شماره سوم نشریه هفت

Page 1

‫بوی خوش زن‬ ‫فرنود هزینه تمسخر ما را خواهد پرداخت‬ ‫تیغ سانسور با غالف اخالق‬

‫سناریوی ترور شخصیت‬ ‫چالشی به نام قانون اساسی‬

‫کودک نامشروع در ایران‬

‫میرزا کول دیسک ماست و بادمجان‬ ‫همه عمر دیر رسیدیم‬

‫هفت‬

‫تلوزیون ماهواره ای کانال هفت‬

‫با هدف خبر رسانی‪ ،‬آموزش‪ ،‬تفریح و سرگرمی به زودی میهمان خانه های شما خواهد بود‪.‬‬ ‫این شبکه تلوزیونی به دنبال یک ارتباط مستقیم با مخاطب ایرانی و پارسی زبان هم چنین‬ ‫اقوام بزرگ ایرانی است‪ .‬ایران‪ ،‬افغانستان‪ ،‬تاجیکستان و تمامی ایرانیان در جهان‪.‬‬

‫نشریه پارسی زبان های مقیم آمریکا و کانادا‬ ‫پیش شماره سوم‪ /‬پانزدهم اگوست ‪2011‬‬

‫روحانیت و زوال یک باور‬ ‫داد و ستدی مجرمانه در حبس‬ ‫رادیو کوچه‬

‫راهی به سوی ارتباط متقابل بین مردم و رسانه‪ .‬رسانه ای برای شهروندان‪ .‬فرهنگ‪،‬‬ ‫اجتماع و اندیشه و هنر به همراه آخرین خبرها در رادیو کوچه‪.‬‬ ‫‪www.radiokoocheh.com‬‬


‫نگاهی به سال‌های پایانی قبل از انقالب‬

‫چالشی به نام قانون اساسی‬ ‫علی هریسچی‬ ‫فکر کنید که قراردادی برای خرید خانه‌ایی بسته‌اید‪ .‬این قرارداد‬ ‫به شما حقوقی می‌دهد‪ ،‬به طور مثال این حق شما است که بعد‬ ‫از پرداخت قیمت خرید بتوانید از خانه استفاده کنید‪ .‬حال اگر‬ ‫فروشنده از تحویل خانه به شما ممانعت ورود شما به دادگاه‬ ‫مراجعه می‌کنید‪ .‬در دادگاه شما به قرارداد رجوع خواهید کرد که‬ ‫طبق قرارداد خرید شما ذی‌حق هستید و از دادگاه انتظار حق‬ ‫ستانی دارید‪ .‬این اصلی است که همه با آن آشناییم‪.‬‬ ‫قانون اساسی قرارداد بین ملت و حکومت است‪ .‬هر یک‬ ‫نسبت به دیگری حقوق و وظایفی دارند‪ .‬اما قانون اساسی‬ ‫عالوه بر این‪ ،‬روابط و ساختار ارکان حکومت را نیز تعریف‬ ‫می‌کند‪.‬‬ ‫در یکی از اولین پرونده‌های دادگاه عالی آمریکا ‪ ،‬قاضی جان‬ ‫مارشال اشاره می‌کند که اگر در قانون حقی تعریف شده است‪،‬‬ ‫و وقتی این حق پایمال شده باشد‪ ،‬می‌بایست در قانون راه‌کاری‬ ‫برای حق‌ستانی وجود داشته باشد‪ .‬این تاکید به اهمیت داشتن‬ ‫حق و پای‌بندی به اعاده حقوق پایمال شده در دویست سال‬ ‫گذشته‪ ،‬سرنوشت قضایی متفاوتی را برای آمریکا رقم زده است‪.‬‬ ‫اما در قانون اساسی ایران‪ ،‬بدون نقد اصول و ساختار حکومتی‬ ‫تعریف شده در آن‪ ،‬یک ایراد بزرگ وجود دارد که آن‌را تبدیل‬ ‫به قانونی می‌کند که از پایه با اصل قانون در تضاد است‪.‬‬ ‫در قانون اساسی ایران شهروندان به عنوان طرف قرارداد‪ ،‬در‬ ‫صورت تجاوز به حقوق اساسی شان که در قانون اساسی به‬ ‫آن اشاره شده است‪ ،‬نمی‌توانند به نهادی قانونی برای اعاده‬ ‫حق‌شان رجوع کنند‪ .‬یعنی این‌که اگر حکومت به حقوق‬ ‫شهروندان که در قانون اساسی موظف به اعاده و تمکین در‬ ‫برابر آن‌هاست‪ ،‬تجاوز کند‪ ،‬دست ملت به جایی بند نیست‪.‬‬ ‫به زبانی دیگر‪ ،‬قانون اساسی برای ملت حق اعاده دعوی بر‬ ‫اساس نقض حقوقی که خود (قانون اساسی) برای ملت در نظر‬ ‫نگرفته‪ ،‬قایل نیست‪.‬‬

‫در قانون اساسی ایران شهروندان به‬ ‫عنوان طرف قرارداد‪ ،‬در صورت تجاوز به‬ ‫حقوق اساسی شان که در قانون اساسی‬ ‫به آن اشاره شده است‪ ،‬نمی‌توانند به‬ ‫نهادی قانونی برای اعاده حق شان‬ ‫رجوع کنند‬

‫این واقعیت در قانون اساسی ایران باعث می‌شود که قانونی‬ ‫که در آن به شمار زیادی از حقوق شهروندی و انسانی ملت‬ ‫پرداخته شده است‪ ،‬در عمل به کاغذ پاره‌ایی می‌ماند که هیچ‬ ‫شهروندی نمی‌تواند با اشاره بآن در دادگاه حق خود را بستاند‪.‬‬ ‫ممکن است بحث شود که شورای نگهبان با بررسی تمام‬ ‫قوانین کشور و سنجش تضاد هر قانونی با قانون اساسی‬ ‫در واقع در را برای تجاوز به حقوق شهروندان می‌بندد‪ .‬اما‬ ‫این یکی از مشکالت بزرگ قانون‌نویسان دو قانون اساسی‬ ‫جمهوری اسالمی ایران بوده است‪ .‬اول این‌که شورای نگهبان‬ ‫نمی‌تواند قانون‌گذاری کند بنابر این برای آن دسته از حقوقی‬ ‫که برای حمایتشان احتیاج به قانون است و مجلس کاری‬ ‫نکرده است‪ ،‬نمی‌تواند کاری بکند‪ .‬برای مثال برقراری شوراها‬ ‫که در قانون اساسی وجود داشت و بیش از بیست سال اجرا‬

‫جنبش دانش‌جویی ایران‬ ‫کامران موسوی‬ ‫بخش سوم‬ ‫‪ ...‬جالب این است این‌ها را كسی می‌گفت كه بعد از آخرین‬ ‫سوء قصد به جانش در فروردین ‪ ١٣٤٤‬در كاخ مرمر‪ ،‬در جلوی‬ ‫دوربین تلویزیون گفت كه این امام حسن بود كه مابین او و‬ ‫شمس آبادی ایستاد و به این ترتیب جلوی گ ُلوله ها را گرفته‬ ‫وی را از مرگ حتمی نجات داد‪ .‬شاه در عین حال معتقد بود‬ ‫كه ماركسیسم د ُمده و ارتجاعی است‪ .‬خمینی از این گفته او‬ ‫هم بُل گرفت و گفت كسی كه ماركسیسم متولد اروپای قرن‬ ‫‪ ١٩‬را ارتجاعی می‌داند‪ ،‬خودتان فهم كنید كه نظر واقعی‌اش در‬ ‫مورد اسالم ‪ ١٤٠٠‬ساله چیست و مسلمین نباید گول تضاهرات‬ ‫اسالمی او را بخورند‪.‬‬ ‫در یك چنین جو كج‌دار و مریز از سوی ‪--‬هر دو‪ --‬موافقان‬ ‫و مخالفان حكومت وقت‪ ،‬چند واقعه نقش كاتالیست را در‬ ‫چپ دانشجویی وقت‬ ‫بیشتر رادیكال كردن و تهییج جنبش ِ‬ ‫بازی كردند‪ .‬مثال‌های آورده در پایین را می‌توان نمونه‌هایی‬ ‫از این وقایع دانست‪.‬‬ ‫ مرگ غالمرضا تختی در دی ماه ‪ ١٣٤٦‬كه به ساواك‬‫نسبت داده شد‬ ‫ سخن‌رانی «بحران ارزش‌ها»‌ی علی اصغر حاج سیدجوادی‬‫در دانشگاه تهران در آذر ماه ‪ ١٣٥٣‬كه پیآمدش شروع یكی از‬ ‫شدیدترین اعتصاب‌ها در دانشگاه از همان شب بود و ادامه‌اش‬ ‫به تعطیلی یك ترمی دانشكده‌های فنی‪ ،‬علوم و حقوق انجامید‪.‬‬ ‫جالب این است كه این اعتصابات به خصوص فقط در دانشگاه‬ ‫تهران انج َام گرفت و با بایكوت نسبی بقیه محیط‌های‬ ‫آكادمیك كشور روبرو شد‬ ‫نمی‌شد‪ ،‬می‌توانست صد سال دیگر هم اجرا نشود و از دست‬ ‫شورای نگهبان هم کاری بر نمی‌آمد‪ .‬دوم این‌که برای بررسی‬ ‫عادالنه هر گونه اختالفی احتیاج است که طرفین ادعا بتوانند‬ ‫نظرات خود را در برابر مرجعی بی‌طرف مطرح کنند‪ .‬اما شورای‬ ‫نگهبان راه‌کاری برای شنیدن به مستدالت و دعاوی مردم را‬ ‫در برابر قانون شکنی‌های حکومت را ندارد و در ضمن در اصل‬ ‫بی طرفی آن شک منطقی‌ایی وجود دارد که از پایه وجاهت و‬ ‫مشروعیت آن‌را برای اجرای چنین نقشی ازبین می‌برد‪ .‬هرچند‬ ‫که در قانون چنین مسوولیتی هم به این نهاد واگذار نشده‬ ‫است‪.‬‬ ‫اما این مشکل تنها از آن ملت نیست بلکه مشکالت ساختاری‬ ‫حکومت‪ ،‬که در هر کشوری هم وجود دارد‪ ،‬در ایران به بن‬ ‫بست حقوقی می‌رسند و همیشه از طریق ریش سفیدی و یا‬ ‫امر رهبری مختومه می‌شوند‪ .‬ولی نهادی قانونی برای بررسی‬ ‫اختالفات بین قوای سه گانه و دیگر نهادها وجود ندارد و‬ ‫همان‌طور که در چند ساله گذشته دولت هشتم و نهم نشان‬ ‫داده‌اند‪ ،‬مشکالت ساختاری مهمی بین قوی وجود دارد که‬ ‫متاسفانه قانون اساسی برای رسیدگی به این اختالفات ندارد‪.‬‬ ‫در ادامه این بحث‪ ،‬در شماره آینده به بررسی عملی تلفیق‬ ‫اعالمیه حقوق بشر با قانون اساسی می‌پردازم و از کاستی‌های‬ ‫اعالمیه جهانی حقوق بشر برای تبدیل به قانون شدن آن‬ ‫خواهم نوشت‪.‬‬ ‫)‪Marbury v. Madison, 5 US 137 (1803‬‬

‫ شب‌های شعر کانون نویسندگان ایران كه از مهر ماه‬‫‪ ١٣٥٦‬شروع شدند‪ .‬در شب شعر ‪ ٢٣‬آبان همان سال ‪--‬با‬ ‫تكخالی سعید سلطانپور‪ --‬بیشتر از ده هزار نفر به دانشگاه‬ ‫صنعتی آریامهر آمدند‪ .‬آن‌شب محاصره كردن دانشگاه توسط‬ ‫رژیم‪ ،‬باعث تظاهرات خیابانی شد كه در طول آن صدها نفر‬ ‫دستگیر شدند‪ .‬به دنبال این دستگیری‌ها‪ ،‬مادران و پدران و‬ ‫تماشاچیان دسته جمعی به دانشگاه صنعتی رفته و خواستار‬ ‫آزادی سلطانپور و سایر دستگیر شدگان می‌شوند‪ .‬رژیم جا‬ ‫می‌زند و دستگیرشدگان را آزاد می‌كند به شرطی كه آن‌ها‬ ‫دانشگاه را ترك كرده و به آرامی راه خود را گرفته و پراکنده‬ ‫شوند‪ .‬آن‌ها هم می‌پذیرند که از دانشگاه به خیابان بیایند‪ .‬ولی‬ ‫به محض خروج از دانشگاه آریامهر‪ ،‬آزادشدگان به پشتیبانان‬ ‫خیابانی می‌پیوندند و تظاهرات ادامه پیدا می‌كند‪ .‬در خیابان‌های‬ ‫نواب‪ ،‬آذربایجان و کوچه‌های دور و بر در درگیری با پلیس‬ ‫تعدادی نفر زخمی می‌شوند‪ .‬شعارهای این جمعیت از چه قبیل‬ ‫است؟ «شاه سگ زنجیری امپریالیسم آمریکاست»‪« ،‬برادری‪،‬‬ ‫‪:‬برابری‪ ،‬حکومت کارگری»‪« ،‬کارگران برادرند‪ ،‬برادران برابرند»‬

‫حسینه ارشاد كه بالفاصله پس از خیزش‬ ‫مرداد ‪ ٤٢‬در سال ‪ ١٣٤٣‬و به منظور‬ ‫تقویت گرایشات مذهبی توسط «محمد‬ ‫همایون» و «ناصر میناچی» تاسیس شد‪،‬‬ ‫در بین سال‌های ‪ ١٣٤٩‬تا ‪ ،١٣٥١‬به مكانی‬ ‫برای تضعیف جنبش چپ ‪ -‬چه خودآگاه‪،‬‬ ‫چه ناخودآگاه‪ -‬تبدیل شد‬

‫ اعتصاب‌های شركت واحد در دیماه ‪ ١٣٥٦‬كه منجر به‬‫خیابان آمدن رانندگان شركت اتوبوسرانی واحد و پس از آنان‬

‫رانندگان تاكسیرانی تهران و حمایت شدید دانشجویان تهرانی‬ ‫و متعاقب آنان مردم شد‪ .‬این اعتصاب‌ها به سرعت خشن شده‬ ‫و به شدت سركوب شدند‪ .‬در نهایت ولی دستآوردهای بسیار‬ ‫پربهایی برای خیزش‌ه َای بعدی ازین جوشش بدست آمد‪ .‬شعار‬ ‫«توپ‪ ،‬تانك‪ ،‬مسلسل دیگر اثر ندارد» یادگا ِر این خیزش بود‪،‬‬ ‫كه بعدها از آن به وفور استفاده ابزاری شد‪.‬‬ ‫به غیر از مرگ تختی‪ ،‬مثال‌های آورده شده در باال همه ماهیت‬

‫و رهبری چپی داشتند‪ .‬حتی در آن مورد هم جنبش دانش‌جویی‬ ‫وقت از آن به نحو احسن استفاده كرده و مواضع متمایل به‬ ‫چپش را در سطح جامعه مطرح كرد‪ .‬هستند كسانی كه به خاطر‬ ‫دارند «بیژن جزنی» را در صف مقدم مراسم به خاك‌سپاری‬ ‫تختی در خیابان گمرك همراه با شعارهای ضد حكومتی‪،‬‬ ‫كارگری و ضد امپریالیستی آتشینش را و درگیری‌های فیزیكی‬ ‫متعاقبش را با ساواك و پلیس (الزم به گفتن است كه جزنی‬ ‫دست بزن خوبی هم داشت‪).‬‬ ‫ِ‬ ‫حسینه ارشاد كه بالفاصله پس از خیزش مرداد ‪ ٤٢‬در سال‬ ‫‪ ١٣٤٣‬و به منظور تقویت گرایشات مذهبی توسط محمد‬ ‫همایون و ناصر میناچی تاسیس شد‪ ،‬در بین سال‌های ‪١٣٤٩‬‬ ‫تا ‪ ،١٣٥١‬زمان تعطیل شدنش توسط ساواك‪ ،‬به مكانی برای‬ ‫تضعیف جنبش چپ ‪ -‬چه خودآگاه‪ ،‬چه ناخودآگاه‪ -‬تبدیل شد‪.‬‬ ‫دراین موسسه دکتر علی شریعتی با سخنرانی‌های آتشین‪،‬‬ ‫مخاطبینش را به اسالم ناب محمدی رهنمون می‌شد و از‬ ‫هر فرصتی برای تخطئه‪ ،‬تحریف و به قول عامه ضایع كردن‬ ‫هرگونه بینش غیراسالمی استفاده می‌كرد‪ .‬مرشدش هم‬ ‫فرانتس فانون بود‪ .‬دكتر شریعتی در جلسات سخنرانی‌اش‬ ‫اجازه مطرح كردن هیچ‌گونه نظر مخالف را نمی‌داد و با هرگونه‬ ‫سوالی كه مطابق میلش نبود با ق َاطعیت برخورد می‌كرد‪ .‬در‬ ‫مورد كسانی كه مجیز خودش و مواضعش را می‌گفتند‪ ،‬ولی‬ ‫قضیه جور دیگری بود‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬در یكی از جلسات بعد از گفتن عبارت‬ ‫«فالسفه ُپفیوزهای تاریخند» و در جواب اعتراض یكی‬ ‫از حضار كه‪« :‬تعریف شما از فلسفه چیست یك‪ ،‬و دو این‬ ‫چه طرز گفت وگو و بحث است؟» سوال‌كننده معترض را به‬ ‫سرسپردگی رژیمی كه‪« :‬آزادی را از سر گرفته و به ته داده»‬ ‫متهم كرد (یافتن پرتغال فروش با خواننده‪).‬‬ ‫این معلم با یك چنین نحوه‌ی استدالل و دادن چنین‬ ‫درس‌هایی باعث به وجود آمدن‪ ،‬نشو و نما و شكوفایی با‬ ‫سرعت آن دسته از دانشجویان مسلمان در لباس انجمن‬ ‫اسالمی دانشجویانی شد كه قبل از آن گفتم از سال ‪ ٥٢‬به‬ ‫بعد ظاهر شدند‪ .‬این‌ها اغلب به مانند فرزندان خلف دكتر رفتار‬ ‫كردند‪ .‬همگان بی تحمل برای نظر مخالف‪ ،‬پرخاش‌گر‪ ،‬موذی‪،‬‬ ‫تظلم‌خواه و بزدل بودند و به نظر می‌رسید كه تنها دغدغه‬

‫فكری‌اشان و هدفشان هم حذف دانشجویان غیر مذهبی بود‪.‬‬ ‫و مجددن تكرار می‌كنم‪ :‬ساواك نه تنها به آن‌ها كاری نداشت‪،‬‬ ‫بلكه تشویقشان هم می‌كرد‪.‬‬ ‫در یك چنین جوی‪ ،‬تغییرات عمده‌ای هم در سطح باالی‬ ‫مدیریت وزارت علوم و آموزش عالی و زیر شاخه آن سازمان‬ ‫امور دانشجویی رخ داد‪.‬‬


‫سخن‌گوی وزارت خارجه جمهوری اسالمی‪:‬‬

‫«کشورهای خارجی‬ ‫در امور سوریه دخالت نکنند»‬

‫قاضی دادگاهی در آمریکا صادر کرد‪،‬‬

‫«حکم حبس برای یک ایرانی به جرم‬ ‫نقض قوانین تحریم آمریکا»‬

‫رامین مهمانپرست‪ ،‬سخن‌گوی وزارت خارجه جمهوری‬ ‫اسالمی‪ ،‬روز سه‌شنبه‪ 16 ،‬اوت‪ ،‬اعتراض‌های مردمی علیه‬ ‫بشار اسد رییس جمهوری سوریه را «داخلی» خواند و‬ ‫کشورهای خارجی را به دخالت در امور این کشور متهم کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫به گزارش مهر‪ ،‬آقای مهمانپرست در گفت‌وگو با خبرنگاران‬ ‫گفت‌‪« :‬مسئله سوریه یک مسئله داخلی این کشور است و‬ ‫دخالت‌های خارجی هیچ سودی نخواهد داشت و فقط به‬ ‫تشدید تنش‌ها منجر خواهد شد‪».‬‬ ‫او افزود‌‪« :‬همه کشورها از جمله کشورهای منطقه باید برای‬ ‫ایجاد ثبات و امنیت پایدار در سوریه تالش کنند‪».‬‬ ‫وی هم‌چنین آمریکا را به دخالت در امور سوریه متهم کرد‬ ‫و گفت‌‪« :‬آمریکا و برخی دیگر از کشورها به دخالت در امور‬ ‫داخلی سایر کشورها عادت کرده‌اند و ملت‌ها هم تاکنون‬ ‫به‌طور مکرر نظرات خود را درباره دخالت‌های آمریکا اعالم‬ ‫کرده‌اند‪».‬‬ ‫سرکوب اعتراض‌های مخالفان بشار اسد در سوریه تاکنون‬ ‫بیش از ‪ 1800‬کشته در برداشته است و مقامات جمهوری‬ ‫اسالمی پیش از این نیز از رژیم حاکم در این کشور اعالم‬ ‫حمایت کرده بودند‪.‬‬ ‫این در حالی است که فشارهای بین‌المللی علیه هم‌پیمان‬ ‫استراتژیک جمهوری اسالمی افزایش یافته و آمریکا در‬ ‫جدیدترین واکنش اعالم کرده است که «سوریه بدون‬ ‫بشاراسد بهتر خواهد بود‪».‬‬ ‫کشورهای منطقه از جمله عربستان و ترکیه نیز به صراحت‬ ‫خواستار توقف کشتار و خون‌ریزی در سوریه شده‌اند و پیام‌های‬ ‫آشکاری برای حمایت از معترضان به دمشق ارسال کرده‌اند‪.‬‬ ‫رامین مهمانپرست اما گفت‌‪« :‬کشورهای منطقه باید کمک‬ ‫کنند تا ثبات و امنیت در همه کشورهای منطقه برقرار شود…‬ ‫برهم زدن امنیت داخلی سوریه از خارج این کشور و با اهداف‬ ‫خاص دنبال می‌شود و تنها رژیم صهیونیستی است که از‬ ‫بی‌ثبات شدن سوریه بهره می‌برد‪».‬‬ ‫به اتهام جرایم اینترنتی و اقدام علیه امنیت ملی‪،‬‬

