیم به همان اندازه‬ ‫که فحش می‌شنیدیم‪ ،‬محبوبیت‌مان هم باال‬ ‫می‌رفت‪ .‬پس از آن به سرعت و با قصد‪ ،‬کاری‬ ‫لومپنی از زبان بچه تهرانی بیرون دادم‪ .‬بارها‬ ‫آلبوم رپ بیرون می‌دادم و حرف‌هایی می‌زدم‬ ‫و بعد یکهو آن را می‌شکاندم‪ .‬در سال ‪۲۰۰۸‬‬ ‫بعد از هر کاری که از ما منتشر می‌شد‪ ،‬با ما‬ ‫مصاحبه می‌کردند و خبرنگارها گیج می‌شدند‬ ‫و به عنوان مثال می‌گفتند‪‘ :‬شما در کار قبلی‬ ‫از حقوق زنان صحبت کردید اما در این کار‬ ‫زبان دیگری دارید‪ ’.‬من یاد گرفته بودم چطور با‬

‫‪34‬‬

‫زبان بازی کنم بدون این‌که فحش بدهم‪ .‬زبانم‬ ‫رکیک بود و با افعال بازی می‌کردم‪».‬‬

‫◦‬

‫بعضی‌ها می‌گویند اتفاقات و حوادث‬ ‫ایران مانند اعتراضات بعد از سال ‪ ۸۸‬یا‬ ‫جنبش زنان باعث ایجاد فرصت برای‬ ‫آدم‌هایی شد تا خود را نشان دهند‪ .‬چقدر‬ ‫این اتفاقات برای عده‌ای بستر‌سازی کرد؟‬

‫«صد درصد کمک می‌کند»‪.‬‬

‫◦‬

‫آیا این اتفاقات برای هنرمندان فرصتی‬ ‫بوده است؟‬

‫«برای جامعه فرصتی بوده است»‪.‬‬

‫◦‬

‫چقدر برای یک هنرمند فرصت بوده؟‬

‫«بستگی دارد چقدر درگیر این قضیه باشید‪.‬‬ ‫جنبش سبز اتفاق افتاده‪ ،‬دختری را در خیابان‬ ‫کشتند‪ ،‬آدمی هم تا دیده بازار داغ است دو کار‬ ‫خوانده است‪ .‬اما قبل از آن‪ :‬وضع ایران خراب‬ ‫است‪ ،‬زنان در مشکالت هستند و این هم در‬ ‫مورد زنان خوانده است‪ .‬دیگر این‌که جو ضد دینی‬


‫در بین جوانان ایرانی است و یک نفر از احساسات‬ ‫ضد‌دینی جوانان استفاده می‌کند تا مشهور شود‪...‬‬ ‫این دور باطل تا ابد ادامه خواهد داشت»‪.‬‬

‫◦‬

‫اگر شاهین نجفی متولد آمریکا بود‪ ،‬آیا‬ ‫شاهین نجفی می‌شد؟‬

‫«آن موقع شاهین نجفی نمی‌شد‪ .‬من اگر در‬ ‫آمریکا بودم دردسر می‌شدم»‪.‬‬

‫◦‬

‫یعنی شاهین نجفی بیش از این‌که‬ ‫یک کنش‌گر یا خواننده باشد‪ ،‬یک عنصر‬ ‫ناراضی است؟ نسبت به چه چیزی دردسر‬ ‫می‌شدی؟‬

‫«من می‌گویم فرصت‌طلب‌ترین آدم مارتین‬ ‫لوترکینگ است‪ .‬این‌قدر آدم باید حقیر باشد که‬ ‫الکی مبارزه کند و بعد کاری کند که خود را به‬ ‫کشتن دهد که مشهور شود؟ ما فرصت‌طلب‌ها‬ ‫نمی‌دانم چرا بدبختیم‪ ،‬کاش همه فرصت‌طلبی‬ ‫کنند تا تکانی بخوریم و نجات پیدا کنیم و به‬ ‫نقطه‌ای برسیم»‪.‬‬

‫◦‬

‫آیا نانی از خوانندگی در می‌آوری؟‬

‫«هنوز نه‪ .‬اما نانی که در موردش صحبت‬ ‫می‌کنم باید بزرگ باشد‪ .‬پول ما کم است‪.‬‬ ‫من تنها نیستم و ما یک گروه هستیم‪ .‬مانند‬ ‫آهنگ‌ساز‪ ،‬تنظیم کننده‪ ،‬نوازنده‪ .‬من باید آن‌قدر‬ ‫پول داشته باشم که به همه این بچه‌ها بگویم‬ ‫شما هیچ کاری نکنید و فقط تولید کنید‪ ،‬بنوازید‪.‬‬ ‫این کار هنری است‪.‬‬ ‫به نقطه‌ای رسیدم که گفتم من به معنی‬

‫نقی خالصه تمام قسمت‌های‬ ‫دردناکوخنده‌داربخشی‬ ‫از مدیــای ایرانــی‪،‬‬ ‫طعنه‌هایی مثل گذشته‬ ‫اپوزیسیون یا ایرانی‌های‬ ‫سرخــوش خــارج از‬ ‫کشور و بعضی از اداهای‬ ‫ناسیونالیستیاست‪.‬‬

‫کار‪ ،‬کار نمی‌کنم‪ .‬من باید از طریق هنرم زندگی‬ ‫کنم‪ .‬این‌طور بگویم که مساله زناشویی من هم‬ ‫در خدمت هنرم است‪ .‬هر کسی در کار خودش‬ ‫زندگی را باید حرفه‌ای ببیند‪ .‬وقتی کسی که‬ ‫سیاست‌مدار است بگوید زندگی خصوصی‬ ‫من از کارم جداست‪ ،‬او را نمی‌فهمم‪ .‬اگر من‬ ‫سیاست‌مدار بودم برای اهداف سیاسی خودم به‬ ‫هیچ چیز رحم نمی‌کردم‪ .‬من اول با کارم ازدواج‬ ‫کردم بعد با نفر دیگر‪ .‬من همیشه می‌گویم‬ ‫پیش از این‌که چکش بردارید ما را بشکونید‪ ،‬ما‬ ‫خودمان را شکوندیم»‪.‬‬

‫◦‬

‫و این خودخواهی نیست؟‬

‫«ص ‌د درصد خودخواهی است‪ .‬من نباشم‬ ‫جهان وجود ندارد‪ .‬من به فرد ناامید می‌گویم‬ ‫اگر تو وجود نداشته باشی جهانی نیست‪ ،‬تو مرکز‬ ‫جهانی و به این اصل باور کن‪.‬‬ ‫گر در یک کنسرت خوب پول بگیری‪،‬‬ ‫وسوسه داشتن اتومبیلی مانند فراری یا پورش‬ ‫را داشته باشی‪ ،‬اول به سراغ خرید آن ماشین‬ ‫می‌روی یا دنبال این‌که بچه‌ها را جمع کنی و‬ ‫حرف بزنی؟‬ ‫نگاهم به چپ‪‘ ،‬جالل‌آل‌احمدی’ نیست‪.‬‬ ‫این‌طور نیست که گیالس‌مان را در الله‌زار‬ ‫بزنیم‪ .‬من برای همان سیستم و قاطی خلقی‬ ‫هستم که فقیر آس‌و‌پاس است‪ .‬نگاهم مارکسی‬ ‫است‪ ،‬به کارگری که می‌گوید من آمده‌ام که تو‬ ‫شبیه من کت شلواری شوی نه این‌که من شبیه‬ ‫تو شوم»‪.‬‬

‫◦‬

‫تو در دانش‌گاه ایران فلسفه خواندی؟‬

‫◦‬

‫از چه طبقه‌ای از جامعه هستی؟‬

‫«من مخاطب فلسفه هستم»‪.‬‬

‫«ما سطوح زیر متوسط هستیم‪ .‬اما من با‬ ‫طبقه‌بندی‌ها در ایران موافق نیستم چون جامعه‬ ‫ایران جامعه نیمه شهری است»‪.‬‬

‫◦‬

‫فکر نمی‌کنی اعتراضت ناشی از طبقه‬ ‫باشد که از آن بلند شدی؟ اگر از طبقه‬ ‫متمولی بودی شاید این نگاه اعتراضی را‬ ‫نداشتی‪.‬‬

‫«صد درصد‪ .‬اگر نتوان نشست»‪.‬‬

‫‪35‬‬

‫◦‬

‫پس می‌توان گفت بخشی شاهین نجفی‬ ‫بر می‌گردد به شرایط‪...‬‬

‫«تفاوت بین مارکس و هگل همین‌جاست‪.‬‬ ‫هگل می‌گوید انسان است که جامعه را می‌سازد‬ ‫اما مارکس می‌گوید جامعه است که انسان را‬ ‫می‌سازد‪ .‬شما به عنوان یک نطفه در جامعه پرت‬ ‫می‌شوید و جامعه شما را تاجایی می‌کشاند‪ .‬همه‬ ‫چیز ما اتفاق است‪ .‬من می‌توانستم در همین‌جا‬ ‫تبدیل به یک فارغ‌التحصیل دانش‌گاه‪ ،‬ورزش‌کار‬ ‫و یا یک آخوند باشم‪ .‬در مورد من اتفاقات‬ ‫کوچک ماجراهای بزرگ را به وجود آوردند»‪.‬‬

‫◦‬

‫این نتیجه جبر است؟‬

‫«بازی بین جبر و اختیار است‪ .‬به قول‬ ‫مهدی موسوی‪ ،‬انتخاب میان جبر و جبر‪ .‬حاال‬ ‫شما بگویید این انتخاب است یا جبر»‪.‬‬

‫◦‬

‫یک نفر فتوا داد که صد هزار دالر‬ ‫می‌دهیم تا سر شاهین نجفی را بیاورید و‬ ‫تو به سراغ پلیس آلمان رفتی‪ .‬درک یک‬ ‫خارجی نسبت به شرایط تو چه بود و آیا‬ ‫می‌فهمید تو چه می‌گویی؟‬

‫«نه‪ .‬خیلی جالب بود که ما دقیقن شب این‬ ‫توضیح را به پلیس آلمان دادیم‪ .‬و پلیس گفت‬ ‫ما چه کار کنیم؟ تصورش را بکنید مترجمی‬ ‫هم که کنار شماست مشخص است که شور‬ ‫انقالبی دارد و چهل سال است در خارج از ایران‬ ‫ادبیات ایرانی را به آلمانی ترجمه می‌کند‪ .‬شرایط‬ ‫خنده‌دار و غیر قابل فهم بود»‪.‬‬

‫◦‬

‫اگر از پلیس که یک مقام رسمی است‪،‬‬ ‫بگذریم آیا دیگران هم می‌فهمیدند که‬ ‫محکومیت یک شبه تو چه معنایی دارد؟‬

‫«من این شانس را داشتم که با بخشی از‬ ‫جامعه فهمیده آلمان و سیاسیون برخورد داشته‬ ‫باشم و در بعضی از آن‌ها چیزهایی دیدم که‬ ‫نظر من را نسبت به روشن‌فکری عوض کرد‬ ‫و فهمیدم روشن‌فکری پز و ادا نیست و ادعا‬ ‫می‌خواهد چون باید شما با این سیستم زندگی‬ ‫کنید و لحظه به لحظه خودت را به جلو ببری‪.‬‬ ‫رفتار آلمانی‌ها نسبت به این قضیه برای من‬ ‫خیلی جذاب بود‪ .‬هیچ چیزی نباید قربانی نگاه‬ ‫آزاد‌منشانه تو باشد و آلمانی‌ها نسبت به این‬ ‫موضوع احترام قائل بودند»‪.‬‬


‫◦‬

‫تو وارد بخشی از جامعه ایران می‌شوی‬ ‫که مذهب شیعه دارند و نود درصد مردم آن‬ ‫جامعه به امام‌های‌شان اعتقاد و باور دارند‪.‬‬ ‫آیا تصور نکردی به برداشت‌های فردی یک‬ ‫جامعه تعرض و تعدی می‌کنی؟‬

‫«نه‪ ،‬چرا باید این فکر را می‌کردم؟»‬

‫◦‬

‫تو برای ترانه «نقی» پوستر پستان یک زن‬ ‫که سر آن پرچم سبزی است و سمبل‌های‬ ‫دین و گنبد به سکسی‌ترین شکل را انتخاب‬ ‫کردی و به یکی از ائمه به نام «نقی» که یکی‬ ‫از امامان شیعه است‪ ،‬وارد شدی‪ .‬آیا قصد تو‬ ‫به سخره گرفتن باورها بود؟‬

‫«نه‪ .‬چون مسئله به عقیده خودم رو بود‪،‬‬ ‫خیلی کار سطحی و کار شوخ طبعانه بود»‪.‬‬

‫◦‬

‫مزاح بود که جدی گرفته شد؟‬

‫«بحث در مجموع جدی اما دردناک است‪.‬‬ ‫اگر خود من چنین تصویری از گنبد به عنوان‬ ‫پستان یک زن را می‌دیدم که باالی آن پرچم‬ ‫هم‌جنس‌گرایی زده شده‪ ،‬می‌گفتم آیا این شخص‬ ‫با گنبد‪ ،‬با ائمه به معنی شخصیت تاریخی‪ ،‬با‬ ‫اسالم یا با شیعه مشکل دارد؟ اما مقداری تیز‬ ‫هوشی می‌خواست تا بحث دیگری را نیز بفهمد‪.‬‬ ‫این‌که چیزی به نام دین و شیعه به محلی برای‬

‫‪36‬‬

‫امرار معاش عده‌ای تبدیل شده است‪ .‬مثلن حرم‬ ‫حسین‌ابن‌علی را در شهر می‌چرخانند‪ .‬طبیعی‬ ‫است که این کار من را به خنده می‌اندازد»‪.‬‬

‫◦‬

‫اگر من مسلمان شیعه باشم‪ ،‬نماز‬ ‫بخوانم و با تو هم‌نشین باشم اعتقادات من‬ ‫تو را اذیت می‌کند؟‬

‫«نه‪ .‬به هیچ عنوان»‪.‬‬

‫◦‬

‫اگر من بگویم تو به ائمه من توهین‬ ‫می‌کنی‪ ،‬آیا می‌پذیری که کار را تعدیل کنی؟‬

‫«من با چنین شخصی بحث نمی‌کنم‪.‬‬ ‫اما برای او توضیح می‌دهم که من به عنوان‬ ‫شاهین‪ ،‬از شاهین نجفی که برده هنر است‬ ‫متفاوتم‪ .‬می‌گویم من دوست دارم به تو کمک‬ ‫کنم و از دین چیزی نگویم و نمادها را استفاده‬ ‫نکنم اما متاسفم چون من برده‌ی هنر هستم‬ ‫و وقتی شعر زاییده می‌شود به هیچ چیز رحم‬ ‫نمی‌کند و حتا به مسایل جنسی من هم کشیده‬ ‫می‌شود و شانس آوردی به ائمه گیر می‌دهم نه‬ ‫به تو و همسرت»‪.‬‬

‫◦‬

‫بعد از ساختن ترانه «نقی» فکر نمی‌کردی‬ ‫کسی تو را بکشد؟‬

‫«نه»‪.‬‬


‫◦‬

‫آیا فکر می‌کردی این شوخی این‌قدر‬ ‫جدی نبوده که کسی این کار را بکند؟‬

‫«بعد از نقی‪ ،‬دوره‌ای بود که بخش انسانی‬ ‫من به عنوان آدم ترس و دلهره داشت‪ ،‬مانند‬ ‫این‌که شما می‌خواهید از جایی بپرید‪ .‬اما بخش‬ ‫دیگر من به عنوان شاهین نجفی هنری‪ ،‬می‌گفت‬ ‫تو اجازه نداری‪ ،‬تهش این است که می‌میری‪ .‬به‬ ‫خود دلداری می‌دادم و می‌گفتم خجالت بکش‬ ‫جوانانی در زندان هستند‪ .‬بنابراین موضوع برایم‬ ‫از اهمیت می‌افتاد»‪.‬‬

‫◦‬

‫آیا مخاطب تو در «نقی» فهمید چه گفتی؟‬

‫◦‬

‫تو در «نقی» چه می‌خواهی بگویی؟‬

‫«بخشی از مخاطب نفهمید‪ ،‬بخشی آرام آرام‬ ‫فهمید اما بخشی از مخاطبان نیز سریع گرفتند»‪.‬‬

‫«نقی خالصه تمام قسمت‌های دردناک و‬ ‫خنده‌دار بخشی از مدیای ایرانی‪ ،‬طعنه‌هایی مثل‬ ‫گذشته اپوزیسیون یا ایرانی‌های سرخوش خارج‬ ‫از کشور و بعضی از اداهای ناسیونالیستی است‪.‬‬ ‫فکر می‌کردم ناسیونالیست‌های ایرانی بیش‌تر‬ ‫از مذهبیون ناراحت شوند چون به نژاد تیکه‬ ‫انداختم‪ .‬اما من به پوستر کم‌تر فکر کرده بودم»‪.‬‬

‫◦‬

‫یعنی هدف تو «نقی» نبود و بیش‌تر به‬ ‫محتوای جامعه ایران فکر کرده بودی؟‬

‫«بله‪ .‬اما آن موقع که این کار را نوشتم‬ ‫اصلن به این فکر نمی‌کردم»‪.‬‬

‫◦‬

‫پس در مورد شاهین نجفی نمی‌توانیم‬ ‫پیش‌بینی کنیم که چه می‌خواند‪.‬‬

‫«نه»‪.‬‬

‫◦‬

‫تو کنش‌گر‪ ،‬خواننده یا هنرمند هستی؟‬

‫«خواننده را فراموش کنید‪ .‬چند وقت پیش‬ ‫خانمی گفت‪‘ :‬شما شاهین نجفی خواننده‬ ‫هستید؟’ و من گفتم خواننده‪ ،‬آوازه‌خوان یا‬ ‫مطرب‪ ،‬هر چه دوست دارید بگویید‪ .‬خواننده‬ ‫تعریف کننده من نیست و در مورد هنرمند نیز‬ ‫قاطی می‌کنم اما کنش‌گر خوب است‪ .‬من با‬ ‫کسی که کار می‌کند رابطه خوبی دارم‪ .‬مانند‬ ‫نوشتن‪ ،‬خواندن‪»...‬‬

‫◦‬

‫هدفت را دقیقن در ماه‌های آینده روی‬ ‫چه چیزی گذاشتی؟‬

‫«برنامه‌ریزی کاری دارم و روی تراک کار‬ ‫می‌کنم»‪.‬‬

‫◦‬

‫اعتراض؟ در مورد ائمه؟‬

‫«نه‪ .‬ربطی به ائمه ندارد»‪.‬‬

‫◦‬

‫قبول داری پاپی دین و ایمان مردم‬ ‫شدن‪ ،‬مد شده است؟‬

‫«چرا بد باشد؟ برای جامعه ایران این مد‬ ‫شدن خوب و تمرین است‪ .‬اگر در جامعه ما‬ ‫قرار است لخت شدن تمرین شود و با پوشش‬ ‫مشکل داریم‪ ،‬هر کسی شلوارش را پایین بکشد‬ ‫و بقیه دست بزنند‪ .‬برای این‌که تمرین کنیم و‬ ‫به چیزهایی که ندیدیم عادت کنیم‪ .‬ما این‌قدر‬ ‫در مورد پرده بکارت حرف زدیم که در ایران این‬ ‫قضیه را نیز گذراندند»‪.‬‬

‫◦‬

‫یعنی این‌ها ابهت‌ها را می‌شکند؟‬

‫◦‬

‫چه چیز برای تو مقدس است؟‬

‫«صد در صد‪ .‬هیچ چیز جز ‘انسان’ آن‌قدر‬ ‫تقدس ندارد که دور آن هاله بکشیم»‪.‬‬

‫«’انسان’‪ ،‬تا موقعی که دست به کار تخریبی‬ ‫نزند‪ .‬حضور شما برای من مقدس است‪ .‬انسان‬ ‫به معنی حضور برای من آبادی و ساختن عشق‬ ‫ورزیدن باید باشد‪ .‬به قول شاملو دوست داشتن‬ ‫و دوست داشته شدن‪ .‬به عنوان آدم آنارشیست‬ ‫اگر بهشی را تصور کنم که بی‌طبقه است و در‬ ‫قرارداد و رابطه آدم‌ها‪ ،‬کنترل‪ ،‬قانون‪ ،‬دولت و‬ ‫سلطه‌ای وجود ندارد‪ .‬چنین جامعه که انسان‌ها‬ ‫بر اساس غرایز رفتار می‌کنند برای من مقدس‬ ‫است»‪.‬‬

‫◦‬

‫حرفی را برای مخاطبانت بگو‪.‬‬

‫«یک بار در سخن‌رانی‌ها جوان آمریکایی‬ ‫به من گفت ما را نصیحت کن‪ .‬گفتم من‬ ‫کسی را نصیحت نمی‌کنم اما می‌گویم نترس‬ ‫چون باالخره می‌میری‪ ،‬تجربه کن چون زمان‬ ‫نداری و نصیحت می‌کنم که کسی را نصیحت‬ ‫نکنی»‪.‬‬

‫‪37‬‬

‫چیزی به نام دین و شیعه به محلی‬ ‫برای امرار معاش عده‌ای تبدیل شده‬ ‫است‪ .‬مثلن حرم حسین‌ابن‌علی را در شهر‬ ‫می‌چرخانند‪ .‬طبیعی است که این کار من‬ ‫را به خنده می‌اندازد‬


‫● فرهنگ‪ ،‬چارچوب ذهنی کسی نیست‬

‫«کلیشه هفت سین و اروتیسم در فرهنگ ایرانی»‬

‫در روزهای پایانی سال ‪ ۱۳۹۱‬عکسی متفاوت از یک سفره هفت سین با موضوع «مادر زمین»‬ ‫از سوی «آرین آریان»‪ ،‬هنرمند مقیم کانادا در فضای مجازی منتشر شد‪ .‬در این عکس‪ ،‬زنی‬ ‫نیمه عریان در میانه سفره هفت سین نشسته است در حالی که‪...‬‬ ‫فیروزه رمضان‌زاده‬

‫در روزهای پایانی سال ‪ ۱۳۹۱‬عکسی‬ ‫متفاوت از یک سفره هفت سین با موضوع‬ ‫«مادر زمین» از سوی «آرین آریان»‪ ،‬هنرمند‬ ‫مقیم کانادا در فضای مجازی منتشر شد‪.‬‬ ‫در این عکس‪ ،‬زنی نیمه عریان در میانه‬ ‫سفره هفت سین نشسته است در حالی‬ ‫که دو پستان وی به عنوان یکی از اجزای‬ ‫هفت سین به مخاطب نشان داده است‪.‬‬ ‫انتشار این تصویر در فضای مجازی و‬

‫شبکه‌های اجتماعی واکنش‌های مختلفی‬ ‫در پی داشته است‪ .‬برخی معتقد بودند این‬ ‫تصویر استفاده‌ای ابزاری از وجود زن است‬ ‫و آن را مورد نکوهش قرار داده‌اند‪ .‬برخی‬ ‫دیگر آن را نماد زایش و برکت و تصویری‬ ‫هنری و ابداعی توصیف کرده‌اند‪ .‬مخالفان‬ ‫انتشار این تصویر معتقدند این تصویر‪،‬‬ ‫ساختارشکنانه بوده و بنیان سنت نوروز را‬ ‫برهم ریخته است‪.‬‬