‫به گزارش خبرگزاری رسمی مصر‪،‬‬ ‫«ورود وزیر کشور لیبی و خانواده‌اش به مصر»‬

‫صبح روز دوشنبه‪ 15 ،‬اوت‪ ،‬بر اساس احضاریه صادر شده برای‬ ‫حسام‌الدین بهمن‌آبادی از سوی دادسرای مستقر در زندان‬ ‫اوین‪ ،‬وی به این دادسرا احضار شده است‪.‬‬ ‫به گزارش هرانا‪ ،‬طبق این احضاریه این فعال حقوق بشری‬ ‫موظف است روز پنج‌شنبه ‪ ۲۷‬مرداد ماه خود را به دادسرای‬ ‫اوین معرفی کند‪.‬‬ ‫طبق احضاریه این دادسرا در صورت عدم حضور نام‌برده حکم‬ ‫جلب وی صادر و به صورت غیابی از سوی دادگاه انقالب‬ ‫محاکمه خواهد شد‪.‬‬ ‫گفتنی است‪ ،‬پیش‌تر و در پی مراجعه ماموران اداره اطالعات‬ ‫سپاه جهت بازداشت نام‌برده در ‪ ۱۱‬اسفند ماه ‪ ۸۸‬اتهام آقای‬ ‫بهمن‌آبادی از سوی ایشان «جرایم اینترنتی و اقدام علیه‬ ‫امنیت ملی» عنوان شده بود‪.‬‬

‫بر اساس گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌‌های خارجی‪ ،‬در‬ ‫روزهای اخیر‪ ،‬وزیر کشور لیبی و خانواده‌اش این کشور را ترک‬ ‫و به مصر سفر کرده‌اند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری رسمی مصر‪ ،‬منا‪ ،‬روز دوشنبه‪ 15 ،‬اوت‪،‬‬ ‫مقام‌های مصری ورود‪ ،‬ناصر المبروک عبداله‪ ،‬وزیر کشور لیبی‬ ‫به مصر را تایید کرده‌اند‪.‬‬ ‫هنوز مشخص نیست که ناصر مبارک عبداله به مصر پناهنده‬ ‫شده یا آن‌گونه که بر اساس گزارش‌ها خود او به مقام‌های‬ ‫مصری گفته‪ ،‬برای تعطیالت به این کشور رفته است‪.‬‬ ‫در این حال مخالفان مسلح لیبی ‌می‌گویند که کنترل بخش‬ ‫عمده نقاط استراتژیک شهر زاویه را در دست گرفته‌اند‪.‬‬ ‫این در حالی است که شهروندان زاویه می‌گویند نیروهای‬ ‫سرهنگ قذافی برای بازپس گرفتن این شهر‪ ،‬شروع به بمباران‬ ‫آن کرده‌اند‪.‬‬ ‫پیش‌تر‪ ،‬رهبر لیبی در سخن‌رانی کوتاهی که صدای آن از‬ ‫تلویزیون دولتی این کشور پخش شد‪ ،‬از طرفدارانش خواست تا‬ ‫کشور را از دست خائنین و ناتو آزاد سازند‪.‬‬

‫«احضار بهمن‌آبادی‪ ،‬فعال حقوق‬ ‫بشری‪ ،‬به دادسرای اوین»‬

‫قاضی دادگاهی در آمریکا روز دوشنبه‪ 15 ،‬اوت‪ ،‬یک ایرانی‬ ‫را به جرم تالش برای صادرات تجهیزات رادیویی و قطعات‬ ‫موشک‌های ضدتانک به ایران به بیش از ‪ ۴‬سال زندان‬ ‫محکوم کرده است‪.‬‬ ‫داوود بنی‌عامری‪ ۳۸ ،‬ساله‪ ،‬در ماه مه یک مورد اتهام تالش‬ ‫برای صادرات کاال و فناوری به ایران و یک اتهام تالش برای‬ ‫صادرات اقالم دفاعی بدون مجوز یا تایید دولت را پذیرفت‪.‬‬ ‫ساموئل دریقیان قاضی دادگاهی فدرال در شیکاگو حکم ‪۵۱‬‬ ‫ماه حبس داوود بنی عامری را صادر کرد‪.‬‬ ‫پاتریک فیتزجرالد دادستان ایالت ایلینوی گفت‪« :‬متهم اقدام‬ ‫به صادرات غیرقانونی اقالمی به ایران کرد‪ ،‬کشوری که به‬ ‫گفته او از تروریسم حمایت می‌کند‪ .‬او با این کار‪ ،‬امنیت ملی‬ ‫آمریکا را به خطر انداخت‪».‬‬ ‫در این پرونده هم‌چنین فرد دیگری به نام آندرو تلمی‪۴۰ ،‬‬ ‫ساله از ایران‪ ،‬که به تابعیت آمریکا درآمده متهم شده است‪.‬‬ ‫مجید موسوی دیگر متهم پرونده فراری است‪.‬‬ ‫به گفته دادستان‌ها‪ ،‬مجید موسوی پیش از ‪ ۱۰‬اکتبر ‪۲۰۰۸‬‬ ‫با بنی‌عامری در کالیفرنیا تماس گرفت و از او خواست‬ ‫دست‌گاه‌های تست رادیویی را خریداری و به ایران صادر کند‪.‬‬ ‫بنی عامری پیش از برنامه‌ریزی برای صدور سه مجموعه‬ ‫تست رادیویی مارکونی به دوبی‪ ،‬به مقصد نهایی ایران‪ ،‬تالش‬ ‫نکرد از دولت آمریکا مجوز بگیرد‪.‬‬ ‫مقام‌های آمریکایی می‌گویند هیچ یک از این اقالم به ایران‬ ‫نرسید‪ .‬بنی‌عامری که از زمان بازداشت در ماه سپتامبر ‪۲۰۰۹‬‬ ‫زندانی بوده است هم‌چنین به خریداری ‪ ۱۰‬قطعه برقی مورد‬ ‫استفاده در موشک‌های ضدتانک از یک شرکت آمریکایی‬ ‫اذعان کرده است‪.‬‬ ‫این شرکت در ناحیه شیکاگو به طور مخفیانه تحت کنترل‬ ‫ماموران دولت آمریکا بود‪.‬‬ ‫هدف او صادرات این قطعات الکتریکی از طریق امارات‬ ‫متحده به ایران بود‪.‬‬

‫چه کسی می‌خواهد من و تو ما نشویم‬

‫اردوان روزبه‬

‫آن‌چه که دارید صفحه دوم‌اش را ورق می‌زنید نشریه «هفت»‬ ‫شماره سه است‪ .‬به همین سادگی سالم‪ .‬به همین سادگی‬ ‫ممنون که صفحه دوم نشریه را ورق می‌زنید‪ .‬این یعنی شما از‬ ‫روی جلد گذشته‌اید و سرکی به داخل نشریه زده‌اید‪ .‬خب‪ ،‬تا‬ ‫همین جایش هم سپاس‌مند هم‌راهی‌های‌تان هستیم‪.‬‬ ‫اگر مختصر بگویم و خیلی نخواهم زحمت فراهم کنم‪ ،‬تا‬ ‫فرصتی بشود که به صفحه سه و چهار بروید و هفت را مروری‬ ‫کنید به چند نکته اشاره کنم و راهی شوم‪.‬‬ ‫دنیا همیشه آبستن حادثه و رخداد است‪ .‬انگار بشر هیچ‬ ‫گاه قرار نیست روی آسایش و کره‌ای بدون دود و سوراخ‬ ‫ازن و درگیری و جنگ وقحطی را ببیند‪ .‬وقتی شرق آرام‬ ‫می‌شود غرب شلوغ است و وقتی غرب در آرامش به صلح‬ ‫در خاورمیانه می‌اندیشد‪ .‬خاورمیانه در آتش و خون می‌غلطد‪.‬‬ ‫اما در هفته‌هایی که گذشت بلخره دامنه اعتراض‌هایی که‬ ‫تونسی‌ها اول بار تجربه‌اش کردند و مصری‌ها ادامه دادند و‬ ‫لیبیایی‌ها و بحرینی‌ها و سوری‌ها هنوز با آن دست و پنجه‬ ‫نرم می‌کنند به لندن هم کشیده شد‪.‬‬ ‫البته به نظر می‌رسد طنز تلخ ماجرا هم خودش شنیدنی بود‪.‬‬ ‫بازشدن درهای سفارت ایران در لندن بر روی پناه‌جویان‬ ‫معترض و اعالم خطرناک بودن سفر اتباع ایرانی به کشور‬ ‫انگلیس‪ .‬آقای احمدی‌نژاد برای معترضین لندنی پیام می‌دهد‬ ‫و پیشنهاد اعزام گزارش‌گر می‌کند و باز همه ما می‌مانیم که‬ ‫این رو است یا سنگ پا‪ .‬به قول دوستی‪ ،‬شاید بی‌ربط هم‬ ‫این حرف‌ها نباشد اما اشکال از دهانی است که از آن خارج‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫به هر روی همین‌ها کنار هم می‌شود دنیا خبر که بی مهابا‬ ‫هر روز گوش و چشم ما را پر می‌کند‪ .‬در نشریه شماره سه به‬ ‫داستان «فرنود» پرداخته‌ایم‪ ،‬روی‌کردی به روحانیت را در یک‬ ‫نوشته داریم‪ ،‬قانون اساسی را مرور می‌کنیم‪ ،‬کودکان امروز‬ ‫در جنگ‌های سایبری و نگاهی به حقوق زنان در کنار بیش‬ ‫از چهل نوشته که تولید دوستان روزنامه‌نگاری است که شاید‬ ‫بسیاری از شما با نام آن‌ها آشنا هستید‪.‬‬ ‫دو نکته دیگر هم بگویم و بروم‪ .‬اول این که دوستانی بر رسم‬ ‫نوشتاری هفت نظر داشته‌اند‪ .‬باید اشاره کنم بسیاری از کلمات‬ ‫که در پارسی وارد شده است به نوعی در اصالت شیوه نگارش‬ ‫ما را ندارد‪ .‬کلماتی مانند «اصال»‪« ،‬لطفا»‪« ،‬حتما» که به طور‬ ‫غلط از فرهنگ دستوری زبان عربی‪ ،‬به نظرم من ناخواسته‪،‬‬ ‫وارد ادبیات مردمان پارسی زبان شده است‪.‬‬ ‫بهتر است به جای لطفا بنویسم با لطف و به حتم را به جای‬ ‫حتما‪ .‬اما اگر نوشته به الزام قابل تغییر نیست مانند برخی‬ ‫مصاحبه‌ها که نمی‌شود کلمات را عوض کرد‪ ،‬دست کم‬ ‫وارداتی زدایی‌اش کنیم و بنویسیم حتمن‪ ،‬لطفن یا مواردی از‬ ‫این دست‪ .‬این موضوع مورد توجه گروه زیادی از کسانی است‬

‫توجه‪« :‬نشریه هفت» یک رسانه مستقل و آزاد است که بدون گرایش های سیاسی و حزبی و در حوزه‌های خبر‪ ،‬اطالع رسانی‪ ،‬تحلیل‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬هنر‪ ،‬اندیشه و آموزش‌های زندگی فعالیت می‌کند‪.‬‬ ‫این نشریه با پرهیز از قوم گرایی به اندیشه نزدیک شدن مردم در جهان و ارایه راه کارهای ارتباط بهتر بین اقوام و ملل مختلف می‌پردازد‪ .‬اما بنابر محدویت‌ها فقط به زبان پارسی منتشر می‌شود ولی‬ ‫امکان و بستری است برای تمام اقوام ایرانی‪.‬‬ ‫مطلب های منتشر شده در «نشریه هفت» بر اساس الگوی هیت تحریریه این نشریه و با اندیشه ارتباط با جامعه میزبانی است که در آن کشور ایرانیان و سایر ملل در آن ساکن و یا میهمان هستند‪ .‬در‬ ‫الگوی نوشتاری خود در صورتی که قصد دارید همراه ما باشید امیدوار هستیم نکات باال را رعایت کنید‪ .‬در صورت ترجمه متن یک نسخه اصل آن را ضمیمه کنید و فراموش نکنید تا حد امکان در بخش‬ ‫پارسی از کلمات این زبان استفاده کنید و برگردان مناسبی از کلمات قابل تبدیل داشته باشید‪.‬‬ ‫«هفت» آماده انتشار مطلب‌ها‪ ،‬نظرها‪ ،‬پیشنهاد‌ها و انتقاد‌های شما به همراه عکس‌هایی است که می‌گیرید‪ .‬به هر روی نشریه خودتان است‪ .‬فراموش نکنید این نشریه منطبق با قوانین جاری کشور آمریکا‬ ‫را دارد‪ .‬در مورد آگهی‌های نشریه هم بررسی کنید و بعد‬ ‫منتشر می‌شود و نهایت امر مطلب‌ها با نظر شورای تحریریه انتخاب می شود و هم‌چنین سردبیری حق حک و اصالح مطلب‌های ارسالی‬ ‫آن نیست و هر مطلبی در این نشریه قابل نقد و بررسی است‪.‬‬ ‫انتخاب چرا که ما مسوولیتی در مورد محتوای آن نمی پذیریم‪ .‬فراموش نکنید مطلب های نوشته شده در «هفت» به الزام نظر صاحبان‬

‫که امروز به تاکید نگاهی به این موضوع دارند که اگر زبان‬ ‫پارسی را می‌شود عربی کرد پس کلمات عربی را هم می‌شود‬ ‫به نفع فارسی مال خود کرد‪ .‬پس دوستان مد نظر داشته باشید‬ ‫که این روال ویرایش مطلب‌ها در هفت است‪.‬‬ ‫دوم این که مراقب خودتان باشید‪ .‬هوای آمریکای شمالی‬ ‫کم‌کم دارد سرد می‌شود‪ .‬از هوای پاییزه لذت ببرید‪ .‬احساس‬ ‫غربت مانند من نکنید و بدانید که می‌خواهیم با هفت همه‬ ‫یک خانواده بزرگ باشیم‪ .‬برای خودتان در هفت بنویسید‪ .‬از‬ ‫هر چه دوست دارید‪.‬‬ ‫شماره سوم هفت و شما و انتظار ما برای نظرهای مهربان‬ ‫مطبوعات و چند بخش دیگر تازه نظیر گزارش تصویری روز‬ ‫که کیان امانی روبه راه کرده است‪ .‬البته گزارش‌های خوب‬ ‫هم‌کاران ما در حوزه‌های اجتماع و اقتصاد هم از بخش‌های‬ ‫دیگر این شماره است‪.‬‬ ‫پیش شماره سوم در برابر شماست‪ ،‬برای ارزیابی و اظهار نظر‬ ‫اگر بخوانید افتخار داده‌اید‪ .‬تلفن را بردارید و به شماره‌های ما‬ ‫تماس بگیرید و ما را از ایده‌های خوبتان آگاه کنید‪ .‬نقد کنید‬ ‫که هیچ نکته غیر قابل نقدی در هفت وجود ندارد‪.‬‬ ‫عزت زیاد‬ ‫قابل توجه فارسی زبان های مقیم کانادا‬ ‫ایرانیان‪ ،‬افغان ها‪ ،‬تاجیک ها و فارسی زبان های مقیم‬ ‫کانادا از شماره بعدی میتوانند آخرین اطالعات و اخبار‬ ‫از برنامه ها و رویدادهای اجتماعی‪ ،‬فرهنگی و تفریحی‬ ‫را در هفت دنبال کنند‪.‬‬ ‫با هم کاران هفت در تورنتو در تماس باشید‪.‬‬

‫نشریه هفت در حوزه های خبر‪ ،‬سیاست‪ ،‬اندیشه‪،‬‬ ‫فرهنگ و هنر و اجتماع‬ ‫صاحب امتیاز‪Global Social Networks LLC :‬‬ ‫سردبیر‪ :‬اردوان روزبه ‪ /‬مدیر اجرایی‪ :‬علی هریسچی‬ ‫تماس با اردوان‪editor@haftmagazine.com :‬‬ ‫تماس با علی‪ali.herischi@haftmagazine :‬‬ ‫صفحه‌آرایی و امور فنی ‪ :‬داریوس مدیا‬ ‫امور آگهی‌ها‪ads@haftmagazine.com :‬‬ ‫تلفن تماس در آمریکا‪:‬‬ ‫‪)240(436-2535 )240(436-2536‬‬ ‫توزیع در ایاالت متحده و کانادا‬

‫‪،‬‬

‫نشریه هفت در کانادا‬

‫شما در کانادا می توانید همراه نشریه هفت باشید‪ .‬اگرنوشته‬ ‫یا گزارش‪ ،‬آگهی و یا نیاز به دریافت نشریه دارید می توانید‬ ‫با دفتر این نشریه در تورنتو در تماس باشید‪.‬‬

‫مدیر دفتر کانادا‪ :‬اردشیر زارع زاده‬ ‫‪Canada@haftmagazine.com‬‬

‫تلفن‪1-647-860-8485 :‬‬ ‫فکس‪1-888-767-6797 :‬‬

‫همراهان این شماره به ترتیب الفبا‪:‬‬

‫آویده مطمئن فر‪ ,‬اردوان روزبه‪ ,‬اکبر ترشیزاد‪ ,‬بیژن صف سری ‪ ,‬بهنام فروهر‪,‬‬ ‫پروانه وحید منش‪ ,‬حسن زارع زاده اردشیر‪ ,‬دامون روزبه‪ ,‬رضا صدیق‪ ,‬روزبه میر‬ ‫ابراهیمی‪ ,‬سحر‪.‬ج‪ ,‬شهرزاد صبا‪ ,‬علی افشاری‪ ,‬فریبا داوودی مهاجر‪ ,‬فرورتیش‬ ‫رضوانیه‪ ,‬کامران موسوی‪ ,‬کیان امانی‪ ,‬کیومرث سجادی‪ ,‬مهران امیر احمدی‪,‬‬ ‫مه شب تاجیک‪ ,‬محبوبه شعاع‪ ,‬مینا حبیب‪ ,‬مهدی عال‪,‬‬ ‫مصطفا خلجی‪ ,‬مهر آفرین بهرامی‪ ,‬علی هریسچی‬ ‫هم‌چنین تهیه بخش خبرهای این نشریه با همراهی رادیو کوچه است‬ ‫آثارتان را به آدرس‪ contact@haftmagazine.com:‬ارسال کنید‪.‬‬


‫که آن‌ها را از حقوق ابتدایی خود به دلیل به فرض گناه پدر‬ ‫و مادر آنان محروم می‌سازد‪ ،‬شمشیر را به روی بی‌گناه‌ترین‬ ‫افراد جامعه می‌کشد‪ .‬یکی از مهم‌ترین دالیل عدم سرپرستی‬ ‫این کودکان از سوی مادران و خانواده‌هایشان ترس از همین‬ ‫اجحاف‌ها‪ ،‬تهدیدها و توهین‌هاست‪ .‬بنا بر گزارشی از بهزیستی‬ ‫حتا خانواده‌هایی که برای دریافت کودک به بهزیستی مراجعه‬ ‫می‌کنند خواستار کودکانی هستند که خارج از دایره زنا متولد‬ ‫شده باشند‪ .‬این نگاه به کودکانی که هیچ نقشی در تولد خود‬ ‫ایفا نکرده‌اند تبعیض آشکار انسانی است که با هیچ منطق و‬ ‫اخالقی سازگاری ندارد‪ .‬صرف خوانده شدن عقد در محضر‬ ‫یک روحانی کودک را هویت‌مند‪ ،‬برخوردار از حق ارث‪،‬‬ ‫حضانت و نفقه و احترام می‌کند و تولد خارج از این دایره و بر‬ ‫مبنایی دیگر کودک را تا ابد متحمل گناهی می‌کند که خود‬ ‫مرتکب آن نیست‪.‬‬

‫فقها معتقدند که این کودکان به دلیل‬ ‫وراثتی که از پدر و مادر خود برده‌اند زمینه‬ ‫طغیان‪ ،‬سرکشی و گناه را بیش از دیگران‬ ‫دارا هستند و بنا بر شریعت اسالم از بسیاری‬ ‫حقوق که مهم‌ترین آن حق برخورداری از‬ ‫هویت پدر و مادر خویش است محروم‌اند‬

‫نگاهی به پدیده کودک نامشروع در ایران‬

‫باری ابدی برای یک شب هم بستری‬ ‫پروانه وحیدمنش‬ ‫گنه کرد در بلخ آهنگری‬ ‫به شوشتر زدند گردن مسگری‬ ‫کودک نامشروع تعریفی است که در ایران باری منفی به‬ ‫خود گرفته است‪ .‬این اصطالح که در ادوار مختلف تاریخی‬ ‫با عناوین دیگری چون ولدالزنا‪ ،‬حرام زاده و تخم هوس و ‪...‬‬ ‫مطرح می‌شد اصطالحی است که در بطن غیرشرعی بودن‬ ‫خود اصلی‌ترین نیاز یک کودک یعنی حقوق ابتدایی و هویتی‬ ‫را از وی سلب می‌کند ‪.‬‬ ‫بنا بر شریعت اسالم کودک نامشروع کودکی است که از‬ ‫یک رابطه غیرشرعی‪ ،‬یعنی رابطه‌ای که منجر به ازدواج دایم‬ ‫و یا موقت نشده باشد متولد گردد‪ .‬به این رابطه در شرع‬ ‫اسالم عنوان «زنا» و به کودک متولد شده «ولدالزنا» اطالق‬ ‫می‌گردد‪ .‬اين کودک نه منسوب به پدر است و نه مادر‪ .‬او‬ ‫حق ندارد از نام پدر و مادرش استفاده کند و هيچ‌گونه رابطه‬ ‫پدر و مادر و فرزند بين آنان نمی‌تواند وجود داشته باشد‪ .‬ماده‬ ‫‪ ٨٨٤‬قانون مدنى مقرر می‌دارد‪« :‬ولدالزنا از پدر و مادر و اقوام‬ ‫آنان ارث نمی‌برد‪« ».‬پدر و مادر کودک‪ ،‬پدر و مادر قانونى او‬ ‫نيستند و حقى بر نگه‌دارى و تربيت کودک خويش ندارند‪».‬‬ ‫طبق فقه و قانون پدر و مادر او «زانى» و «زانيه» خوانده‬ ‫می‌شوند‪ .‬فقها و حقوق دانان مسلمان اين سخت‌گيرى را‬ ‫تاوان تخطی پدر و مادر از نظام حقوقى و عرف جامعه می‌دانند‬ ‫و علت آن را تاکيد شرع اسالم بر لزوم ازدواج‪ ،‬ضرورت‬ ‫تشکيل خانواده و گردن نهادن به قانون می‌دانند‪.‬قها معتقدند‬ ‫که این کودکان به دلیل وراثتی که از پدر و مادر خود برده‌اند‬ ‫زمینه طغیان‪ ،‬سرکشی و گناه را بیش از دیگران دارا هستند‬ ‫و بنا بر شریعت اسالم از بسیاری حقوق که مهم‌ترین آن حق‬ ‫برخورداری از هویت پدر و مادر خویش است محروم‌اند‪ .‬با‬ ‫این حال فقه اسالمی این کودکان را با وجود محروم ساختن‬

‫از تمامی حقوق انسانی مهدورالدم نمی‌داند‪ .‬در قانون ‪1367‬‬ ‫مدنی ایران متولد از زنا را ملحق به زانی نمی‌داند که باعث‬ ‫می‌گردد کودک غیرشرعی از حقوقی چون حضانت‪ ،‬ارث و‬ ‫نفقه محروم شود‪ .‬این قانون در تعارض آشکار با پیمان‌نامه‬ ‫حقوق کودک است که کشورهای عضو را ملزم به رعایت‬ ‫آن برای تمامی کودکان بدور از تولد‪ ،‬نژاد‪ ،‬جنسیت‪ ،‬قومیت‪،‬‬ ‫گرایش سیاسی و ‪ ....‬نموده است‪ .‬در سال ‪ 1372‬ایران به‬ ‫طور مشروط پیمان‌نامه حقوق کودک را پذیرفت ايران در‬ ‫كنار كشورهای برونئی‪ ،‬جيبوتي‪ ،‬قطر‪ ،‬عربستان‪ ،‬سنگاپور و‬ ‫روسيه در حالی این پیمان نامه را پذیرفت که حق تحفظ عدم‬ ‫مغایرت با قوانین کشور را برای خود قایل شده است‪ .‬این در‬ ‫حالی است که هر گونه تخطی از قوانین این پیمان‌نامه که با‬ ‫اهداف اصلی آن مغایر باشد طبق ماده ‪ 51‬آن مجاز نیست‪.‬‬ ‫به دلیل این محروم سازی کودکان از اولین و ابتدایی‌ترین‬ ‫حقوق خود هم اینک در ایران ‪ 20‬هزار کودک بودن شناسنامه‬ ‫وجود دارند‪ .‬در نیمه اول سال جاری ‪ 236‬کودک به مراکز‬ ‫بهزیستی منتقل شده‌اند که در مقابل نام پدر و مادرشان عنوان‬ ‫مفقوداالثر یاد شده است‪ .‬از آن‌جا که شرع و قانون هیچ گونه‬ ‫هویتی را برای این کودکان قایل نیست اکثرن از جانب مادر‬ ‫رها شده و در خیابان‌ها یافت می‌شوند‪ .‬حتا کودکانی که پدر‬ ‫و مادر مشخصی دارند که براساس شرع ازدواج نکرده‌اند‪ ،‬حق‬ ‫نگه‌داری کودک خود را ندارند و کودک با نامی مستعار و‬ ‫اسامی مستعار پدر و مادر خود بعد از شش سال از تولدش در‬ ‫مراکز بهزیستی دارای شناسنامه می‌شود‪.‬وضع کودکانی که‬ ‫مادران آنان حاضر به ترک کودک و تحویل آنان به مراکز‬ ‫بهزیستی نشده‌اند وخیم‌تر است‪ .‬این کودکان هرگز نمی‌توانند‬ ‫شناسنامه داشته باشند و در معرض انواع آسیب های روحی –‬ ‫روانی و اجتماعی قرار می‌گیرند‪.‬این کودکان در جامعه اسالمی‬ ‫و با نوع نگاه تبعیض‌آمیزی که تبلیغ می‌شود با مشکالت‬ ‫عدیده روحی‪ ،‬روانی و شخصیتی روبرو می‌شوند‪ .‬جامعه‌ای‬ ‫‪5‬‬

‫کودکان نامشروع همیشه در میان جارو جنجال‌های موجود‬ ‫گم می‌شوند‪ .‬نگاه سنتی و آن‌چه شرع اسالم در خصوص این‬ ‫کودکان بر جامعه تحمیل می‌کند حتا فعالین حقوق بشر را از‬ ‫چنین معضل بشری غافل ساخته است‪ .‬معضلی که روز به‬ ‫روز در حال افزایش است و هیچ تدبیری برای این کودکان‬ ‫غیر‌شرعی جز حذف قابلیت‌های آن‌ها و نادیده گرفتن‌شان‬ ‫صورت نمی‌گیرد اگرچه قرآن در سوره فاطر آیه ‪ 18‬معتقد‬ ‫است‪:‬‬ ‫ُ‬ ‫َو َال تَ ِز ُر َوا ِز َرة‌ ٌ ِو ْز َر أخْ َری‪ :‬هیچ کس بار گناه دیگری را به‬ ‫عهده نمی گیرد‌‪.‬‬ ‫با این حال کودکان نامشروع بار عشق پدر و مادر را تا ابد به‬ ‫دوش می‌کشند‪.‬‬

‫فرنود کوچک هزینه‬ ‫تمسخر ما را خواهد پرداخت‬

‫ادامه مطلب از صفجه ‪23‬‬ ‫صادق گزارش ما‪ ،‬به این موضوع باید توجه شود که آیا رفتار‬ ‫دیگران با نوشتن به طریق‌های غیر‌اخالقی‪ ،‬ورود به حریم‬ ‫خصوصی‪ ،‬بیان غیر‌منصفانه و بی‌رحمانه نسبت به یک کودک‬ ‫و یا حتا مجری که باید علت رفتارش را جست‌و‌جو کرد‪،‬‬ ‫می‌توان رگه‌هایی از کودک‌آزاری یافت؟ یا می‌توان آزار دیگر‬ ‫افراد را به دید شوخی و طنز نگریست؟‬ ‫«زهره خیام» متخصص مدد‌‌کاری اجتماعی است که برای‬ ‫«فایر فاکس کانتی» در ایاالت متحده به صورت تخصصی‬ ‫کار می‌کند‪ .‬این مدد‌کار اجتماعی اشاره می‌کند که موضوع‬ ‫را می‌توان از چند بعد ارزیابی کرد‪ .‬ا ‌و روی‌کردش این است‬ ‫که باید پاسخ این سوال را یافت که چرا آزار دیگران می‌تواند‬ ‫جنبه شوخی و طنز به خود بگیرد‪«:‬به این موضوع از چند جنبه‬ ‫نگاه می‌کنم‪ .‬یک جنبه بسیار مهم آن را تفریح عمومی مردم‬ ‫می‌بینم که از آزار دادن دیگران لذت می‌برند و به این به عنوان‬ ‫مسئله فکاهی نگاه می‌کنند‪ .‬در این مورد ویژه تصادفن هدف‬ ‫این برخورد یک کودک بوده اما متاسفانه در فرهنگ عامه‬ ‫ایرانی این شیوه برخورد وجود دارد و اگر این اتفاق زمینه‌ای‬ ‫داشته باشد که به خود این کودک برگردد و یا به کسانی که‬ ‫در حوزه پیرامونی این کودک زندگی می‌کنند و این کودک‬

‫را ابزار آزار دیگران قرار دهد‪ ،‬طبیعتن می‌توان به این مسئله‬ ‫از جنبه کودک‌آزاری نگاه کرد‪ ».‬خانم خیام مهم‌تر از همه را‬ ‫در این مورد بی‌اعتنایی جامعه به حوزه خصوصی افراد می‌داند‬ ‫او ادامه می‌دهد‪:‬‬ ‫«اما به اعتقاد من یک مشکل اساسی دیگری نیز وجود دارد‬ ‫و آن بی‌‌اعتقادی و بی‌اعتنایی به حوزه خصوصی انسان‌ها در‬ ‫برابر حوزه عمومی است و من فکر می‌کنم اگر ضرورتن این‬ ‫برنامه پخش زنده نداشته می‌توانسته ادیت شود‪ .‬چون بچه‌ها‬ ‫ساده و راست‌گو هستند و در مورد تجارب زندگی خود بدون‬ ‫فیلترهای بزرگ‌ساالن می‌توانند صحبت کنند و از این نظر به‬ ‫نظر من می‌شد از این موقعیت اجتناب کرد‪ .‬خیلی جای تاسف‬ ‫است جمعی از کسانی که از این رسانه‌های عمومی استفاده‬ ‫می‌کنند‪ ،‬در واقع شرایط بسیار انسانی و طبیعی را که در مورد‬ ‫همه وجود دارد را به سخره بگیرند‪».‬‬ ‫به نظر شما چرا یک جامعه در این شرایط قرار می‌گیرد که‬ ‫می‌تواند تا این حد بی‌رحم باشد که یک کودک را به این‬ ‫راحتی به سخره بگیرد؟‬ ‫در جوامعی که امید از دست می‌رود و ارزش‌های انسانی‬ ‫دچار تنزل می‌شوند‪ ،‬انسان‌ها نامهربان‌تر و بی‌رحمانه‌تر عمل‬ ‫می‌کنند‪ .‬فکر می‌کنم این بی‌رحمی بازتاب موقعیت‌های روانی‬ ‫ویژه‌ای است که انسان‌ها دچار آن هستند و تالطم‌های درونی‬ ‫این انسان‌ها است که با هرز و مسخره‌گی در مورد مقوالتی که‬ ‫در مورد همه انسان‌ها صادق است‪ ،‬شرایطی به وجود می‌آورند‬ ‫که کمبودهای خود را جبران کنند و این را بهانه بحث و تقابل‬ ‫نظر در مورد مسایل جنسی می‌دانند‪ .‬به نظر من بخشی از آن‬ ‫هم مربوط به محدودیت‌های موجود در جامعه است و سنت‌ها‬ ‫و ارزش‌هایی که عقب‌افتادگی‌های ذهنی و نظری را تقویت‬ ‫می‌کند‪».‬‬ ‫آیا ما بی‌رحم شده‌ایم؟‬ ‫گزارش تمام می‌شود اما سوال‌ها ادامه دارد‪ .‬آیا‌ها و چرا‌ها‪ .‬به‬ ‫راستی مردم ما بی‌رحم و سنگ‌دل شده‌اند؟‬ ‫چه چیزی باعث شده است که ما حتا برای لب‌خند دیگر‬ ‫هیچ نگرانی نداشته باشیم که ممکن است یک خنده ما بهای‬ ‫سنگینی برای دیگری داشته باشد‪ .‬در همین روزها «احمد‬ ‫زید‌آبادی» با نزدیک به دوسال زندان برای ساعت‌هایی‬ ‫توانست خانواده‌اش را ببیند و رخ‌داد‌های دیگری که در سایه‬ ‫«شوشول» فرنود به فراموشی سپرده شد‪ .‬کسی می‌گفت نباید‬ ‫این‌ها را با هم مقایسه کرد‪ .‬آری درست است نباید مقایسه‬ ‫کرد‪ .‬مردم حق‌شان خندیدن است‪ ،‬اما نه به هم خندیدن‪،‬‬ ‫بلکه با هم خندیدن‪ .‬کسی روی فیس بوک نوشته بود‪« :‬فرنود‬ ‫خوشنودی خود را از این‌که شوشولش افتاده تو دهن همه‬ ‫اعالم کرد‪ ».‬و یا دیگری که «فردا ‪ 20:30‬اعترافات فرنود»‬ ‫را به تمسخر گرفته بود‪ .‬این رخ‌داد شاید جای بیش از این‬ ‫صحبت دارد‪ .‬از بعد‌های مختلف باید اشاره کرد و نقد کرد‪.‬‬ ‫جامعه‌ای که ساده‌ترین موضوع‌های جنسی درش تابو است‪.‬‬ ‫جامعه‌ای که خودش خودش را سانسور می‌کند‪ .‬کشوری که‬ ‫حاکمیت‌اش بیش‌تر به بقا می‌اندیشد تا به رفاه‪ .‬تورمی که‬ ‫دیگر خنده را سخت می‌کند و روزهایی که دیگر چیزی کسی‬ ‫را شاد نمی‌کند‪ .‬در این شرایط خرد شدن یک کودک خردسال‬ ‫یا مجری که از ترس آینده‌اش خود را به نشانه هدف‌گیری‬ ‫تبدیل می‌کند‪ ،‬اهمیتی دارد؟‬ ‫راه درازی پیش روی مردمی است که بسیاری از رفتارهای‬ ‫هنجار را شاید به فراموشی سپرده‌اند و همواره دیگری را متهم‬ ‫کرده‌اند‪ .‬ما برای امنیت اجتماعی بیش از شعار باید تالش کنیم‪.‬‬ ‫فرنود فرزند ماست‪« .‬خاله نرگس» مجری کسی از خانواده‬ ‫ماست و ما مردمی هستیم که بی‌رحمانه به خودمان می‌تازیم‬ ‫و گناه‌اش را هم پیشاپیش به گردن حاکمیت می‌اندازیم‪.‬‬ ‫منتظر باشید باز به زودی چیزی تازه رخ خواهد داد تا باز به‬ ‫خودمان بخندیم و سر فرو بریم در هیچ‪.‬‬


‫علی افشاری‬

‫قلعه‌ای برای حفاظت‬ ‫از سناریوهای ترور شخصیت‬

‫تخریب شخصیت مخالفان یکی از ابزارهای اصلی‬ ‫حکومت‌های اقتدارگرا و غیر دموکراتیک است‪ .‬آن‌ها از‬ ‫ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند تا معترضین به سیاست‌های‬ ‫موجود و دعوت‌کنندگان به گفتمان‌های آلترناتیو را افرادی‬ ‫مزدور‪ ،‬منفعت‌طلب‪ ،‬مادی‌گرا‪ ،‬فاسد‪ ،‬جاسوس‪ ،‬مغرض‪،‬‬ ‫شهرت‌طلب‪ ،‬بی‌مایه و آلت دست دشمن معرفی کنند‪.‬‬ ‫ترور شخصیت مخالفان فقط محدود به حمالت رسانه‌های‬ ‫حکومتی نمی‌شود‪ .‬بلکه تشکیالت و سازمانی را در اختیار دارد‬ ‫که به صورت هدف‌مند‪ ،‬منظم و برنامه‌ریزی شده سناریو هایی‬ ‫را پرورده و اجرا می‌نماید‪ .‬این سناریوها بسته به نیاز هر مقطع‬ ‫و اولویت‌های ساختار سلطه سوژه‌ای را برمی‌گزیند و منابعش‬ ‫را برای شکارش بسیج می‌نماید‪.‬‬ ‫هدف تخریب‪ ،‬بی‌اعتبارسازی سوژه در جامعه است و‬ ‫هم‌چنین با شیطنت به گونه‌ای مانور داده می‌شود تا سوژه‬ ‫هدف تخریب‪،‬‬ ‫بی‌اعتبارسازی سوژه در جامعه است و هم‌چنین‬ ‫با شیطنت به گونه‌ای مانور داده می‌شود تا سوژه‬ ‫موردنظر در جمع مخالفان نیز مساله‌دار شده و‬ ‫حمایت موثری از وی صورت نگیرد‬ ‫موردنظر در جمع مخالفان نیز مساله‌دار شده و حمایت موثری‬ ‫از وی صورت نگیرد‪ .‬خالی شدن محیط پیرامون سوژه فضا‬ ‫را برای منزوی‌سازی وی مساعد می‌کند و بدین‌ترتیب پس‬ ‫از مدتی فرد منتقد سرخورده شده و پتانسیل اعتراضی وی‬ ‫خنثی می‌گردد‪ .‬جنگ روانی برای بی‌اعتبارسازی مخالفان به‬ ‫گونه‌ای مهندسی می‌شود که جمع زیادی را به یک باره هدف‬ ‫قرار ندهد بلکه بیشتر تمایل به شکار تک سوژه‌ها دارد تا با‬ ‫متمرکز کردن حمالت تخریبی‪ ،‬حسی را به دیگران القاء کند‬ ‫که آن‌ها در معرض خطر نیستند‪ .‬این آسوده خیالی کاذب‬ ‫چون مانعی در مسیر ایجاد پوشش حمایتی برای قربانی ترور‬ ‫شخصیت عمل می‌نماید‪ .‬حتی در مهندسی پروژه‌های بدنام‬ ‫سازی تالش می‌شود تا نقاط اختالف و درگیری‌های سوژه با‬ ‫دیگر گروه‌های مخالف و یا نزدیکانش شناسایی گردد و از این‬ ‫تمایزات و حساسیت‌ها بهره‌برداری شود‪.‬‬ ‫پسامد این بهره‌برداری در برخی موارد فقط به عدم پشتیبانی‬ ‫محدود نمی‌شود بلکه حتی باعث می‌گردد مخالفان دیگر و‬ ‫قربانیان آینده هتک حرمت و ترور شخصیت نیز ناخواسته به‬ ‫سمت درگیری با سوژه تحریک شده و فریب بازی گمراه‌کننده‬ ‫دستگاه سرکوب را بخورند‪ .‬دردناک‌ترین و وخیم‌ترین حالت‪،‬‬ ‫سوژه‌ای است که هم‌زمان در مسلخ طرح‌های غیرانسانی‬ ‫دستگاه امنیتی حکومت تمامیت‌خواه و خالء دید استراتژیک‬ ‫برخی از مخالفان آزادی‌خواه قربانی می‌گردد‪.‬‬ ‫حال برخی از این قربانیان تا جایی خراب می‌شود که به سمت‬ ‫هم‌کاری با ماشین سرکوب روی می‌آورند‪.‬‬ ‫البته الزم به ذکر است در برخی موارد‪ ،‬دستگاه امنیتی نیاز به‬ ‫برنامه خاص و یا طراحی پیچیده ندارد‪ .‬برخی از مخالفین یا‬ ‫افراد تازه‌کاری که حمله به دیگران و به‌خصوص به اشخاص‬

‫مشهور را نردبان صعود می‌پندارند‪ ،‬خود این کار را انجام‬ ‫می‌دهند‪.‬‬ ‫توجه ویژه جامعه ایران و حتی نخبگان سیاسی به شایعه‌ها‬ ‫و برخوردهای تخریبی باعث می‌شود تا این گونه حمالت‬ ‫مشتری داشته باشد‪ .‬برخی از طریق حضور در شبه رسانه‌ها و‬ ‫یا نشریات زرد با تهمت وافترابستن به برخی فعاالن سیاسی‬ ‫با عدول از موازین اخالقی برای خود موقعیت درست می‌کنند‬ ‫و پس از مدتی چهره می‌شوند‪.‬‬ ‫رقابت‌های غیرمنصفانه و حسادت‌ها دیگر عاملی است که‬ ‫برخی از مخالفین را به سمت تخطئه دیگران کشانده و یا‬ ‫به هنگام تخریب شخصیت جریان رقیب توسط حکومت به‬ ‫سکوت وا می‌دارد‪ .‬بدیهی است نتیجه این رفتار ناخواسته آب‬ ‫به آسیاب دستگاه سرکوب ریختن و تضعیف کلیت جریان‌‌های‬ ‫اپوزیسیونل است‪.‬‬ ‫دوام بقای نظام‌های تمامیت‌خواه و استبدادی بر متفرق‌کردن‬ ‫و جزیره‌وار ساختن مخالفان شان است‪ .‬یکی از محورهای‬