‫‪38‬‬

‫کلیشه «هفت سین» هدف هنرمند‬ ‫نبود‬ ‫«آرین آریان» متولد کرمان است و اکنون‬ ‫نزدیک به چهار دهه بهار را در ایران و کانادا‬ ‫تجربه کرده است‪ .‬وی درمورد نظرات مختلف‬ ‫کاربران شبکه‌های اجتماعی نسبت به تصویر‬ ‫هفت سین مورد نظر می‌گوید‪« :‬بزرگ‌ترین‬ ‫مشکلی که من در نظرات مختلف می‌بینم این‬


‫است که هر کسی سعی می‌کند من را به دیدگاه‬ ‫خودش نزدیک کند تا اینکه به اثراز بیرون نگاه کند‪.‬‬ ‫از بیرون نگاه کردن نوعی نگاه بی‌طرفانه است‪.‬‬ ‫من بر اساس باور‌ها و نگاهی که دارم عکس‌هایم‬ ‫را می‌گیرم‪ .‬برای هر عکس هم از مدت‌ها قبل‬ ‫طراحی می‌کنم و می‌دانم چه نتیجه‌ای بدست‬ ‫خواهد آمد‪ .‬حاال با فرهنگ ایرانی فاصله دارد یا‬ ‫نه‪ ،‬برهنه است یا نه و هر ایراد دیگری که دیگران‬ ‫بنا به سلیقه خود می‌گیرند برای من اهمیتی ندارد‪.‬‬ ‫ممکن است یک حس و درد مشترک بین من و‬ ‫کسانی باشد که از عکس‌های من خوششان می‌آید‬ ‫ولی آن هم هدف من نیست‪ .‬هنرمند واقعی هنگام‬ ‫پدید آوردن اثرش به خط کشی‌های موجود اصلن‬ ‫توجهی ندارد‪».‬‬ ‫وی می‌افزاید‪« :‬بعضی دوستان طوری در‬ ‫باره فرهنگ ایرانی صحبت می‌کنند که انگار‬ ‫ایرانی همان چهارچوب ذهنی آن‌هاست‬ ‫فرهنگ ‌‌‬ ‫و هر چیزی بیرون از آن فرهنگ ایرانی نیست‪.‬‬ ‫اگر کسی در انتقاد از عکس من می‌گوید برهنگی‬ ‫در فرهنگ ایرانی و حتی ایران باستان نبوده‬ ‫مشخص است هیچ اطالعی از فرهنگ ایران‬ ‫ندارد‪ .‬اتفاقن مجسمه‌ای از «آناهیتا»‪« ،‬الهه‬ ‫آب» که نماد باروری هست نشان می‌دهد که‬ ‫«آناهیتا» نیمه برهنه است و یکی از پستان‌هایش‬ ‫هم بیرون است (خارج از فرهنگ ایران در اساطیر‬ ‫یونان هم گایا (مادر زمین) زنی است نیمه برهنه)‪.‬‬ ‫اشتباه این افراد این است که دنبال نشانه‌های‬ ‫فرهنگی اروتیک در عکس من هستند در حالی‬ ‫که این عکس هم بخشی از کل مجموعه کارهای‬ ‫برهنه این سال‌های من است و اگر مساله زن‪،‬‬ ‫تنهایی و برهنگی را در کارهای من درک نکنند‬ ‫و با آن ارتباط نگیرند با این عکس هم مشکل‬ ‫خواهند داشت‪ .‬در این عکس هم عمدن خواستم‬ ‫پستان‌ها دیده شوند که نماد رهایی و باروری‬

‫اگر کسی در انتقاد از عکس من‬ ‫می‌گوید برهنگی در فرهنگ‬ ‫ایرانی و حتی ایران باستان‬ ‫نبوده مشخص است هیچ‬ ‫اطالعی از فرهنگ ایران ندارد‬

‫است‪ ،‬برهنگی برای من نماد رهایی است و در‬ ‫رهایی تنها بودن یکی از موضوعات عکس‌های‬ ‫من است‪ .‬قصد من کلیشه «هفت سین» نبود‪.‬‬ ‫اگر این کلیشه با عکس من شکسته شده باز هم‬ ‫می‌گویم که عکس را بر اساس معیارهای خودم‬ ‫می‌گیرم و طبیعی است می‌تواند بازتاب‌های‬ ‫متفاوتی داشته باشد‪» .‬‬ ‫به گفته آریان‪« ،‬فرم دایره‌ای شکل دامن‌‌‬ ‫همان شکل کرویت زمین را دارد با عناصری‬ ‫از طبیعت که گرد آن در حال چرخش هستند‬ ‫که باز هر یک از این عناصر مفهوم خاص‬ ‫خود را دارند‪ .‬با این وجود فرم سیب‌ها‪ ،‬سبد‪،‬‬ ‫سبزه و سایر ترکیبات شبیه فضای سیارات‬ ‫است که خورشید (مادر زمین) در مرکز آن قرار‬ ‫دارد‪ .‬قرمزی دامن هم افزون بر نماد زنانگی و‬ ‫هارمونی آن با فرش خورشیدگونگی را نیز نشان‬ ‫می‌دهد‪ .‬موسیقی نیز وسیله‌ای است تا به این‬ ‫باروری کمک کند (در فرهنگ چین از موسیقی‬ ‫برای باروری طبیعت استفاده می‌کنند) و در عین‬ ‫حال تنها همدم تنهایی زن است که می‌خواهد‬ ‫به وسیله آن با دنیای اطرافش که طبیعت و‬ ‫جانوران است (در عکس دو عدد سوسک دیده‬ ‫می‌شود) ارتباط بگیرد‪» .‬‬ ‫این هنرمند تاکید می‌کند‪«« :‬ایرج میرزا» یا‬ ‫«مولوی» و حتی همین «فروغ» خودمان مگر‬ ‫شعر «اروتیک» نداشته‌اند؟ مگر نگارگری‌های‬ ‫(مینیاتور) ایرانی اروتیک در گذشته نداشته‌ایم؟‬ ‫مگر ما حاصل عشق‌بازی پدر و مادر‌هایمان‬ ‫نیستیم که می‌گوییم اروتیک در فرهنگ ایرانی‬ ‫نیست‪ .‬به دلیل دیکتاتوری موجود است که‬ ‫اروتیک در ادبیات ما محدود است و در عکاسی‬ ‫و سایر هنرهای تصویری دیده نمی‌شود‪ .‬چگونه‬ ‫دوستان در این عکس که برهنگی در آن یکی از‬ ‫آخرین عناصری است که ممکن است به چشم‬ ‫بیاید نگاه مردساالر کشف کرده‌اند؟ کجای‬ ‫تصویر من زن حقیر است؟‬ ‫در نگاه ابزاری زن وسیله‌ای است برای‬ ‫نیازهای مرد‪ .‬کجای تصویر من این وسیله بودن‬ ‫زن چه به شکل جنسی آن و چه به شکل بردگی‬ ‫آن دیده می‌شود؟ در هنر برهنه توجه به بدن‬ ‫و کشف آن یکی از عناصر اصلی آن است که‬ ‫گاهی فرم به تنهایی در آن اهمیت پیدا می‌کند‬ ‫و گاهی فرم در ارتباط با موضوعات اطرافش‪.‬‬ ‫بنابراین توجه به فرم بدن چه زن و چه مرد را‬

‫‪39‬‬

‫نمی‌توان استفاده ابزاری نامید‪ .‬این نوعی تقدیس‬ ‫بدن است‪ .‬حاال ممکن است بعضی‌ها طوری‬ ‫دیگری به عکس نگاه کنند و لذت ببرند که این‬ ‫چیزی از خود اثر کم نمی‌کند‪ .‬افرادی که تحمل‬ ‫عکس‌های برهنه مرا ندارند و مرتب به فیس‬ ‫بوک گزارش می‌دهند تا آن‌ها را حذف کند غافل‬ ‫از آن هستند که فیس بوک یک بخش کوچک‬ ‫از این جهان ارتباطات است‪ .‬عکس‌های من در‬ ‫وب سایت و فتوبالگم و همین طور صفحه سایر‬ ‫دوستان خواهد رفت و کوته فکری است که‬ ‫گمان کنیم می‌توان جلوی انتشار یک اثر هنری‬ ‫را گرفت‪ .‬جلوی نگاه هنرمند را هم نمی‌توان با‬ ‫توهین و خشم و تهدید گرفت‪ .‬با همه توهین‬ ‫و تهدیدهایی که شده و می‌شوم کماکان مسیر‬ ‫خود را ادامه می‌دهم‪».‬‬

‫تغییر باید پاسخ گویی نیازی یا‬ ‫خواستی در جامعه باشد‬ ‫دکتر علی اکبر مهدی‪ ،‬استاد جامعه‌شناسی‬ ‫دانشگاه در کالیفرنیا در این زمینه می‌گوید‪:‬‬ ‫«تغییر در سنت‌ها به چند گونه انجام می‌گیرند‪.‬‬ ‫نوع و منبع و چگونگی این تغییرات تاثیر بسزایی‬ ‫در پذیرش‪ ،‬پایداری‪ ،‬و نهادینه شدن آن‌ها دارد‪.‬‬ ‫موثر‌ترین و پردوام‌ترین تغییر از پایین‪ ،‬یعنی‬ ‫از طرف مصرف‌کنندگان سنت‪ ،‬و به صورت‬ ‫تدریجی است‪ .‬اگرچه‌‌گاه نتایج این‌گونه تغییرات‬ ‫در درازای زمان بسا وسیع و گسترده باشند‪ ،‬ولی‬ ‫در کوتاه‌مدت آن چنان شوکه‌زا نیستند‪ .‬چرا که‬ ‫معرفی تدریجی آن‌ها همه امکان پذیرش آن‌ها‬ ‫را بیشتر می‌کند و هم ضربه‌های تحول را به‬ ‫مخالفان خود آرام و به صورتی قابل تحمل‬ ‫منتقل می‌کند‪ .‬اما اگر تغییر از باال یا بیرون‪،‬‬ ‫به صورت تحمیلی و یا فرمایشی و نیز ناگهانی‬ ‫باشد‪ ،‬اغلب با مخالفت شدید مواجه شده و امکان‬ ‫نضج و پایداری آن کم می‌شود و باالخره برای‬ ‫ایجاد هر تغییری در سنت‌ها‪ ،‬باید زمینه‌های الزم‬ ‫کارکردی در جامعه وجود داشته باشد‪ .‬به عبارت‬ ‫دیگر تغییر باید پاسخ گویی نیازی‪ ،‬مشکلی‪ ،‬یا‬ ‫خواستی در جامعه باشد‪».‬‬ ‫این جامعه‌شناس معتقد است‪« ،‬در مورد‬ ‫قرار دادن یک زن در میان سفره هفت سین‬ ‫و به ویژه نشان دادن سینه وی به عنوان یکی‬ ‫از سین‌ها‪ ،‬باید توجه داشت که اگر چه این کار‬ ‫می‌تواند جلوه‌ای از یک نیاز خالقانه هنری برای‬


‫اندیشه‪ ،‬دانش و هنر‬

‫یک هنرمند باشد‪ ،‬چگونه نیازی را برای تغییر‬ ‫سنت‌های نوروزی پاسخ گوست؟ بی‌شک‪،‬‬ ‫چنین نوآوری در حد یک کار هنری ارزنده‬ ‫است‪ ،‬تا زمانی که دقیقن به همین عنوان در‬ ‫فضا و مکانی هنری مطرح شد‪ .‬علت مخالفت‬ ‫گسترده‌ای که در فیس بوک به سانسور این اثر‬ ‫انجامیده است دقیقن طرح آن در بطن شرایط‬ ‫نوروزی و در فضای عمومی نوروزی به عنوان‬ ‫بدیلی برای سنتی است که هفت «سین» آن‬ ‫از کاالهایی بی‌جان و خارج از حوزه جنسیت‬ ‫تشکیل شده است‪ .‬اگر این اثر به عنوان یک کار‬ ‫هنری در یک گالری به نمایش گذاشته می‌شد‬ ‫و یا حتی در زمانی غیر از نوروز در میان دیگر‬ ‫آثار عریان آقای آریان ظاهر می‌شد‪ ،‬بی‌شک‬ ‫مثل دیگر آثار عریان ایشان به سرنوشتی حذفی‬ ‫دچار نمی‌شد‪».‬‬

‫نگاه هنرمندانه به زن‪ ،‬زیبایی‬ ‫و نوروز‬ ‫ماندانا خرم‪ ،‬خبرنگار حوزه میراث فرهنگی‬ ‫معتقد است‪« ،‬من این تصویر را خیلی دوست‬ ‫دارم‪ .‬این تصویر بسیار هنرمندانه است و هیچ‬ ‫اغواگری در آن به آن معنا که برخی افراد در‬ ‫فکر آن هستند در این تصویر دیده نمی‌شود‪.‬‬ ‫بسیار ساده و زیبا است و شاید نماد زایش که‬ ‫از آن نام بردی را بیشتر بشود در آن احساس‬ ‫کرد‪ .‬من ک ً‬ ‫ال با تصاویر برهنه که در فضاهای‬ ‫عمومی منتشر می‌شود مخالف هستم اما این‬ ‫تصویر با باقی تصویر‌ها فرق دارد خود من هم‬ ‫از افرادی بودم که این عکس را به اشتراک‬ ‫گذاشتم‪».‬‬ ‫شاهین سپنتا‪ ،‬فعال حوزه میراث فرهنگی‬ ‫نیز می‌گوید‪« :‬این تصویر بسیار زیبا و با‬ ‫معنی است این استفاده ابزاری نیست‪ .‬نگاه‬ ‫هنرمندانه است به زن و زیبایی و نوروز‪».‬‬ ‫امین طباطبایی‪ ،‬مشاور برنامه‌ریزی خانه‬ ‫فرهنگ جاودان در ایران نیز معتقد است‪،‬‬ ‫«آنچه در مورد فرهنگ عامه و میراث فرهنگی‬ ‫ناملموس در جهان بدیهی است‪ ،‬عرفی بودن‬ ‫آن‌هاست‪ .‬به معنی دیگر اگر در به جا آوردن‬ ‫یک سنت یا آیین‪ ،‬رفتار یا روشی اعمال شود یا‬ ‫صورت پذیرت که با عرف متداول یا باورهای‬ ‫عموم در تقابل یا تعارض باشد‪ ،‬به طور معمول‬ ‫در آن باور ماندگاری نخواهد داشت و به آن‬

‫باور یا آیین آسیب خواهد رساند‪ .‬قرار دادن‬ ‫یک زن برهنه در سفره هفت سین و شمردن‬ ‫سینه آن به عنوان سین هفتم هم از این قاعده‬ ‫مستثنی نیست‪» .‬‬ ‫طباطبایی تاکید می‌کند‪« :‬فراموش نکنیم‬ ‫که بر اساس باورهای فرهنگی ایرانیان که به‬ ‫برگزاری جشن نوروز انجامیده است‪ ،‬پایه و‬ ‫عناصر اصلی تشکیل دهنده هفت سین‪ ،‬پایه‬ ‫گیاهی دارند و تنها به دلیل آغاز نام آن‌ها با حرف‬ ‫سین‪ ،‬مورد استفاده قرار نگرفته‌اند‪ .‬بدیهی است‬ ‫که این موضوع ربطی به حقوق و آزادی زنان‬ ‫ندارد‪ .‬این زن در خارج از این سفره با هر پوششی‬ ‫آزاد است قرار گیرد اما در سفره هفت سین یا هر‬ ‫نوع سنت دیگری که ریشه در باورهای عموم‬ ‫مردم جدا از دین و مذهب آن‌ها دارد‪ ،‬چندان‬ ‫شایسته نیست‪».‬‬ ‫اما برخی دیگر از کاربران اجتماعی به ویژه‬ ‫فیس بوک معتقدند این تصویر بیانگر طرز تلقی‬ ‫نگاه مردساالرانه جامعه ایرانی نسبت به زن است‬ ‫و نه یک برداشت ساده هنری از وجود یک زن‪.‬‬ ‫منصور پرهیزگار پژویان‪ ،‬فارغ‌التحصیل‬ ‫جامعه‌شناسی از دانشگاه لندن در صفحه‬ ‫فیس‌بوک خود پیرامون این عکس نوشته است‪،‬‬ ‫زنان همان نگاه مرد‬ ‫«شوربختانه نگاه ما به ‌‌‌‬ ‫ساالرانه می‌باشد‪ .‬سینه‌های برهنه زن معرف‬ ‫یکی از هفت سین‌ها شده و به دست او سازی‬ ‫هم داده‌ایم تا پیش درآمدی باشد در لذت جویی‬ ‫هر چند کاری است زیبا ولی تحقیر آمیز‪».‬‬ ‫دکتر مهدی در ادامه سخنان خود تاکید‬ ‫می‌کند‪« :‬تعابیر عمومی نسبت به این اثر‬ ‫گوناگون بوده است‪ .‬بعضی این عکس را از زاویه‬ ‫«اعتراض عریان» به نهضت «فمن یا برهنگان»‬ ‫که از اوکراین آغاز شد مرتبط می‌کنند‪ ،‬بعضی‬ ‫آنرا در تداوم حرکت «آلیا مگدا المهدی» در‬ ‫مصر و یا عکس‌های عریان خانم «گلشیفته‬ ‫فراهانی» می‌دانند‪ .‬بعضی دیگر این نوع نگاه به‬ ‫زن و استفاده از بدن وی در میان سفره هفت‬ ‫سین را نوعی نگاه جنسی و مردساالرانه به زن‬ ‫تلقی کرده‌اند‪ .‬بر عکس‪ ،‬بعضی از طرفداران این‬ ‫عکاس منتقدان را به داشتن نگاهی جنیستی و‬ ‫متحجر و مردساالرانه محکوم کرده‌اند‪ .‬واقعیت‬ ‫این است که این عکس بیشتر جنبه هنری دارد‬ ‫تا سیاسی‪ .‬بعد تحول گرایانه آن به نظر من‬ ‫بیشتر در نگاه عکاس به سنت شکنی در معرفی‬ ‫یک موجود انسانی در سفره هفت سین است‪،‬‬

‫‪40‬‬

‫در سفره‌ای که اجزای آن همیشه غیر انسانی‬ ‫بوده‌اند‪ .‬به کارگیری سینه انسان‪ ،‬به هر معنا و‬ ‫مفهومی که عکاس در نظر داشته است (زیبایی‪،‬‬ ‫لذت‪ ،‬زنانگی‪ ،)...،‬که خود تعابیر مثبت و منفی‬ ‫زیادی می‌تواند داشته باشد‪ ،‬نوعی ابداع است‪.‬‬ ‫از آنجا که ما هنوز در دنیای نابرابر جنسیتی‬ ‫زندگی می‌کنیم‪ ،‬استفاده مشخص از سینه زن‬ ‫و نه یک مرد یا هم زن و هم مرد‪ ،‬احتمال اتهام‬ ‫مردساالری را نسبت به این اثر زیاد می‌کند‪.‬‬ ‫من فکر می‌کنم که این اثر را باید از زاویه‬ ‫زیبایی‌شناسانه و هنری و فارغ از شرایط اجتماعی‬ ‫سنت مطروحه در عکس در نظر گرفت‪ .‬از آنجا‬ ‫که تحمیل سلیقه مخاطبان بر محصوالت هنری‬ ‫قبل از تولید آن‌ها آثار مخربی بر خالقیت دارد‪،‬‬ ‫کمتر هنرمندی می‌تواند خالقیت خود را قربانی‬ ‫این محدودیت‌ها کند‪».‬‬ ‫در سال ‪ ۱۳۶۷‬فیلم کوتاه هشت میلی متری‬ ‫آرین جایزه بهترین تدوین را از انجمن سینمای‬ ‫جوان کرمان به دست آورد‪.‬‬ ‫آرین افزون بر سینما و عکاسی تجربه‌هایی‬ ‫نیز در زمینه سرودن شعر و نویسندگی داشته و‬ ‫هنوز هم به نوشتن مشغول است‪ .‬از جمله رمان‬ ‫بلندی در دست نوشتن دارد که ده سال است‬ ‫روی آن کار کرده و امید دارد آن را به پایان‬ ‫برساند و منتشر کند‪ .‬در سال ‪ ۲۰۰۶‬به خاطر‬ ‫عالقه‌اش به نوشتن با انتشار مجله هفتگی‬ ‫«دیدار» در مونترال وارد دنیای روزنامه نگاری و‬ ‫مطبوعات شد‪ .‬آرین ‪ ۲۴‬شماره دیدار را به عنوان‬ ‫سردبیر و ناشر منتشر کرد‪ .‬انتشار دیدار بعد از ‪۲۴‬‬ ‫شماره متوقف شد‪.‬‬ ‫عکس «مادر زمین» بخشی از مجموعه‬ ‫جدیدی است که بر روی آن کار می‌کند و‬ ‫نمایشگاه بعدی وی خواهد بود‪.‬‬ ‫وی در این زمینه توضیح می دهد‪ «:‬بردن‬ ‫عکس به سمت تکنیک نگارگری ایرانی و‬ ‫همین‌طور نگاهی به آثار« ماتیس» (که خود‬ ‫او هم تحت تاثیر نگارگری‌های ایرانی بود)‪.‬‬ ‫شکستن پرسپکتیو به گونه‌ای که اجزای‬ ‫مختلف هم در یک سطح هستند و هم نیستند‪.‬‬ ‫هم بعد به چشم می‌خورد هم نمی‌خورد‪ .‬هم‬ ‫عکس به نقاشی (از نوع نگارگری ایرانی)‬ ‫نزدیک شده است و هم نشده‪ .‬تالش تازه‌ای‬ ‫که با توجه به برخورد‌ها و حسادت‌ها و توهین و‬ ‫تهدید آدم‌های کوته فکر انرژی بیشتری را باید‬ ‫مصرف کنم‪» .‬‬


‫● به بهانه سال‌روز درگذشت ثمین باغچه‌بان‬

‫«رنگین‌کمون کودکی با نوای ثمین»‬

‫تو‌نهم اسفندماه برابر با سال‌روز در‌گذشت «ثمین باغچه‌بان» شاعر‪ ،‬نویسنده‪،‬‬ ‫بیس ‌‬ ‫آهنگ‌ساز و مترجم ایرانی است‪« .‬ثمین باغچه‌بان» در سال ‪ ۱۳۰۴‬در تبریز به دنیا آمد‬ ‫ولی کودکی خود را در شیراز گذراند و در هفت سالگی با خانواده‌اش به تهران رفت‪...‬‬

‫تو‌نهم اسفندماه برابر با سال‌روز‬ ‫بیس ‌‬ ‫در‌گذشت «ثمین باغچه‌بان» شاعر‪،‬‬ ‫نویسنده‪ ،‬آهنگ‌ساز و مترجم ایرانی است‪.‬‬ ‫«ثمین باغچه‌بان» در سال ‪ ۱۳۰۴‬در تبریز‬ ‫به دنیا آمد ولی کودکی خود را در شیراز‬ ‫گذراند و در هفت سالگی با خانواده‌اش‬ ‫به تهران رفت و تحصیالتش را در تهران‬ ‫گذراند‪ .‬آشنایی او با موسیقی و شعر در‬ ‫خانه پدری بود زیرا قصه‌های کودکانه را‬ ‫از زبان پدر می‌شنید و نوای تار مادر را‬ ‫به گوش می‌سپرد‪ .‬ثمین از همان دوران‬ ‫کودکی راه آینده زندگی خود را یافته بود‪.‬‬