‫در این میان رسانه‌ها وظیفه مهمی بر دوش‬ ‫دارند‪ .‬هر تریبونی که به فرد هتاک داده‬ ‫شود‪ ،‬فضا را برای رشد وی و اغفال افکار‬ ‫عمومی مساعد می‌گرداند و بدین‌ترتیب‬ ‫ویروس‌های سیاسی گسترش می‌یابند‬ ‫اصلی این سیاست هژمونیک‌کردن دیدگاهی است که مرز و‬ ‫تفاوت بین دفاع از حقوق یک کوشنده سیاسی – اجتماعی را‬ ‫با هم نظری کامل با مواضع و دیدگاه‌های وی انکار می‌کند‪.‬‬ ‫تا بدین‌ترتیب هزینه حمایت افزایش یابد‪ .‬وارونه این پنداشت‬ ‫غلط‪ ،‬تصوری است که می‌پندارد الزمه وحدت در مقابل‬ ‫استبداد‪ ،‬خودسانسوری و فرو گذاشتن برخوردهای انتقادی و یا‬ ‫به هم‌ریختن مرزهای هویتی در میان مخالفین است‪.‬‬ ‫اکنون در شرایطی که نیاز حاکمیت به ترور شخصیت نیروهای‬ ‫خواهان تغییر مثبت افزایش یافته و در صدد است بحران زوال‬ ‫مشروعیت را با تخریب و مشروعیت‌زدایی از نیروهای آزادی‬ ‫خواه و دموکراسی‌طلب جبران کند‪ ،‬از نیروهای اپوزیسیون نیز‬ ‫هوشیاری مناسبی انتظار می‌رود‪ .‬در وهله نخست نیاز است تا‬ ‫همه کوشندگان نسبت به ایجاد پوشش حمایتی از قربانیان‬ ‫سناریوهای امینتی وشبه رسانه‌ای ترور شخصیت همت به‬ ‫خرج دهند‪ .‬سپس باید به صورت کلی تخریب‪ ،‬افترا‪ ،‬توهین‬ ‫و اتهام‌زنی بال دلیل از سوی هر کسی بیان شود را محکوم‬ ‫کرد‪ .‬اگر مخالف و رقیب و حتی مقامات حکومتی نیز آماج‬ ‫حمله غیر‌منصفانه و کثیف قرار گرفت نباید خوشحال شد‪،‬‬ ‫بلکه باید با قاطعیت به مخالفت برخاست و تخریب‌کنندگان و‬ ‫انتقال‌دهندگان ویروس‌های سیاسی را منزوی ساخت‪.‬‬ ‫دفاع از حقوق و برخورداری از فعالیت در فضای بهداشتی‬ ‫یک فعال سیاسی و اجتماعی و مصون ماندن شخصیت وی‬ ‫از تعرض‪ ،‬ربطی به داوری در خصوص عمل‌کرد‪ ،‬زندگی‬ ‫خصوصی و هویت او ندارد‪ .‬رعایت این اصل گامی ضرروی‬ ‫برای جلوگیری از مسموم ساختن عرصه عمومی است‪.‬‬ ‫هم‌چنین تمیزگذاشتن بین انتقاد و تخریب را باید در نظر‬ ‫گرفت‪ .‬در این میان رسانه‌ها وظیفه مهمی بر دوش دارند‪.‬‬ ‫هر تریبونی که به فرد هتاک داده شود‪ ،‬فضا را برای رشد‬ ‫وی و اغفال افکار عمومی مساعد می‌گرداند و بدین‌ترتیب‬ ‫ویروس‌های سیاسی گسترش می‌یابند‪.‬‬ ‫رعایت این نکات و اهتمام نیروهای اپوزیسیون اخالق‌گرا و‬ ‫مسوول می‌تواند قلعه‌ای را شکل دهد تا جنبش دموکراسی‬ ‫خواهی ایران از دسیسه‌های گوناگون و جنگ‌های روانی‬ ‫دستگاه سرکوب و برخودهای غیر‌اخالقی نیروهایی‬

‫شهرت‌طلب که برای معروف‌شدن به کارهای تخریبی به‬ ‫مثابه سهل‌ترین راه‪ ،‬روی می‌آورند‪ ،‬در امان باشد‪.‬‬ ‫افراد تازه‌کاری که حمله به دیگران و به‌خصوص به اشخاص‬ ‫مشهور را نردبان صعود می‌پندارند‪ ،‬خود این کار را انجام‬ ‫می‌دهند‪.‬‬ ‫توجه ویژه جامعه ایران و حتی نخبگان سیاسی به شایعه‌ها‬ ‫و برخوردهای تخریبی باعث می‌شود تا این گونه حمالت‬ ‫مشتری داشته باشد‪ .‬برخی از طریق حضور در شبه رسانه‌ها و‬ ‫یا نشریات زرد با تهمت وافترابستن به برخی فعاالن سیاسی‬ ‫با عدول از موازین اخالقی برای خود موقعیت درست می‌کنند‬ ‫و پس از مدتی چهره می‌شوند‪.‬‬ ‫رقابت‌های غیرمنصفانه و حسادت‌ها دیگر عاملی است که‬ ‫برخی از مخالفین را به سمت تخطئه دیگران کشانده و یا‬ ‫به هنگام تخریب شخصیت جریان رقیب توسط حکومت به‬ ‫سکوت وا می‌دارد‪ .‬بدیهی است نتیجه این رفتار ناخواسته‬ ‫آب به آسیاب دستگاه سرکوب ریختن و تضعیف کلیت‬ ‫جریان‌‌های اپوزیسیونل است‪.‬‬ ‫دوام بقای نظام‌های تمامیت‌خواه و استبدادی بر متفرق‌کردن‬ ‫و جزیره‌وار ساختن مخالفان شان است‪ .‬یکی از محورهای‬ ‫اصلی این سیاست هژمونیک‌کردن دیدگاهی است که مرز و‬ ‫تفاوت بین دفاع از حقوق یک کوشنده سیاسی – اجتماعی را‬ ‫با هم نظری کامل با مواضع و دیدگاه‌های وی انکار می‌کند‪.‬‬ ‫تا بدین‌ترتیب هزینه حمایت افزایش یابد‪ .‬وارونه این پنداشت‬ ‫غلط‪ ،‬تصوری است که می‌پندارد الزمه وحدت در مقابل‬ ‫استبداد‪ ،‬خودسانسوری و فرو گذاشتن برخوردهای انتقادی‬ ‫و یا به هم‌ریختن مرزهای هویتی در میان مخالفین است‪.‬‬ ‫اکنون در شرایطی که نیاز حاکمیت به ترور شخصیت‬ ‫نیروهای خواهان تغییر مثبت افزایش یافته و در صدد است‬ ‫بحران زوال مشروعیت را با تخریب و مشروعیت‌زدایی از‬ ‫نیروهای آزادی خواه و دموکراسی‌طلب جبران کند‪ ،‬از‬ ‫نیروهای اپوزیسیون نیز هوشیاری مناسبی انتظار می‌رود‪ .‬در‬ ‫وهله نخست نیاز است تا همه کوشندگان نسبت به ایجاد‬ ‫پوشش حمایتی از قربانیان سناریوهای امینتی وشبه رسانه‌ای‬ ‫ترور شخصیت همت به خرج دهند‪ .‬سپس باید به صورت کلی‬ ‫تخریب‪ ،‬افترا‪ ،‬توهین و اتهام‌زنی بال دلیل از سوی هر کسی‬ ‫بیان شود را محکوم کرد‪ .‬اگر مخالف و رقیب و حتی مقامات‬ ‫حکومتی نیز آماج حمله غیر‌منصفانه و کثیف قرار گرفت نباید‬ ‫خوشحال شد‪ ،‬بلکه باید با قاطعیت به مخالفت برخاست و‬ ‫تخریب‌کنندگان و انتقال‌دهندگان ویروس‌های سیاسی را‬ ‫منزوی ساخت‪.‬‬ ‫دفاع از حقوق و برخورداری از فعالیت در فضای بهداشتی‬ ‫یک فعال سیاسی و اجتماعی و مصون ماندن شخصیت وی‬ ‫از تعرض‪ ،‬ربطی به داوری در خصوص عمل‌کرد‪ ،‬زندگی‬ ‫خصوصی و هویت او ندارد‪ .‬رعایت این اصل گامی ضرروی‬ ‫برای جلوگیری از مسموم ساختن عرصه عمومی است‪.‬‬ ‫هم‌چنین تمیزگذاشتن بین انتقاد و تخریب را باید در نظر‬ ‫گرفت‪ .‬در این میان رسانه‌ها وظیفه مهمی بر دوش دارند‪.‬‬ ‫هر تریبونی که به فرد هتاک داده شود‪ ،‬فضا را برای رشد‬ ‫وی و اغفال افکار عمومی مساعد می‌گرداند و بدین‌ترتیب‬ ‫ویروس‌های سیاسی گسترش می‌یابند‪.‬‬ ‫رعایت این نکات و اهتمام نیروهای اپوزیسیون اخالق‌گرا و‬ ‫مسوول می‌تواند قلعه‌ای را شکل دهد تا جنبش دموکراسی‬ ‫خواهی ایران از دسیسه‌های گوناگون و جنگ‌های روانی‬ ‫دستگاه سرکوب و برخودهای غیر‌اخالقی نیروهایی‬ ‫شهرت‌طلب که برای معروف‌شدن به کارهای تخریبی به‬ ‫مثابه سهل‌ترین راه‪ ،‬روی می‌آورند‪ ،‬در امان باشد‪.‬‬

‫خشونت کالمی‬ ‫و بی قدرتی زنان‬ ‫فریبا داوودی مهاجر‬ ‫در س ‌ال‌های اخیر ده‌ها مقاله و مطلب درباره خشونت‬ ‫نوشته شده است و با همه تالش‌هایی که برای مقابله‬ ‫با آن شده است اما هنوز در جوامع مختلف انسانی و‬ ‫هم‌چنین ایران خشونت به چشم می‌خورد ‪.‬‬ ‫خشونت به عنوان یک ابزار برای اعمال قدرت همواره‬ ‫بکار گرفته شده و در جوامع مختلف و دوران‌های مختلف‬ ‫تاریخی شکل و شیوه و حدود آن نیز مختلف بوده است ‪.‬‬ ‫در این میان خشونت علیه زنان و کودکان یکی از موارد‬ ‫رایج و خطرآفرین بوده است و اشکال غیر جسمی آن‬ ‫اگر چه دیده نمی‌شود‪ ،‬اگر چه قابل لمس و اندازه‌گیری‬ ‫نیست اما روح وجسم یک زن را از خود آزرده می‌کند ‪.‬‬

‫خشونت کالمی گونه‌ای خشونت است که به جای مشت و‬ ‫کتک‪ ،‬از کلمات بهره می‌گیرد‪ .‬به جای ضرب و شتم از کلمات‬ ‫برای حمله یا آسیب و حتا کنترل استفاده می‌کنند‌‪ .‬این جنبه‬ ‫از خشونت به جای زخم‌های جسمی روح را متالشی می‌کند‬ ‫و با تحقیر و تهدید اعتماد به نفس یک زن را از او باز پس‬ ‫می‌گیرد‪ .‬چنین زنی در ترس دایمی قرار دارد و این ترس بر‬ ‫روی زندگی زن سایه می‌افکند ‪.‬‬ ‫خشونت کالمی فقط با فحش و ناسزا همراه نیست‪ .‬آیا تابه‬ ‫حال تحقیر ناشی از یک جوک و یا شوخی که علیه یک زن‬ ‫به کار گرفته می شود را شنیده‌اید؟‬ ‫از خنده‌های بلند فردی یا دسته جمعی که شخصیت یک زن‬ ‫را نشانه می‌رود و در قالب مزاح بکار می‌رود چه احساسی‬ ‫داشته‌اید؟‬ ‫کم‌تر زنی است که نداند چگونه خشونت با مسخره کردن یا‬ ‫ایرادگیری مکرر و یا کلمات تحقیرآمیز و بی محلی و قهر‬ ‫چگونه اعمال می‌شود‪.‬‬ ‫در منزل دوست روشن‌فکری مهمان بودم‪ .‬دخترنوجوانش به‬ ‫اظهار نظر پرداخت و پدر در مقابل ما از یک جمله استفاده‬ ‫کرد که من و ان دختر و دختر من مزه تلخ خشونت کالمی او‬ ‫را چشیدیم‪ .‬پدر بی‌رحمانه بدون این‌که حتا نیم نگاهی به او‬ ‫کند گفت‪« :‬تو ساکت‪ .‬الزم نکرده حرف بزنی»‬ ‫ممکن است در قاموس بسیاری مردان به‌کارگیری چنین‬ ‫جمالتی عادی جلوه کند اماتنها زنان هستند که هم هدف و‬ ‫هم معنا و دالیل به‌کارگیری چنین کلماتی را درک می‌کنند‪.‬‬ ‫کلماتی که تکرارش می‌تواند انواع و اقسام آسیب‌های روحی‬ ‫را در زن درونی کند ‪.‬‬ ‫اما تهمت و تحریف به رفتارها و حتا کالم یک زن‪ ،‬قلب‬ ‫واقعیت یا بد جلوه دادن یک زن نه در مقابل دیگران که در‬ ‫روابط دو طرفه از بدترین روش‌های خشونت‌آمیزی است که‬ ‫به‌کار گرفته می‌شود‪ .‬به خصوص تهمت‌های اخالقی و کنترل‬ ‫رفت وآمد‪ ،‬تلفن‪ ،‬ایمیل‪ ،‬لباس پوشیدن‪ ،‬چگونگی ارتباطات‬ ‫اجتماعی و حتا تعیین مدل حرف زدن همه و همه از مصادیق‬ ‫ادامه مطلب در صفحه ‪18‬‬


‫نگاهی به شورای عالی سینما‬

‫رضا صدیق‬

‫خانه‌ای روی آب‬

‫ماهیت راه‌اندازی شورای عالی سینما‪ ،‬اثبات‌گر خال‌ قانونی در‬ ‫قانون‌گذاری فرهنگی ا‌ست‪ .‬طبق گفته‌ی اعضای این شورا‪،‬‬ ‫دلیل راه‌اندازی شورای عالی سینما زودتر به نتیجه رسیدن‬ ‫تصمیمات کلی و جزیی فرهنگی و سینما با حضور شخص‬ ‫رییس دولت است‪ .‬تصمیماتی که به طور مستقیم با شخص‬ ‫رییس دولت مطرح می‌شود تا با دستور او تصمیمات زودتر‬ ‫به نتیجه برسد‪ .‬اما در اولین قدم‪ -‬که ماهیت راه‌اندازی این‬ ‫شوراست‪ -‬سه نکته‌ی مهم اثبات می‌شود‪:‬‬ ‫‪ ۱‬پوسیده بودن و از کار افتادن قانون‌ در به‌ثمر رسیدن‬‫درخواست‌ها و مناسبات فرتوت برای اجرایی شدن نیازهای‬ ‫فرهنگی و به حق سینماگران‪.‬‬ ‫‪ ۲‬بسط فرهنگ «حکم حکومتی» و سواستفاده از اهرم فشار‬‫و دستور سیاسی رییس دولت‪ ،‬برای حل تصمیم‌های سیلقه‌ای‬ ‫مدیران و فرار از مناسبات فرهنگی و سینمایی‪.‬‬ ‫‪ ۳‬دولتی بودن کامل سینمای ایران و نبود سینمای خصوصی‬‫و مستقل و تضعیف سینماگران مستقل با ایجاد مافیای قدرت‬ ‫و بسترهای حمایتی مالی و معنوی صد در صد دولتی‪.‬‬ ‫در اصل و با توجه به این سه نکته‌ی مهم‪ ،‬تشکیل شورای‬ ‫عالی سینما یعنی خواستار تغییر قانون اساسی‌‪ .‬قانونی که‬ ‫ناکارآمد و پوسیده است که مدیران فرهنگی را برای حل‬ ‫خواسته‌های‌شان دست به دامان حکم حکومتی کرده است‪.‬‬ ‫این شورای در ظاهر مدبرانه‪ ،‬در ماهیتش فرهنگ مدیریت‬ ‫اهرم‌فشار و حکم حکومتی را ترویج می‌کند و در فرار از‬ ‫راه‌کارهای قانونی و قانون‌مداری در بحث فرهنگ و سینما‪،‬‬

‫ بی‌راه نیست اگر هشدار داده‬‫شود که فعالیت‌های شورای عالی‬ ‫سینما‪ ،‬نوید کودتایی سینمایی در‬ ‫بحث صنوف و سینماگران دارد‪.‬‬ ‫تصفیه‌حسابی که از دو سال پیش‬ ‫با از صحنه به درکردن خانه سینما‬ ‫شروع شد و حاال با ایجاد سازمان‬ ‫سینمایی‪ ،‬ردای خالفت بر سینما را‬ ‫بر تن کرده است‬ ‫به دلیل تخصصی بودن‪ ،‬نیاز به متخصصان و مشاوران‬ ‫تصمیم‌گیرنده‌ای‌ است که دل‌سوز سینما باشند و سینمای‬ ‫ایران و مشکالت ریشه‌ایش را به‌خوبی بشناسند‪ ،‬نه این‌که‬ ‫مدیرانی که ذوب در تفکرات دگم خود‪ ،‬دل‌خوش کرده‌اند به‬ ‫امضا و دستور رییس دولت؛ که این موضوع فی‌نفسه صورت‬ ‫مسئله را پاک کردن است‪.‬‬ ‫اما گذشته از این موضوع و پاک کردن صورت مسئله با‬ ‫دستور رییس دولت در حل مشکالت – که ماهیت چنین‬ ‫شورایی را زیر سوال می‌برد‪ -‬فرض را بر این می‌گذاریم‬ ‫که تشکیل شورای عالی سینما از دید مدیریت بحران بنا‬ ‫شده و موقت است تا قانون‌گذاری جدیدی صورت بگیرد و‬ ‫بروکراسی‌های کهنه و پوسیده را برطرف کند؛ با این فرض‪،‬‬ ‫باز به این شورا و عمل‌کردش‪ ،‬نقدهای جدی و اساسی‌ای‬

‫وارد است‪ .‬نقدهایی که وزیر ارشاد در جواب‌شان (با حضور در‬ ‫برنامه هفت) کلی‌گویی را انتخاب کرد و جواب صریحی به‬ ‫نبود اساس‌نامه و روی‌کرد جزیی و دقیق‪ ،‬و اعضای دست‌چین‬ ‫شده و تک‌بعدی این شورا نداد‪.‬‬ ‫مباحث و گزارش‌هایی که حسینی (وزیر ارشاد) از عمل‌کرد‬ ‫شورای عالی سینما مطرح کرد‪ ،‬در برخی موارد به تناقضات‬ ‫ریشه‌ای بر‌می‌خورد که نشان از نبودن برنامه‌ای دقیق از سوی‬ ‫ندانستن عمل‌کرد این شورای فرمایشی‌ است که قرار است در‬ ‫این شورا چه اتفاقی بیفتد؟‬ ‫گذشته از ترکیب اعضای شورای عالی سینما که نقدهای‬ ‫فراوانی از هنگام شروع جلسات به آن وارد شد و چینش‬ ‫غیرتخصصی و مدیر محور شورا با خط زدن مدیران خانه‌‬ ‫سینما ‪-‬که از تاثیرگذارترین نهادهای سینما هستند‪ -‬و‬ ‫دست‌چین کردن سینماگرانی که موافق و ذوب در‬ ‫سیاست‌های دولت و حکومت هستند و عبور از منتقدان جدی‬ ‫غلط مدیریت فرهنگی کشور؛ نتیجه‌ی اعالم شده از برگزاری‬ ‫جلسات‪ ،‬پدیده‌ای شد به اسم «سازمان سینمایی»‌‪ ،‬تناقضی‬ ‫که به آن اشاره شد در همین پدیده نمایان می‌شود‪ .‬وزیر ارشاد‬ ‫به یکی شدن صنوف و با تاکید به تهیه‌کنندگان اشاره می‌کند‬ ‫که اختیارش با بخش خصوصی‌ است‪ -‬خصوصی‌سازی‌ایی‬ ‫که تمام مدیرانش از تهیه‌کنندگان و ارتزاق کنندگان دولتی‬ ‫هستند‪ -‬از طرفی هم به اختصاص وام‌های میلیاردی و‬ ‫بودجه‌های کالن برای راه‌اندازی فعالیت‌های صنوف اشاره‬ ‫می‌کند و سوال دولتی بودن سینمای ایران را با پاسخ منفی‬ ‫رد می‌کند‪ .‬در عین حال هم خبر از تشکیل سازمان سینمایی‬ ‫می‌دهد‪ .‬سازمانی که ساز و کارش دولتی‌ است و بیش‌تر نقش‬ ‫تفکیک کننده‌ی خودی را از غیرخودی دارد تا رسیدگی به‬ ‫فرهنگ و سینما‪.‬‬ ‫ترکیب و تحلیل این تصمیمات‪ ،‬جز به یک‌رنگ شدن مدیران‬ ‫و تصمیم‌گیرندگان سینما به سلیقه‌ی دولت و حکومت و از‬ ‫طرفی هم جز به معنای از بین رفتن سینمای خصوصی نیست‪.‬‬ ‫بی‌راه نیست اگر هشدار داده شود که فعالیت‌های شورای عالی‬ ‫سینما‪ ،‬نوید کودتایی سینمایی در بحث صنوف و سینماگران‬ ‫دارد‪ .‬تصفیه‌حسابی که از دو سال پیش با از صحنه به در‬ ‫کردن خانه سینما شروع شد و حاال با ایجاد سازمان سینمایی‪،‬‬ ‫ردای خالفت بر سینما را بر تن کرده است‪.‬‬ ‫تمام این بحث‌ها زمانی مطرح می‌شود و وزیر ارشاد از‬ ‫استقبال نظرات مخالف صحبت می‌کند که خانه سینما در‬ ‫یک سال گذشته زیر بمباران فحاشی‌ها و نامه‌ها و فشارهای‬ ‫این وزارت‌خانه و معاونت سینمایی و هم‌فکرانشان بوده‬ ‫و هست‪ .‬حتا دادگاه به یکی از این حضرات بابت تهمت‌ها‬ ‫و فحاشی‌هایش حکم چهارهزار تومان جریمه را داد که‬ ‫دهن‌کجی‌ دیگری به خانه‌ سینما بود‪ .‬وزیر ارشاد در حالی‬ ‫سخن از وام‌های میلیاردی می‌دهد که خانه سینما بودجه‌ای‬ ‫در اختیار ندارد تا جشن هرساله‌اش را برگزار کند‪ ،‬بیمه‌ها و‬ ‫مزایای صنوف سینمایی را تهیه کند و با مدیریت و تدبیر‬ ‫خود روی پا ایستاده‪ .‬معاونت سینمایی و ارشاد‪ ،‬خانه سینما را‬ ‫غیرقانونی می‌خوانند و شورای عالی سینما از صنوف و حمایت‬ ‫از صنوف می‌گوید‪ .‬پارادوکسی (تناقضی) که در تحلیل رفتار و‬

‫حرکتش نوید اتفاقات خوبی را برای سینماگران ندارد‪ .‬در حالی‬ ‫که اهالی صنوف در خانه سینما سال‌ها است انتخابات برگزار‬ ‫می‌کنند و طبق آمار‪ ،‬هفتاد درصد نیز در این رای‌گیری‌ها‬ ‫شرکت می‌کنند و مهر تایید بر خانه سینما می‌زنند‪ .‬همین‬ ‫تناقض رفتاری وزیر ارشاد و معاونت سینمایی در گفتار و‬ ‫عمل‪ ،‬که از اعضای شورای عالی سینمای نیز هستند‪ ،‬بر‬ ‫خروجی و نتایج این شورا‪ ،‬تاثیر مستقیم می‌گذارد که نتیجه‌ای‬ ‫جز تک‌قطبی شدن و کودتا در مدیریت صنفی سینمای ایران‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫گذشته از این انتقادات بی‌پاسخ از سوی مدیران امر‪ ،‬که‬ ‫از دید وزیر ارشاد‌ (طبق صحبت‌هایش در برنامه‌ی هفت‌)‬ ‫سنگ‌اندازی و ایرادهای بی‌پایه و اساس است؛ ایجاد سازمان‬ ‫سینما به معنای تشکیل سازمانی که قرار است بودجه‌های‬ ‫میلیاردی داشته باشد که هیچ نهادی جز شخص رییس دولت‬ ‫اجازه‌ی نظارت و تحقیق و تفحص را در آن ندارد‪ ،‬تاکید‬

‫ تشکیل شورای عالی سینما‬‫یعنی خواستار تغییر قانون اساسی‌‪.‬‬ ‫قانونی که ناکارآمد و پوسیده است‬ ‫که مدیران فرهنگی را برای حل‬ ‫خواسته‌های‌شان دست به دامان‬ ‫حکم حکومتی کرده است‬ ‫بر «سازمان» بودن اتفاقی ا‌ست که طبق قانون اساسی‪،‬‬ ‫موجب می‌شود که نهادهای نظارتی و مطبوعات نتوانند و‬ ‫اجازه نداشته باشند که بر نوع هزینه کردن‌ بودجه‌های کالن‬ ‫و مدیریت سینمایی و فرهنگی این سازمان که در آمیخته با‬ ‫سیاست هم هست‪ ،‬نظارت کنند‪.‬‬ ‫مطالع ‌ه تاریخ دنیا نشان می‌دهد که تجربه‌ی سازمان‌ها‬ ‫و نهادهای دربسته و بدون نظارت‪ ،‬جز به فساد مالی و‬ ‫منفعت‌طلبی‌های مدیران ختم نخواهد شد‪ .‬همین موضوعات‬ ‫– به‌دلیل مشخص نبودن دقیق ساز و کار و چارت سازمان‬ ‫سینما‪ -‬مشخص نبودن چینش مدیران و جنس مدیریتی‌ای‬ ‫که قرار است در آن‌جا صورت بگیرد و از سوی دیگر معلوم‬ ‫نبودن اشخاصی که قرار است از طرف رییس دولت با حکم‬ ‫حکومتی تایید و در سازمان سینما مدیریت و فعالیت کنند‪،‬‬ ‫موجب نگرانی و ترسی‌ است‪ ،‬که عاقبت مدیریتی سینمای‬ ‫کشور را به ناکجا خواهد برد‪.‬‬ ‫سینما کالژی‌ است از صنعت‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬هنر و مدیریت و‬ ‫برنامه‌ریزی‌؛ پس تا هنگامی که شورای عالی سینما مانند‬ ‫هندوانه‌ای در بسته و بدون هیچ ناظر و با ترکیبی دست‌چین‬ ‫شده و ناقص به کارش ادامه می‌دهد و اساس‌نامه‌اش‬ ‫گنگ و تصمیماتش فرمایشی و هیتی‌ و به دور از عقالنیت‬ ‫مدیریتی‌ست‪ ،‬راه به جایی نخواهد برد‪.‬‬ ‫اگر سعی کنیم تا خوش‌بینانه نگاه کنیم؛ شاید بی‌راه نباشد‬ ‫که عمل‌کرد و وجود شورای عالی سینما و بچه‌های تازه‬ ‫زاییده‌اش‪ ،‬سازمان سینما را حکایت دکتری بدانیم که آمد‬ ‫دندان مریض را بکشد‪ ،‬زد و چشمش را هم کور کرد‪.‬‬ ‫* تیتر این مطلب برگرفته از نام فیلمی اثر «بهمن فرمان‌آرا»‬ ‫است‪.‬‬

‫حمام خون در شهرهای عراق‪،‬‬

‫«بیش از یک‌صد کشته و زخمی در انفجارهای‬ ‫شهرهای عراق»‬ ‫بر اثر انفجار یک بمب جاسازی‌شده در خودرو و یک بمب‬ ‫کنارجاده‌ای در شرق عراق‪ ،‬در روز دوشنبه‪ 15 ،‬اوت‪ ،‬دست‌کم‬ ‫‪ 80‬تن کشته و زخمی شده‌اند‪.‬‬ ‫به گزارش الجزیره‪ ،‬به نقل از مسووالن یک بیمارستان در‬ ‫شهر الکوت‪ ،‬واقع در شرق عراق‪ ،‬بر اثر این دو انفجار هم‌زمان‬ ‫در این شهر‪ ،‬دست‌کم ‪ 34‬تن کشته و ‪ 65‬زخمی شده‌اند‪.‬‬ ‫به گفته این مسووالن بیشتر کشته‌شدگان و مجروحان را زنان‬ ‫و کودکان شامل می‌شوند‪.‬‬ ‫اما به نقل از یک مسوول امنیتی در این حادثه ‪ 30‬تن کشته‬ ‫و ‪ 40‬نفر مجروح شدند‪.‬‬ ‫به گزارش پلیس‪ ،‬این انفجار ساعت ‪ 5‬صبح روز دوشنبه به‬ ‫وقت محلی در مرکز شهر الکوت رخ داد‪.‬‬ ‫شهر الکوت در فاصله ‪ 160‬کیلومتری بغداد‪ ،‬پایتخت عراق‪،‬‬ ‫قرار دارد‪.‬‬ ‫هم‌چنین در انفجار‌های دیگری در شهر جنوبی عراق‪ ،‬نجف‪،‬‬ ‫‪ 19‬تن کشته و ‪ 19‬نفر دیگر زخمی شده‌اند‪.‬‬ ‫از سویی دیگر بر اثر حمالت انتحاری در استان دیاله‪ 13 ،‬تن‬ ‫کشته شده‌‌اند‪.‬‬ ‫پس از این انفجار در دیاله‪ ،‬کلیه ساختمان‌های اداری و مرتبط‬ ‫با دولت‪ ،‬تخلیه شدند‪ .‬مقام‌های امنیتی علت این کار را احتمال‬ ‫بروز انفجار‌های دیگر در این محل‌ها اعالم کردند‪.‬‬ ‫مقام‌های پلیس در شهر شمالی کرکوک نیز گزارش‌هایی از‬ ‫کشته شدن یک تن و زخمی شدن ‪ 9‬نفر بر اثر دو انفجار‬ ‫جداگانه خبر دادند‪ .‬انفجار نخست بر اثر بمب‌جاسازی شده در‬ ‫یک خودرو و دومین انفجار بر اثر بمب‌جاسازشده در یک موتور‬ ‫سیکلت روی داده است‪.‬‬ ‫دو انتحارکننده نیز پس از منفجر کردن خود در شهر شمالی‬ ‫تکریت در ‪ 150‬کیلومتری شمال بغداد‪ ،‬و در محل دفتر مبارزه‬ ‫با تروریسم عراق‪ ،‬باعث کشته شدن ‪ 3‬نیروی پلیس و زخمی‬ ‫شدن ‪ 6‬نفر دیگر شدند‪ .‬هدف این افراد آزاد کردن اعضای‬ ‫القاعده از زندان این شهر اعالم شده است‪.‬‬ ‫به گزارش مقام‌های امنیتی آخرین انفجار روز دوشنبه در شهر‬ ‫کربال روی داد که منجر به کشته شدن ‪ 3‬تن شده است‪ .‬هدف‬ ‫انتحار کننده در این انفجار یک ایست‌گاه پلیس گزارش شد‪.‬‬ ‫الزم به اشاره است بر اثر حمالت انتحاری و بمب‌گذاری‌های‬ ‫در عراق در ماه ژوئیه ‪ ،2011‬دست‌کم ‪ 259‬تن کشته شده‌اند‪.‬‬ ‫این حمله انتحاری دو هفته پس از آن صورت گرفته است که‬ ‫رییس جمهوری عراق با مقام‌های آمریکا در خصوص آموزش‬ ‫نیروهای عراقی جهت تحویل گرفتن امنیت این کشور تا‬ ‫پایان سال ‪ ،2011‬گفت‌وگو کرده‌اند‪.‬‬


‫کیان امانی‬

‫پاش در تهران خشم محافظه‌کاران و رسانه‌هایشان را برانگیخت‪ .‬محافظه‌کاران‬ ‫جنگ تفنگ‌های آب‬ ‫مراسم را به طور تلویحی «بی‌غیرت» خواندند و پلیس عده‌ای از جوانان آب پاش را‬ ‫شرکت‌کنندگان در این‬ ‫دستگیر کرد‪ .‬جنگ تفنگ‌های آب‌پاش به دعوت یک گروه فیسبوکی انجام شده بود‪.‬‬

‫زنان اسرائیلی با زیرپا گذاشتن ممنوعیت ورود فلسطینی‌ها به اسرائیل‪ ،‬به طور قاچاقی آنان را به تل آویو دعوت کرده تا‬ ‫یک روز را در کنار هم در تل آویو به رقص و پایکوبی بپردازند‪ .‬این اعتراضی سمبلیک به دیوار و ایستگاه‌های گشتی است‬ ‫که اسرائیل برای جلوگیری از ورود فلسطینیان ایجاد کرده است‪.‬‬

‫عکس‪ :‬نیویورک تایمز‬

‫عکس‪ :‬تهران الیو‬

‫پلیس برای آرام کردن اوضاع در این منطقه مستقر شد‪ .‬این درگیری‌ها در اعتراض به‬ ‫درپی درگیری‌های شب شنبه ششم اوت در لندن‪،‬‬ ‫این اعتراض‌ها تعدادی از فروشگاه‌ها تخریب و اموال بسیاری از آن‌ها به غارت رفت‪.‬‬ ‫کشته شدن یک جوان توسط پلیس صورت گرفت‪ .‬در‬

‫عکس‪ :‬بریتیش پرس‬

‫یکی از طرف‌داران‬ ‫معمر قذافی توسط نیروهای مخ‬ ‫الف‬ ‫وی‬ ‫دست‬ ‫گیر‬ ‫شده‬ ‫ا‬ ‫ست‪.‬‬ ‫ب‬ ‫درگیر جنگ‬ ‫یش از پنج ماه است که لیبی‬ ‫داخلی است و مخالفان به دنبال‬ ‫سرنگونی سرهنگ قذافی هستند‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬گتی ایمیجز‬

‫عی از نزدیکان‪ ،‬دوست‌داران‪،‬‬ ‫پور بختیارآخرین نخست وزیر پیش از انقالب با حضور جمتور مسوولین وقت جمهوری‬ ‫برگزار شد‪ .‬ترور بختیار با دس‬ ‫شا‬ ‫بیستمین سالگرد ترورگورستان مونپارناس پاریس‬ ‫فعاالن سیاسی در‬ ‫وسالمی در پاریس انجام شد‪.‬‬ ‫ا‬ ‫عکس‪ :‬مریم اشرافی‬

‫ماه رمضان در کشورها‬ ‫ی اسالمی آغاز شده‬ ‫اس‬ ‫ت‪.‬‬ ‫تع‬ ‫داد‬ ‫ی‬ ‫از‬ ‫در‬ ‫سماع در مسجد تار‬ ‫اویش ترکیه پیش از‬ ‫یخی گاالتا مولوی ش‬ ‫افطار مشغول رقص‬ ‫هر استانبول هستند‪.‬‬ ‫عکس‪ :‬رویترز‬


‫در تب و تاب و اضطراب بود‪ .‬معجونی از بیم و امید‪ .‬آیا «پسر‬ ‫بروکلین» به آغوش خانواده‌اش باز می‌گشت؟ جستجوگران با‬ ‫امید فراوان در پی گم‌شده بودند‪ .‬پلیس نیز از همان ساعات‬ ‫اولیه تحقیقات گسترده‌ای را آغاز کرده بود‪.‬‬ ‫کنجکاوی‌ام سبب شد تا نتوانم از کنار این خبر براحتی عبور‬ ‫کنم‪ .‬فردای آن روز نیز پی‌گیر لحظه به لحظه تحوالت بودم‪.‬‬ ‫اما چهارشنبه روز خوبی نبود‪ .‬چون خبر رسید که جسد کودک‬ ‫گم شده پیدا شده است‪ .‬اما کاش فقط کشف جسد پایان‬ ‫ماجرا بود‪ .‬اطالعات و جزییات حادثه خبر از جنایتی هولناک‬ ‫می‌داد‪ .‬جسد «الیبی» کوچک تکه تکه شده بود‪ .‬پاهایش در‬ ‫یخچال منزل قاتل پیدا شده بود و تکه‌های دیگر بسته بندی‬ ‫شده در سطل زباله یک محله دیگر‪ .‬جزییات تکان دهنده بود‪.‬‬ ‫چگونه می‌شد کودکی معصوم و ‪ ۸‬ساله را این‌گونه کشت؟ به‬ ‫چه جرمی؟‬ ‫یافته‌های تحقیقاتی پلیس از این جنایت دردناک بود‪« .‬الیبی‬ ‫کلتزکی» کودک ‪ ۸‬ساله‌ای که برای اولین بار در بعد از ظهر‬ ‫دوشنبه از سفر تفریحی مدرسه‌اش بازگشته بود قرار بود چند‬ ‫خیابان آن‌طرف‌تر مادرش را ببیند‪« .‬الیبی» پس از گذر از‬

‫گزارش یک قتل‬ ‫روزبه میرابراهیمی‬ ‫پس از آزاد شدن از کارهای معمول روزانه به مبل تکیه‬ ‫داده بودم و در حال تماشای یکی از «شو»های هفتگی مورد‬ ‫عالقه‌ام – آمریکن گات تالنت – بودم‪ .‬سه شنبه شب بود و‬ ‫‪ ۱۳‬جوالی‪ .‬طبق معمول که برنامه به بخش‌های پایانی‌اش‬ ‫می‌رسید در آگهی‌های کوتاه مدت بین برنامه‌ای‪ ،‬برنامه‌های‬ ‫بعدی را نیز معرفی می‌کرد‪ .‬طبق معمول اگر برنامه پس از‬ ‫پایان «شو»‪ ،‬بخش خبری باشد ناگهان با مهم‌ترین عنوان‬ ‫خبری ببننده را برای ماندن پای تلویزیون ترقیب می‌کنند‪.‬‬ ‫تاثیر این تبلیغ‪ ،‬بستگی به سلیقه مخاطب و موضوعات مورد‬ ‫توجه‌اش دارد‪ .‬گاه کنجکاو می‌شوی و گاه هم برایت هیچ‬ ‫رقبتی ایجاد نمی‌کند‪.‬‬ ‫اما آن شب خبر برایم تکان دهنده بود‪ .‬درست در بین تماشای‬ ‫یک برنامه تفریحی سرگرمی‪ ،‬خبر حکایت از ناپدید شدن‬ ‫یک کودک ‪ ۸‬ساله در محله‌ای از محله‌های بروکلین داشت‪.‬‬ ‫چون محله مورد نظر فاصله زیادی با محل سکونت ما نداشت‬ ‫حس کنجاوی‌ام تشدید شده بود‪ .‬یعنی همین چند مایلی‬ ‫خانه ما این اتفاق افتاده است؟ یعنی می‌تواند حادثه از یک‬ ‫گم شدن معمولی به فاجعه‌ای نیز بیانجامد؟ چون یکی از‬ ‫عالقه‌مندی‌هایم نیز پی‌گیری و تماشای سریال‌های پلیسی و‬ ‫جنایی است خودبخود صدها سناریو به ذهنم خطور کرد‪ .‬اما‬ ‫داستان چه می‌توانست باشد؟‬ ‫کمی صبوری به خرج دادم تا نیم ساعت پایانی «شو» نیز‬ ‫گذشت و بخش خبری ساعت ‪ ۱۱‬شب آغاز شد‪ .‬اولین خبر‬ ‫همین خبر بود‪ .‬کودکی ‪ ۸‬ساله در راه بازگشت از سفرتفریحی‬ ‫مدرسه به خانه‌اش ناپدید شده بود‪ .‬اما این موضوع به‬ ‫تنهایی دربرگیرنده «همه» اهمیت این خبر نبود چه در دنیا‬ ‫و بخصوص امریکا روزانه ده‌ها گزارش از گم شدن‌ها در‬ ‫رسانه‌های ملی و محلی مخابره می‌شود‪.‬‬ ‫اهمیت خبر به این بود که این کودک ‪ ۸‬ساله که «الیبی‬ ‫کلتزکی» ( ‪ ) Leiby Kletzky‬نام داشت از یک خانواده‬ ‫اورتدوکس یهودی بود که در محله «بروو پارک» (‬

‫‪ ) Borough Park‬بروکلین زندگی می‌کرد‪ .‬این محله‬ ‫یک محله یهودی نشین است که تقریبن همه ساکنان محله‪،‬‬ ‫اورتدوکس‌های یهودی هستند‪ .‬به همین دلیل همواره این‬ ‫محله یکی از امن‌ترین محله‌های موجود در نیویورک نامیده‬ ‫می‌شد‪ .‬ناپدیدشدن کودکی از این محله خود رویدادی کم‬ ‫نظیر بود که جلب توجه می‌کرد‪ .‬اخبار شامگاهی سه شنبه‬ ‫شب خبر می داد که این کودک روز قبل (یعنی دوشنبه ‪۲‬‬ ‫جوالی) ناپدید شده است و هرگز به مکانی که مادرش در‬ ‫آن‌جا در انتظارش بود نیامده است‪.‬‬ ‫این اولین بار بود که این کودک به تنهایی قرار بود مسافت‬ ‫پیاده شدن از اتوبوس مدرسه تا منزل که در خیابان پانزدهم‬ ‫محله «بروو پارک» واقع است را که چند خیابان بیشتر نبود‬ ‫طی کند‪« .‬الیبی» کوچک به عنوان عضوی از جامعه مذهبی‬ ‫محله ناپدید شده بود و همین موضوع کافی بود تا جمعیت‬ ‫کثیری از همان ساعات ابتدایی انتشار خبر در مقابل منزل‬ ‫خانواده وی تجمع کنند‪.‬‬ ‫گزارش‌های تلویزیونی نشان‌دهنده حضور گسترده‬ ‫اورتدوکس‌های یهودی در کوچه‌ها و خیابان‌های اطراف خانه‬ ‫بود‪ .‬خانم‌ها در یک بخش و آقایون در بخش دیگر‪ .‬تیم‌های‬ ‫داوطلب جستجوی وسیعی را آغاز کرده بودند‪ .‬محله یک‌سره‬

‫چند خیابان احساس می‌کند گم شده است‪ .‬از اولین کسی که‬ ‫راهنمایی می‌خواهد کمی بعدتر قاتل او می‌شود‪ .‬قاتل «لوی‬ ‫آرون» ( ‪ ) Levi Aron‬نام دارد با ‪ ۳۵‬سال سن‪ .‬وی نیز‬ ‫یکی از اورتدوکس‌های مقیم بروکلین است با همان شکل و‬ ‫شمایل متمایز این گروه مذهبی‪.‬‬ ‫در فیلم‌هایی که پلیس از چند دوربین نصب شده در برخی‬ ‫تقاطع‌ها بدست آورد «الیبی» کوچک را نشان می‌داد که‬ ‫با فاصله بدنبال فردی دیگر راه می‌رود‪ .‬همین تصاویر کوتاه‬ ‫ویدیویی سرنخ مهمی برای یافتن قاتل شد‪ .‬قاتل روز پنجشنبه‬ ‫به قتل اعتراف کرد‪.‬‬ ‫تحقیقات پلیس برای شناسایی مظنون این ماجرا در‬ ‫نیمه‌های شب به نتیجه می‌رسد‪ .‬پلیس ساعت ‪ ۲:۴۰‬صبح‬ ‫به منزل قاتل مراجعه می‌کند‪ .‬پس از ورود به منزل وقتی از‬ ‫«لوی» می‌پرسند «بچه کجاست؟» وی آشپزخانه را نشان‬ ‫می‌دهد‪ .‬درب یخچال خونین بود‪ .‬ماموران پلیس با بازکردن‬ ‫درب یخچال پاهای «الیبی» کوچک را مشاهده می‌کنند که‬ ‫در پالستیک پیچیده شده بود‪.‬‬ ‫قاتل در اعترافات خود «وحشت» را دلیل کشتن کودک ‪۸‬‬ ‫ساله عنوان می‌کند‪ .‬وی اعتراف می‌کند که پس از ربودن‬ ‫«الیبی» وی را همراه خود به عروسی یکی از آشنایان خود در‬ ‫حومه «مونسی» ( ‪ ) Monsey‬در ‪ ۳۵‬مایلی محله «بروو‬

‫پارک» برده است‪ .‬وی چند ساعتی آن‌جا بوده و میهمان‌های‬ ‫حاضر در عروسی نیز در بازجویی‌های پلیس شهادت داده‌اند‬ ‫که وی را دیده‌اند اما کسی کودکی را به همراه وی ندیده بود‪.‬‬ ‫قاتل می‌گوید وقتی که از عروسی بازگشت «دیروقت» شده‬ ‫بود و تصمیم می‌گیرد «الیبی» را به منزل خود که تقریبن‪۱۲‬‬ ‫خیابان با منزل خانواده « کلتزکی » فاصله داشت ببرد‪ .‬کودک‬ ‫شب را در منزل قاتل می‌ماند و «لوی» نیز صبحش به محل‬ ‫کار خود می‌رود‪ .‬قاتل در یک فروشگاه «سخت افزار» مشغول‬ ‫به کار بود‪ .‬وی در بازجویی‌های پلیس می‌گوید که با دیدن‬ ‫عکس های «الیبی» بر در و دیوار محله و خیابان‌های‬ ‫اطراف و موج گسترده جستجوها «وحشت زده» می‌شود و‬ ‫پس از بازگشت به خانه تصمیم به کشتن کودک می‌گیرد‪.‬‬ ‫در تحقیقات بعدی از جسد مقتول هیچ نشانه‌ای از آزار جنسی‬ ‫گزارش نشده است‪.‬‬ ‫قاتل در بازداشت بسر می‌برد و وکیل وی ادعا کرده که‬ ‫موکلش «مشکل روانی» دارد و باید تحت آزمایش و بررسی‬