‫نام نویسی در هنرستان عالی موسیقی نه‬ ‫تصادفی‪ ،‬بلکه هدفی بود که او همیشه در سر‬ ‫می‌پرورانید ‪ .‬اما در آن‌جا هم فقر مثل همه جای‬ ‫دیگر بازدارنده بود‪ .‬ثمین دلش می‌خواست پیانو‬ ‫بنوازد‪ ،‬اما بدون آن‌که ساز را درمنزل داشته باشد‬ ‫چنین امکانی به او داده نمی‌شد و او به نواختن‬ ‫ویولن و استفاده از ساز مادر رضایت داد‪ ،‬اما‬ ‫ویولن باید از جنس مرغوب می‌بود و به‌ناچار به‬ ‫سازهای بادی که چندان رغبتی هم به نواختن‬ ‫آن‌ها نداشت روی آورد‪.‬‬

‫ثمین سرانجام در کالس هارمونی‬ ‫«پرویزمحمود» نام‌نویسی کرد و با مقدمات‬ ‫آهنگ‌سازی آشنا شد‌‪ .‬سپس برای ادامه تحصیل‬ ‫در رشته موسیقی بورس گرفت و به ترکیه‬ ‫رفت‪ .‬او در استانبول با «اولین» که خواننده و‬ ‫موسیقی‌دانی اهل ترکیه بود‪ ،‬آشنا شد و این‬ ‫آشنایی به ازدواج انجامید‪ .‬بعد از بازگشت به‬ ‫ایران هر دو آن‌ها در مدرسه عالی موسیقی‬ ‫استخدام شدند‪ .‬ثمین کمپوزیسیون و کونترپوان‬ ‫درس می‌داد و اولین آواز و پیانو‪.‬‬ ‫ناگفته نماند که ثمین فرزند «جبار‬ ‫باغچه‌بان» (جبار عسکرزاده) اولین آموزگار‬ ‫کر و الل‌ها و هم‌چنین بنیان‌گذار نظام جدید‬ ‫آموزش الفبای فارسی در ایران بود‪ .‬وی کتابی‬ ‫درباره پدرش در ایران منتشر کرد ‌ه است که‬ ‫«چهره‌هایی از پدرم» نام دارد و در تیراژ محدود‬ ‫‪ ۱۱۰۰‬نسخه منتشر شد ‌ه است‪.‬‬ ‫با گشایش تاالر رودکی در سال ‪ ۱۳۴۸‬ثمین‬ ‫باغچه‌بان نیز چون تنی چند از آهنگ‌سازان‬ ‫دیگر به استخدام این سازمان در‌آمد و یکی‬ ‫از معروف‌ترین آثار وی «زال و رودابه» نام‬ ‫داشت که در جشن گشایش تاالر رودکی یا‬ ‫«وحدت» فعلی در تهران‪ ،‬در سال ‪ ۱۳۴۶‬با‬ ‫ارکستر سمفونیک تهران‪ ،‬به رهبری «حشمت‬ ‫سنجری» و گروه آواز جمعی اپرای تهران‪ ،‬به‬ ‫رهبری همسر ثمین‪ ،‬اجرا شد‪ .‬ثمین باغچه‌بان‬

‫‪41‬‬

‫محبوبه شعاع‬


‫اندیشه‪ ،‬دانش و هنر‬

‫هم‌چنین تا پیش از انقالب ‪ ،۱۳۵۷‬آثاری برای‬ ‫ارکسترسمفونیک تهران می‌نوشت‪.‬‬ ‫مجموعه‌ی «رنگین کمون»‪ ،‬نیز آهنگ‌ها‬ ‫و شعرهای ثمین باغچه‌بان برای کودکان‬ ‫است‪ .‬این مجموعه شامل کتاب شعر و نت‌ها‬ ‫به هم‌راه نوار صوتی آن‌ها است‪ .‬که با هم‌کاری‬ ‫همسرش اولین‪ ،‬مرحوم «بهجت‌قصری» و‬ ‫«توماس‌کریستین‌داوید» ساخته شد‪ .‬باغچه‌بان‬ ‫هم‌چنین کتاب‌هایی از «عزیزنسین» نویسنده‬ ‫طنزنویس ترک و «یاشارکمال» را نیز به فارسی‬ ‫ترجمه کرده‌است‪.‬‬ ‫ثمین باغچه‌بان که به دلیل نامناسب‬ ‫بودن شرایط موسیقی در ایران به هم‌راه‬ ‫همسر و فرزندش «کاوه» در ترکیه زندگی‬ ‫می‌کرد‪ ،‬سرانجام در آخرین روز اسفندماه ‪1386‬‬ ‫خورشیدی در و سن هشتاد سالگی در ترکیه‬ ‫در‌گذشت‪.‬‬

‫منابع‪ :‬ویکی پدیا‪ ،‬به یاد ثمین باغچه‌بان‬

‫‪42‬‬


‫ی به فیلم‌های من ری‬ ‫● نگاه ‌‬

‫«درستایشداداییسم»‬

‫سروش طاهری‬

‫ی اهمیت می‌دهد؟ چه کسی‌‬ ‫چرا؟ چه کس ‌‬ ‫اهمیت نمی‌دهد؟‬ ‫«دادا» مرده است یا زنده‪.‬‬ ‫ما همان طور که نمی‌توانیم یک زنده را زنده‬ ‫کنیم‪ ،‬مرده‌ای را هم نمی‌توانیم زنده کنیم‪.‬‬ ‫دادا مرده است؟‬ ‫دادا زنده است؟‬ ‫دادا تنها «داداییسم» است!‬

‫هشتم جوالی ‪ ،‬سال ‪)۱۹۵۸‬‬ ‫(من ری‪-‬‬ ‫ِ‬

‫«آمانوئیل رادینسکی»‪،)۱۸۹۰-۱۹۷۶( ،‬‬ ‫با نام هنری «من ری»‪ )man Ray( ،‬از‬ ‫هنرمندان پیشروی مکتب سورئالیسم و از پایه‬ ‫گذاران «داداییسم» بود‪.‬‬ ‫این هنرمند آمریکایی‌‪ ،‬فعالیت هنری‌اش را‬ ‫با پرداختن به نقاشی در آمریکا شروع کرد و در‬

‫‪43‬‬

‫ادامه به مکتب نوپای «داداییسم» پرداخت و به‬ ‫آن معنا بخشید‪.‬‬ ‫ی است که در‬ ‫«دادا»‪ ،)Dada( ،‬مکتب ‌‬ ‫سال ‪ ۱۹۱۶‬در زوریخ در سویس شروع شد‬ ‫و به سرعت به آلمان و پس از آن به فرانسه‬ ‫رسید‪ .‬داداییسم را در واقع می‌توان پس لرزه‌ای‬ ‫جنگ جهانی اول دانست‪ .‬فشاری‬ ‫از فشار‌های ِ‬ ‫که بر مردم اروپا آمده بود و به شکل مکتبی‌‬ ‫«آوانگارد» در هنرمندان نمود پیدا کرد‪.‬‬ ‫شاید بتوان بهترین تعریف از این مکتب‬ ‫را در نا ِم آن جستجو کرد‪ .‬نام «دادا» در حالی‌‬ ‫انتخاب شده که یک چاقوی نامه باز کن بین‬ ‫ی به کلمه ی‬ ‫یک لغت‌نامه‌ی فرانسوی‪‌-‬آلمان ‌‬ ‫فرانسوی (‪ )Dada‬به معنی «اسب چوبی»‬ ‫اشاره می‌کرده!‬ ‫در واقع رسالت مکتب دادا را باید طرد‬ ‫کردن منطق و قاعده و اعتبار بخشیدن به‬ ‫ابهام‌گرایی دانست‪.‬‬


‫اندیشه‪ ،‬دانش و هنر‬

‫«من ری» که به دنبال اعتبار بخشیدن به‬ ‫داداییسم بود‪ ،‬پاریس را برای گذراندن زندگی‌‬ ‫حرفه‌ای خود انتخاب کرد‪ .‬این عکاس‪ ،‬نقاش‪،‬‬ ‫مجسمه ساز و فیلم سا ِز آمریکایی‌‪ ،‬با دل بستگی‬ ‫ی ادامه‬ ‫به تفکر آونگارد‪ ،‬هنر خود را در راه عکاس ‌‬ ‫داد‪ .‬او که پیرو تفکری مستقل و تجربه‌گرا در‬ ‫ی در کشف قابلیت تصویر‌های‬ ‫هنر خود بود‪ ،‬سع ‌‬ ‫ثابت و متحرک بود‪ .‬از این رو به فیلم‌سازی روی‬ ‫آورد و چندین فیلم کوتاه تجربه‌گرا ساخت که‬ ‫با پای بندی به تفکر آونگارد‪ ،‬سرشار از روح‬ ‫داداییسم و سورئالیسم بود‪.‬‬ ‫فیلم‌های من ری را باید به دو دسته ی‬ ‫فیلم‌های «روایی» و فیلم‌های «غیر روایی»‬ ‫تقسیم کرد‪.‬‬ ‫ی از فیلم‌های روایی برجسته ی من ری‪،‬‬ ‫یک ‌‬ ‫«ستاره دریایی‌» ساخت سال ‪ ۱۹۲۸‬است‪.‬‬ ‫در «ستاره دریایی‌»‪ ،‬اشعار راوی جریان‬ ‫فیلم هستند‪ .‬اشعاری که خط اصلی فیلم‬ ‫را بازگو نمیکنند بلکه تعامل معنایی با‬ ‫موضوع دارند و داستان را در ارایه ی معنا‬ ‫هم راهی میکنند‪ .‬استفاده از اشعا ِر «روبرت‬ ‫دسنس»‪ )Robert Desnos(،‬در این فیلم‬ ‫نشان از دل بستگی «من ری» به ادبیات‬ ‫مدرن عصر خود دارد‪.‬‬ ‫روایی «من ری» را باید بیش‬ ‫فیلم‌های‬ ‫ِ‬ ‫تر در چارچوب آوانگارد و تجربه‌گرایی قرار داد‬ ‫و در کنار آن فضای سورئالیستی که بر فیلم‬ ‫حاکم است‪ .‬زیرا روایت کردن و پیگیری یک‬ ‫خط داستانی در تعریف داداییسم نمی‌گنجد‪.‬‬

‫او از ترفندی هوشمندانه‬ ‫برای ایجاد تصاویر ذهنی‌‬ ‫به عنوان پیش زمینه‌ای‬ ‫کـه ذهـن را آمـاده‌ی‬ ‫دریافت معانی می‌کند‬ ‫استفاده کرده و آن قرار‬ ‫دادن تصاویری لحظه‌ای‬ ‫است که در کسری از ثانیه‬ ‫ظاهر و محو می‌شوند‪.‬‬

‫در فیلم‌های آونگار ِد من‬ ‫ری‪ ،‬حضور یک «عکاس»‬ ‫به عنوان فیلم ســاز به‬ ‫ی حس می شود‪.‬‬ ‫خوب ‌‬ ‫داداییسم پیروی از هر گونه منطق را در خود رد‬ ‫معنایی‬ ‫می‌کند‪ .‬ابهامی که در ساختار بصری و‬ ‫ِ‬ ‫فیلم‌های من ری وجود دارد‪ ،‬فرار از رئالیسم را‬ ‫نشان می‌دهد‪.‬‬ ‫او در این فیلم‌ها در عین پیروی نکردن‬ ‫از «سمبلیسم»‪ ،‬از موقعیت‌ها و اشیایی برای‬ ‫خلق نمادها استفاده می‌کند که از خصوصیت‬ ‫سورئالیستی فیلم‌هایش است‪ .‬خلق شناسه هایی‌‬ ‫ِ‬ ‫که از قبل وجود ندارند اما بیننده‪ -‬به لطف روایت‬ ‫قابل درک فیلم ساز فیلم ساز‪ -‬با آن‌ها ارتباط‬ ‫برقرار می‌کند‪.‬‬ ‫در فیلم‌های آونگار ِد من ری‪ ،‬حضور یک‬ ‫ی حس‬ ‫«عکاس» به عنوان فیلم ساز به خوب ‌‬ ‫می شود‪ .‬او‪ ،‬از درون تصاویری که اینک به‬ ‫لطف «سینما» متحرک اند و قادر به نمایاندن‬ ‫موقعیت‌ها هستند‪ ،‬و با تکیه بر طب ِع تجربه‬ ‫ی فوق‌العاده تولید می‌کند‬ ‫گرایی خود‪ ،‬صحنه‌های ‌‬ ‫که روح هنرمندی بیش از یک فیلم ساز در آن‬ ‫جاری‌ست‪.‬‬ ‫روایی «من ری» عموما کوتاه‬ ‫فیلم‌های غیر‬ ‫ِ‬ ‫ترند و با روندی سریع تر طی می‌شوند‪ .‬کلیت‬ ‫فیلم‌ها پیرو معنایی است که بیننده را دچار ابهام‬ ‫در درک آن چه رخ داده است می‌کند‪.‬‬ ‫این فیلم‌ها بیش از هر چیز دیگری بر‬ ‫تفکر داداییسم پای بند مانده‌اند‪ .‬فیلم‌هایی‌ که‬ ‫مجموعه‌ای از «تصاویر متحرک» در کنار یک‬ ‫دیگر است‪ .‬مجموعه‌ای که بر اساس منطق در‬ ‫حاصل‬ ‫کنار هم چیده نشده اند؛ و در حقیقت‬ ‫ِ‬ ‫احساسات فیلم ساز در لحظه‌اند! داستان‪ ،‬تاثیر‬ ‫خودش را روی بیننده گذاشته ولی‌ شخص‬ ‫از بازگو کردن آن ناتوان است‪ .‬زیرا درون‬ ‫مایه ی آن از زبانی‌ خارج از قواعد ادبیات‬ ‫یا علمی‌ است‪ .‬زبانی با بیان احساسات که‬ ‫هنر را خالصانه به بیننده انتقال می دهد‪ .‬این‬

‫‪44‬‬

‫مجموعه تا جایی‌ که می تواند از دنبال کردن‬ ‫یک موضوع خاص امتناع می‌کند‪.‬‬ ‫او از ترفندی هوشمندانه برای ایجاد تصاویر‬ ‫ی به عنوان پیش زمینه‌ای که ذهن را‬ ‫ذهن ‌‬ ‫آماده‌ی دریافت معانی می‌کند استفاده کرده و‬ ‫آن قرار دادن تصاویری لحظه‌ای است که در‬ ‫کسری از ثانیه ظاهر و محو می‌شوند‪.‬‬ ‫«من ری»‪ ،‬بی‌‌پروایی بی‌‌نظیری در به‬ ‫تصویر کشیدن بدن برهنه‌ی زنان داشت‪ .‬او از‬ ‫فیگور‌ها و مدل‌ها برای ابراز هنر سورئالیستی‌اش‬ ‫ی برای‬ ‫استفاده می‌کرد و پرتره‌ها را به نماد‌های ‌‬ ‫بیان افکارش تبدیل می‌کرد‪.‬‬ ‫یو‬ ‫تصاویر و صحنه‌های برهنه در عکاس ‌‬ ‫ی داشته اند‪ .‬تصاویر‬ ‫فیلم سازی او جایگاه خاص ‌‬ ‫شاعرانه و رمز آلودی که او از پشت قاب شیشه‬ ‫ای در فیلم «ستاره دریایی‌» از «آلیس پرین»‬ ‫گرفته‪ ،‬در نوع خود بی‌‌نظیر است‪.‬‬ ‫من ری در کارنامه فیلم سازی آوانگارد‬ ‫خود‪ ،‬فیلم‌های «باله ی مکانیکی»‪،)۱۹۲۴( ،‬‬ ‫ی مایه»‪« ،)۱۹۲۶( ،‬بازگشت به‬ ‫«سینمای ب ‌‬ ‫خرد»‪« ،)۱۹۲۴( ،‬ماک باکیا»‪ )۱۹۲۷( ،‬و «ستاره‬ ‫دریایی‌»‪ )۱۹۲۸( ،‬را بر جای گذاشته است‪.‬‬ ‫«گالری نشنال پرتره» لندن‪National(،‬‬ ‫ِ‬ ‫هفتم فوریه تا‬ ‫‪ )Portrait Gallery‬از تاریخ‬ ‫ِ‬ ‫ی از عکس‌های او‪،‬‬ ‫‪ ۲۷‬ماه می‪ ,‬نمایش‌گاه بزرگ ‌‬ ‫شامل ‪ ۱۵۰‬پرتره بر پا کرده است که آثار او را در‬ ‫چهار بخش طبقه بندی می‌کند‪.‬‬

‫«من ری»‪ ،‬بی‌‌پــروایی‬ ‫بی‌‌نظیری در به تصــویر‬ ‫کشیدن بدن برهـنه‌ی‬ ‫زنان داشت‪ .‬او از فیگور‌ها‬ ‫و مدل‌ها برای ابراز هنر‬ ‫سورئالیستی‌اشاستفاده‬ ‫می‌کــرد و پرتره‌ها را‬ ‫ی برای بیان‬ ‫به نماد‌های ‌‬ ‫افکارش تبدیل می‌کرد‪.‬‬


45


‫● روز جهانی مبارزه با کار کودکان‬

‫«شرایط کودکان کار در ایران‬ ‫سخت تر شده است‬

‫فیروزه رمضان‌زاده‬

‫‪۲۳‬خردادماه برابر با دوازدهــم‬ ‫ژوئن به عنوان روز جهانی‬ ‫«مبارزه با کار کودکان» نام‌گذاری‬ ‫شده است‪.‬‬

‫این روز ما را به یاد کودکان کار در کوره‌های‬ ‫آجرپزی قزوین‪ ،‬ارومیه‪ ،‬تبریز و ده‌ها نقطه‬ ‫دیگر ایران‪ ،‬کارگاه‌های شیشه‌گری‪،‬‬ ‫کارگاه‌های زیرزمینی تولید کفش و لباس‬ ‫و شرایط نامطلوب و خطرناک کودکان‬ ‫کار در ایران می‌اندازد‪ .‬کودکانی که پا‬ ‫به پای بزرگتر‌هایشان به جای بازی در‬ ‫کوچه و خیابان و درس خواندن در پشت‬ ‫نیمکت‌های مدرسه به ناچار تن به کار در‬ ‫خیابان یا کارگاه‌های زیرزمینی داده‌اند‪ .‬در‬ ‫این میان اعتراض و تالش‌های کنشگران‬ ‫حقوق کودکان در ایران نتوانسته است‬ ‫گره از کار فروبسته این کودکان بازکند‪.‬‬ ‫کودکانی که بدون برخورداری از حق‬ ‫کودکیشان برای رقابت با سایر کودکان‬ ‫هم‌سن و سال خود و ایجاد یک زندگی‬ ‫سالم توانی ندارند‪.‬‬

‫‪46‬‬

‫ممنوعیت کار کودکان زیر ‪ ۱۵‬سال‬

‫براساس آخرین داده‏های آمار رسمی از سوی‬ ‫منابع خبری داخل ایران بیش از یک میلیون‬ ‫و ‪ ۷۰۰‬هزار کودک در ایران به جای رفتن به‬ ‫مدرسه برای کمک به هزینه زندگی خانواده‏های‬ ‫خود مجبور به کار کردن در شرایط سخت و‬ ‫غیراستاندارد هستند‪ .‬بر پایه آمارهای رسمی در‬ ‫ایران تنها ‪ ۶۷‬درصد از دانش‏‌آموزانی که باید‬ ‫در مدرسه مشغول تحصیل باشند‪ ،‬در مدارس‬ ‫حضور دارند‪ .‬هم‌چنین بررسی‌ها نشان می‌دهد‬ ‫هر کودک کار در ایران ماهیانه ‪ ۸۰‬تا ‪۱۰۰‬‬ ‫هزارتومان درآمد به دست می‌آورد‪.‬‬ ‫وضعیت کودکان کار هر سال بد‌تر از سال پیش‬ ‫وضعیت کودکان کار در سال جاری از دیدگاه‬ ‫ناظران و فعاالن حقوق کودک اسفناک توصیف‬ ‫شده است‪« .‬علی‌اکبر اسماعیل‌پور»‪ ،‬یکی از‬ ‫اعضای هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق‬ ‫کودکان اردیبهشت ماه سال جاری وضعیت‬


‫به دلیـل بی‌تدبیری و سـوء‬ ‫مدیریت دستگاه‌های اجرایی‪،‬‬ ‫روزبه‌روز بر تعـداد کودکـان‬ ‫کم‌سن و سال کار در ایران‬ ‫افزودهمی‌شود‬ ‫کودکان کار در ایران را «بغرنج»‌شده‪ ،‬توصیف‬ ‫کرده بود‪( .‬ایلنا)‬ ‫در حال حاضر به دلیل بی‌تدبیری و سوء‬ ‫مدیریت دستگاه‌های اجرایی‪ ،‬روزبه‌روز بر تعداد‬ ‫کودکان کم‌سن و سال کار در ایران افزوده‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫کودکانی که به جای نشستن بر پشت‬ ‫نیمکت‌های مدرسه مجبور به فال فروشی و‬ ‫دست فروشی در کوچه و خیابان و یا انجام‬ ‫کارهای سخت و زیان‌بار در کارگاه‌های نمور و‬ ‫غیر استاندارد به صورت غیرمجاز هستند‪.‬‬ ‫از این تعداد‪ ،‬نزدیک به نود هزار کودک بین‬ ‫گروه سنی ‪ ۱۰‬تا ‪ ۱۴‬سال در کارگاه‏های رسمی‬ ‫یا کارگاه‏های کوچک زیر ده نفر به کار مشغول‬ ‫هستند که البته مسووالن دست اندرکار در‬ ‫جمهوری اسالمی این دسته از کارگاه‏‌ها را از‬ ‫شمول قانون کار معاف کرده‏اند‪.‬‬ ‫در این راستا چندی پیش‪ ،‬جمعیت دفاع از‬ ‫کودکان کار و خیابان و جمعی از فعاالن حقوق‬ ‫کودک در آستانه روز جهانی منع کار کودک‪ ،‬با‬ ‫انتشار نامه‌ای خطاب به رییس‌جمهوری آینده‬ ‫ایران‪ ،‬خروج کارگاه‌های زیر ده نفر و مشاغل‬ ‫خانگی از شمول قانون کار را با اصل ‪ ۷۹‬قانون‬ ‫اساسی که بر ممنوعیت کار کودکان زیر ‪۱۵‬‬ ‫سال صراحت دارد در تناقض دانسته‌اند‪.‬‬ ‫ماده ‪ ۷۹‬قانون کار‪ ،‬شامل تبصره‌ای است‬ ‫درباره کارهایی که ماهیتشان برای کودکان‬ ‫زیر هجده سال زیان‌آور است و هم‌چنین شامل‬ ‫تبصره قانونی ‪ ۱۸۸‬که بنابر آن افراد مشمول‬ ‫استخدام کشوری‪ ،‬کودکانی که برای دولت‬ ‫کار می‌کنند و کودکانی که در کارگاه‌های‬ ‫خصوصی خانوادگی به کار مشغولند‪ ،‬در دایره‬ ‫این قانون قرار نمی‌گیرند‪.‬‬

‫اسماعیل‌پور درباره آمار کودکان کار در ایران‬ ‫گفته است‪« :‬تنها آمار رسمی به آمار سرشماری‬ ‫سال ‪ ۸۵‬اختصاص دارد که طبق آن یک‬ ‫میلیون و ‪ ۶۰۰‬تا یک میلیون و ‪ ۸۰۰‬هزار‬ ‫کودک کار در کشور وجود دارد در حالی‌که‬ ‫به‌طور حتم اگر این آمار را مبنای خود قرار‬ ‫دهیم‪ ،‬وضعیت کار کودکان اسفناک‌تر خواهد‬ ‫بود‪».‬آمار کودکان کار در حالی یک میلیون‬ ‫و هشتصد هزار کودک اعالم شده است که‬ ‫روزنامه ابتکار نزدیک چهار سال پیش به نقل‬ ‫از گزارش مرکز آمار ایران‪ ،‬تعداد کودکان کار‬ ‫در این کشور را دو میلیون و ‪ ۵۰۰‬هزار تن‬ ‫اعالم کرده بود‪.‬‬ ‫البته دستگاه‌های اجرایی متولی امور کودکان‬ ‫نیز به جای بهبود شرایط و ارایه راه‌کار برای‬ ‫بهبود وضعیت کودکان کار آن‌ها را به کار کردن‬ ‫تشویق می‌کنند‪ .‬ازجمله می‌توان به آموزش و‬ ‫پرورش اشاره کرد که سال گذشته درصدد‬ ‫برگزاری جشنواره نان‌آوران بود‪ .‬جشنواره‌ای‬ ‫که به نوعی کودکان را به کار کردن تشویق‬ ‫می‌کرد‪.‬‬ ‫داوود روستایی‪ ،‬قائم‌مقام سازمان دانش‌آموزی‬ ‫دی ماه سال گذشته از آغاز شناسایی‬ ‫دانش‌آموزان نان‌آور خانواده در شهرستان‌ها‬ ‫خبر داده و گفته بود‪« :‬جشنواره نان‌آوران در‬ ‫سال «تولید ملی‪ ،‬حمایت از کار و سرمایه‬ ‫ملی» به ‌منظور تقدیر از دانش‌آموزانی برگزار‬ ‫می‌شود که در کنار درس خواندن به خرجی و‬ ‫اقتصادی خانواده خود کمک می‌کنند‪».‬‬ ‫کودکان کار می‌توانند به راحتی بازیچه دست‬ ‫بزهکاران حرفه‌ای نظیر سارقان یا باندهای‬ ‫توزیع مواد مخدر‪ ،‬عوامل ایجاد خانه‌های فساد‬ ‫و غیره قرار گیرند‪.‬‬ ‫فعاالن حقوق کودکان در ایران اعالم کرده‌اند‬ ‫که ‪ ۹۰‬درصد از کودکان کار شب‌ها به خانه‌های‬ ‫خود بازمی‌گردند اما کودکان خیابان‪ ،‬شبانه روز‬ ‫در بیرون خانه به سر می‌برند و برپایه آمارهای‬ ‫موجود اغلب این کودکان بزهکار می‌شوند‪.‬‬ ‫با این وجود‪ ،‬تعداد انگشت شمار مراکز‬ ‫نگهداری از کودکان کار و خیابان در تهران‬ ‫و سایر کالن شهر‌ها امکانی برای زیر پوشش‬ ‫قرار دادن این تعداد کودک کار و خیابانی‬ ‫ندارند‪.‬‬ ‫درحالی‌که کودکان کار‪ ،‬پس از اجرای‬ ‫طرح‌های موقتی دستگاه‌هایی از جمله‪،‬‬

‫‪47‬‬

‫شهرداری و نیروی انتظامی‌ و طرح شناسنامه‪،‬‬ ‫دوباره به سر چهارراه‌ها و خیابان‌ها بازمی‬ ‫گردند‪« ،‬حبیب‌اله مسعودی‌فرید»‪ ،‬مدیرکل‬ ‫دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان‬ ‫بهزیستی‪ ،‬خردادماه سال گذشته از اجرای یک‬ ‫طرح موقت دیگر با عنوان «راه‌اندازی مراکز‬ ‫ویژه خدمات سرپایی به کودکان کار و خیابان»‬ ‫در برخی از شهرهای پرجمعیت ایران خبر داد‪.‬‬ ‫«فرشید یزدانی»‪ ،‬فعال حقوق کودک آن‌زمان‬ ‫در گفت‌وگو با روزنامه شرق گفته بود‪:‬‬ ‫«مسووالن یا به دنبال حذف سریع کودکان‬ ‫از شهر به‌منظور زیباسازی منظر شهری‌اند یا با‬ ‫رویکردی پلیسی و امنیتی به دنبال دستگیری‬ ‫کودکان برآمده‌اند‪».‬‬

‫ایدز در کمین کودکان کار‬

‫شرایط کودکان کار در ایران تنها به سختی کار‬ ‫ختم نمی‌شود‪ .‬سال گذشته نتایج یک تحقیقات‬ ‫تحقیقی نشان داد که از ‪ ۸۷‬کودک خیابانى‬ ‫مورد مطالعه که میانگین سنیشان ‪ ۱۱‬سال بوده‬ ‫است‪ ،‬یک و شانزده دهم درصد کودکان مورد‬ ‫مطالعه سیگار و یک و ‪ ۹‬دهم درصد نیزمواد‬ ‫مخدر مصرف کرده بودند‪ .‬ناظران معتقدند این‬ ‫کودکان موادی را مصرف می‌کنند که به راحتى‬ ‫به دست آورند و به آسانی نیز مصرف می‌کنند‪.‬‬ ‫کودکان کار در ایران هم‌چنین در معرض‬ ‫آزارهای جسمی‪ ،‬روحی و جنسی و نیز ابتال به‬ ‫بیمای‌های خطرناک‪ ،‬نظیر ایدز هستند‪.‬‬ ‫«مینو محرز»‪ ،‬رییس مرکز تحقیقات ایدز‬ ‫ایران آبان ماه سال گذشته در جمع خبرنگاران‬

‫جشـنواره نان‌آوران در سـال‬ ‫«تولید ملی‪ ،‬حمایت از کار و‬ ‫سرمایه ملی» به‌منظور تقدیر از‬ ‫دانش‌آموزانیبرگزارمی‌شودکه‬ ‫در کنار درس خواندن به خرجی‬ ‫و اقتصادی خانواده خود کمک‬ ‫می‌کنند‬


‫جامعه‬

‫گفته بود‪« :‬چهار تا پنج درصد از کودکان کار‬ ‫در خیابان و دو درصد از زندانی‌ها به ایدز مبتال‬ ‫هستند‪».‬‬ ‫فرشید یزدانی» نیز پیش‌تر در گفت‌و‌گو با‬ ‫خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا گفته بود‬ ‫که «بیش از ‪ ۳۲‬درصد کودکان کار‪ ،‬مورد آزار‬ ‫جسمی‪ ،‬روحی و جنسی قرار می‌گیرند و نرخ‬ ‫ابتال این کودکان به بیماری ایدز پنج و چهار‬ ‫دهم درصد است و این نرخ نسبت به نرخ ابتال‬ ‫به ایدز در جامعه که یک درصد است ‪ ۴۵‬برابر‬ ‫است‪».‬‬ ‫درحالی که «محمود احمدی‌نژاد»‪ ،‬رییس دولت‬ ‫دهم بار‌ها در سخنان خود یکی از فواید طرح‬ ‫هدفمند کردن یارانه‌ها را ساماندهی هرچه‬ ‫بیشتر فقرا عنوان کرده است با این وجود‪ ،‬از‬ ‫دیدگاه بیشتر کار‌شناسان و کنشگران حقوق‬ ‫کودکان بیشترین آسیب ناشی از اجرایی کردن‬ ‫بحث هدفمند کردن یارانه‌ها یا‌‌‌ همان سیاست‬ ‫حذف یارانه از روی کاالهای اساسی کودکان و‬ ‫زنان را نشانه گرفته است‪.‬‬ ‫روز جهانی «مبارزه علیه کار کودک» فرصتی‬ ‫است که به وضعیت اسفناک کودکان در ایران‬ ‫بیاندیشیم‪ .‬کار کودکان را باید تهدید جدی‬ ‫برای رشد و شکوفای دنیای آینده آن‌ها دانست‪.‬‬ ‫به امید روزی که شاهد محو حضور کودکان کار‬ ‫در خیابان‌ها وکوره‌های آجرپزی حاشیه شهر‌ها و‬ ‫نیز بهبود وضعیت سالمتی‪ ،‬تحصیلی و معیشتی‬ ‫آن‌ها باشیم‪.‬‬

‫فعاالن حقوق کودکان در ایران‬ ‫اعالم کرده‌اند که ‪ ۹۰‬درصد از‬ ‫کودکان کار شب‌ها به خانه‌های‬ ‫خود بازمی‌گردند اما کودکان‬ ‫خیابان‪ ،‬شبانه روز در بیرون‬ ‫خانه به سر می‌برند و برپایه‬ ‫آمارهای موجود اغلب این‬ ‫کودکان بزهکار می‌شوند‪.‬‬

‫‪48‬‬


‫«از ثبت کردن خسته نمی‌شویم»‬ ‫انسان‌ها به ثبت خود عالقه‌ی بی‌پایان دارند‪ .‬چه از دیرباز که خود را بر غارها و سنگ‌ها حک‬ ‫می‌کردند و چه حاال که با اشاره‌ای هر کسی یک دوربین در قطع و اندازه‌های متفاوت همراه‬ ‫خود دارد‪ ،‬آن‌را درآورده و به ثبت رویدادهای اطراف می­پردازد‪.‬‬ ‫مهشب­تاجیک‬

‫این ثبت بی­ مرز و محدوده که به نظر‬ ‫می‌رسد انسان­‌های امروزی خستگی­‌ناپذیر به آن‬ ‫می‌­پردازند گاهی سرنوشت‌­ها را تغییر می‌دهد‪.‬‬ ‫این تغییرات زمانی ثبت زوایای نادیده‌­ای را‬ ‫شامل می‌­شوند که ممکن است فرمت زندگی‬ ‫را دچار تحوالت بنیادی نمایند‪ .‬حاال باید از‬ ‫خودمان بپرسیم این ثبت لحظه به لحظه با‬ ‫تاریخ و زمان چه تاثیری در زندگی انسان­‌هایی‬ ‫این‌چنین عالقمند به جاودانگی می­‌گذارد‪.‬‬ ‫شاید شور انسان­‌ها به ثبت لحظات با تکنولوژی‬

‫امروزه که گاهی به شکلی بس آراسته و گاهی‬ ‫با ژولیدگی­‌های رفتاری همراه است‪ ،‬نشان از‬ ‫تشنگی دارد که نهان واقعیت خود را در انسان‬ ‫امروزی بروز دهد‪ .‬این لحظات زمانی واقع‌­بینی‬ ‫اجتماعی امروزی را نشان می­‌دهد و تنیدگی‬ ‫تکنولوژی با رفتارهای انسان اکنون که به‬ ‫طرزی هوشمند و هنرمندانه او را به یک مقلد‬ ‫تبدیل کرده است‪ .‬گاهی علت این رفتار در عالم‬ ‫ثبت تصاویر سیطره‌­ی بازنمود تاخیر یافته‌­ی‬ ‫واقعیت است که در عالم تصاویر رفتارها‪ ،‬عالیق‬ ‫و نفرت­‌ها به نمایش گذارده می‌­شود‪.‬‬ ‫گاهی این توالی تصاویر در زندگی انسان امروزی‪،‬‬ ‫نشان عالقه‌­ی او به بافت زندگی روزمره‌­اش است‬ ‫نه حتا پیشامدهای استثنایی‪ .‬این وهم تصاویر که‬ ‫زندگی امروز ما از آن ماالمال گشته است حتا‬ ‫بسیاری از رفتارهای ما را بازتعریف می­‌کند‪ .‬پیش‬ ‫از این رفتارهایی را انجام می‌دادیم بنا به دالیلی‬ ‫که برای خودمان تعریف شده بود‪ ،‬ولی امروز با‬ ‫ثبت تصاویر و نمود آن در زندگی امروزه­مان‬ ‫بسیاری از کارها و رفتارها را انجام می‌­دهیم و در‬ ‫واقع به صورت متوالی خود را کادربندی می‌کنیم‬ ‫برای یک قاب و این احتمال را می­‌دهیم که‬ ‫بازتاب این رفتار ما در یک قاب نمود پیدا کند‪.‬‬ ‫به دلیل این­که امروزه تصاویر ثبت و ضبط شده از‬ ‫افراد به تحلیل و کنش کشنگران و تحلیل‌گران‬ ‫منجر می‌شود و این تصاویر مانند داده­‌هایی است‬ ‫‪49‬‬

‫برای تحلیل­‌های محتوایی و روشی است به مانند‬ ‫مشاهده‌­یمستقیمرفتاریکهبهوسیله‌­یآنمی‌توان‬ ‫تحلیل کرد‪ ،‬پیام‌­ها و ارتباطات تصاویر و زندگی‬ ‫انسان­‌ها به رد و بدل­‌های کنش و واکنشی منجر‬ ‫می­‌شود که این وهم تصاویر به وجود آورده‌­اند‪.‬‬ ‫زمانی­‌که قواعد هنجارهای پذیرفته شده تغییر‬ ‫می­‌کنند به دنبال خود‪ ،‬بسیاری از کنش­‌ها و‬ ‫واکنش‌­ها را نیز دچار تحول می­‌نمایند‪ .‬زمانی نه‬ ‫چندان دور را در نظر بگیرید که ثبت تصاویر به‬ ‫شدت و قاعده‌­ی امروزی نبود‪ .‬دوربین وسیله‌­ای‬ ‫نبود که با سادگی در دسترس مردم قرار بگیرد‬ ‫و باید برای داشتن و استفاده‌­ی از آن گاهی از‬ ‫هفت­‌خوان رستم را پشت سر می­‌گذاشتی‪ .‬دوربین‬ ‫وسیله‌­ای لوکس محسوب می‌­شد که اگر هم این‬ ‫ریسک به جان خریده می‌­شد که امانت گرفته‬ ‫شود فقط برای ثبت لحظات بسیار خاصی مانند‬ ‫ازدواج نزدیکان بود‪ .‬به تبع این امکان و هم‌چینن‬ ‫عدم وجود تکنولوژی که یکی از مجراها و‬ ‫محل­‌های جاری شدن این امکان است رفتارهای‬ ‫تصویری انسان‌ها تفاوت عمده­‌ای با امروز داشت‪.‬‬ ‫امروز ما بازتاب بسیاری از رفتارهای خود در‬ ‫تصاویری از خودمان تعیین می­‌کنیم‪ .‬عمده­ی‬ ‫رفتارهای ما انجام دادن و یا ندادن‌شان وابستگی‬ ‫مستقیم به تصاویری دارد که از ما ثبت می­‌شود‪.‬‬ ‫حتا در مرحله‌­ی آسا‌ن­‌تر اگر از خودمان عکس‬ ‫می‌­گیریم ژست لحظه­‌ای ما مشخص است برای‬ ‫این­که جایی برای ثبت آن در نظر گرفتیم یا خیر‪.‬‬


‫● پنجمین کنگره جهانی مبارزه علیه اعدام‬

‫«با هم علیه اعدام»‬ ‫پنجمین کنگره جهانی مبارزه علیه اعدام هفته گذشته در مادرید‪ ،‬پایتخت اسپانیا‪ ،‬با‬ ‫شرکت بیش از پانصد نماینده از پنجاه کشور برگزار شد‪ .‬در این کنگره که با حمایت مالی‬ ‫نروژ‪ ،‬سوئیس‪ ،‬فرانسه و اسپانیا و از سوی دو سازمان بین المللی «با هم علیه اعدام» و‬ ‫«ائتالف جهانی علیه اعدام» برگزار شد‪...‬‬

‫پنجمین کنگره جهانی مبارزه علیه‬ ‫اعدام هفته گذشته در مادرید‪ ،‬پایتخت‬ ‫اسپانیا‪ ،‬با شرکت بیش از پانصد نماینده‬ ‫از پنجاه کشور برگزار شد‪ .‬در این کنگره‬ ‫که با حمایت مالی نروژ‪ ،‬سوئیس‪ ،‬فرانسه‬ ‫و اسپانیا و از سوی دو سازمان بین المللی‬ ‫«با هم علیه اعدام» و «ائتالف جهانی علیه‬ ‫اعدام» برگزار شد بیش از چهل میزگرد‬ ‫و کنفرانس را در بر می‌گرفت‪ .‬یکی از‬ ‫این میزگردها با عنوان «ایران و اعدام»‬ ‫بود که در آن «احمد شهید»‪ ،‬گزارش‌گر‬ ‫ویژه سازمان ملل متحد برای بررسی‬ ‫وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسالمی‪،‬‬ ‫«محمود امیری مقدم»‪ ،‬بنیان‌گزار «حقوق‬ ‫بشر ایران»‪« ،‬رویا برومند»‪ ،‬مدیر اجرایی‬ ‫«بنیاد عبدل رحمان برومند»‪ ،‬و «حسین‬ ‫رئیسی»‪ ،‬حقوق‌دان شرکت داشتند‪ .‬این‬ ‫میزگرد با قرائت نامه‌ای از «عماد الدین‬ ‫باقی»‪ ،‬که نتوانست برای شرکت در این‬ ‫کنگره از تهران به مادرید سفر کند آغاز‬ ‫شد‪ .‬متن نامه عمادالدین باقی که توسط‬ ‫«علی شیرزاد» قرائت شد بشرح زیر است‪.‬‬

‫خانم ها و آقایان عزیز‬ ‫با سالم به پیش‌گاه حضار ارجمند و ابراز‬ ‫تاسف از این‌که برای چندمین سال متوالی‬ ‫سعادت حضور در جمع دوست داشتنی شما از من‬ ‫سلب شده است‪ .‬من خود را یک عضو کوچک و‬ ‫محروم شده از شرکت در جمع هم‌فکرانم می‌دانم‬ ‫و کوچک‌تر از آن‌که پیامی به آنان بدهم اما به‬ ‫درخواست هم‌کاران برگزار کننده کنگره به جای‬ ‫سخن در حضور‪ ،‬سخن در غیاب می‌گویم‪.‬‬ ‫هر جا اعدام وجود دارد معنایش این است که‬ ‫آن‌جا کرامت انسان وجود ندارد یا مفهوم کرامت‬ ‫به درستی درک نشده است زیرا انسان موضوع و‬ ‫غایت هستی است‪ .‬همه چیز برای او خلق شده‬ ‫است نه انسان برای آن‌ها‪(.‬معنایی که در کتاب‬ ‫انجیل و آیات متعدد قرآن هم بدان اشاره شده‬ ‫است‪ :‬سوره‌های بقره آیه ‪ ، ۲۹‬ابراهیم آیه ‪ ۳۲‬و‬ ‫‪ ، ۳۳‬ذاریات آیه ‪ ،۳۸‬جاثیه آیه ‪ ۱۲‬و ‪ ،۱۳‬نحل‬ ‫آیه ‪ ۱۲‬تا ‪(.۱۴‬‬ ‫من وقتی به مسائل و مشکالت جامعه‪،‬‬ ‫سومدیریت‪ ،‬توسل به زور‪ ،‬پرخاشگری‪ ،‬جنگ‌ها‪،‬‬ ‫اختالف خانواده‌ها و بسیاری از مسائل دیگر فرو‬ ‫می‌روم در نهایت درباره ریشه همه آن‌ها به یک‬ ‫چیز می‌رسم و آن هم فقدان باور به «کرامت‬ ‫انسان» است‪ .‬یعنی اگر برای مردم کرامت انسان‬ ‫درک می‌شد و معنای آن جا می افتاد و حرمت‬ ‫همدیگر را نگه می داشتند بسیاری از مسائل‬

‫‪50‬‬

‫احمد رافت‬


‫حل می شد‪ .‬این همان اکسیر حیات و دوای‬ ‫همه دردها است که گمشده بشر بوده است‪.‬‬ ‫به همین روی مسئله من فراتر از اعدام یعنی‬ ‫کرامت انسان است و سلب حیات مظهر اعالی‬ ‫نقض کرامت انسان است‪ .‬به همین دلیل مسئله‬ ‫من وسیع تر از اعدام است یعنی مسئله من کشتن‬ ‫انسان است‪ .‬ما با اعدام مخالفت می‌کنیم در حالی‬ ‫که صدها برابر آن در جنگ‌ها و بمب‌گذاری‌ها به‬ ‫طرز وحشیانه‌ای کشته می شوند‪.‬‬ ‫گمان می‌برم حل مسئله اعدام‪ ،‬کلید و‬ ‫مقدمه حل سایر مشکالت حقوق بشری است‬ ‫زیرا در حقوق بشر‪ ،‬جان مانند تنه درخت و‬ ‫بقیه حقوق مانند شاخه‌های آن هستند و نیز‬ ‫به دلیل این‌که هم مشکالت و ابهامات نظری‬ ‫در این زمینه را باید حل کند و هم مشکالت‬ ‫و ابهامات مذهبی را و هم یکی از منابع عمده‬ ‫شارژ خشونت را زائل می‌کند‪.‬‬ ‫براساس اصل واقع‌بینی و اصالح تدریجی‬ ‫که در اسناد حقوق بشری مندرج است ما آرمان‬ ‫نهایی لغو اعدام را یک‌جا و همین االن برای‬ ‫کشور خود درخواست نمی‌کنیم بلکه اکنون فقط‬ ‫خواستار حذف مجازات اعدام برای کودکان و‬ ‫مواد مخدر و جاسوسی و جرایم مالی و سنگسار‬ ‫و وضع مجازات‌های جایگزین هستیم‪ .‬در سال‬ ‫گذشته (‪ )۲۰۱۲‬در ایران طبق خبرهای رسمی‬ ‫منتشر شده در رسانه‌های داخلی و دولتی حدود‬ ‫‪ ۳۰۰‬نفر اعدام شده‌اند‪ .‬البته آمارهای غیر رسمی‬ ‫بیش‌تر است که من بنا ندارم به آن‌ها اعتماد‬ ‫کنم‪ .‬همین آمار رسمی به اندازه کافی تکان‬ ‫دهنده است‪ .‬یک سوم جرائم محکومان‪ ،‬مربوط‬ ‫به مواد مخدر و بقیه به ترتیب مربوط به جرائم‬ ‫سرقت مسلحانه و زورگیری‪ ،‬قتل و محاربه و‬ ‫جرائم جنسی مانند تجاوز به عنف بوده است‪.‬‬ ‫زمینه اغلب این جرائم را فقر و مشکالت‬ ‫اقتصادی تشکیل می دهد که مسئولیت آن‬ ‫متوجه سوء مدیریت است‪ .‬تاسف آورترین چیز‬ ‫این است که جامعه واکنشی در برابر این‌همه‬ ‫اعدام نشان نمی‌دهد و با توجه به این‌که نیمی‬ ‫از اعدام‌ها در مالعام انجام شده استقبال فراوان‬ ‫مردم تعجب‌برانگیز شده است‪ .‬انگار به تماشای‬ ‫یک شو یا سیرک و نمایش جذاب می‌روند‪.‬‬ ‫وجود همین زمینه‌ها از دالیل ادامه اعدام‌های‬ ‫گسترده است و اگر این‌طور نبود حکومت هم‬ ‫نمی‌توانست گشاده دستانه اعدام کند‪ .‬فعلن من‬