‫«الیبی» پس از گذر از چند خیابان‬ ‫احساس می‌کند گم شده است‪ .‬از‬ ‫اولین کسی که راهنمایی می‌خواهد‬ ‫کمی بعدتر قاتل او می‌شود‪ .‬قاتل‬ ‫«لوی آرون» ( ‪ ) Levi Aron‬نام‬ ‫دارد با ‪ ۳۵‬سال سن‪ .‬وی نیز یکی از‬ ‫اورتدوکس‌های مقیم بروکلین است‬ ‫با همان شکل و شمایل متمایز این‬ ‫گروه مذهبی‬

‫قرار بگیرد‪ .‬وی در سلولش نیز تحت نظر قرار دارد‪ .‬قاتل‬ ‫از پنجشنبه ‪ ۱۵‬جوالی تفهیم اتهام شده و پس از تکمیل‬ ‫بررسی‌های پلیس و صدور کیفر خواست دادستان‪ ،‬دادگاه‬ ‫در مورد مجازات وی تصمیم‌گیری خواهد کرد‪ .‬شاید مشابه‬ ‫چنین جنایتی در تاریخ دادگاه‌های امریکا کم نظیر نباشد اما‬ ‫به تایید بسیاری از ساکنان اورتدوکس محله این جنایت در آن‬ ‫محیط شوک‌آور بوده است‪ .‬تا چندین روز پس از افشای این‬ ‫جنایت منزل خانواده « کلتزکی » که به جز «الیبی»‪ ،‬چهار‬ ‫دختر دیگر نیز دارند محل حضور گروه‌ها و افراد مختلف برای‬ ‫ابراز هم‌دردی بود‪ .‬بلومبرگ شهردار نیویورک نیز در یکی از‬ ‫همین شب‌ها برای ابراز هم‌دردی با خانواده مقتول مدتی را‬ ‫در منزل آن‌ها سپری کرد‪ .‬در یکی از روزنامه‌های محلی‬ ‫خواندم که «ناچمن» ( ‪ ) Nachman‬پدر «لیبای» گفت‪:‬‬ ‫«خداوند به آن‌ها این افتخار را داد که این بچه را برای ‪ ۹‬سال‬ ‫بزرگ کنند‪ ».‬یکی دیگر از هم‌کیشان و ساکنان این محله نیز‬ ‫که فرزندش هم‌کالسی «الیبی» بوده به یکی از روزنامه‌ها‬ ‫گفته بود که پسرش از چرایی انتشار عکس هم‌کالسی‌اش‬ ‫در روزنامه‌ها می‌پرسد‪« .‬خدا بچه‌ها را در ‪ ۹‬سالگی می‌برد؟»‬ ‫پرسشی که پدر پاسخی برایش نداشت‪.‬‬ ‫ماجرای غم انگیز کودک ‪ ۸‬ساله محله «بروو پارک» سبب‬ ‫شد تا پرونده‌های قدیمی‌تری بازخوانی شود‪ ۲۵ .‬ما مه ‪۱۹۷۹‬‬ ‫«اتان پاتز» کودک ‪ ۶‬ساله‌ای بود که در خیابان «پرنس» (‬ ‫‪ ) Prince‬در محله «سوهو» ( ‪ ) Soho‬برای اولین بار‬ ‫به تنهایی قصد رفتن به سمت اتوبوس مدرسه‌اش‪ ،‬درست‬ ‫دو خیابان آن‌طرف‌تر را داشت که هرگز دوباره دیده نشد‪.‬‬ ‫حتی جسدش هم هرگز پیدا نشد‪ .‬وی بعدها تبدیل به نماد‬ ‫جنبشی شد که در سال ‪ ۱۹۸۳‬رونالد ریگان رییس‌جمهوری‬ ‫وقت امریکا روز ‪ ۲۵‬مه را «روز ملی کودکان گمشده» نامید‪.‬‬


‫نگاهی به روابط پولی و مبادالت در زندان‬ ‫شهرزاد صبا‬

‫دکتر «سعید خراط ها» جرم شناس و محققی که چند کار‬ ‫پژوهشی در مورد زندان انجام داده است‪ ،‬در ارتباط با این نوع‬ ‫مبادله کاال به کاال در زندان می‌گوید‪« :‬در مقابل فعالیت‌های‬ ‫خدماتی و نظافتی زندانیان دست‌مزد از طرف وکیل بند(رابط‬ ‫میان زندانیان و افسر نگهبان) به زندانی داده می‌شود‪ ،‬این‬ ‫دستمزد عمدتن شارژ تلفن و سیگار‬ ‫است‪ .‬البته سیگار و شارژ تلفن در حقیقت‬ ‫دومین کاالهای مبادالتی در زندان است‬ ‫و نقش پول خورد را ایفا می‌کند‪ ».‬او به‬ ‫نوع دیگری از مبادالت در زندان اشاره‬ ‫می‌کند و توضیح می‌دهد‪« :‬شیوه‌های مبادالت دیگری نیز‬ ‫در زندان وجود دارد این نوع مبادالت در حد محدودتر صورت‬ ‫می‌گیرد مثل مبادالت کاال به کاال و تاناکورایی که بر اساس‬ ‫آن کاالی تاناکورایی یا دست دوم تعویض و مبادله می‌شود‪».‬‬ ‫ارزش مواد مخدر در زندان چند برابر ارزش آن در بیرون از‬ ‫زندان‬ ‫همه چیز در چند اشاره و رد و بدل شدن چند نگاه می‌گذرد‪،‬‬ ‫شخصی نزدیک‌تر می‌آید و یکی دیگر دور می‌شود‪ ،‬شاید در‬ ‫یک لحظه تنها از کنار یک‌دیگر گذر کنند‪ ،‬در عین عادی‬ ‫بودن حواس همه هست‪ ،‬برخی دور و بر را به اصطالح‬ ‫«می‌پایند» و بعضی در چند لحظه معامله می‌کنند‪ .‬معامله‌ای‬ ‫بدون کاال بدون پول‪ ،‬کارها از بیرون صورت می‌گیرد‪ ،‬پول به‬ ‫صندوق شخصی یک نفر وارد می‌شود و در کم‌تر از چند ثانیه‬ ‫کاال در اختیار زندانی است‪.‬‬

‫دادو ستدی مجرمانه در حبس‬

‫شهرام جزایری عرب جوان ‪ 29‬ساله ‪ 81‬به اتهام بزرگ‌ترین‬ ‫پرونده اختالس و تحصیل مال از راه نامشروع بازداشت و به‬ ‫عنوان مهم‌ترین متهم اقتصادی پس از از انقالب به زندان‬ ‫رفت‪ .‬اما جنجال پرونده او به همین جا ختم نشد؛ منابع آگاه‬ ‫می‌گفتند شهرام در بهترین شرایط زندان به سر می‌برد ومبل‬ ‫شخصی‪ ،‬یخچال‪ ،‬تلویزیون‪ ،‬تخت مناسب و بهترین امکانات‬ ‫را در سوئیت مخصوص به خود دارد‪ .‬حتی شایعه‌ها از وجود‬ ‫موبایل‪ ،‬لب تاب و ماهواره هم خبر دادند‪ .‬اما سازمان زندان‌ها‬ ‫وجود چنین شرایطی را برای شهرام همواره تکذیب کرده‬ ‫و رئیس سازمان زندان‌ها نیز در بهمن ماه بار دیگر وجود‬ ‫امکانات و تسهیالت خاص برای او را تکذیب کرد و گفت‪:‬‬ ‫«هیچ فرقی بین شهرام جزایری و یک افغانی که درایران‬ ‫مرتکب جرمی شده باشد‪ ،‬نیست‪».‬‬ ‫با وجود انکارهای غالمحسین اسماعیلی منابع آگاه هم‌چنان‬ ‫بر رفاه شهرام جرایزی عرب در زندان تأکید دارند‪ .‬شاید این‬ ‫منابع کمی غلو کرده و در حقیقت زندانیان پولی در دست‬ ‫نداشته باشند اما داشتن رفاه بیشتر در صورت پر پول بودن‬ ‫صندوق یک زندانی در زندان چندان دور از واقعیت نیست‪.‬‬ ‫صندوق زندان در حقیقت حساب شخصی هر زندانی است‬ ‫که از بیرون از زندان و از سوی خانواده زندانی پول فرستاده‬ ‫می‌شود‪ .‬زندانی با پولی که در صندوق خود دارد می‌تواند‬ ‫هر چیزی بخرد و یا حتا بخواهد برایش از بیرون چیزی را‬ ‫خریداری کنند‪ .‬بنابراین متهم هرچه داراتر باشد و صندوقش‬ ‫پر پول‌تر می‌تواند در حتا زندان هم رفاه بیشتری داشته باشد‪.‬‬ ‫درحقیقت با توجه به قوانین زندان هیچ پولی در اختیار زندانیان‬ ‫قرار نمی‌گیرد و خرید به صورت کشیدن کارت از حساب‬ ‫صندوق زندانی انجام می‌شود؛ خرید از بوفه زندان و یا پرداخت‬ ‫پول به حساب زندانی دیگر از این طریق انجام می‌شود‪ .‬نوع‬ ‫دیگر داشتن کاال یا گرفتن دست‌مزد در زندان به صورت کاال‬ ‫به جای کاالست‪ .‬در این حالت فرد در مقابل وسیله‌ای که‬ ‫می‌گیرد و یا عمدتن کاری که انجام می‌دهد کاالیی می‌گیرد‪.‬‬ ‫این کاال سیگار یا کارت تلفن است‪ ،‬ازرشمندترین چیزهایی‬ ‫که برای یک زندانی و در بین سلول‌های رنگ و رو رفته‬ ‫زندان وجود دارد‪ .‬عمده کارهای زندان و بخصوص کارهای‬ ‫خدماتی در زندان بر عهده خود زندانیان است و آن‌ها در ازای‬ ‫پول چند نخ سیگار از هم‌بندی‌هایشان می‌گیرند‪.‬‬

‫معامالت مواد مخدر در زندان هنوز تمام‬ ‫نشده و مهم‌ترین کاربرد صندوق‌های شخصی‬ ‫زندانیان عالوه بر خرید و مبادالتی چون‬ ‫لباس‪ ،‬خوراکی یا حتا تلویزیون و تجهیزات‬ ‫برای شهرام جزایری‪ ،‬معامله برای خرید و‬ ‫فروش مواد مخدر در زندان است‬ ‫گروه‌ها و مافیای مواد مخدر در زندان‌ها از این‌که در حبس‬ ‫هم مرتکب جرم می‌شوند‪ ،‬ناراحت نیستند‪ ،‬مواد مخدر یکی‬ ‫از مهم‌ترین معامالت و مبادالت کاال برای آن‌هاست‪ .‬دکتر‬ ‫سعید خراط ها معتقد است‪« :‬یکی از قابل توجه ترین‬ ‫منظرها در مورد وضعیت اقتصاد زندانیان‪ ،‬نقش مواد مخدر‬ ‫در مراودات آن‌هاست‪ ».‬این نقش آن‌قدر پررنگ است که‬ ‫اگرچه هیچ آماری در مورد انجام این معامله در زندان‌ها وجود‬ ‫دارد اما تبدیل به یکی از مهم‌ترین معامالت اقتصادی در‬ ‫میان زندانیان شده است‪ .‬کاالیی که در زندان بسیار گران‌بها‬ ‫است‪« .‬در نبود پول و به دنبال آن کم شدن ارزش پول در‬ ‫زندان‌ها‪ ،‬مواد مخدر جای‌گزین پول شده است و درصد زیادی‬ ‫از زندانیان از همین راه با یکدیگر معامله می‌کنند‪».‬‬ ‫در کنار دیگر کاالها مانند سیگار و شارژ تلفن که از آن‌ها به‬ ‫عنوان دومین و سومین کاالهای رد و بدل شده بین زندانیان‬ ‫نام برده شد‪ ،‬مبادالت دیگری نیز در زندان صورت می‌گیرد‬ ‫که مهم‌ترین جایگاه را در اقتصاد زندان و برای زندانیان‬ ‫ایفا می‌کند‪.‬خراط ها اساس مبادالت اقتصادی در زندان را‬ ‫«وابسته به موادمخدر» می‌داند و می‌گوید‪« :‬بسیاری از زد و‬ ‫بندهای مالی داخل زندان نیز در ارتباط با نظام سلسله مراتبی‬ ‫مواد مخدر شکل می‌گیرد‪».‬‬ ‫مقام‪ ،‬منزلت و قدرت یک زندانی در زندان نیز بسته به‬ ‫موادمخدر اوست و به طور عموم این افراد دارای گروه و‬ ‫دسته‌های مربوط به خود هستند و حرف در زندان و میان‬

‫سلول‌های زندان حرف آنان است‪ .‬بسیاری از آن‌چه در‬ ‫فیلم‌ها نشان داده می‌شود و روابطی که سوژه‌های سینمایی‬ ‫فیلم‌سازان قرار می‌گیرد در زندان‌ها به صورت واقعی آن وجود‬ ‫دارد‪« .‬هر زندانی براساس ویژگی‌های شخصیتی و مراودات‬ ‫بیرونی (بیرون از زندان) که به میزان برخورداری آن‌ها از مواد‬ ‫مخدر بستگی دارد‪ ،‬در مراتب و مبادالت مواد مخدر زندان‌ها‬ ‫ایفای نقش می‌کند‪».‬‬ ‫صندوق زندان در حقیقت حساب‬ ‫چند‬ ‫ارزشی‬ ‫‌ها‬ ‫ن‬ ‫زندا‬ ‫در‬ ‫موادمخدر‬ ‫شناس‬ ‫به گفته این جرم‬ ‫شخصی هر زندانی است که از بیرون‬ ‫برابر خود حد واقعی آن در بیرون از زندان دارد و توضیح‬ ‫می‌دهد‪« :‬ارزش پول در زندان با حدود ‪ 30‬درصد کاهش از زندان و از سوی خانواده زندانی‬ ‫همراه است‪ .‬یعنی یک تراول ‪ 50‬هزار تومانی در محیط زندان پول فرستاده می‌شود‪ .‬زندانی با پولی‬ ‫حدود ‪ 35‬تا ‪ 40‬هزار تومان ارزش دارد‪ ،‬این درحالی است که که در صندوق خود دارد می‌تواند هر‬ ‫ارزش مواد مخدر در زندان‌ها ‪ 20‬تا ‪ 25‬برابر بیشتر از ارزش چیزی بخرد و یا حتا بخواهد برایش از‬ ‫بیرون از زندان آن است‪ ،‬زیراکه در زندان مبنا پول نیست‪ ،‬بیرون چیزی را خریداری کنند‬ ‫بلکه مواد است‪».‬‬ ‫آمدن‬ ‫پایین‬ ‫و‬ ‫رفتن‬ ‫باال‬ ‫در‬ ‫نیز‬ ‫دیگری‬ ‫عوامل‬ ‫به گفته او این‬ ‫از آنان نیز سالم بودند‪.‬‬ ‫برابر‬ ‫‪25‬‬ ‫تا‬ ‫‪20‬‬ ‫میزان‬ ‫این‬ ‫«البته‬ ‫‌گذارد‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫تأثیر‬ ‫مواد‬ ‫قیمت این‬ ‫مجری پژوهش حاضر مرکز آموزشی و پژوهشی سازمان‬ ‫دارد‪،‬‬ ‫بستگی‬ ‫زندان‬ ‫به‬ ‫آن‬ ‫ورود‬ ‫میزان‬ ‫به‬ ‫نیز‬ ‫مواد‬ ‫ارزش‬ ‫بودن‬ ‫زندان ‌ها است که باهم‌کاری ستاد مبارزه با موادمخدر و‬ ‫در بعضی زندان‌ها وارد کردن سخت‌تر است و به طور مسلم ‪UNODC‬بود‪.‬‬ ‫در این‌گونه زندان‌ها نسبت به زندان‌هایی که مواد راحت‌تر مواد مخدر در زندان‌ها یک گوهر گران‌بهاست که برخورداری‬ ‫وارد می‌شوند قیمت و ارزش آن باالتر می‌رود‪ .‬اما در هر حال از آن منزلت اجتماعی در زندان‪ ،‬آسایش‪ ،‬راحتی و تأمین‬ ‫ارزش مواد مخدر در زندان از هر پولی مهم‌تر است و در عموم هزینه‌های جاری است‪ .‬مبادالتی که دور از چشم و به صورت‬ ‫زد و بندها جایگزین پول می‌شود‪».‬‬ ‫مخفیانه صورت می‌گیرد اما کم‌تر مسوولی است که منکر وجود‬ ‫بندهای‬ ‫و‬ ‫زد‬ ‫در‬ ‫توانایی‬ ‫و‬ ‫مخدر‬ ‫به گفته او برخورداری از مواد‬ ‫آن در زندان‌ها شود‪ ،‬به طوری که سال ‪ 88‬سهراب سلیمانی‬ ‫نقش‬ ‫زندانیان‬ ‫از‬ ‫بسیاری‬ ‫برای‬ ‫مواد مخدر و واسطه‌گری‬ ‫مدیركل زندان‌های استان تهران خبر از تأیید صدور حكم‬ ‫بندهای‬ ‫و‬ ‫زد‬ ‫و‬ ‫مخدر‬ ‫مواد‬ ‫از‬ ‫برخورداری‬ ‫حیاتی دارد‪ .‬این‬ ‫اعدام یكی از زندان‌بان‌های زندان رجایی‌شهركرج داد‪ .‬این‬ ‫افراد‬ ‫اجتماعی‬ ‫جایگاه‬ ‫و‬ ‫منزلت‬ ‫ارتقای‬ ‫موجب‬ ‫مربوط به آن‬ ‫زندان‌بان به اتهام حمل و انتقال مواد مخدر به زندان بازداشت‬ ‫در زندان می‌شود‪.‬‬ ‫شده بود‪ .‬به گفته سلیمانی «این شخص ‌با سوء‌استفاده‬ ‫رفته‬ ‫رفته‬ ‫و‬ ‫دارد‬ ‫طوالنی‬ ‫سابقه‬ ‫زندان‬ ‫به‬ ‫مخدر‬ ‫«واردات مواد‬ ‫ازدوكتاب نهج‌البالغه و فرهنگ عاشورا كه كتاب‌های قطوری‬ ‫مبنای‬ ‫به‬ ‫واردات‬ ‫این‬ ‫جامعه‬ ‫در‬ ‫مخدر‬ ‫مواد‬ ‫شیوع‬ ‫با گسترش و‬ ‫هستند‌مقدار ‪ 395‬گرم تریاك و ‪ 485‬گرم كراك را جاسازی‬ ‫افرادی‬ ‫و‬ ‫زندانیان‬ ‫اقتصادی‬ ‫کنش‬ ‫‌ترین‬ ‫ی‬ ‫حیات‬ ‫و‬ ‫اصلی‌ترین‬ ‫‌كرده» تا به زندانیان برساند‪ .‬البته این زندان‌بان بعدها مورد‬ ‫مرتبط با زندان تبدیل شده است‪».‬‬ ‫عفو و بخشش قرار گرفت اما معامالت مواد مخدر در زندان‬ ‫‌ها‬ ‫ن‬ ‫زندا‬ ‫وارد‬ ‫راهی‬ ‫چه‬ ‫از‬ ‫مخدر‬ ‫خراط ها در مورد این‌که مواد‬ ‫هنوز تمام نشده و مهم‌ترین کاربرد صندوق‌های شخصی‬ ‫معمول‬ ‫طور‬ ‫به‬ ‫زندان‬ ‫به‬ ‫مخدر‬ ‫مواد‬ ‫می‌شود می‌گوید‪ « :‬ورود‬ ‫زندانیان عالوه بر خرید و مبادالتی چون لباس‪ ،‬خوراکی یا حتا‬ ‫مواد‬ ‫که‬ ‫افرادی‬ ‫به‬ ‫‌گیرد‪،‬‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫صورت‬ ‫اصلی‬ ‫توسط چندین گروه‬ ‫تلویزیون و تجهیزات برای شهرام جزایری‪ ،‬معامله برای خرید‬ ‫‌شود‪.‬‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫گفته‬ ‫حمال‬ ‫‌رساند‪،‬‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫زندانی‬ ‫به‬ ‫و‬ ‫را وارد زندان کرده‬ ‫و فروش مواد مخدر در زندان است‪.‬‬ ‫او ممکن است با خوردن مواد نقش انتقال آن‌ها را انجام دهد‪ .‬عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس‪:‬‬ ‫خوردن مواد مخدر مسئله‌ای است که سخن‌گوی قوه قضاییه‬ ‫«عدم پذیرش دالیل مسکو‬ ‫نیز انجام آن را تأیید کرده است‪ .‬محسنی اژه‌ای آبان ماه سال‬ ‫در مورد عدم تحویل موشک‌های اس‪»-۳۰۰‬‬ ‫گذشته در نشستی به موضوع بلعیده شدن مواد توسط متهمان‬ ‫عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای‬ ‫اشاره کرد و گفت‪« :‬درمواردی دیده شده متهمان تا ‪ 700‬گرم اسالمی با اعالم این‌که ایران دالیل مسکو برای عدم تحویل‬ ‫مواد مخدر را بلعیده‌اند و به داخل زندان برده‌اند‪ ».‬او در ادامه موشک‌های اس‪ -300‬را تاکنون نپذیرفته است‪ ،‬گفت‪« :‬تحویل‬ ‫اعالم کرد‪« :‬البته با هماهنگی‌های انجام شده و خریداری این موشک‌ها به تهران یکی از محورهای گفت‌وگوی دبیران‬ ‫دستگاه‌های اسكنر قوی درتالش هستیم تا این موضوع را شورای عالی امنیت ملی ایران و روسیه است‪».‬‬ ‫به صفر برسانیم و بتوانیم بگوییم مشكل موادمخدر را حل به گزارش مجلس‌نیوز‪ ،‬سید‌حسین نقوی حسینی نشست‬ ‫دبیران شورای عالی امنیت ایران و روسیه را مهم ارزیابی کرد‬ ‫كرده‌ایم‪».‬‬ ‫و گفت‪« :‬سه محور عمده در این نشست باید مورد گفت‌و‌گوی‬ ‫زندان‬ ‫داخل‬ ‫را‬ ‫مخدر‬ ‫مواد‬ ‫که‬ ‫دومی‬ ‫دسته‬ ‫ها‬ ‫خراط‬ ‫به گفته‬ ‫طرفین قرار گیرد‪».‬‬ ‫از‬ ‫بیرون‬ ‫به‬ ‫و‬ ‫آزادند‬ ‫وثیقه‬ ‫قید‬ ‫با‬ ‫که‬ ‫هستند‬ ‫زندانیانی‬ ‫می‌کند‪،‬‬ ‫عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به تعهد روس‌ها‬ ‫زندان می‌روند و مشغول به کار هستند‪ .‬این زندانیان موظند در مورد تحویل اس‪ -300‬اظهار داشت‪« :‬گفت‌وگوی زیادی‬ ‫در ساعت‌هایی و یا شب‌ها به زندان بازگشته و حضور خود را بین ایران و روسیه برای تحویل این موشک‌ها صورت گرفته‬ ‫که تاکنون تهران دالیل مسکو را رد کرده و بر این اساس‬ ‫اعالم کنند‪.‬‬ ‫تحویل موشک‌های اس ‪ ۳۰۰‬از دیگر محورهای این گفت‌و‌گو‬ ‫‌کننده‬ ‫ک‬ ‫کم‬ ‫افراد‬ ‫دیگر‬ ‫از‬ ‫‌توانند‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫زندان‬ ‫مأموران‬ ‫میان‬ ‫در این‬ ‫خواهد بود‪».‬‬ ‫مخدر‬ ‫مواد‬ ‫حجم‬ ‫از‬ ‫درصد‬ ‫‪30‬‬ ‫حدود‬ ‫ها‬ ‫آن‬ ‫باشند‪.‬‬ ‫معتادان‬ ‫به‬ ‫الزم به اشاره است پیش‌تر رییس‌جمهوری روسیه پس از‬ ‫رد و بدل شده در زندان‌ها را بر عهده دارند‪».‬‬ ‫تحریم ایران در خصوص فروش سالح‌های سنگین از جمله‬ ‫بیشتر مصرف‌کنندگان مواد مخدر در زندان اختالل روانی سیستم‌ اس‪ ،‌-300‬در دستوری جدید‪ ،‬جمهوری اسالمی را از‬ ‫سرمایه‌گذاری در هر نوع فعالیت تجاری مرتبط با استخراج‬ ‫دارند‬ ‫دکتر «جعفر ابوالبهری» در سال ‪ 81‬پژوهشی بر روی ‪ 1436‬اورانیوم‪ ،‬تولید یا استفاده از مواد و فن‌آوری‌های هسته‌ای در‬ ‫خاک روسیه منع کرده است‪.‬‬ ‫زندانی از ‪ 5‬ستان کشور در مورد سوء‌استفاده مواد مخدر‬ ‫در زندان‌ها انجام داد‪ .‬براساس این پژوهش مهم‌ترین ماده‬ ‫مصرفی در زندان تریاک بوده است‪ .‬در این پژوهش در مورد‬ ‫سالمت روانی مصرف‌کنندگان مواد در زندان آمده است‪ 87 :‬و‬ ‫نیم درصد از افراد مشکوک به اختالل روانی و ‪ 12‬و نیم درصد‬