‫در مقام تحلیل روان‌شناختی و جامعه شناختی‬ ‫این موضوع نیستم که خودش بحث مستقلی را‬ ‫می‌طلبد اما این نشان دهنده وسعت نیاز ما به‬ ‫کار فرهنگی و اجتماعی است‪.‬‬ ‫در راستای کار بزرگی که شما برعهده دارید‬ ‫دو نکته را هم متذکر می‌شوم‪:‬‬ ‫اول تالش‌های موجود بسیار نیکو اما‬ ‫ناتمام است‪ .‬شایسته است هم‌راه با فشار و‬ ‫اعتراض‪ ،‬کار آموزشی کرد و با کتاب و مقاله و‬ ‫کار پژوهشی و فیلم به‌خصوص برای کشورهای‬ ‫توسعه نیافته و در حال توسعه‪ ،‬آگاهی عمومی را‬ ‫هر چه بیش‌تر ارتقا داد‪.‬‬ ‫و دوم این‌که در بعضی از کشورهای‬ ‫جهان مانند آمریکا‪ ،‬ژاپن‪ ،‬مالزی‪ ،‬ایران‪ ،‬چین‪،‬‬ ‫عربستان‪،‬عراق‪ ،‬افغانستان و‪ ...‬هنوز حکم اعدام‬ ‫اجرا میشود اما در برخی از آن‌ها آمار اعدام‬ ‫سرسام آور و وحشتناک است‪ .‬لذا باید مبارزه‬ ‫با اعدام در دو سطح تعریف شود‪ .‬یکی مبارزه‬ ‫با اعدام به‌طور کلی که شامل آمریکا و ژاپن‬ ‫و مالزی و غیره هم می‌شود و دیگری این‌که‬ ‫اعدام‌ها از حدی که بگذرد دیگر اعدام نیست‪،‬‬ ‫قتل عام است و باید در سازمان ملل به عنوان‬ ‫جنایت علیه بشریت شناخته شود زیرا از نظر‬ ‫حقوقی با برخی از ویژگی‌ها و تعاریف مربوط به‬ ‫ماده هفت اساس‌نامه دیوان کیفری بین‌المللی‬ ‫منطبق می‌شود به ویژه هنگامی که دربرگیرنده‬ ‫مواردی غیر از جرایم سنگین مانند قتل باشد و‬

‫‪51‬‬

‫استمرار آن شائبه کشتار سازمان یافته یا دولتی‬ ‫را بیابد و قصد القای وحشت در آن تصریح‬ ‫شود و تشریفات دادرسی مخدوش و فاقد همه‬ ‫احتیاط‌های الزم باشد‪.‬‬ ‫برخیزیم و گامی فرا پیش نهیم‬ ‫با آرزوی جهانی انسانی‬ ‫پیروز باشید‬ ‫در دو میز گرد دیگر‪ ،‬اولی با حضور «لیال‬ ‫علی محمدی» در مورد اعدام نوجوانان‪ ،‬و‬ ‫دیگری با شرکت «تیمور الیاسی» در رابطه با‬ ‫اعدام قاچاقچیان مواد مخدر نیز ایران در مرکز‬ ‫توجه شرکت کنندگان قرار گرفت‪« .‬مارینا‬ ‫نمات»‪ ،‬زندانی سیاسی سال‌های اول انقالب‬ ‫و نویسنده کتاب «زندانی تهران» در مراسم‬ ‫افتتاح این کنگره حضور داشت‪ .‬خانم نمات در‬ ‫آن زمان به اعدام محکوم شده بود ولی این‬ ‫حکم به اجرا در نیامد‪.‬‬ ‫«شیرین عبادی»‪ ،‬برنده جایزه نوبل صلح‪،‬‬ ‫سخن‌ران مراسم اختتام بود‪ .‬خانم عبادی در‬ ‫سخنرانی‌اش به انتخابات ریاست جمهوری‬ ‫نیز اشاره کرد و منجمله گفت «مردم ایران در‬ ‫سه محور با حکومت اختالف دارند» ‪ .‬این سه‬ ‫محور‪ ،‬بگفته خانم عبادی مخالفت با برنامه‌های‬ ‫هسته‌ای که تحریم‌ها را بدنبال داشته است‪،‬‬ ‫دخالت‌های ایران در امور دیگر کشورها و نقض‬


‫جامعه‬

‫حقوق بشر هستند‪ .‬خانم عبادی از سوری‌های‬ ‫حاضر در این کنگره به‌خاطر پشتیبانی جمهوری‬ ‫اسالمی از حکومت بشار اسد و دخالت در کشتار‬ ‫مردم سوریه عذرخواهی کرد‪.‬‬ ‫«رویا برومند» در گفتگو با رادیو کوچه گفت‬ ‫«اعدام به هیچ وجه عامل موثری در پیش‌گیری‬ ‫از ارتکاب جرائم نیست»‪ .‬خانم برومند اعدام را‬ ‫«نفی انسانیت» و اقدامی در جهت «عادی کردن‬ ‫خشونت دانست»‪ .‬پنجمین کنگره جهانی مبارزه‬ ‫با اعدام که در آن بیش از هفده وزیر نیز حضور‬ ‫داشتند با تظاهراتی در مرکز «شهر مادرید» با‬ ‫خواست حذف مجازات اعدام در سرارسر جهان‬ ‫پایان یافت‪.‬‬ ‫در حال حاظر در صدو پنج کشور مجازات‬ ‫یو‌پنج‬ ‫اعدام از قوانین کیفری حذف شده‌اند‪ ،‬در س ‌‬ ‫کشور این احکام از حداقل ‌د سال پیش به اجرا‬ ‫گزارده نمی شوند و از پنجاه و هشت کشوری که‬ ‫هنوز احکام اعدام صادر می‌کنند‪ ،‬در سال ‪۲۰۱۲‬‬ ‫تنها در نوزده کشور این احکام به اجرا درآمدند‪.‬‬ ‫ایران از جمله این کشورها است و در رتبه دوم‬ ‫بعد از چین قرار دارد‪.‬‬

‫‪52‬‬


‫● مایکل جکسون‬

‫«سلطان همیشه جاودان»‬ ‫انتشار حقایق باور نکردنی درباره مایکل جکسون! ده نکته عجیب درباره مایکل جکسون!‬ ‫رازهای زندگی سلطان پاپ! مایکل دیده شده‪ .‬او زنده است! انتشار مطالبی که ثابت می‌کند‬ ‫او می‌دانست قرار است بمیرد!‬ ‫شهرزاد کریمی‬

‫تمام این‌ها و انتشار بسیاری از این گونه‬ ‫تیترها و مطالب و شایعات پس از مرگ او‪،‬‬ ‫مانند بمب‌های خبری جهان را فرا می‌گرفت و‬ ‫اخبار دیگر را تحت تاثیر قرار می‌داد‪ .‬حتی اخبار‬ ‫انتخابات پرتنش ‪ ۸۸‬در ایران را‪.‬‬ ‫سلطان پاپ حتی مرگش تا مدت‌ها تیتر‬ ‫یک بسیاری از مطبوعات و سایت‌های خبری‬ ‫بوده و هست‪ .‬فردای روز درگذشت مایکل‪،‬‬ ‫کنگره آمریکا برای احترام به وی‪ ،‬یک دقیقه‬

‫به صورت ایستاده سکوت کردند و در بیانیه‌ای‪،‬‬ ‫درگذشت وی را تسلیت گفتند و اضافه کردند‪:‬‬ ‫«خدا را شکر می‌کنیم که به ما اجازه داد‬ ‫تا در زمان و مکانی زندگی کنیم که «مایکل‬ ‫جکسون» در آن زندگی می‌کرد»‪.‬‬ ‫«مایکل جوزف جکسون» در تاریخ بیست و‬ ‫نهم اوت ‪ ۱۹۵۸‬در ایالت «ایندیانا»‪ ،‬در آمریکا‬ ‫و در خانواده‌ای از طبقه کارگر و تهی‌دست‬ ‫زاده شد‪ .‬نام پدرش‪« ،‬جوزف» و نام مادرش‪،‬‬ ‫«کاترین» بود‪ .‬او هفتمین فرزند از ‪ ۹‬فرزند‬ ‫خانواده جکسون بود‪ .‬جوزف‪ ،‬پدر خانواده‪ ،‬در‬ ‫استخدام معدن آهن بود و اغلب با برادرش به‬ ‫اجرا در کافه‌ها و دیسکوهای شهر می‌پرداخت‬ ‫و در خانه و جلوی چشمان فرزندانش تمرین‬ ‫می‌کرد‪ .‬مادر مایکل بسیار مذهبی بود‪ .‬خانواده‬ ‫یازده نفری جکسون‪ ،‬در یک خانه کوچک دو‬ ‫اتاق خوابه زندگی می‌کردند‪.‬‬ ‫اتفاقاتی که بعد از آن برای مایکل افتاد فقط‬ ‫نامش‪ ،‬شانس نبود‪ .‬بل‌که استعداد بی‌نظیر و‬ ‫فوق‌العاده او ه ‌مراه با شانس و خوش اقبالی در کشوری‬ ‫که کشور فرصت‌ها و آرزوهای بزرگ نامیده می‌شود‬ ‫و البته تالش و ممارست بی وقفه او‪ ،‬همگی با‬ ‫هم پیوند خورد و او را وارد دنیای موزیک کرد‪.‬‬ ‫در سن بسیار کم یعنی یازده سالگی‪۴ ،‬‬ ‫تک آهنگ او‪ ،‬موزیک یک در آمریکا شد‪ .‬این‬

‫‪53‬‬

‫موفقیت‌ها روند صعودی یافت و تا جایی پیش‬ ‫رفت که برای سلطان پاپ رقیبی یافت نمی‌شد‪.‬‬ ‫در جاهایی به دخالت در سیاست و تاثیر‌گذاری‬ ‫بر انتخاب رییس‌جمهوری‌های آمریکا متهم‬ ‫می‌شد و در جایی اتهام‌های اخالقی سنگین به او‬ ‫زده می‌شد‪ .‬ولی هم‌چنان محبوب ماند‪.‬‬ ‫زندگی خصوصی او اما‪ ،‬وقتی از پیرایه‌ها و‬ ‫وصله‌های ناجور ژورنالیستی پاک می‌شود‪ ،‬ساده‬ ‫می‌نماید‪ .‬زندگی انسانی است که تمام تالش‬ ‫خود را برای تغییر و تفاوت‪ ،‬در ارائه هنر خود‬ ‫انجام داده و ظاهرن جز مواقعی که ناخوداگاه‬ ‫در مسیر حواشی قرار می‌گرفته دغدغه دیگری‬ ‫برای او نمی‌توان تصور کرد‪.‬‬ ‫انسان دوستی‪ ،‬عشق به هم‌نوع و برابری‬ ‫نژادهای بشر چیزی است که از مفاهیم و‬ ‫محتوای بسیاری از اشعار و حتی ویدئوهای او‬ ‫می‌توان دریافت کرد‪.‬‬ ‫حواشی در طول زمان به کناری خواهد‪.‬‬ ‫آن‌چه مانده آثار اوست که تا سال‌های دیگر‬ ‫برای بسیاری از مردم جهان یاد آور عشق‌های‬ ‫دوران جوانی آن‌هاست و پس از آن هم نوشته‬ ‫خواهد شد بر تاریخ موزیک و پاپ‪.‬‬ ‫مایکل جکسون در بیست و پنجم ژوئن ‪۲۰۰۹‬‬ ‫و تنها هجده روز قبل از آغاز اولین کنسرت «این‬ ‫آخرش است» بر اثر ایست قلبی درگذشت‪.‬‬


‫ی جکسون کتز‬ ‫● متن سخنران ‌‬

‫‪۱‬‬

‫«خشونت علیه زنان‪،‬‬ ‫مساله مردان است»‬

‫ترجمه‪ :‬افسانه هژبری‬

‫‪Jason Katz‬‬

‫(امریکایی‪ ،‬متــولد سـال ‪)۱۹۶۰‬‬ ‫آموزگـار‪ ،‬نویسـنده‪ ،‬فیلم‌سـاز‪،‬‬ ‫ی از مهم‌ترین‬ ‫سخن‌ران‪ ،‬و یک ‌‬ ‫کوشش‌گران پیش‌گـام مرد در‬ ‫ی در‬ ‫نهضت ضد‌جنسیت پرست ‌‬ ‫سراسر جهان بشمار می‌آید‪ .‬در‬ ‫سال ‪ ،۱۹۹۳‬کتز برنامه “مربیان‬ ‫در پیش‌گـیری از خشونت” را‬ ‫ی مرکز‬ ‫در دانشگاه شمال شرق ‌‬ ‫مطالعات ورزشی تاسیس نمود و‬ ‫از سال ‪ ،۱۹۹۶‬اولین برنامه جهانی‌‬ ‫پیش‌گیری از خشونت جنسیتی‬ ‫در سپاه تفنگداران ایالت متحده‬ ‫را تأسیس و راه بری کرده است‪.‬‬ ‫هم‌چنین‪ ،‬رساالت‪ ،‬اقدامات و‬ ‫زمینه‬ ‫‌‬ ‫ابتکارات آموزشی کتز در‬ ‫پیش‌گیری از خشونت جنسیتی‬ ‫و خانواد‌گی بطور گسترده‌ای در‬ ‫ی و ورزشی‬ ‫مؤسسات آموزش عال ‌‬ ‫مورداستفادهقرارگرفتهومی‌گیرد‪.‬‬

‫● جیسن کتز‬

‫چکیده‪ :‬متن زیر رونوشت سخنران ‌‬ ‫ی‬ ‫«جیســون کــتز»‪ ،‬کوشـش‌گر ضد‬ ‫ی امریکایی است که اخیرن‬ ‫جنسیت‌پرست ‌‬ ‫به روی وب‌سایت “ت‪.ِ .‬د” قرار گرفته و در‬ ‫اصل در نوامبر ‪ ۲۰۱۲‬در سانفرانسیسکو‬ ‫ایراد شده است‪ .‬در این سخن‌رانی‌‪ ،‬کتز‬ ‫چنین استدالل می‌کند که جهت ایجاد‬ ‫تغییری بنیادی در مسایل مربوط به‬ ‫خشونت جنسیتی (از جمله تجاوز جنسی‌‪،‬‬ ‫آزار وسوء‌استفاده از کودکان و خشونت‬ ‫خانگی) در درجه اول باید بپذیریم که این‬ ‫مسایل همان‌قدر که مسایل زنان هستند‪،‬‬ ‫مسایل مردان نیز هستند‪ .‬باید به‌جای به‬ ‫زیر سوال بردن رفتار و پندار زنان آزار‬ ‫دیده‪ ،‬سوال‌های خود را متوجه مردانی که‬ ‫نه تنها آزار دهنده‌ی زنان‪ ،‬که آزار دهنده‬ ‫دیگر مردان و کودکان هستند کنیم و‬ ‫همچنین متوجه‌ی سیستم‌های فرهنگی‌‪،‬‬

‫‪54‬‬

‫آموزشی‪ ،‬و اقتصادی‌ای که به ایجاد چنین‬ ‫مردانی کمک می‌کنند‪ .‬برای این کار‪،‬‬ ‫نیازمند مردان بزرگ‌سال قدرت‌مند در‬ ‫سطوح مختلف جامعه هستیم که در این‬ ‫امر نقش رهبری به عهده بگیرند‪ :‬به این‬ ‫ی که‬ ‫ی که دیگر مردان و کل زیر‌فرهنگ ‌‬ ‫معن ‌‬ ‫ی روزمره را تحمل‬ ‫عمل‌کرد جنسیت‌پرست ‌‬ ‫می‌کند‪ ،‬به چالش کشیده و غیر قابل قبول‬ ‫نمایند‪« .‬جیسون کتز» این روی‌کرد را که‬ ‫در آن افراد‌ی (به‌خصوص مردانی ‌) که‬ ‫ی‬ ‫بطور مستقیم در شرایط خشونت جنس ‌‬ ‫نیستند دامنه‌های آن را به چالشی فعاالنه‬ ‫و همه‌جانبه می‌کشند روش ناظر می‌نامد‪.‬‬ ‫مقاله‪ ،‬دیگر موضوعات مهم اجتماعی مانند‬ ‫نژاد و نژاد‌پرستی‌‪ ،‬جنسیت و جنسیت‌گرایی‬ ‫و تعریف‌های رایج اما نادرست از هر یک‬ ‫را نیز در این مقاله مطرح کرده و برداشت‬ ‫روشنی از آن‌ها ارایه می‌کند‪.‬‬


‫امروز قصد دارم چشم‌اندازی را با شما مطرح‬ ‫کنم که قابلیت متحول کردن الگوواره(پارادایم)‬ ‫خشونت جنسیتی‪ ،‬شامل تجاوز جنسی‌‪ ،‬خشونت‬ ‫ی از‬ ‫خانگی‪ ،‬آزار جنسی‌‪ ،‬و سوء‌استفاده جنس ‌‬ ‫کودکان را دارد‪ .‬این دامنه گسترده که به اختصار‬ ‫آن را «مسایل مربوط به خشونت جنسیتی»‬ ‫می‌نامم‪ ،‬تا به حال به عنوان مسایل زنان دیده‬ ‫ی مردان نیک‌‪ ،‬به حل آن‬ ‫شده‪ ،‬مسایلی که برخ ‌‬ ‫کمک می‌کنند‪ .‬اما من با چنین چارچوب فکری‬ ‫مشکل دارم و نمی‌توانم آن را بپذیرم‪ .‬در واقع‪،‬‬ ‫قصد دارم چنین استدالل کنم که این مسایل‪ ،‬در‬ ‫ی است که‬ ‫درجه اول مسایل مردان هستند‪ .‬بدیه ‌‬ ‫این مسایل‪ ،‬مسایل زنان نیز هستند‪ .‬این موضوع‬ ‫ی به عنوان‬ ‫را درک می‌کنم‪ .‬اما از خشونت جنس ‌‬ ‫یک مساله زنان یاد کردن بخشی از مشکل‬ ‫است‪ ،‬به چندین دلیل‪:‬‬ ‫دلیل اول این است که به مردان بهانه‌ای‬ ‫می‌دهد که به موضوع توجه نکنند‪ .‬بسیاری از‬ ‫مردان با شنیدن واژه “مسایل زنان” با خود‬ ‫فکر می‌کنند “هی‌‪ ،‬من مرد هستم؛ این راجع‬ ‫به دختران است” یا “مربوط به زنان است”‪ .‬در‬ ‫نتیجه‪ ،‬بسیاری از مردان واقعن فراتر از جمله‬ ‫اول نمی‌روند‪ .‬تقریبن مثل این است که با‬ ‫شنیدن “مسایل زنان” یک تراشه در مغزمان‬ ‫فعال می‌شود و مسیر‌های عصبی توجه ما را به‬ ‫ی متفاوت می‌کشاند‪ .‬در ضمن‪ ،‬این موضوع‬ ‫سمت ‌‬ ‫در مورد واژه “جنسیت”(جندر) نیز صدق می‌کند‪،‬‬ ‫چرا که عده زیادی از مردم فکر می‌کنند جنسیت‬ ‫ی زن و در نتیجه مسایل جنسیتی هم برای‬ ‫یعن ‌‬ ‫آنان معادل است با مسایل زنان‪ .‬مقداری سردر‬ ‫گمی در مورد واژه جنسیت وجود دارد‪ .‬اجازه‬ ‫بدهید این سردر گمی را از طریق قیاس روشن‬ ‫کنم‪.‬‬ ‫بیایید لحظه‌ای راجع به نژاد صحبت کنیم‪.‬‬ ‫ی واژه نژاد را می‌شنویم‪ ،‬عده‬ ‫در ایالت متحده وقت ‌‬ ‫زیادی از مردم فکرشان به سمت امریکایی‌‪-‬‬ ‫افریقایی‪ ،‬التینو‪ ،‬آسیایی‌‪-‬امریکایی‪ ،‬بومی‌های‬ ‫امریکا‪ ،‬آسیای جنوبی تبار‪ ،‬جزایر اقیانوس‬ ‫آرام تبار‪ ،‬و غیره میرود‪ .‬عده زیادی از مردم‬ ‫ی عبارت “گرایش جنسی‌” را می‌شنوند‪،‬‬ ‫وقت ‌‬ ‫ی همجنس‌گرا‪ ،‬دو‌جنس‌گرا‪.‬‬ ‫فکر می‌کنند یعن ‌‬ ‫ی که واژه جنسیت‬ ‫هم‌چنین بسیاری از مردم وقت ‌‬ ‫ی زن‪ .‬در همه‬ ‫را می‌شنوند فکر میکنند یعن ‌‬ ‫موارد باال گروه اکثریت از معادله حذف شده‬ ‫است‪ .‬گویی سفید پوستان متعلق به یک گروه‬

‫نژادی نیستند یا هویت نژادی ندارند‪ .‬گویی‬ ‫ی ندارند‪ .‬گویی‬ ‫دگر‌جنس‌گرایان گرایش جنس ‌‬ ‫مردان جنسیت ندارند‪.‬‬ ‫ی از راه‌هایی‌ست که سیستم قالب‬ ‫ین یک ‌‬ ‫حفظ و باز‌تولید می‌شود‪ .‬به گفته دیگر‪ ،‬سیستم‬ ‫قالب به‌ندرت به چالش کشیده می‌شود تا حتا در‬ ‫مورد موقعیت مسلط خود بیاندیشد‪ .‬چون یکی‌‬ ‫از ویژگی‌های کلیدی برخورداری از قدرت و‬ ‫رجحان‪ ،‬توانایی معاف شدن از هر گونه بررسی‬ ‫و درون‌نگری است و مهمتر از آن‪ ،‬برخورداری‬ ‫از موهبت نامریی‌بودن در مباحثی است که در‬ ‫درجه اول مربوط به خود ماست‪.‬‬ ‫شگفت‌انگیز است که این موضوع چه‌طور‬ ‫ی صدق می‌کند؛‬ ‫در مورد خشونت خانگی و جنس ‌‬ ‫که چگونه مردان از حوزه‌ای که در آن مرکزیت‬ ‫دارند حذف شده‌اند‪ .‬می‌خواهم با استفاده از‬ ‫ی منظورم را برایتان روشن کنم‪.‬‬ ‫فن‌آوری قدیم ‌‬ ‫ی زمینه‌های اساسی همچنان از‬ ‫من در برخ ‌‬ ‫ی استفاده می‌کنم هر چند‬ ‫تکنیک‌های قدیم ‌‬ ‫که به عنوان فیلم‌ساز با فن‌آوری پیشرفته‬ ‫ی کار به آموزش می‌رسد‪،‬‬ ‫کار می‌کنم اما وقت ‌‬ ‫ی هستم‪ .‬تمرینی‬ ‫همچنان پیرو مکتب قدیم ‌‬ ‫که با شما به اشتراک می‌گذارم نشان می‌دهد‬ ‫چگونه در استفاده‌مان در سطح ساختار جمله‪ ،‬یا‬ ‫به گفته‌ای در نحوه استفاده مان از زبان‪ ،‬توطئه‬ ‫می‌کنیم که توجه را از مردان دفع کنیم‪ .‬جمله‌ای‬ ‫که می‌خواهیم با آن کار کنیم در مورد خشونت‬ ‫خانگی‌ست اما در باره هر موضوع مشابه دیگری‬ ‫نیز صدق می‌کند‪ .‬این ایده از کار زبانشناس‬ ‫فمینیست‪« ،‬جولیا پنلوپه» گرفته شده‪.‬‬ ‫[تصویر‪ ،‬سخن‌ران را نشان می‌دهد که با‬ ‫قلم به روی صفحه بزرگ کاغذ شروع به نوشتن‬ ‫می‌کند]‬ ‫تمرین با یک جمله ساده انگلیسی آغاز‬ ‫میشود‪« :‬جان مری را کتک زد»‪ .‬یک جمله‌ی‬ ‫درست انگلیسی‪ .‬جان فاعل است‪ ،‬کتک فعل‪ ،‬و‬ ‫مری مفعول‪ .‬یک جمله‌ی خوب‪ .‬حاال می‌رویم‬ ‫سراغ دومین جمله‪ ،‬که همین چیز را می‌گوید اما‬ ‫به‌شکل مجهول‪« .‬مری کتک خورد به توسط‬ ‫ی که جان‬ ‫جان»‪ .‬در این فاصله‪ ،‬یعنی از زمان ‌‬ ‫ی که مری از جان کتک خورد‪،‬‬ ‫مری را زد تا وقت ‌‬ ‫اتفاقات زیادی افتاده است‪ ،‬چرا که در جمله دوم‬ ‫تمرکز خود را از جان به مری منتقل کرده‌ایم‪.‬‬ ‫همان‌طور که می‌بینید‪ ،‬در جمله دوم جان‬ ‫بسیار نزدیک به پایان جمله قرار گرفته و در‬

‫‪55‬‬

‫ی ماست‪ .‬در‬ ‫حال محو شدن از نقش ‌ه دیداری‌ذهن ‌‬ ‫جمله سوم‪ ،‬جان به‌طور کامل حذف شده‪« :‬مری‬ ‫کتک خورد»‪ .‬و حاال همه چیز در باره‌ی مری‬ ‫است‪ .‬دیگر حتا به جان فکر هم نمی‌کنیم‪ ،‬و‬ ‫ی نسل‬ ‫کامال به روی مری تمرکز کرده‌ایم‪ .‬ط ‌‬ ‫قبل‪ ،‬استفاده از واژه ی «ضرب و شتم» بجای‬ ‫«کتک خوردن» جا افتاده است‪ .‬پس‪ ،‬حاال جمله‬ ‫ما این است‪« :‬مری مورد ضرب و شتم واقع‬ ‫شد‪ ».‬و آخرین جمله در این توالی‪« :‬مری یک‬ ‫زن مورد ضرب و شتم قرار گرفته شده است»‪.‬‬ ‫حاال‪ ،‬کل هویت مری (یعنی این‌که یک زن‬ ‫مورد ضرب و شتم قرار گرفته است) مساوی‌ست‬ ‫با آن‌چه جان در وحله اول در مورد او انجام داد‪.‬‬ ‫اما چناچه نشان دادیم‪ ،‬مدت‌هاست که جان این‬ ‫گفت‌وگو را ترک کرده است‪.‬‬ ‫آن دسته از ما که در زمینه خشونت خانگی و‬ ‫ی کار می‌کنیم‪ ،‬می‌دانیم که سرزنش کردن‬ ‫جنس ‌‬ ‫قربانی امری فراگیر در این قلمرو است‪ ،‬یعنی‌‬ ‫ی که عملی در مورد او‬ ‫سرزنش کردن شخص ‌‬ ‫ی که آن عمل را نجام‬ ‫انجام شده به‌جای شخص ‌‬ ‫داده‪ .‬برای مثال‪ ،‬می‌گوییم‪« :‬چرا این زنان با‬ ‫این مردان بیرون می‌روند؟ چرا جذب این‬ ‫مردان می‌شوند؟ چرا باز به سمت این مردان‬ ‫بر‌می‌گردند؟ آن خانم در آن مهمانی چه لباسی‬ ‫پوشیده بود؟ چه کار احمقانه‌ای! چرا با یک عده‬ ‫مرد در اتاق یک هتل مشروب خورد؟» این‬ ‫سرزش کردن قربانی است‪ ،‬و دالیل بی‌شماری‬ ‫ی از آن‌ها این است که‬ ‫برای آن وجود دارد اما یک ‌‬

‫آن دسته از ما که در زمینه‬ ‫خشونت خانگی و جنسی‌‬ ‫کار می‌کنیم‪ ،‬می‌دانیم که‬ ‫سرزنش کـردن قربانی‬ ‫امری فراگیر در این قلمرو‬ ‫ی سرزنـش‬ ‫است‪ ،‬یعـن ‌‬ ‫ی که عملی‬ ‫کردن شخص ‌‬ ‫در مورد او انجام شده‬ ‫ی که آن‬ ‫به‌جای شخـص ‌‬ ‫عمل را انجام داده‬


‫جامعه‬

‫جامعه‬

‫ی ما بر مبنای سرزنش کردن‬ ‫کل ساختار شناخت ‌‬ ‫قربانی راه اندازی شده‪ .‬کامال ناخودگاهانه‪.‬‬ ‫ی ما بر پایه یافتن پاسخ به‬ ‫کل ساختار شناخت ‌‬ ‫پرسش در مورد زنان و انتخاب زنان بنا شده‪،‬‬ ‫آن‌چه انجام می‌دهند‪ ،‬می‌اندیشند‪ ،‬می‌پوشند‪ .‬من‬ ‫قصد خاموش کردن آن‌هایی که در مورد زنان‬ ‫سوال می‌کنند را ندارم‪ .‬این‌ها سوالت مشروعی‬ ‫هستند‪ .‬اما بیایید صریح باشیم‪ .‬طرح سوال‬ ‫ی مری ما را به جایی در وادی پیش‌گیری‬ ‫دربار ‌ه ‌‬ ‫از خشونت نخواهد رساند‪.‬‬ ‫باید یک مجموعه سواالت دیگری را مطرح‬ ‫ی می‌روم‪،‬‬ ‫کنیم‪ ،‬متوجه هستید به چه سمت ‌‬ ‫درست است؟ سوال‌ها در مورد مری نیست؛‬ ‫درباره‌ی جان است‪ .‬به عنوان مثال‪« :‬چرا جان‬ ‫مری را زد؟ چرا خشونت خانگی هنوز مشکلی‌‬ ‫بزرگ در ایاالت متحده و سراسر جهان است؟‬ ‫چه خبر است؟ چرا این‌همه مرد زنان و دختران‪،‬‬ ‫و هم‌چنین مردان و پسرانی را که ادعا می‌کنند‬ ‫دوست دارند مورد سوء‌استفاده جسمی‌‪ ،‬روانی‌‪،‬‬ ‫کالمی‌‪ ،‬و دیگر اشکال قرار می‌دهند؟ مردان‬ ‫را چه می‌شود؟ چرا این‌همه مردان بزرگسال‪،‬‬ ‫دختران و پسران کوچک را مورد سوء‌استفاده‬ ‫ی قرار می‌دهند؟ چرا این یک مشکل‬ ‫جنس ‌‬ ‫شایع در جامعه ما و سراسر جهان است؟ چرا‬ ‫فوران اخبار رسوایی‌های جدید درسازمان های‬ ‫بزرگ مانند کلیسای کاتولیک یا برنامه فوتبال‬ ‫ی پنسیلوانیا و یا پیش‌آهنگان امریکا‬ ‫ایالت ‌‬ ‫همچنان به گوش می‌رسد؟ و همین وضعیت‬ ‫در جوامع کوچک‌تر در سراسر کشور و جهان‪،‬‬ ‫درست است؟ تمام مدت این اخبار را می‌شنویم‪.‬‬

‫ما از افـرادی که ایجـاد‬ ‫موج و تردید می‌کنند‬ ‫خوشماننمی‌آید‪.‬دوست‬ ‫نداریم مردم قدرت ما را‬ ‫به چالش بکشند‪ .‬بنشین‬ ‫و خفه شو‪ ،‬همین‪ .‬و خدا‬ ‫را شکر که زنان این‌کار را‬ ‫نکرده اند‬

‫ی از کودکان‪ .‬مردان را چه‬ ‫سوء‌‌استفاده جنس ‌‬ ‫ن همه مرد به مردان دیگر‬ ‫می‌شود؟ چرا ای ‌‬ ‫تجاوز می‌کنند؟ مردان را چه می‌شود؟ و باالخره‪،‬‬ ‫نقش نهادهای مختلف جامعه ما در ایجاد فراگیر‬ ‫مردان آزاردهنده چیست؟»‪.‬‬ ‫موضوع دربار ‌ه افراد مجرم نیست‪ .‬فردی‬ ‫ی نپخته برای درک یک‬ ‫دانستن مشکالت‪ ،‬روش ‌‬ ‫مشکل بسیار عمیق و سازمان یافته اجتماعی‬ ‫است‪ .‬حتما می‌دانید‪ ،‬مجرمان هیوالهایی‬ ‫نیستند که شب‌ها از باتالق‌های شهر بیرون‬ ‫خزیده‪ ،‬مرتکب اعمال پلید شده و سپس به‬ ‫تاریکی عقب نشینی ‌کنند‪ .‬این یک تصور خام‬ ‫است‪ ،‬موافق نیستید؟ مجرمان بسیار طبیعی‌تر‬ ‫و معمولی‌تر از این هستند‪ .‬بنابراین سوال این‬ ‫است‪ :‬نقش ما در این جامعه و در دنیا چیست؟‬ ‫نقش نهاد‌های مختلف در کمک به تولید مردان‬ ‫آزار دهنده چیست؟ نقش سیستم‌های مذهبی‌‪،‬‬ ‫فرهنگ ورزش‪ ،‬فرهنگ پورنوگرافی‪ ،‬ساختار‬ ‫خانواده‪ ،‬و اقتصاد چیست و ترکیب این نهادها با‬ ‫نژاد و قومیت چگونه عمل می‌کند؟ همه این‌ها‬ ‫چگونه عمل می‌کنند؟‬ ‫ی که شروع به برقرار کردن این‌گونه‬ ‫زمان ‌‬ ‫ی را‬ ‫ارتباطات کردیم و این سواالت مهم و اساس ‌‬ ‫مطرح کردیم‪ ،‬پس از آن می‌توانیم درباره‌یاین‌که‬ ‫چگونه می‌توانیم تحول آفرین باشیم و کاری‬ ‫متفاوت انجام دهیم صحبت کنیم‪ .‬چگونه‬ ‫می‌توان نحوه کارکرد‌ها را تغییر داد؟ چگونه‬ ‫می‌توان پرورش اجتماعی پسران و تعریف‌های‬ ‫مردانگی‌ای که منجر به وضعیت کنونی می‌شود‬ ‫را تغییر داد؟ این‌ها سوال‌هایی‌ست که باید مطرح‬ ‫کنیم و کارهایی است که باید انجام دهیم‪ .‬اما‬ ‫اگر سوال‌های بی‌انتهای خود را به کردار و پندار‬ ‫زنان در روابط‌شان و یا در دیگر حیطه‌ها مطرح‬ ‫ی که باید نخواهیم رسید‪.‬‬ ‫کنیم‪ ،‬به جای ‌‬ ‫البته‪ ،‬من متوجه هستم که سال‌ها و‬ ‫سال‌هاست ‪ -‬دیروز‪ ،‬امروز‪ ،‬فردا‪ -‬که بسیاری‬ ‫از زنانی که تالش کرده و می‌کنند که با صدای‬ ‫بلند در باره این مسایل صحبت کنند‪ ،‬اغلب برای‬ ‫تالش خود مورد حمله واقع شده‌اند و به نام‌های‬ ‫تند و زننده مثل “مرد‌ترسان”‪“ ،‬مرد‌بیزار‪”،‬‬ ‫و واژه سخیف و توهین آمیز “فمی‪-‬نازی”‬ ‫خوانده شده‌اند‪ .‬می‌دانید نام این کار چیست؟‬ ‫به این کار می‌گویند پیام‌آورکشی‪ .‬زیرا زنانی که‬ ‫می‌ایستند و با صدای بلند از خود و دیگر زنان‬ ‫و هم‌چنین از پسران و مردان سخن می‌گویند‪،‬‬

‫‪56‬‬

‫ی صحبت از مرد و‬ ‫وقت ‌‬ ‫فرهنگ مـردانه است‪،‬‬ ‫هدف وادار کردن مردان‬ ‫بـی آزار به به چالـش‬ ‫کشــیدن مـردان آزار‬ ‫دهنده است‬ ‫این نام‌خواندن‌ها خطاب به این زنان است که‬ ‫ی برقرار‬ ‫بنشین و خفه شو و بگذار سیستم فعل ‌‬ ‫بماند چون ما از افرادی که ایجاد موج و تردید‬ ‫می‌کنند خوشمان نمی‌آید‪ .‬دوست نداریم مردم‬ ‫قدرت ما را به چالش بکشند‪ .‬بنشین و خفه شو‪،‬‬ ‫همین‪ .‬و خدا را شکر که زنان این‌کار را نکرده‬ ‫ی می‌کنیم‬ ‫اند‪ .‬خدا را شکر که در دنیایی زندگ ‌‬ ‫که آنقدر رهبری زنان وجود دارد که می‌تواند با‬ ‫ی مقابله کند‪.‬‬ ‫چنین برخورد‌های ‌‬ ‫ی از موارد لفاظی علیه‬ ‫و راستی‌‪ ،‬یک ‌‬ ‫ی که جنبش بحران‬ ‫فمینیست‌ها و دیگر کسان ‌‬ ‫ی را در سراسر‬ ‫زنان کتک خورده و تجاوز جنس ‌‬ ‫جهان به راه انداخته‌اند‪ ،‬این است که همان‌طور‬ ‫که اشاره کردم‪ ،‬گویی این‌ها ضد‌مرد هستند‪ .‬این‬ ‫واقعا مرا اذیت می‌کند‪ .‬پس همه پسرانی که در‬ ‫ی مردان بزرگ‌سال بر سر‬ ‫اثر بالهایی که برخ ‌‬ ‫خودشان‪ ،‬خواهران‌شان و مادران‌شان آورده دچار‬ ‫آسیب های شدید و عمیق شده‌اند چه؟ حرفتان‬ ‫در مورد این پسرها چیست؟ می‌دانید چیست؟‬ ‫ی که مردان زن آزار تولید می‌کند‪،‬‬ ‫همان سیستم ‌‬ ‫مردان مرد آزار نیز تولید می‌کند‪ .‬اگر می‌خواهید‬ ‫راجع به قربانیان مرد صحبت کنید‪ ،‬بگذارید‬ ‫مردان قربانی خشونت‪،‬‬ ‫این‌کار را بکنیم! اکثریت‬ ‫ِ‬ ‫قربانیان خشونت دیگر مردان هستند‪ .‬این‬ ‫موضوعی‌ست که در مورد مردان و زنان مشترک‬ ‫است‪ :‬هر دو قربانی خشونت مردان هستند‪ .‬پس‬ ‫ی مردان نیز هست‪،‬‬ ‫این در جهت منافع شخص ‌‬ ‫صرف نظر از این واقعیت که بیشتر مردانی که‬ ‫من می‌شناسم به دختران و زنان خانواده‪ ،‬دوست‬ ‫ی خود عمیقن عالقه‌مندند‪ .‬پس دالیل‬ ‫و زندگ ‌‬ ‫ی ما مردان وجود دارد‪ .‬این‬ ‫زیادی برای پشتیبان ‌‬ ‫امری عادی به‌نظر می‌رسد‪ ،‬این‌طور نیست؟‬ ‫ی از نقش‌های موثری که مردان می‌توانند‬ ‫یک ‌‬


‫در این زمینه ایفا کنند این است که حرف‌هایی‬ ‫بزنیم که زن‌ها نمی‌توانند‪ ،‬یا بهتر این‌که بگویم‬ ‫گوش‌های شنوایی برای حرفهای‌مان بیابیم که‬ ‫زن‌ها نمی‌توانند بیابند‪ .‬متوجه اشکال این حرفم‬ ‫هستم‪ .‬این جنسیت پرستی‌ست‪ .‬اما واقعیت دارد‪.‬‬ ‫ی که همیشه به همکاران مرد‬ ‫ی از حرف‌های ‌‬ ‫یک ‌‬ ‫خودم می‌زنم این است که ما نیاز‌مند مردان با‬ ‫شهامت و قدرتمند بیشتری هستیم که حرفها و‬ ‫اعمالی از این دست را آغاز کرده و به‌جای این‌که‬ ‫رو‌در‌روی زنان بایستند و وانمود کنند این یک‬ ‫جدال بین‌جنسیتی یا دیگر خزعبالت است‪ ،‬در‬ ‫کنار زنان بایستند‪ .‬همه‌ی ما درکنار هم در این‬ ‫ی می‌کنیم‪.‬‬ ‫دنیا زندگ ‌‬ ‫می‌خواهم از ماهیت کاری خود و هم‌کارانم‬ ‫در فرهنگ ورزش و ارتش ایاالت متحده و در‬ ‫مدارس برایتان بگویم و از رویکرد ابتکاری ما به‬ ‫نام روش ناظر در پیش‌گیری از خشونت‪.‬‬ ‫اجازه بدهید نکات برجسته روش ناظر را‬ ‫مطرح کنم چرا که این یک تغییر مهم موضوعی‬ ‫است‪ .‬هر چن ‌د که نکات خاص بسیاری در مورد‬ ‫این روش وجود دارد‪ ،‬اما جان کالم این است‪:‬‬ ‫بجای اینکه به مردان به چشم مجرم و به زنان‬ ‫به چشم قربانی نگاه کنیم‪ ،‬یا به زنان به چشم‬ ‫مجرم و به مردان به چشم قربانی‪ ،‬یا هر ترکیب‬ ‫دیگری در این طیف وسیع‪( ،‬در اینجا از مفهوم‬ ‫جنسیت دوقطبی استفاده می‌کنم اما به این‬ ‫امر واقفم که جنسیت‌های دیگر ی به‌جز زن‬ ‫و مرد‪ ،‬یا نر و ماده وجود دارد‪ ،‬و زنان مجرم‬ ‫هم وجود دارند و البته مردان قربانی هم وجود‬ ‫دارد)‪ .‬اما می‌خواهم بگویم بجای اینکه موضوع‬ ‫را دو قطبی ببینیم‪ ،‬به همه به عنوان ناظر‬ ‫ی است که در شرایط‬ ‫نگاه می‌کنیم‪ .‬ناظر کس ‌‬ ‫خاص مورد نظر نه قربانی ‌ست و نه مجرم‪ ،‬یا‬ ‫به گفته‌ای همه دوستان‪ ،‬هم‌تیمی‌ها‪ ،‬هم‌کاران‪،‬‬ ‫افراد خانواده و همه ما که بطور مستقیم درگیر‬ ‫آن وضعیت خشونت یا سو استفاده نیستیم اما به‬ ‫ی در حیطه اجتماعی‪ ،‬خانواد‌گی‪ ،‬تحصیلی‌‬ ‫شکل ‌‬ ‫ی قابل تصور با افرادی که‬ ‫و دیگر روابط فرهنگ ‌‬ ‫بطور مستقیم در آن وضعیت قرار گرفته اند در‬ ‫ارتباط هستیم‪ .‬چه می‌بایست بکنیم؟ چگونه‬ ‫صدای خود را بلند کنیم؟ چگونه دوستانمان را‬ ‫به چالش بکشیم؟ چگونه از دوستانمان پشتیبانی‌‬ ‫کنیم؟ و چگونه در شرایط آزار و سوء‌استفاده‬ ‫ساکت نمانیم؟‬ ‫ی صحبت از مرد و فرهنگ مردانه‬ ‫وقت ‌‬

‫است‪ ،‬هدف وادار کردن مردان بی آزار به به‬ ‫چالش کشیدن مردان آزار دهنده است‪ .‬وقت ‌‬ ‫ی‬ ‫می‌گویم آزار‪ ،‬منظورم تنها مردانی که زنان را‬ ‫مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند‪ ،‬نیست‪ .‬حرف‬ ‫ما این نیست که مردی که می‌بیند دوستش در‬ ‫حال کتک زدن دوست دخترش است باید در‬ ‫همان لحظه‌ی حمله جلوی او را بگیرد‪ .‬چنین‬ ‫توصیه‌ای در راستای ایجاد تحول اجتماعی‌‬ ‫تنها یک پیشنهاد خام خواهد بود‪ .‬هدف ما وادار‬ ‫کردن مردان به دخالت در امور یکدیگر در یک‬ ‫زنجیره‌ی بلند از رویدادها است‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬ ‫اگر شما یک مرد هستید و با دوستان مردتان‬ ‫ی نشسته و‬ ‫در حال بازی پوکر هستید‪ ،‬یا جای ‌‬ ‫ی هم در جمع‬ ‫دور هم حرف می‌زنید و هیچ زن ‌‬ ‫ی از دوستان یک شوخی‌‬ ‫شما نیست و یک ‌‬ ‫سکسیستی می‌کند‪ ،‬یا حرفی اهانت آمیز در مورد‬ ‫زنان می‌زند‪ ،‬به‌جای این که بخندید یا وانمود‬ ‫کنید که نشنیده‌اید‪ ،‬کاری که ما دوست داریم‬ ‫ببینیم انجام می‌دهید این است که بگویید «هی‌‪،‬‬ ‫این اصلن خنده‌دار نیست‪ .‬این حرف میتواند در‬ ‫باره خواهر من باشد‪ .‬من از چنین شوخی‌هایی‬ ‫خوشم نمی‌آید‪ .‬می‌شود راجع به یک موضوع‬ ‫ی کنی‌‪ ،‬یا راجع به یک موضوع دیگر‬ ‫دیگر شوخ ‌‬ ‫حرف بزنی‌؟» درست مثل موقعی که شما یک‬ ‫فرد سفید پوست هستید و یک فرد سفید پوست‬ ‫دیگر یک نظر نژاد پرستانه می‌دهد‪ .‬انتظار این‬ ‫است‪ ،‬امیدوارم انتظار این باشد که سفید پوستان‬ ‫حاضر چنین نظر نژاد پرستانه‌ای را تحمل نکنند‪.‬‬ ‫یا مثل حالت دگرجنس‌گرایی‪ .‬اگر خودتان‬ ‫دگرجنس‌گرا هستید و هیچ اقدامی در جهت‬ ‫اعتراض و تالش به توقف در امر بد رفتاری‬ ‫و بد گفتاری دگرجنس‌گرایان در مورد افرادی‬ ‫که گرایش های متفاوت جنسی دارند نکنید‪،‬‬ ‫ی از رضایت و هم‌دستی‌‬ ‫آیا سکوت شما شکل ‌‬ ‫نیست؟‬ ‫روی‌کرد روش ناظر به این شکل است که‬ ‫ابزار الزم جهت توقف این روند را به مردم داده‬ ‫و آن‌ها را قادر می‌کند در جمع‌های دوستانه‬ ‫فضایی ایجاد کنند که در آن چنین گفتار و رفتار‬ ‫توهین‌آمیزی مورد تائید نباشد‪ .‬نه فقط بخاطر‬ ‫این که چنین رفتاری غیر قانونی است‪ ،‬بلکه‬ ‫به این دلیل که اشتباه‪ ،‬غیر قابل قبول و در‬ ‫تضاد با مرام گروهی‌دوستان است‪ .‬اگر به جایی‌‬ ‫برسیم که پسران و مردان جوان بخاطر رفتار‬ ‫توهین‌آمیز و سکسیستی خود نسبت به دختران‬