‫انتخابی مناسب‌تر از سایر دانه‌های روغنی‬

‫ضعف اصالح‌طلبان درشناخت ساختار‬ ‫قدرت‬

‫مهران امیراحمدی‬

‫اپوزوسیون خارج از کشور همواره از سوی اصالح طلبان‬ ‫حکومتی به عدم شناخت کافی نسبت به شرایط داخلی در‬ ‫یک دهه اخیر متهم گشته ‪،‬این در حالی است که وقتی کمی‬ ‫عمیق‌تر به رخ‌دادهای حساس سال‌های یک دهه گذشته‬ ‫از ‪ 18‬تیر تا انتخابات متوالی در پی آن بنگریم‪ ،‬متوجه این‬ ‫حقیقت می‌گردیم که اپوزوسیون خارج کشور چندان به بیراهه‬ ‫نرفته بلکه این اصالح طلبان‌اند که به رغم تغذیه از فضای‬ ‫داخل نه تنها درک درستی از شرایط نداشته بلکه همواره در‬ ‫محاسبات خود دچار خطا شده و می‌شوند‪ ،‬اشتباهاتی که تاوان‬ ‫آن بیش از پیش بر دوش ملت ایران سنگینی می‌کند‪ .‬به‬ ‫جرات می‌گویم که ایشان به رغم این‌که خود سال‌ها در راس‬ ‫قدرت بودند و قریب به هشت سال در این اواخر هم دولت‬ ‫و هم مجلس را در اختیار داشته‌اند‪ ،‬به طرز عجیبی حتی در‬ ‫شناخت ساختار حکومتی که خود در آن دخیل‌اند‪ ،‬عاجزنشان‬ ‫می‌دهند‪ .‬این فرضیه را از این جهت بیان می‌کنم که بارها‬ ‫قبل از انتخابات اخیر ریاست جمهوری از زبان ایشان شنیدیم‬ ‫که می‌گفتند‪« :‬اگر ملت حضور گسترده در انتخابات داشته‬ ‫باشد جریان اقتدارگرا نمی‌تواند بر نتایج آن تاثیر سوء بگذارد‪.‬‬ ‫افزون بر آن به کرات این نکته از جانب دوستان مطرح گشت‬ ‫که اگر مردم در انتخابات ‪ 1384‬حضور می‌یافتند به طور قطع‬ ‫احمدی‌نژاد از صندوق‌های رای سر بیرون نمی‌آورد‪ .‬ناگفته‬ ‫نماند احمدی‌نژاد در همان دوره اول ریاست جمهوری‌اش نیز‬ ‫با رای مردم انتخاب نشد بلکه با دستکاری در نتایج اولیه‬ ‫انتخابات به مرحله دوم رسید‪.‬‬ ‫مع الوصف اصالح‌طلبان با مطرح کردن این‌که حضور گسترده‬ ‫مردم در انتخابات ‪ 1388‬مانع از آن می‌شود که احمدی نژاد‬ ‫بتواند بار دیگر با دستکاری آرا به قدرت برسد‪ ،‬مردم را پای‬ ‫صندوق‌های رای کشانیدند اما در آخر شاهد بودیم که به‬ ‫رغم حضور گسترده مردم و برخالف پیش‌بینی تئوریسین‌های‬ ‫اصالحات‪ ،‬یک دستکاری ناباورانه در نتایج انتخابات به نفع‬ ‫احمدی‌نژاد حاصل گشت‪ .‬در واقع بر خالف گمانه‌زنی‌های‬ ‫سران اصالحات به وضوح دریافتیم که برای حاکمیت رای‬ ‫مردم حتی در چارچوب شاخص‌های قانونی جمهوری اسالمی‬ ‫پشیزی نمی‌ارزد‪ .‬البته چنین امری عجیب نبوده و نیست چون‬ ‫از نظامی که شاکله قانون اساسی‌اش منبعث از فرامین الهی‬ ‫است تا قراردادهای اجتماعی نباید هم بیش از این انتظار‬ ‫داشت‪.‬‬ ‫اما خطای محاسباتی دیگر اصالح‌طلبان این بود که فکر‬ ‫می‌کردند فشار و تظاهرات کنترل‌شده خیابانی می‌تواند‬ ‫حاکمیت را وادارد تا برخواست مردم گردن بنهد‪.‬دراین مورد‬ ‫نیز متوجه شدیم که باز دوستان دچار توهم‌اند چرا که حاکمان‬ ‫نه تنها به خواست معترضان میلیونی گردن ننهادند بلکه با‬ ‫خشونت بی‌سابقه‌ای به سرکوب مطالبات مردم پرداختند ‪.‬این‬ ‫در حالی است که اگر اصالح طلبان حکومتی اندکی درایت‬ ‫به خرج می‌دادند‪ ،‬شیشه عمر حاکمیت به یکباره در ‪ 25‬خرداد‬ ‫‪ 1388‬خرد می‌گشت‪ .‬بهتر بگویم‪ ،‬فرمان ترک خیابان توسط‬ ‫سران اصالحات در واقع اکسیر شفابخشی بود که درعمل‬ ‫کالبد نیمه‌جان حاکمان به خصوص شخص خامنه‌ای را جانی‬

‫مزایای استفاده از روغن زیتون‬ ‫دکتر آویده مطمئن‌فر‬ ‫روغن زیتون نه تنها همان خواص درمانی در رژیم غذایی‬ ‫را دارد که روغنی که از دانه‌ها به دست می‌آید‪ ،‬بلکه طعم‬ ‫و عطر برتری دارد‪ .‬روغن زیتون اثرات دارویی فراوانی دارد‪.‬‬ ‫مهم‌ترین آن‌ها ترویج سالمت قلب است‪ .‬مصرف منظم روغن‬ ‫زیتون شما را در برابر بیماری‌های کرونری قلب‪ ،‬آنژین قلبی‪،‬‬ ‫سکته قلبی یا انفرکتوس میوکارد محافظت می‌کند‪ .‬روغن‬ ‫زیتون تهدید ترومبوز را نیز کاهش می‌دهد‪ .‬در یک مطالعه‬ ‫در آفریقای جنوبی توسط جراح مشهور قلب کریستیان برنارد‪،‬‬

‫تازه بخشید‪.‬‬ ‫اما این مقدمه را از این جهت گفتم که در یکی دو ماه‬ ‫اخیر زمزمه‌هایی از جانب اصالح‌طلبان حکومتی و برخی‬ ‫از نیروهای سنتی جمهوری اسالمی به گوش می‌رسد مبنی‬ ‫برحضور مجدد ایشان در انتخابات مجلس‪ .‬جالب‌تر این‌که این‬ ‫زمزمه‌ها حتی از زبان بر خی از اصالح‌طلبان اخراج شده از‬ ‫ساختار حاکمیت رانده می‌شود که هیچ بختی برای عبور از‬ ‫فیلتر شورای نگهبان ندارند‪ .‬البته کسانی چون کواکبی نماینده‬ ‫حال حاضر مجلس‪ ،‬شاید در این بخت‌آزمایی به سالمت‬ ‫بیرون آیند و آن هم مقدور نخواهد گشت جز با قربانی کردن‬ ‫موسوی و کروبی ازجانب ایشان‪.‬‬

‫اپوزوسیون خارج از کشور به رغم‬ ‫این‌که نتوانسته از فضای داخلی‬ ‫تغذیه کند ‪،‬چندان بیراهه نرفته است‬ ‫چرا که در واقع پیش بینی‌‌هایشان‬ ‫در چند سال اخیر بیشتر با واقعیت‬ ‫نزدیک بوده‬

‫براستی چرخ را مگر چند بار اختراع کرده‌اند که ما باید به‬ ‫رغم چنین تجربیاتی باز در کارگاه زمان هم‌چنان به اختراعات‬ ‫ناقص دوستان که هیچ کارکردی جز یاس و سرخوردگی به‬ ‫ارمغان نیاورده است‪ ،‬دل خوش داریم‪ .‬آیا ساده انگاری و‬ ‫خوش‌بینی‌های کودکانه‪ ،‬می‌تواند مردم ایران را به مطالباتش‬ ‫برساند‪ .‬غم‌گینانه‌تر این‌که دوستان عنوان می‌کنند‌‪« :‬راهی‬ ‫جز این روی‌کرد برای ملت ایران نمانده و باید تنها به بازی‬ ‫ریاکارانه حاکمان تن دهیم» تا هم‌چنان‪ ،‬شعور و وجدان‬ ‫جمعی ملت ایران به سخره گرفته شود‪.‬‬ ‫و اما حرف آخر‪ :‬حاکمیت و شخص خامنه‌ای این بار هم با‬ ‫گرم‌کردن تنور رو به خاموشی انتخابات توسط برخی به ظاهر‬ ‫اصالح‌طلب‪ ،‬تا چند صباحی دیگر مجلس خودساخته و مطیع‬ ‫خویش را از برج عاج به تماشا خواهد نشست اگرچه زینت‬ ‫این بزم تصنعی و زودگذر چند کس بی‌مقدار چون کواکبی‬ ‫باشند‪.‬اما نکته کلیدی این بحث به این جا ختم می‌شود که‬ ‫اپوزوسیون خارج از کشور به رغم این‌که نتوانسته از فضای‬ ‫داخلی تغذیه کند ‪،‬چندان بیراهه نرفته است چرا که در واقع‬ ‫پیش بینی‌‌هایشان در چند سال اخیر بیشتر با واقعیت نزدیک‬ ‫بوده تا آقایانی که خوب بلدند چگونه بر اسب مطالبات مردم‬ ‫سوار شوند‪ ،‬هرچند سوارکاران قابل و مطمئنی نباشند‪.‬‬

‫که اولین پیوند قلب موفق را انجام داد‪ ،‬نشان داده است که‬ ‫روغن زیتون به اندازه روغن ماهی در کاهش سطح فیبرینوژن‬ ‫در خون موثر است‪ .‬این پروتئین‪ ،‬عامل اصلی لخته شدن‬ ‫خون است و هر چه سطح آن باالتر باشد‪ ،‬تهدید ترومبوز‬ ‫بیشتر است‪ .‬روغن زیتون در کنترل سطح کلسترول بسیار‬ ‫مهم است‪ .‬این درست است که روغن زیتون سطح کلسترول‬ ‫را به اندازه روغن دانه‌ها کاهش نمی‌دهد ولی در واقع‪ ،‬روغن‬ ‫زیتون اگر چه سطح کلسترول مضر ‪ LDL‬را کاهش نمی‌دهد‬ ‫اما سطح کلسترول مفید ‪ HDL‬را افزایش می‌دهد‪ .‬و از آن‬ ‫جایی که سطح کلسترول مفید باید از سطح کلسترول مضر‬ ‫باالتر باشد‪ ،‬مصرف روغن زیتون در این زمینه بسیار مهم‬ ‫است‪ .‬استفاده از روغن زیتون‪ ،‬بیش از هر روغن دیگری‪ ،‬با‬ ‫مانع شدن از اکسیداسیون لیپوپروتئین‌ها محافظت بیشتری‬ ‫در برابر آتروزکلروز ‪ ( arterioschlerosis‬رسوب مواد‬ ‫زاید و چربی در سرخ‌رگ‌ها)‪ ،‬آنژین قلبی‪ ،‬بیماری عروق‬ ‫کرونر و انفرکتوس میوکادر‪ ،‬ارایه می‌دهد‪ .‬اکسیداسیون‬ ‫لیپوپروتئین‪ ،‬یک نوع چربی کم وزن که در خون در جریان‬ ‫است و حاوی مقدار زیادی از کلسترول است که به نام ‪LDL‬‬ ‫شناخته شده‪ ،‬عامل اصلی تولید ‪ ateroschlerosis‬است‪.‬‬ ‫مطالعات متعددی نشان داده است که اسیدهای چرب اشباع‬ ‫شده مانند اسید اولئیک در روغن زیتون‪ ،‬از اسیدهای چرب‬ ‫اشباع نشده در ممانعت از اکسیداسیون لیپوپروتئین‌ها موثرتر‬ ‫هستند‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬روغن زیتون نسبت به روغن دانه‌ها‬ ‫در پیش‌گیری از ‪ aterioschlerosis‬موثرتر است حتا اگر‬ ‫روغن دانه سطح کلسترول خون را به میزان باالتری کاهش‬ ‫می‌دهد‪.‬‬

‫روغن زیتون در ترویج عمل کرد درست کبد و‬ ‫در برخی موارد نارسایی کبد به علت هپاتیت‪،‬‬ ‫سیروز‪ ،‬مسمومیت دارویی و یا علت های‬ ‫دیگربسیار مفید است‪.‬‬

‫محققان اسپانیایی مدرسه ملی سالمت در مادرید عنوان‬ ‫می‌کنند که روغن زیتون خطر ابتال به سرطان سینه را کاهش‬ ‫می‌دهد‪ .‬یک پژوهش مشترک توسط دانشگاه آتن در یونان‬ ‫و دانشگاه هاروارد ایاالت متحده آمریکا نیز تایید کرد که‬ ‫افزایش مصرف روغن زیتون‪ ،‬یعنی بیش‌تر از یک بار در روز‪،‬‬ ‫خطر ابتال به سرطان سینه را از ‪ ۲۵‬تا ‪ ۳۵‬درصد کاهش‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬استفاده از مارگارین با خطر باالی ابتال به این‬ ‫بیماری همراه است‪ .‬روغن زیتون در ترویج عمل‌کرد درست‬ ‫کبد و در برخی موارد نارسایی کبد به علت هپاتیت‪ ،‬سیروز و‬ ‫یا مسمومیت دارویی و یا از منابع دیگر نیز بسیار مفید است‪.‬‬ ‫این پژوهش تجربی با حیوانات آزمایشگاهی تایید شده است‪.‬‬ ‫روغن زیتون در موارد اختالل ‪ galblader‬کیسه صفرا و‬ ‫درناژ صفرا نیز بسیار مفید است‪.‬انجمن قلب آمریکا و سازمان‬ ‫بهداشت جهانی پیشنهاد می‌کنند که نیمی از مصرف روزانه‬ ‫اسیدهای چرب باید شامل اسیدهای چرب اشباع نشده‬ ‫‪ monounsaturated‬باشد‪.‬‬ ‫روغن زیتون و آوکادو منبع اسید اولئیک‪ ،‬منبع اسید چرب‬ ‫اشباع نشده ‪ monounsaturated‬در رژیم غذایی سالم‬ ‫هستند‪.‬‬


‫پس از اعالم جدایی «جنیفر لوپز» از «مارکجنیفر لوپز عشق را می‌فهمد با «بن افلک»‬

‫بهنام فروهر‬

‫قلب «سارایوو» در تسخیر پناهی و جولی‬ ‫دنیای شایعه ها و راست و باید ها و نباید های‬ ‫هنر برای خودش مخاطب های خودش را دارد‪ .‬از‬ ‫این شماره یک صفحه داریم که نامش پاپاراتزی‬ ‫است‪ .‬از شایعه های دور و بر هنرمندان تا خبرهای‬ ‫سینمایی‪ .‬شما هم اگر شایعه داغ سراغ دارید‬ ‫برای پاپاراتزی ارسال کنید‪.‬‬

‫آنتونی»‪ ،‬هنرمندان آمریکایی مجله‌های معتبر‬ ‫آمریکایی از جمله «الیف استایل» (‪Life‬‬ ‫‪ )Style‬و «یو‪.‬اس ویکلی» (‪ ،)US Weekly‬هم‌چنان با‬ ‫نشر مطالبی در تالشند تا از این دو به عنوان سوژه استفاده‬ ‫کنند‪.‬‬ ‫این در حالی است که یکی از این نشریات با اعالم این‬ ‫نظر که جنیفر لوپز در آستانه پیوستن مجدد به «بن‬ ‫افلک» است اعالم کرد که جنی قصد داشته که با‬ ‫ازدواج با مارک آنتونی از بن افلک انتقام عشقی بگیرد‬ ‫و پس از هفت سال زندگی با مارک این انتقام را گرفته‬ ‫است‪.‬‬

‫از سویی دیگر برخی نشریات نیز‬ ‫اعالم کردند که جنی ممکن است که‬ ‫بار دیگر با مارک زندگی خود را آغاز کنند اما لوپز‬ ‫به صراحت گفته است‪« :‬دیگر امکان ندارد‪».‬‬ ‫وی گفت‪« :‬من به عشق اعتقاد دارم اما بعضی‬ ‫اوقات فراموش می‌کنیم که میزان آن از سوی‬ ‫طرف دیگر ممکن است‬ ‫کم شود‪».‬‬

‫پناهی و جولی‬ ‫قلب سارايوو را تسخیر کردند‬ ‫هم‌زمان با برگزاری مراسم اختتاميه جشن‌واره فيلم‬ ‫سارايوو (‪Sarajevo International Film‬‬ ‫‪« ،)Festival‬آنجلينا جولی» بازيگر شناخته شده‬ ‫سینما و «جعفر پناهی» کارگردان و سینماگر‬ ‫ایرانی جايزه ويژه قلب طاليی هفدهمين دوره اين‬ ‫جشن‌واره بين‌المللی را به خود اختصاص دادند‪.‬‬ ‫آنجلينا جولی که به هم‌راه برد پيت در هفدهمين دوره‬ ‫اين جشن‌واره بين‌المللی حضور داشت‪ ،‬هنگام دريافت‬ ‫جايزه مورد تشويق فوق‌العاده حاضرين در مراسم اختتاميه‬ ‫جشن‌واره سارايوو قرار گرفت‪ ،‬به طوری که پس از دريافت‬ ‫جايزه به تماشاگران گفت‪« :‬اگر به تشويق من ادامه دهيد‪،‬‬ ‫حتمن گريه می‌کنم‪».‬‬ ‫جعفر پناهی نیز که به پاس فعالیت‌های سینمایی‌اش در‬ ‫این جشن‌واره تقدیر شد‪ ،‬به دلیل محکومیت‌هایش قادر به‬ ‫حضور در این مراسم نبود‪.‬‬ ‫جولی پس از این جشن‌واره در یک کنفرانس خبری در‬ ‫خصوص سفرهای آینده به دیگر کشورها گفت‌‪« :‬چین در‬ ‫میان اماکنی است که می‌خواهم آن را کشف کنم‌‪ .‬هم‌چنین‬ ‫می‌خواهم برمه را از نزدیک ببینم البته نه در شرایطی که‬ ‫این کشور تحت حاکمیت نظامی سرکوب‌گرایانه است‪».‬‬