‫‪57‬‬

‫ی خود در‬ ‫و پسران دیگر‪ ،‬مقام اجتماعی ‌فرهنگ ‌‬ ‫جمع دوستان را از دست بدهند‪ ،‬حدس بزنید‬ ‫چه اتفاقی می‌افتد؟ کاهش چشمگیری در آزار‬ ‫ی را شاهد خواهیم بود‪ .‬چرا که‬ ‫و اهانت جنس ‌‬ ‫ی بیمار و روان‌پریش نیست؛‬ ‫یک مجرم‪ ،‬شخص ‌‬ ‫در همه‌ی موارد دیگر یک شخص عادی است‪،‬‬ ‫نیست؟‬ ‫در بین حرفهای ارزشمند بسیاری که «مارتین‬ ‫لوتر کینگ» در عمر کوتاه خود زد یکی این بود‬ ‫که «سر انجام‪ ،‬آنچه موجب بیشترین آسیب‬ ‫ی دوستان‬ ‫می‌شود‪ ،‬نه کالم دشمنان‪ ،‬که بی‌کالم ‌‬ ‫است»‪ .‬سر انجام‪ ،‬آن‌چه موجب بیشترین آسیب‬ ‫ی دوستان‬ ‫می‌شود‪ ،‬نه کالم دشمنان‪ ،‬که بی‌کالم ‌‬ ‫است‪ .‬در فرهنگ مردانه سکوت وحشتناکی در‬ ‫باره فاجعه دنباله دار خشونت مردان علیه زنان‬ ‫و کودکان برقرار بوده است‪ .‬سکوت وحشتناکی‬ ‫برقرار بوده است‪ .‬و هم ‌ه حرف من این است که‬ ‫می‌بایست این سکوت را بشکنیم‪ ،‬و برای این‌کار‬ ‫به مردان بیشتری نیازمندیم‪.‬‬ ‫البته گفتن تمام این‌ها آسان‌تر از عمل‬ ‫کردن به آنهاست‪ .‬اعتراف می‌کنم در فرهنگ‬ ‫مردانه زیر سوال بردن یک‌دیگر کار آسانی‬ ‫ق‬ ‫نیست‪ .‬درست به همین دلیل است که تحق ‌‬ ‫ی از این تغییر بنیادی نه‬ ‫پیوستن بخش مهم ‌‬ ‫تنها منوط به درک این واقعیت است که این‌ها‬ ‫مسایل مربوط به مردان هستند‪ ،‬بلکه منوط به‬ ‫پذیرفتن آنها به عنوان مسایل رهبری مردان‬ ‫نیز هست‪ .‬چرا که در نهایت مسوولیت اتخاذ‬ ‫موضع در این زمینه‌ها نباید بر شانه پسر‌بچه‌ها یا‬ ‫مردان جوان در دبیرستان و کالج بیفتد‪ .‬این‪،‬باید‬ ‫مسوولیت مردان بالغ در موضع قدرت باشد‪ .‬نیاز‬ ‫ما مردان بزرگ‌سال قدرت‌مندی است که در‬

‫درنهایتمسوولیتاتخاذ‬ ‫موضع در این زمینه‌ها‬ ‫نبایدبرشانهپسر‌بچه‌هایا‬ ‫مردانجواندردبیرستان‬ ‫و کالج بیفتد‪ .‬این‪ ،‬باید‬ ‫مسوولیت مردان بالغ در‬ ‫موضع قدرت باشد‬


‫جامعه‬

‫ی که‬ ‫حوزه رهبری پاسخ‌گو باشند‪ .‬چرا که کس ‌‬ ‫ی صحبت می‌کند که‬ ‫در جمعی دوستانه به شکل ‌‬ ‫مسیر جاری موجود را متوقف کند و به چالش‬ ‫بکشد‪ ،‬یک رهبر است‪ ،‬این‌طور نیست؟‬ ‫در مقیاس بزرگ‪ ،‬ما نیازمند تعداد بیشتری‬ ‫از این دست مردان بزرگسال قدرتمند هستیم که‬ ‫این مسایل را در اولویت قرار دهند‪ .‬و هنوز شاهد‬ ‫این تعداد نبوده‌ایم‪.‬‬ ‫کار من به‌طور گسترده‌ای با خدمات ارتش‬ ‫آمریکاست‪ .‬چند سال قبل در یک مهمانی‬ ‫شام بودم و خانمی‪ ،‬که شاید فکر میکرد دارد‬ ‫زرنگی می‌کند‪ ،‬به من گفت‪« :‬خب‪ ،‬چند وقت‬ ‫است که به تفنگداران دریایی آموزش حساسیت‬ ‫می‌دهید؟» در جواب گفتم «با عرض ادب‪ ،‬من‬ ‫به تفنگداران دریایی آموزش حساسیت نمی‌دهم‪.‬‬ ‫من در سپاه تفنگداران دریایی یک برنامه رهبری‬ ‫ی مشعشع‌آمیز‬ ‫اجرا می‌کنم»‪ .‬می‌دانم جوابم کم ‌‬ ‫بود‪ ،‬اما این یک تمایز مه ‌م است‪ .‬زیرا به‌نظر من‬ ‫آن‌چه ما نیاز داریم آموزش حساسیت نیست‪ ،‬نیاز‬ ‫ما به آموزش رهبری است‪ .‬چرا که به عنوان‬ ‫ی حرفه‌ای یا مدیر یک‬ ‫ی که یک مرب ‌‬ ‫مثال‪ ،‬زمان ‌‬ ‫تیم بیسبال یا فوتبال (که منبشکل گسترده‌ای با‬ ‫ی از این‌ها یک‬ ‫ی که یک ‌‬ ‫همه آنها کار می‌کنم) وقت ‌‬ ‫نظر جنسیت‌پرستی‪ ،‬یک بیانیه ضد‌همجنس‌گرایی‬ ‫یا نژاد‌پرستانه می‌دهد‪ ،‬در بالگ‌های ورزشی در‬ ‫ی می‌گویند «الزم‬ ‫مورد آن بحث میشود‪ ،‬برخ ‌‬ ‫ی دیگر‬ ‫است آموزش حساسیت داده شود»‪ .‬برخ ‌‬ ‫می‌گویند «سخت نگیرید‪ ،‬الزم نیست زیاد از حد‬ ‫مبادی آداب باشید‪ ،‬حاال یک حرف احمقانه‌ای‬ ‫زده‪ ،‬شما بگذرید‪».‬‬

‫دربینحرف‌هایارزشمند‬ ‫بسیاری که «مارتین لوتر‬ ‫کینگ» در عمـر کـوتاه‬ ‫خود زد یکی این بود که‬ ‫«سر انجام‪ ،‬آنچه موجب‬ ‫بیشترینآسیبمی‌شود‪،‬‬ ‫نه کالم دشمنان‪ ،‬که‬ ‫ی دوستان است»‬ ‫بی‌کالم ‌‬

‫ی به‬ ‫بحث من این است که او احتیاج ‌‬ ‫آموزش حساسیت ندارد‪ ،‬به آموزش رهبری‬ ‫نیاز دارد‪ ،‬چون رهبر بدی است‪ .‬چرا که وقتی‬ ‫شما در جامعه‌ای با تنوع جنسی‌‪ ،‬و تنوع نژادی‬ ‫و قومی چنین نظری صادر می‌کنید این به این‬ ‫ی است که در نقش خود به عنوان یک‬ ‫معن ‌‬ ‫رهبر ناموفق بوده‌اید‪ .‬اگر بتوانیم نکته‌ای را‬ ‫که هم اکنون مطرح می‌کنم به مردان و زنان‬ ‫قدرت‌مندی که در تمام سطوح جامعه ما صاحب‬ ‫اقتدار نهادی هستند بقبوالنیم‪ ،‬همه چیز تغییر‬ ‫خواهد کرد‪ .‬الگوواره طرز تفکر مردم تغییر خواهد‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫ببینید‪ ،‬برای مثال من با ورزشکاران‬ ‫کالج و دانشگاه‌های سراسر امریکای شمالی‬ ‫زیاد کار می‌کنم‪ .‬دانش همه‌ی ما در باره‬ ‫چگونگی‌پیش‌گیریاز خشونت خانگی و جنسی‬ ‫ی زیاد است‪ ،‬درست است؟ هیچ بهانه‌ای‬ ‫خیل ‌‬ ‫برای هیچ کالج یا دانشگاهی وجود ندارد که‬ ‫آموزش پیش‌گیری از خشونت خانگی و جنسی‌‬ ‫را برای دانش‌جویان‪ ،‬ورزشکاران‪ ،‬مربیان و‬ ‫ی نکنند‪.‬‬ ‫مدیران خود‪ ،‬بخشی از روند تحصیل ‌‬ ‫همه ما آنقدر می‌دانیم که چنین کاری الزم‬ ‫است‪ ،‬اما می‌دانید چه چیزی کم است؟ رهبری‪.‬‬ ‫نه رهبری دانش‌آموز ورزشکار بلکه رهبری‬ ‫مدیران ورزشی‪ ،‬رییس دانشگاه‪ ،‬افراد مسوول‬ ‫تصمیم‌گیری در باره استفاده از منابع و تعیین‬ ‫اولویت‌ها در تنظیمات بنیادی‪ .‬در اغلب موارد‪،‬‬ ‫رهبری مردان ناموفق است‪.‬‬ ‫به مورد رسوایی جنسی در دانشگاه ایالت‬ ‫پنسیلوانیا نگاه کنید‪ 1‬مورد ایالت پنسیلوانیا مادر‬ ‫همه‌ی درس‌های آموختنی در مورد «روش‬ ‫ناظر» است‪ .‬در طی آن روی‌داد‪ ،‬مردان قدرت‌مند‬ ‫درموقعیت های بسیار زیادی موفق به حفاظت از‬ ‫کودکان (در این مورد پسر بچه‌ها) نشدند‪ .‬واقعن‬ ‫ی دقت می‌کنید‪ ،‬متوجه‬ ‫قابل باور نیست‪ .‬اما وقت ‌‬ ‫فشار وارده بروی مردان می‌شوید‪ .‬در فرهنگ‬ ‫‪ -1‬در رسوایی آزار جنسی نوجوانان در دانشگاه ایالت‬ ‫پنسیلوانیا که در سال ‪ ۱۰۰۲‬به مطبوعات کشیده شد‬ ‫دست کم هشت نوجوان زیر سن قانونی توسط کمک‬ ‫ی ورزشی‪« ،‬جری سن داسکی»‪ ،‬سال‌ها مورد‬ ‫مرب ‌‬ ‫ی قرار می‌گرفتند و برخی‌‬ ‫تجاوز و بهره کشی جنس ‌‬ ‫مسووالن نیز به روی این حوادث سر پوش گذاشته و‬ ‫به تکرار و تداوم آن کمک می‌کردند‪ .‬هیات منصفه به‬ ‫ی نوجوانان پرداخت‪.‬‬ ‫بررسی ‪ ۲۵‬فقره آزار جنس ‌‬

‫‪58‬‬

‫رفاقتی مردان محدودیت‌های زیادی بر روی‬ ‫مردان وجود دارد‪ ،‬و به همین دلیل است که الزم‬ ‫است مردان را تشویق کنیم که این فشارها را‬ ‫بشکنند و خنثا کنند‪.‬‬ ‫ی از راه‌های انجام این کار این است که‬ ‫یک ‌‬ ‫اذعان کنیم این مسایل برای مردان بی‌شماری‬ ‫عمیقن مهم است‪ .‬اینرا به یقین می‌دانم‪ .‬من با‬ ‫مردان کار می‌کنم‪ ،‬و دهه‌هاست که با هزاران‪،‬‬ ‫صد‌ها هزار مرد کار کرده‌ام‪ .‬فکر کردن به طول‬ ‫این زمان وحشتناک است‪ .‬اما مردان زیادی‬ ‫وجود دارند که این مسایل برایشان اهمیت‬ ‫عمیق دارد‪ .‬اما اهمیت عمیق داشتن تنها کافی‌‬ ‫نیست‪ .‬ما به مردان با جرأت و شهامت‪ ،‬با قدرت‬ ‫ی بیشتری نیاز داریم‬ ‫و صالبت‪ ،‬و با متانت اخالق ‌‬ ‫که این سکوت (رضایت) را بشکنند و یک‌دیگر‬ ‫را به چالش بکشند و در کنار زنان‪ ،‬نه رو‌به‌روی‬ ‫آنان بایستند‪‌.‬‬ ‫ما این را مدیون زنان هستیم‪ .‬هیچ شکی‬ ‫در این نیست‪ .‬اما این را مدیون پسران‌مان نیز‬ ‫هستیم‪ .‬هم‌چنین اینرا مدیون مردان جوان رو‬ ‫به رشد در سراسر جهان هستیم که به انتخاب‬ ‫ی بزرگ‬ ‫خود مرد نشده‌اند و در فرهنگ‌های ‌‬ ‫می‌شوند که روش خاص مردانگی را به آن‌ها‬ ‫دیکته می‌کند‪ .‬آن‌ها انتخابی نداشته‌اند‪ .‬ما که‬ ‫حق انتخاب داریم‪ ،‬در برابر آنها نیز مسوولیت‬ ‫و موقعیت ایجاد تغییر داریم‪ .‬امیدوارم که در راه‬ ‫پیش رو‪ ،‬مردان و زنان با مشارکت یکدیگر مسیر‬ ‫تغییر و تحول را امکان‌پذیر کنند به شکلی که‬ ‫نسل‌های آینده شاهد چنین سطحی از فاجعه که‬ ‫ما بطور روزانه با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم‪،‬‬ ‫نباشند‪ .‬می‌دانم که می‌توانیم این کار را انجام‬ ‫دهیم؛ بیش از این می‌توانیم تالش کنیم‪.‬‬

‫منبع‪:‬‬

‫‪Jackson Katz: Violence against‬‬ ‫‪women—it’s a men’s issue‬‬ ‫‪Posted on TED, May 2013‬‬


‫آن دسته از ما که در زمینه خشونت خانگی‬ ‫و جنس ‌ی کار می‌کنیم‪ ،‬می‌دانیم که سرزنش کردن‬ ‫قربانی امری فراگیر در این قلمرو است‪ ،‬یعنی‌‬ ‫سرزنش کردن شخص ‌ی که عملی در مورد او‬ ‫انجام شده به‌جای شخص ‌ی که آن عمل را نجام داده‪.‬‬ ‫‪59‬‬


‫«کاهش نرخ ارز‪ ،‬تهدید یا فرصت‬ ‫برای اقتصاد»‬ ‫از زمان اعالم نتایج یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران‪ ،‬شاهد کاهش‬ ‫چشمگیر نرخ ارز در بازار ایران بودیم ‪.‬‬

‫بسیاری ریاست‌جمهوری «حسن‬ ‫روحانی» و روی کار آمدن دولت وی در مرداد‬ ‫ماه آینده را مقدمه بهبود شرایط اقتصادی‬ ‫کشور می‌دانند و کاهش قیمت ارز در بازار را‬ ‫نیز آغاز این بهبود شرایط ارزیابی می‌کنند‪.‬‬ ‫اما پایدار بودن قیمت‌های فعلی و ادامه روند‬ ‫کاهشی قیمت ارز موضوعی است که از نظر‬ ‫برخی کارشناسان قابل تامل است‪.‬‬ ‫بدون شک جو روانی ناشی از نتیجه‬ ‫انتخابات و تاثیر آن بر بازار را می‌توان‬ ‫مهم‌ترین عامل کاهش قیمت ارز در روزهای‬ ‫گذشته برشمرد‪ .‬از سوی دیگر پیش‌بینی‬ ‫می‌شود دولت دهم تالش دارد قیمت دالر‬ ‫را به پایین‌ترین سطح ممکن رسانده و بعد‬ ‫تحویل دولت حسن روحانی دهد‪.‬‬

‫آخرین تالش دولت دهم برای‬ ‫کاهش نرخ ارز‬ ‫اظهار نظرهای برخی مسوولین در‬ ‫روزهای گذشته نشان می‌دهد دولت «محمود‬ ‫احمدی‌نژاد» تالش دارد قیمت ارز را در‬ ‫واپسین هفته‌های عمر خود کاهش و ارز را‬

‫با نرخی پایین تحویل «حسن روحانی» دهد‪.‬‬ ‫«علی فخر موحدی»‪ ،‬مدیرعامل صندوق‬ ‫توسعه صادرات طال و جواهر در گفت‌وگو با تسنیم‬ ‫اعالم کرد‪« :‬دولت دهم قصد دارد دولت را با دالر‬ ‫دوهزار و ‪ ۴٠٠‬تومانی تحویل حسن روحانی‬ ‫دهد»‪ .‬عالوه بر این «محمود بهمنی»‪ ،‬رییس کل‬ ‫بانک مرکزی نیز در گفت‌وگو با ایسنا اظهار داشت‪:‬‬ ‫«همه اقدامات موردنیاز برای کاهش نرخ ارز و‬ ‫ادامه روند نزولی آن را انجام می‌دهیم»‪.‬‬ ‫گفته‌های بهمنی از این جهت گمانه‬ ‫سیاسی‌بودن کاهش ناگهانی قیمت ارز را تایید‬ ‫می‌کند که او در دو سال گذشته نه‌تنها موفق‬ ‫به کنترل نوسانات ارزی نشد‪ ،‬بل‌که نتوانست‬ ‫حتی اندکی قیمت دالر را کاهش دهد‪ .‬حاال او‬ ‫از اقداماتی خبر داده که براساس آن نرخ ارز را‬ ‫پایین می‌آورد‪ .‬البته آن‌گونه که بازاریان می‌گویند‬ ‫و شواهد آن هم پیداست‪ ،‬بانک مرکزی برخالف‬ ‫گذشته بر میزان تزریق ارز به بازار آزاد افزوده‬ ‫و همین نکته در کنار تزریق گسترده دالرهای‬ ‫خانگی به بازار موجب سقوط آزاد دالر شده است‪.‬‬ ‫قیمت دالر زمانی که بانک‌ها و صرافی‌های‬ ‫دوبی از انتقال حواله ارزی به ایران ممانعت کردند‪،‬‬ ‫هزار و ‪ ۵۵‬تومان بود و تا پیش از انتخاب «حسن‬ ‫روحانی» به‌عنوان رییس‌جمهوری بر سه‌هزا رو‬ ‫‪ ۶۵٠‬تومان تثبیت شده بود‪ .‬در این یک هفته‌ای‬ ‫که بازار تحت‌تاثیر جریان انتخابات به آینده امیدوار‬

‫‪60‬‬

‫روشنک آسترکی‬


‫شده است‪ ۶۵٠ ،‬تومان از قیمت دالر افتاده و دیروز‬ ‫با این‌که برای اولین بار در یک سال اخیر به دو‬ ‫هزار و ‪ ٨۵٠‬تومان هم رسید اما بعد از دو ساعت‬ ‫دوباره به کانال سه‌هزار تومان بازگشت‪.‬‬

‫کاهش نرخ ارز برای دولت‬ ‫خطرناک است‬

‫دکتر «حسین عبده تبریزی»‪ ،‬استاد دانشگاه‬ ‫و دبیر کل پیشین بورس اوراق بهادار تهران‬ ‫پیرامون کاهش نرخ ارز در طی روزهای گذشته‬ ‫معتقد است علت سقوط قیمت‌ها می‌تواند ناشی‬ ‫از انتظارات جامعه باشد؛ چرا که اکنون اتفاق‬ ‫خاصی در اقتصاد کشور روی نداده است‪.‬‬ ‫این استاد دانشگاه اظهار کرده است‪:‬‬ ‫«قیمت‌های مورد تحمل مردم در شرایط جدید‬ ‫بر اساس دالر ‪ ۴٠٠٠‬تومان تعیین می‌شده است‪.‬‬ ‫کسانی که آن قیمت‌ها را تعیین کردند با کاهش‬ ‫قیمت دالر‪ ،‬قیمت‌های خود را کاهش نخواهند داد‬ ‫و فایده‌ای که بخش تولید از باال رفتن نرخ ارز‬ ‫می توانست داشته باشد‪ ،‬نیز به خطر خواهد افتاد»‪.‬‬ ‫وی تصریح کرد‪« :‬دولت اعتدال به معنای‬ ‫دنبال کردن سیاست‌های اعتدال است و نوسان‬ ‫شدید امری است که در چنین دولتی باید از آن‬ ‫اجتناب کرد»‪.‬‬ ‫انتظارات فزاینده نسبت به بهبود شرایط‬ ‫اقتصادی در حالی‌که هنوز اتفاقی در سایر‬ ‫بخش‌ها از جمله شاخص‌های اقتصادی و‬ ‫تحریم‌ها رخ نداده است‪ ،‬ممکن است که در آینده‬

‫نزدیک تبدیل به سرخوردگی شود‪ .‬به عقیده‬ ‫کارشناسان پس از پایان اثرگذاری متغیرهای‬ ‫روانی در بازار‪ ،‬مسیر آینده بر مبنای متغیرهای‬ ‫واقعی شکل خواهد گرفت که اصلی‌ترین‬ ‫تعیین‌کننده آن نیز متغیر تحریم‌ها است‪.‬‬ ‫به گفته تحلیلگران اگر بازار از حالت خوش‌بینی‬ ‫فعلی فاصله بگیرد و در صورت عدم تغییر جدی‬ ‫در تحریم‌ها‪ ،‬رشد قیمت‌ها بعد از چند ماه دوباره‬ ‫شروع می‌شود‪ .‬در صورت کاهش نسبی تحریم‌ها‬ ‫نیز‪ ،‬قیمت می‌تواند به ثبات برسد یا اندکی کاهش‬ ‫یابد‪ .‬بر این اساس برای بلند مدت می‌توان کاهش‬ ‫سرعت رشد نرخ ارز را پیش‌بینی کرد‪.‬‬ ‫هر چند برخی از اقتصاددانان نیز معتقدند‬ ‫کاهش قیمت ارز البته تنها مربوط به مسائل داخلی‬ ‫نیست‪ ،‬شرایط بازار جهانی طال نیز به این مساله‬ ‫دامن زده است‪ ،‬اما واقعیت این است که روند‬ ‫خارجی برای کاهش نرخ ارز در ایران وجود ندارد‪.‬‬ ‫اظهار نظر رییس فدرال رزرو آمریکا مبنی بر اعمال‬ ‫آخرین دور سیاست‌های انبساطی موجب ریزش‬ ‫اونس طال و بازگشت به کانال ‪ ١٢٠٠‬دالری شده‬ ‫است‪ .‬عالوه بر این اکثر کارشناسان اقتصادی کیتکو‬ ‫در نظرسنجی این هفته از روند بهای جهانی طال به‬ ‫کاهش بیشتر قیمت این فلز رای دادند‪.‬‬ ‫اما آن‌چه مهم است اینست که در حال حاضر‬ ‫هیچ عامل واقعی اقتصادی و بین‌المللی در کاهش‬ ‫نرخ ارز مطرح نیست و این اتفاق تنها در نتیجه یک‬ ‫انتظار خوش بینانه در بازار روی داده است‪.‬‬

‫‪61‬‬

‫صادرات و واردات ما تغییری نکرده است‬ ‫و نیازها نسبت به دو هفته قبل تفاوتی نکرده‬ ‫است و تنها و مهمترین عامل در تغییر نرخ ارز‬ ‫که در دنیا نیز همیشه بسیار مهم است احساس‬ ‫خوش‌بینی یا بدبینی نسبت به آینده است‪ .‬نکته‬ ‫قابل تامل در این میان اثر کاهش نرخ ارز در‬ ‫بلند مدت است چرا که کاهش نرخ ارز به معنای‬ ‫تقویت ارزش پول ملی است و این روند قطعا‬ ‫اعتماد به آینده اقتصاد را افزایش می‌دهد و در‬ ‫بلندمدت به نفع تولید داخلی خواهد بود‪.‬‬ ‫در نتیجه باید دولت با اتخاذ راه‌کارهایی‬ ‫عملی از این جو روانی و کاهش قیمت‌ها استفاده‬ ‫کرده و به تثبیت قیمت ارز کمک کند‪ .‬در‬ ‫صورتی‌که این اتفاق به هر دلیلی رخ ندهد دوباره‬ ‫شاهد بازگشت قیمت‌ها به گذشته خواهیم بود‪.‬‬ ‫ایران در طی سال‌های گذشته به دلیل‬ ‫بحران‌های شدید اقتصادی که در نتیجه عدم‬ ‫مدیریت اقتصاد در سطح کالن کشور از سوی دولت‬ ‫و هم‌چنین تحریم‌های اقتصادی غرب‪ ،‬دچار کاهش‬ ‫بی‌سابقه حجم صادرات و حتی کاهش واردات‬ ‫کاالهای اولیه بود‪ .‬این دو عامل تولید در کشور را‬ ‫به شدت تحت شعاع قرار داد‪ .‬کاهش تولید در کنار‬ ‫افزایش تورم باعث باال رفتن قیمت‌ها در بازار شد‪.‬‬ ‫حال گفتنی است برای کشوری که با کاهش‬ ‫صادرات مواجه شده است افزایش قیمت ارز چندان‬ ‫تاثیری نخواهد داشت‪ .‬در مقابل کاهش قیمت‬ ‫دالر می‌تواند به نفع واردات و کاهش قیمت‌ها تمام‬ ‫شود‪ .‬کاهش هزینه واردات مواد اولیه می‌تواند به‬ ‫رونق تولید کمک کند‪ .‬بر این اساس می‌توان از هم‬ ‫اکنون منتظر کاهش قیمت‌ها در کاالهایی چون‬ ‫دارو و خودرو نشست‪ .‬با توجه به کاهش نرخ ارز‬ ‫سیاست‌های صحیح دولت می‌تواند به بازگشت‬ ‫ثبات در اقتصاد ایران کمک کند‪.‬‬

‫در حال حاضر هیچ عامل واقعی‬ ‫اقتصادیوبین‌المللیدرکاهش‬ ‫نرخ ارز مطرح نیست و این‬ ‫اتفاق تنها در نتیجه یک انتظار‬ ‫خوش‌بینانه در بازار روی داده است‬


‫● در مقابل دفتر حقوق بشر افغانستان‬

‫«تجمع زنان هراتی در حمایت‬

‫از قانون منع خشونت»‬

‫روز پنج شنبه دوم جوزا (خردادماه) جمعی از زنان والیت هرات برای حمایت از قانون منع‬ ‫خشونت علیه زنان در مقابل دفتر حقوق بشر افغانستان در این والیت تجمع نمودند‪ .‬این زنان‬ ‫در شعارهایی که سر می‌دانند‪ ،‬خواهان تصویب این قانون از سوی پارلمان افغانستان شدند‪.‬‬ ‫الهه ساحل‬

‫«ماریا بشیر» رییس سارنوالی استیناف‬ ‫(دادستانی) والیت هرات نیز یکی از اشتراک‬ ‫کننده‌های این تجمع بود و در نشست خبری به‬ ‫خبرنگاران گفت که همه قوانین جزایی و مدنی‬ ‫افغانستان بر اساس احکام دین مبین اسالم است‬ ‫و این قانون هم که به‌دلیل وضعیت خاص زنان‬ ‫به‌صورت مجزا در نظر گرفته شده است‪ .‬از پیکره‬ ‫همین قوانین داخلی افغانستان است‪.‬‬ ‫خانم «بشیر» هم‌چنان اضافه نمود که‪« :‬ب ‌ه نظر‬

‫من عدم تصویب این قانون از سوی پارلمان‬ ‫افغانستان می‌تواند در پایین آمدن اعتبار سیاسی‬ ‫افغانستان درجهان شود و از طرفی باعث ظلم و‬ ‫جفا بر حق زنان خواهد شد‪».‬‬ ‫در تجمع زنان خواستار برخورد اصولی از جانب‬ ‫نماینده گان مردم در مجلس شدند‪.‬‬ ‫«عبدالقادر رحیمی» رییس دفتر حقوق بشر در‬ ‫والیت هرات می‌گوید‪« :‬برخوردها نسبت به این‬ ‫قانون متفاوت بوده است»‪.‬‬

‫‪62‬‬

‫موصوف هم‌چنان می گوید که «امیدوار است‬ ‫نماینده‌گان مجلس با اکثریت آرا این قانون را‬ ‫به تصویب برسانند‪».‬‬ ‫قانون منع خشونت علیه زنان بعد از سه سال‬ ‫از توشیح توسط رییس جمهوری اکنون برای‬ ‫تصویب نماینده‌گان افغانستان وارد مجلس شده‬ ‫است و واکنش های متفاوتی را در این روزها در‬ ‫برداشته است‪.‬‬


‫● با احترام‪ ،‬یک مادر‬

‫«نامه سرگشاده یک زن شاعر‬ ‫به رییس جمهوری کشورش»‬ ‫روایت من روایت یک زن تنهای است‪ ،‬که دیروز و پریروز زندگی‌اش را از دست داده است‪.‬‬ ‫کودکی‌اش را به یاد ندارد و نوجوانی‌اش را از یاد برده؛ زیر تمام شالق‌های زمانه و تاول‌های به‬ ‫جامانده از آن‪ .‬این همه حسرت‪ ،‬خوشی را در دل‌اش کبود کرده است ‪.‬‬ ‫الهه ساحل‬ ‫سالم!‬ ‫من دختر یک شهید نیستم‪.‬‬ ‫من خواهر یک مجاهد نیستم‪.‬‬ ‫من زن یک معلول جنگی هم نیستم‪.‬‬ ‫من یک زن تنهای هستم؛ که خواسته و یا‬ ‫ناخواسته طعم باروت می‌دهم و لباس‌ام پینه شده‬ ‫است با فقر‪ ،‬اندوه وغصه‌های که تیتر خورده‌اند‬ ‫در روزنامه‌های جهان‪.‬‬ ‫روایت من روایت یک زن تنهای است‪ ،‬که‬ ‫دیروز و پریروز زندگی‌اش را از دست داده است‬ ‫‪ .‬کودکی‌اش را به یاد ندارد و نوجوانی‌اش را از‬ ‫یاد برده؛ زیر تمام شالق‌های زمانه و تاول‌های‬ ‫به جامانده از آن‪ .‬این همه حسرت‪ ،‬خوشی را در‬ ‫دل‌اش کبود کرده است ‪.‬‬ ‫آقای رئیس جمهور!‬

‫هر شب که از ادامه روز می‌آید‪ ،‬با شکم گرسنه‬ ‫و جبینی شرمنده به خانه برمی‌گردم‪ .‬طفلک‌ام‬ ‫دیگر به دست‌های خالی‌ام خو نمی‌کند‪ .‬او از‬ ‫مادرش کمکی نان می‌خواهد‪ ،‬ذره‌ای آب‪ ،‬توته‌ای‬ ‫خوشبختی و دو انگشت صلح‪.‬‬ ‫گاهی طفلک‌ام دلتنگ دست‌های پدرش می‌شود‪ ،‬که‬ ‫دیگر خط خورده‌اند از زنده‌گی‌اش و او فقط می‌تواند‬ ‫زل بزند به خطوط تیره یک عکس که به جامانده روی‬ ‫تاق؛ از جنگ‪ ،‬از درد‪ ،‬از آوار‪ .‬او نمی‌داند دنبال‬

‫دستان پدرش درون کدام گور دسته‌جمعی بگردد‪.‬‬ ‫او فقط می تواند زل بزند به برادرش که هست‬ ‫اما پاهایش رفته است زیر تانک‪.‬‬ ‫او از من یک دریچه می‌خواهد؛ با کمی میخک‪،‬‬ ‫شقایق و یاس‪ ،‬تا خوشبختی را مزه کند‪.‬‬ ‫او از من فردای متفاوت می‌خواهد‪ .‬که رنگ‌اش‬ ‫شاد باشد و صدایش عاشقانه‌‪.‬‬ ‫او از من نام سرزمین‌اش را می‌خواهد که گره‬ ‫نخورده باشد با باروت‪ ،‬با تانک‌‌های زره‌دار‪ ،‬با‬ ‫ناتو و حمایت‌های دروغین؛‬ ‫او از من می‌خواهد‪ .‬از مادرش‪.‬‬ ‫آیا با دستان خالی می‌توان پنجره‌ای را به خانه‬ ‫آورد؟! تا سقفی از آن خود داشته باشیم‪.‬‬

‫که افتخار کند و غره شود‪ ،‬زمانی که می‌اندیشد‬ ‫برای جغرافیای‌اش‪.‬‬ ‫من اما از کجا باید برایش روایت کنم‪ .‬من اما باید‬ ‫کدام زبان را پیشه کنم تا‪...‬‬ ‫من اما ناتوانم‪.‬‬ ‫در من توانی نیست تا بدو بفهمانم افغانستان‬ ‫کشوری است که او در آن قرار است و یا شاید‬ ‫هم قرار نیست نفس بکشد‪.‬‬ ‫در من توانی نیست تا بدو بفهمانم افغانستان کشوری‬ ‫است که از دیر زمانی هویت‌اش را گم کرده است‬ ‫و دستی همیشه پشت‌اش بوده و دست‌اش همیشه‬ ‫پیش بوده است برای تکدی‪ .‬من اما ناتوانم و در‬ ‫من توانی نیست تا بدو ترسیم کنم که از کجا‬ ‫آغاز گشته‌ایم و قرار است به کجا سرک بکشیم‪.‬‬

‫دیر زمانی است که عشق پشت خانه ما بر طبل‬ ‫خود ننواخته است تا هلهله کودکان سکوت‬ ‫کوچه را بشکند؛ مدتی است سایه‌های درختان‬ ‫انار پابر جا هستند و نفس‌های برگ‌های سرخی‬ ‫که همیشه مضطرب بر شاخه لرزیده‌اند‪.‬‬ ‫طفلک‌ام از من سراغ سرزمینی را می گیرد که‬ ‫مادرش در آن معنایی پیدا نکرده است و کسی‬ ‫حاضر نیست بگوید‪ ،‬پاهای برادرش زیر کدام‬ ‫تانک فراموش شده است و سوراخ‌های روی دیوار‬ ‫کاه‌گلی خانه‌مان یادگار کدام سردمداری است‪.‬‬ ‫طفلک‌ام از من سراغ سرزمین‌اش را می‌گیرد‬

‫آقای رئیس جمهور!‬

‫آقای رئیس جمهور!‬

‫‪63‬‬

‫نمی‌دانم این نامه کی وتوسط چه کسی به دست‬ ‫شما می‌رسد؛ ممکن از جلسه سری برگشته و یا‬ ‫هم عازم یک نشست مهمی باشید ‪.‬‬ ‫و یا هم شاید برای خود در باغچه ارگ برنامه‌‌ای‬ ‫داشته باشید‪ .‬دقیقا نمی‌دانم چگونه این نامه‬ ‫چشمان‌تان را سرمه خواهد کشید‪ ،‬اما امید دارم‪.‬‬ ‫با احترام‬ ‫یک مادر‬ ‫الهه ساحل‬


‫«بازگشتشاعرتاجیکپساز‪ ١٩‬سالغربت»‬ ‫«بازار صابر»‪ ،‬شاعر معروف تاجیک که‪ ١٩‬سال آخر بیرون از تاجیکستان می‌زیست‪ ،‬برای زندگی‬ ‫دایمی به وطن بازگشت‪ .‬خود آقای صابر در لحظه‌های اول فرود آمدنش به «دوشنبه» مرکز‬ ‫تاجیکستانگفت‪،‬اینبازگشتاوبادعوترییس‌جمهوری«امامعلیرحمان»صورتگرفته‌است‪.‬‬ ‫کیومرث‪ ،‬عبد العزیز‬

‫این شاعر تاجیک که در آخر سال‌های‬ ‫هشتادم و آغاز سال‌های نودم قرن گذشته در سرگه‬ ‫جنبش‌های آزادخواه و استقالل‌طلب می‌استاد‪،‬‬ ‫سال ‪ ١٩٩٣‬میالدی کشور را به قصد «مسکو»‬ ‫ترک کرد‪ .‬وی یکی از جانب‌داران فروپاشی ساخت‬ ‫شوروی بود و برای چنین اظهار نظر‌هایش حدود‬ ‫یک سال هم در تاجیکستان زندانی شده‌است ‪.‬‬ ‫او را بیش‌تر به عنوان شاعری می‌شناسند که در‬ ‫طول پابرجایی شوروی بر خالف شاعران د‌یگر‪،‬‬

‫باری هم از این ساختار و رهبرشان حمایت و‬ ‫توصیف نکرده‪ ،‬برعکس مخالف آن صدا بلند‬ ‫نمود ‌ه است‪ .‬برای مثال‪« ،‬بازار صابر» با نوشتن‬ ‫شعر «زبان مادری» خواسته بود تا تاجیکستان‬ ‫شوروی به زبان تاجیکی احترام قایل بشود و به‬ ‫آن مقام دولتی بدهد ‪.‬‬ ‫در پی چنین تالش‌ها سال ‪ ١٩٨٩‬میالدی زبان‬ ‫تاجیکی در تاجیکستان شوروی مقام دولتی گرفت‪.‬‬ ‫به این ترتیب بازار صابر تقریبن ‪ ١٩‬سال آخر در‬ ‫شهر سیاتل آمریکا زیسته و فرزندانش را نیز در‬ ‫آن‌جا بزرگ کرده‌است‪ .‬او بعد از چند سال زندگی‬ ‫پر ‌اذیتش در آمریکا‪ ،‬ساخت شوروی پیشین را‬ ‫توصیف کرده آن‌را از جمله بهترین ساختار‌ها در‬ ‫جهان دانست‪.‬‬ ‫او در شیگرهایش نوشت‪ ،‬شوروی تنها کشوری‬ ‫بود که به نا‌دارایان حقوق بیش‌تر می‌داد و‬ ‫توازون میان افراد دار‌ا و نادارا را نگاه می‌داشت ‪.‬‬ ‫ولی بازگشت او در شب و روز انتخابات‬ ‫ریاست‌جمهوری تاجیکستان اکثریت را ناامید‬ ‫کرده‪ .‬بازگشت او به‌جای آن‌که شادی و سرور‬ ‫آورد‪ ،‬برعکس نگرانی‌ها را در پی داشته‌است‪ .‬این‬ ‫نگرانی‌ها آن‌وقت‪ ،‬بیش‌تر شد که او در فردگاه‬ ‫«دوشنبه» به خبرنگاران گفت در تاجیکستان حزب و‬ ‫سازمان‌های ناالزم زیادند و باید آن‌ها را اختصار کرد ‪.‬‬ ‫از این پیش‌تر سال ‪ ٢٠١٠‬میالدی او پیشنهاد‬

‫‪64‬‬

‫داده بود که «حزب نهضت اسالمی تاجیکستان»‬ ‫حزب عمده مخالف حکومت کنونی تاجیکستان‬ ‫بسته شود‪ .‬گذشته از این‪ ،‬بعد از سه روز بازگشتش‬ ‫رییس‌جمهوری آقای صابر را در کاخ ملت در‬ ‫«دوشنبه» به حضور پذیرفت‪ .‬شاعر تاجیک گفت‪،‬‬ ‫او از دعوت رییس‌جمهوری برای بازگشتش رازی‬ ‫است و دعوت کرد که تمام روشن‌فکران در‬ ‫اطراف «امام علی رحمان» جمع بشوند ‪.‬‬ ‫بازار صابر ‪‌ ٧۴‬ساله در دیهه «صوفیان» ناحیه‬ ‫«فیض‌آباد» تاجیکستان به دنیا آمده‪ ،‬بعد از ختم‬ ‫دانشگاه ملی تاجیکستان در سال ‪ ،١٩۶٢‬در‬ ‫مجله‌های «معارف و مدنیت» و «صدای شرق»‬ ‫فعالیت کرده‌است‪« .‬خون قلم»‪« ،‬از گل خار تا‬ ‫سمخار»‪« ،‬آتش‌برگ»‪« ،‬با چمیدن با چشیدن»‪،‬‬ ‫«چشم سفیدار» مجموعه‌های اشعار بازار صابرند‬ ‫که به زبان‌های تاجیکی و روسی و خط فارسی‬ ‫منتشر شده‌اند ‪.‬‬

‫بازگشـــت او با دعــوت‬ ‫رییس‌جمهــوری «امام علی‬ ‫رحمان» صورت گــرفته‌است‬


‫«برزو عبدالرزاقف‪ ،‬جوان‌ترین‬ ‫کارگردان تیاتر تاجیک هستم»‬ ‫در روز جهانی تیاتر خبرنگار «کوچه» در «دوشنبه» به سراغ کارگردان شناخته تیاتر تاجیک‬ ‫«برزو عبدالرزاقف» رفت‪ .‬آقای عبدالرزاقف‪ ،‬ک ‌ه در گذشته رییس تیاتر دولتی «کمال خجندی»‬ ‫در شمال تاجیکستان و تیاتر جوانان در «دوشنبه» بود‪...‬‬ ‫کیومرث‬ ‫در روز جهانی تیاتر خبرنگار «کوچه» در‬ ‫«دوشنبه» به سراغ کارگردان شناخته‬ ‫تیاتر تاجیک «برزو عبدالرزاقف» رفت‪.‬‬ ‫آقای عبدالرزاقف‪ ،‬ک ‌ه در گذشته رییس‬ ‫تیاتر دولتی «کمال خجندی» در شمال‬ ‫تاجیکستان و تیاتر جوانان در «دوشنبه»‬ ‫بود‪ ،‬در چند سال اخیر جای کاری مناسب‬ ‫ندارد‪ .‬هرچند نمایشنامه‌های او از جمله‬ ‫نمایشنامه‌های سیربحث و سیربیننده در‬ ‫خاریج از تاجیکستانند‪.‬‬

‫«برزو عبدالرزاقف» در این صحبت خود‬ ‫بیشتر به موضوع درام‌نویسی یا نمایشنامه‌نویسی‬ ‫در تاجیکستان دخل کرده و گفت‪ ،‬هرچند‬ ‫درام‌نویسی در این کشور با دو پای می‌لنگد‪ ،‬اما‬ ‫کسی حاضر نیست این درد را درمان ببخشد‪ .‬خود‬ ‫او کلیه نمایشنامه‌هایش را از اثار ادبان خارجی‬ ‫گرفته‪ ،‬به شرایط تاجیکستان موافق می‌گرداند‪.‬‬ ‫او می‌گوید‪ ،‬چنین موافق‌گردانی نمایشنامه‌ها‬ ‫در تمام جهان رایج است و او از این کار هرگز‬ ‫پرهیز نمی‌کند‪ .‬ولی او می‌گوید‪ ،‬دلیل روی‬ ‫آوردنش به نمایشنامه‌های ادبان خارجی این‬ ‫است‪ ،‬ک ‌ه در تاجیکستان نمایشنامه‌های خوب‬ ‫کم بده‪ ،‬درخور ذوق بیننده نیست‪.‬‬ ‫«ما درام نداریم‪ .‬درام‌نویس بسیارند‪ ،‬اما‬

‫‪65‬‬

‫نمایشنامه نمی‌نویسند‪ .‬آن‌ها خیلی عقیب مانده‌اند‪.‬‬ ‫هنوز در سال‌های پنجاهم قرن گذشته قرار دارند‪ .‬از‬ ‫پیشرفت‌های درام جهانی خبر ندارند» می‌گوید برزو‪.‬‬ ‫این کارگردان سرشناس تاجیک‪ ،‬ک ‌ه بارها‬ ‫برای نمایشنامه‌هایش در بیرون از تاجیکستان‬ ‫جایزه گرفته است‪ ،‬می‌گوید‪ ،‬درام‌نویسان تاجیک‬ ‫نمی‌خواهند کار همتایان خارجی خود را بپذیرند‬ ‫یا با آن‌ها هم‌قدم باشند‪.‬‬ ‫به قول او‪ ،‬چنین برخورد و عقیب‌ماندگی‬ ‫کارگردان‌ها و درام‌نویسان اکثر ساکنان را از‬ ‫تیاتر دور کرده است‪ .‬گذشته از این‪ ،‬می‌گوید‬ ‫برزو‪ ،‬دولت هم برای پیشرفت این بخش چندان‬ ‫توجه ندارد و پول زیاد هم اختصاص نمی‌دهد‪.‬‬ ‫آقای عبدالرزاقف در خانواده هنرمندان تیاتر‬ ‫به دنیا آمده‪ ،‬حاال موی سرش را در این راه سفید‬ ‫کرده است‪ .‬این کارگردان ‪ ۵۳‬ساله تاجیک سال‬ ‫گذشته در ‌یک تصادم نقلیاتی در «دوشنبه»‬ ‫مجروح شده‪ ،‬چند مدت برای دوا و دارمان در‬ ‫«مسکو» قرار داشت‪.‬‬

‫مادرامنداریم‪.‬درام‌نویسبسیارند‪،‬‬ ‫اما نمایشـنامه نمی‌نویسـند‪.‬‬


‫با استفاده از سرویس اپلیکیشن «کوچه» به جمع چهل و دو هزار نفری همراهان کوچه بر روی آی‌فون‬ ‫و آی‌پد بپوندید‪.‬‬ ‫‪KOOCHEH APP IN APP STORE‬‬

‫فیس بوک رادیو کوچه‪ ،‬خبرها و گزارش‌ها از ایران‪ ،‬افغانستان و تاجیکستان‪.‬‬ ‫بیگ الیک!‬ ‫این جا کوچه است در کتاب صورت‬

‫‪Facebook/radiokoocheh‬‬

‫‪66‬‬


‫«دست‌بوسی در‬ ‫ستاد انتخاباتی روحانی»‬ ‫در بسیاری از رسانه‌ها یا در جامعه پارسی‌زبان هر روز خبرها و یا نوشته‌هایی منتشر‬ ‫می‌شود که به لحاظ خبری ممکن است منبع‌های آن قابل تایید نباشد اما برای اطالع شما‬ ‫خوانندگان این نوشته‌ها در بخش «شایعه» رادیو کوچه منتشر می‌شود‪.‬‬ ‫روشنک آسترکی‬

‫خبرگزاری “نسیم” و فارس دو عکس‬ ‫از لحظه ورود روحانی به ستاد انتخاباتی‬ ‫منتشر کرده‌اند که یکی از اعضا ستاد در‬ ‫حال بوسیدن دست روحانی است‪ .‬به نظر می‬ ‫رسد پس از دست دادن روحانی با عضو ستاد‬ ‫انتخاباتی‪ ،‬وی اقدام به بوسیدن دست وی‬ ‫کرده است‪.‬‬

‫حسن روحانی نه تنها ممانعتی از این کار به‬ ‫ی دیگری نگاه‬ ‫عمل نمی‌‌آورد ‪ ،‬بلکه حتی به س ‌و ‌‬ ‫می‌کند!‬ ‫گفته می‌شود فرد دست‌بوس‪ ،‬برادر اسحاق‬ ‫جهانگیری است که نامش در پرونده «اختالس‬ ‫‪ ۳۰۰۰‬میلیارد تومانی» بارها آمده است‪.‬‬

‫‪67‬‬

‫‪A joint publication of Seven‬‬ ‫‪Publishing Company Inc.,‬‬ ‫‪and Koocheh Foundation Inc.‬‬

‫‪Executive Manger: Ali Herischi‬‬ ‫‪Executive Editor: Ardavan Roozbeh‬‬ ‫‪News Editor:Kambiz Ghafouri‬‬


‫‪68‬‬

‫در جست‌وجوی رای گم‌شده‪ ،‬اثر رضا جوزانی‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.