‫فوتبال هم بازی کنیم باز هم سکسی هستیم‬ ‫فقط جام جهانی آلمان نبود که فوتبال زنان را در رسانه‌ها‬ ‫مطرح کرد‪.‬‬ ‫درباره زنانی که فوتبال را بازی یا داوری می‌کنند همیشه‬ ‫جنجال وجود داشته است‪ .‬و این بار در خود آلمان‪ ،‬پنج دختر‬ ‫ملی‌پوش در گزارش تصویری یک مجله معروف ظاهر‬ ‫شده‌اند که با گزارش‌های ورزشی متداول تفاوت دارد و سر و‬ ‫صدای زیادی به پا کرده است‪.‬‬ ‫پس از این‌که در جام جهانی فوتبال زنان در سال ‪2011‬‬ ‫در آلمان‪« ،‬هوپ سولو» (‪ )Hope Solo‬دروازه‌بان آمریکا‬ ‫به عنوان جذاب‌ترین بازی‌کن انتخاب شد‪ ،‬پنج فوتبالیست‬ ‫زن جوان آلمان نیز در مجله پلی‌بوی (‪ )PlayBoy‬اقدام به‬ ‫انتشار عکس کردند‪.‬‬ ‫این در حالی است که این بازیکنان هدف از این‌کار را انتقاد‬ ‫از کسانی اعالم کردند که گفته بودند زنان ورزش‌کار به‬ ‫خصوص فوتبالیست زیبایی و جذابیت زنانه خود را از دست‬ ‫می‌دهند‪.‬‬

‫عزیز‌دردانه «آلپاچینو» بازداشت شد‬ ‫دختر ‪ 21‬ساله آل پاچینو به اتهام مستی حین رانندگی‬ ‫بازداشت شد‪.‬‬ ‫«جولی پاچینو» شنبه در حال رانندگی در وست هوستون‬ ‫نیویورک بود که توسط پلیس متوقف شد‪ .‬بر این اساس پلیس‬ ‫با گرفتن آزمایش از وی متوجه شد جولی مست بوده و وی را‬ ‫بالفاصله بازداشت کرد‪.‬‬ ‫پلیس می‌گوید ساعت یک و پنج دقیقه بامداد شنبه بود که در‬ ‫خیابان وست هوستون مانهاتان راننده اتومبیل متوقف شده و‬ ‫از وی خواسته شد تا در تست مستی شرکت کند‪ .‬پلیس بعد‬ ‫از آزمایش سر پایی متوجه شد جولی پاچینو بیش از حد الکل‬ ‫مصرف کرده و نباید رانندگی کند‪.‬‬ ‫به همین خاطر مطابق قوانین و مقررات دختر بازی‌گر معروف‬ ‫رسمن بازداشت شده و به اداره پلیس برده شد‪ .‬آل پاچینوی‬ ‫‪ 71‬ساله در دو قلوهای خود را به خصوص جولی را بسیار‬ ‫دوست دارد‪ .‬وی در اداره پلیس اعتراف کرده که سه قوطی‬ ‫خورده و چند نخ سیگار هم کشیده و بعد از خانه بیرون زده‬ ‫است‪ .‬هم‌چنین پالک ماشین وی که مربوط به ایالت کالیفرنیا‬ ‫است نیز منقضی شده بود و باید تجدید پالک نیز کند‪.‬‬

‫همسر پیشین «واین‌هاوس»‪:‬‬ ‫من مقصر مرگ ایمی بودم‬ ‫«بلیک فیلدر سیویل» (‪،)Blake Fielder-Civil‬‬ ‫همسر پیشین «ایمی واین‌هاوس»‪ ،‬خواننده ‪ 27‬ساله‬ ‫آمریکایی که در ‪ 23‬ژوئیه‪ ،‬به دلیل نامعلومی درگذشت‪،‬‬ ‫در خصوص این حادثه عنوان کرد‪« :‬من می‌توانستم‬ ‫ایمی را نجات دهم‪».‬‬ ‫وی اعالم کرد که «همه از مشکل شدید اعتیاد ایمی‬ ‫خبر داشتند و هم‌اکنون من را به طور غیرمستقیم در‬ ‫مورد مرگش مقصر می‌دانند‪».‬‬ ‫او ادامه داد‪« :‬من باید راهی برای ترک این مواد پیدا‬ ‫می‌کردم‪».‬‬


‫اشاره ای به مزایای بازی های کامپیوتری یا ویدیویی‬

‫نگاهی به سینمای کیارستمی‬

‫سیاست شکل‌اول شکل‌دوم‬

‫کودکان امروز خالق تر و باهوش تر از همیشه‬

‫اکبرترشیزاد‬ ‫بسیاری «عباس‌کیارستمی» را غیرسیاسی‌ترین سینماگر‬ ‫ایران می‌دانند‪ .‬واقعیت این است که اگر بخواهیم به تعبیر‬ ‫عوامانه‌ی موجود از هنر و سینمای سیاسی بسنده کنیم که اثر‬ ‫هنری را در حد یک بیانیه‌ی حزبی تقلیل می‌دهند‪ ،‬این سخن‬ ‫پربی‌راه نخواهد بود‪ .‬نظرات و جهت‌گیری‌های سیاسی خود‬ ‫«کیارستمی» نیز به ظاهر تاییدکننده‌ی این قضاوت‌غالب در‬ ‫مورد آثار اوست‪ .‬او بارها از تنها فعالیت‌سیاسی در طول عمرش‬ ‫که به پیروزی انقالب‌اسالمی در ایران انجامیده است‪ ،‬به این‬ ‫دلیل که این انقالب نتایج ناخوشایندی را در بر داشته‪ ،‬اظهار‬ ‫پشیمانی کرده است‪« .‬کیارستمی» هم‌چنین در پاسخ به نامه‌ی‬ ‫«بهمن‌قبادی» که در انتقاد از غیراجتماعی بودن فیلم‌هایش‬ ‫نگاشته است‪ ،‬اظهار می‌کند‪« :‬اگر منظور از فیلم‌های اجتماعی‪،‬‬ ‫فیلم‌های سیاسی است باید بگویم من از آن پرهیز می‌کنم‪.‬‬ ‫برای این‌که فیلم‌های سیاسی تاریخ مصرف مشخصی دارند‪ .‬به‬ ‫اعتقاد من هنر باید مقداری خودش را از مقوله‌ی سیاست جدا‬ ‫نگه دارد‪ .‬ولی هر فیلمی که شما بسازید و فیلم خوبی باشد‪،‬‬ ‫به هر حال راجع به انسان امروز است‪ .‬انسان هم یک موجود‬ ‫اجتماعی است‪ .‬راستش من فیلم‌های شعارگونه را دوست‬ ‫نمی‌دارم‪ .‬فکر می‌کنم در شان هنر نیست‪».‬‬ ‫اما به گمان من اگر نوع نگاه‌مان به مقوله‌ی سیاست را بازتر‬ ‫کرده و زاویه‌ی دیدمان را تغییر دهیم‪ ،‬این نوع موضع‌گیری در‬ ‫برابر آثار «کیارستمی» نه تنها درست نخواهد بود بلکه برعکس‬ ‫باید «عباس‌کیارستمی» را سیاسی‌ترین فیلم‌ساز ایرانی بدانیم‪،‬‬ ‫چرا که سیاست را به هر مفهومی که بگیریم‪ ،‬شرقی‪ ،‬غربی‪،‬‬ ‫مدرن و یا کالسیک‌اش‪ ،‬به هر حال با جامعه و اجتماع سر و‬

‫باید «عباس‌کیارستمی» را سیاسی‌ترین‬ ‫فیلم‌ساز ایرانی بدانیم‪ ،‬چرا که سیاست را به‬ ‫هر مفهومی که بگیریم‪ ،‬شرقی‪ ،‬غربی‪ ،‬مدرن و‬ ‫یا کالسیک‌اش‪ ،‬به هر حال با جامعه و اجتماع‬ ‫سر و کار دارد و هنر جدای از نوع‪ ،‬سبک و‬ ‫یا خاستگاهش به نوعی بازگو کننده‌ی روح‬ ‫دوران‌اش است‬

‫کار دارد و هنر جدای از نوع‪ ،‬سبک و یا خاستگاهش به نوعی‬ ‫بازگو کننده‌ی روح دوران‌اش است‪ ،‬یعنی در حقیقت هر اثر‬ ‫هنری خلق‌شده بازتاب‌دهنده‌ی شرایط اجتماعی‪ ،‬فرهنگی و‬ ‫سیاسی زمانه‌اش است‪ .‬با این معیار سینمای «کیارستمی» به‬ ‫دلیل صادقانه‌بودنش در هر دوره و زمانی انعكاسی از شرایط‬ ‫موجود در ایران بوده است‪ .‬برای درک ساده‌تر این موضوع‬ ‫کافی است برای نمونه به یکی دو فیلم از ساخته‌های او نظری‬ ‫گذرا بیاندازیم‪.‬‬ ‫فیلم «قضیه شکل‌اول‪ ،‬شکل‌دوم» فیلمی است که‬ ‫«کیارستمی» آنرا در سال ‪ 1358‬و در بحبوحه‌ی تغییرات‬ ‫سیاسی‪ ،‬فرهنگی و اجتماعی ایران پس از انقالب‌اسالمی‬ ‫ساخته است‪ .‬این فیلم مستند درباره‌ی یک معلم است که‬ ‫یکی از دانش‌آموزان در میانه‌ی تدریسش به روی میز می‌زند‪،‬‬ ‫هنگامی‌که تعدادی از شاگردان دوست خود که چنین عملی‬ ‫را انجام داده است لو نمی‌دهند‪ ،‬او همگی آن‌ها را از کالس‬ ‫اخراج می‌کند‪« .‬کیارستمی» فیلم را به یک مساله دشوار‬ ‫دراماتیک تبدیل می‌کند‪ ،‬بدین صورت که «شکل‌اول» شامل‬

‫کیومرث سجادی‬

‫دانش‌آموزانی می‌شود که زیر بار نام بردن از شخص گناهکار‬ ‫نمی‌روند و در «شکل‌دوم» یکی از دانش‌آموزان مقصر را‬ ‫معرفی می‌کند و اجازه می‌یابد به کالس برگردد‪ .‬پس از هر‬ ‫یک از این برداشت‌ها‪ ،‬گفت وگو درباره‌ی پیداکردن راه حل‬ ‫صحیح اخالقی برای این مسئله‪ ،‬با ده‌ها نفر از مطرح‌ترین‬ ‫سیاستمداران و روشنفکران دوران انقالب به نمایش در می‌آید‪.‬‬ ‫این فیلم نمایش‌گر روح‌جمعی و رفتارهای‌اجتماعی غالب بر‬ ‫جامعه‌ی انقالبی و ایدوئولوژی زده‌ی آن‌ روز ایران است‪ .‬پاسخ‬ ‫بخش فراوانی از افرادی که طرف گفت وگو هستند‪ ،‬برآمده از‬ ‫یک دیدگاه خشک و توده‌وار است که خودآگاه و ناخودآگاه و‬ ‫به روش‌های مختلف سعی می‌کنند تا حق را به اکثریت داده و‬ ‫انتخاب‌های فردی را مورد سرزنش قرار دهند‪ .‬روحیه‌ی ریاکاری‬ ‫و تزویر در گفتار بسیاری از این شخصیت‌های شناخته‌شده‌ی‬ ‫فرهنگی‪ ،‬هنری و سیاسی به خصوص برای بینندگانی که پس‬ ‫از سال‌ها و با آگاهی از مواضع و جهت‌گیری‌های سیاسی و‬ ‫فرهنگی بعدی این افراد به تماشای فیلم نشسته‌اند‪ ،‬به خوبی‬ ‫به چشم می‌خورد‪ .‬برای مثال وقتی که بیننده صحبت‌های‬ ‫«صادق‌خلخالی» حاکم‌شرع دادگاه‌های انقالب را درباره‌ی‬ ‫لزوم رافت و مهربانی می‌شنود‪ ،‬ناخودآگاه خنده‌اش می‌گیرد و یا‬ ‫هنگامی که «نورالدین‌کیانوری» رهبر «حزب‌توده» در سرزنش‬ ‫لودادن رفقا سخن می‌راند‪ ،‬آدمی انگشت به دهان می‌ماند که‬ ‫آیا این فرد همانی است که چندی بعد شمار فراوانی از مبارزین‬ ‫چپ را در هم‌کاری با رژیم جمهوری‌اسالمی معرفی کرد و‬ ‫غیرمستقیم مسبب مرگشان شد؟ جالب این‌جاست که در طول‬ ‫فیلم صادقانه‌ترین‪ ،‬منطقی‌ترین و انسانی‌ترین اظهارنظرها و‬ ‫سخنان را افرادی بر زبان می‌آورند که از همه‌ی طرف‌های‬ ‫گفت وگو عامی‌تر و بی‌ادعاترند‪.‬‬ ‫نزدیک به دو دهه پس از آن «کیارستمی» فیلم دیگری ساخت‬ ‫به نام «طعم‌گیالس»‪ .‬این اثر درباره‌ی مردی میان‌سال است‬ ‫که قصد خودکشی دارد و قبرش را در کنار درختی کنده است‪.‬‬ ‫او به دنبال کسی است که پس از مرگش بر روی جسد او‬ ‫خاک بریزد‪ .‬مرد در مسیری که برای یافتن چنین کسی پیش‬ ‫می‌گیرد‪ ،‬به درک تازه‌ای از معنای زندگی می‌رسد‪ .‬این فیلم‬ ‫به زیبایی نمایان‌گر فضای سرد‪ ،‬اندوهگین و ناشاد حاکم بر‬ ‫جامعه‌ی ایران در اواخر دهه‌ی هفتاد است‪ .‬فیلم به نوعی‬ ‫نشان‌دهنده‌ی پایان عصر ایدئولوژی‌گرایی در کشور بوده و‬ ‫سست‌شدن و عدم کارکرد ارزش‌های سنتی و مذهبی را در‬ ‫طبقه‌ی متوسط به خوبی به تصویر می‌کشد‪.‬‬ ‫اگر پس از این و با چنین دیدی به تماشای دیگر آثار‬ ‫«عباس‌کیارستمی» بنشینیم‪ ،‬به سادگی در خواهیم یافت که به‬ ‫سختی می‌توان فیلم‌ساز ایرانی دیگری را مانند او پیدا کرد که‬ ‫به این اندازه فیلم‌هایشان نمایش‌گر روح زمانه‌ باشند‪.‬‬

‫خیلی از والدین تصور می کنند که بازی های کامپیوتری و‬ ‫ویدیویی‪ ،‬مانند بسیاری از فعالیت‌های سرگرم‌کننده و اعتیاد‬ ‫آور کودکان‪ ،‬به طور عمومی‪ ،‬اتالف وقت و باعث از بین رفتن‬ ‫مغز کودکان شان می شود‪ .‬از طرفی بازی های ویدیویی خشن‬ ‫توسط بعضی از کارشناسان به عنوان عامل خشونت در جوانان‬ ‫و سر زدن رفتارهای ضد اجتماع مورد شماتت قرار گرفته است‪.‬‬ ‫اما بسیاری از دانش مندان و روان شناسان دریافته اند که‬ ‫بازی‌های کامپیوتری خواص بسیاری دارند که مهم ترین آن ها‬ ‫باهوش تر شدن کودکان است‪ .‬این بازی ها به کودکان مهارت‬ ‫های سطح باالی فکر کردن را که در آینده به آن نیاز خواهند‬ ‫داشت می آموزند‪.‬‬ ‫بازی های ویدیویی برای کودکان تان یک تمرین مغزی واقعی‬ ‫هستند‪ .‬در بسیاری از بازی ها برای برنده شدن نیاز به مهارت‬ ‫هایی است که سطح باالیی از فکر کردن را می طلبند‪ .‬بسیاری‬ ‫از این مهارت ها حتی در مدرسه نیز آموزش داده نمی شوند‪.‬‬ ‫پیروی کردن از دستورالعمل ها و حل مشکالت با استفاده از‬ ‫منطق نمونه هایی از این مهارت ها هستند‪.‬‬ ‫از دیگر موارد می توان به هماهنگی چشم و دست‪ ،‬رانندگی‬ ‫خوب و مهارت های فضایی اشاره کرد‪ .‬در بازی های‬ ‫تیراندازی‪ ،‬کاراکتر بازی ممکن است بطور هم‌زمان اقدام به‬ ‫دویدن و تیراندازی نماید‪ .‬شخص انجام دهنده ی بازی باید‬ ‫موقعیت کاراکترهای بازی‪ ،‬سرعت آن ها‪ ،‬این که تفنگ کجا‬ ‫را نشانه رفته است و آیا تیر به هدف می خورد و غیره را دنبال‬ ‫کند‪ .‬تمام این فاکتورها باید مورد محاسبه قرارگیرند و سپس‬ ‫بازی کن باید تفسیر مغز را با عکس العمل خود‬

‫استقامت و پشتکار‪ ،‬الگوشناسی‪ ،‬استدالل‬ ‫استقرایی‪ ،‬قضاوت مستدل‪ ،‬کارگروهی و هم‬ ‫کاری در هنگام بازی با دیگران بخشی دیگر‬ ‫از مهارت هایی است که بازی های ویدویی‬ ‫آن ها را تقویت می کنند‬ ‫از طریق حرکت دست ها و نوک انگشتانش هماهنگ کند‪ .‬این‬ ‫روند نیاز به هماهنگی ویژه ای بین چشم و دست و توانایی‬ ‫زیادی در تجسم فضایی دارد تا منجر به موفقیت بازیکن شود‪.‬‬ ‫تحقیقات در بزرگساالن نشان می دهد‪ ،‬داشتن تجربه بازی‬ ‫های ویدویی حتا به بهبود مهارت‌های جراحی نیز کمک می‬ ‫کند‪ .‬یکی از دالیلی که متخصصان برای افزایش مهارت های‬ ‫خلبان های جنگی امروزی می آورند‪ ،‬بزرگ شدن این نسل از‬ ‫خلبانان با بازی های کامپیوتری است‪ .‬مدیریت منابع و منطق‬ ‫یکی دیگر از مزایای بازی های کامپیوتری می باشد‪ .‬بازی گر‬ ‫یاد می گیرد که چگونه منابع محدود را مدیریت کند و استفاده‬ ‫بهینه از منابع را مانند زندگی واقعی فراگیرد‪.‬‬ ‫عمل‌کرد چند وظیفه ای‪ ،‬پی‌گیری هم زمان چندین المان متغیر‬ ‫و مدیریت هدف های چندگانه‪ .‬در بازی های استراتژیک‪ ،‬به‬ ‫عنوان مثال‪ ،‬هنگامی که یک شهر را توسعه می دهید‪ ،‬یک‬ ‫سورپرایز غیرمنتظره مانند یک دشمن ممکن است پیش آید‪.‬‬ ‫این قضیه بازی کن را وادار می کند تا انعطاف داشته و بتواند‬

‫به سرعت تاکتیک خود را عوض کند‪ .‬تفکر سریع‪ ،‬تحلیل و‬ ‫تصمیم گیری فوری! گاهی بازی کن این عمل را که یک‬ ‫تمرین واقعی برای مغز است‪ ،‬هر ثانیه از بازی تکرار می‌کند‪.‬‬ ‫بنابر گفته ی محققان دانشگاه «روچستر» (‪، )Rochester‬‬ ‫بازی ها حوادث استرس زا را شبیه سازی می کند که می تواند‬ ‫وسیله ای مناسب برای تمرین موقعیت های مشابه در زندگی‬ ‫واقعی باشد‪ .‬تحقیقات علمی نشان می دهد که انجام بازی‬ ‫های «اکشن» مغز را مجبور به تصمیم گیری های فوری می‬ ‫کند‪ .‬بازی های ویدیویی می تواند جهت تمرین دادن سربازان‬ ‫و یا جراحان نیز مورد استفاده قرار گیرد‪.‬‬ ‫بازی کن های جوان مجبور می شوند دستورالعمل ها را‬ ‫بخوانند‪ .‬داستان بازی را پی‌گیری کنند و اطالعات الزم را از‬ ‫متون بازی دریابند‪ .‬هم چنین از توانایی های ریاضی خود برای‬ ‫برنده شدن در بسیاری از بازی ها که نیاز به آنالیز عددی و‬ ‫مدیریت منابع دارد‪ ،‬استفاده کنند‪.‬‬ ‫استقامت و پشت کار‪ ،‬الگوشناسی‪ ،‬استدالل استقرایی‪ ،‬قضاوت‬ ‫مستدل‪ ،‬کارگروهی و هم کاری در هنگام بازی با دیگران‬ ‫بخشی دیگر از مهارت هایی است که بازی های ویدویی آن‬ ‫ها را تقویت می کنند‪.‬‬ ‫بازی های کامپیوتری کودکان شما را با تکنولوژی و‬ ‫دنیای آنالین آشنا می کند‪ .‬شما باید بپذیرید که در دنیای‬ ‫«های تکنولوژی» زندگی می کنید‪ .‬این بازی ها به کودکان‬ ‫شما کمک می‌کند تا خود را با این شرایط وفق داده و این‬ ‫موضوع برای دختران که کم تر از پسران جذب دنیای «های‬ ‫تکنولوژی» می شوند‪ ،‬می تواند مهم تر باشد‪.‬‬ ‫شاید هر بازی ای برای هر فردی و با هر سنی پیشنهاد نشود‬ ‫اما تفکر سنتی حاکم بر بسیاری از پدر و مادرها در منع کلی‬ ‫کودکان شان از انجام این گونه بازی ها می تواند منجر به عدم‬ ‫شکوفایی بسیاری از استعدادها و خالقیت های آن ها شود‪.‬‬


‫مقوله‌ای است که توجه چندانی به آن نشده است‪ .‬اگر مسایل‬ ‫و مشکالت این زنان را با شاخص‌های رفاه مقایسه کنیم‪،‬‬ ‫شکاف گسترده‌ای مشاهده خواهیم کرد‪ .‬برای مثال بهداشت‪،‬‬ ‫آموزش و یادگیری‪ ،‬اشتغال و موقعیت اقتصادی فرد‪ ،‬مشارکت‬ ‫در فرصت‌های اجتماعی‪ ،‬محیط فیزیکی و زیستی‪ ،‬محیط و‬ ‫مه‌شب‌تاجیک‬ ‫روابط اجتماعی در مورد این زنان و عامل فقر اقتصادی بویژه‬ ‫هر روز اخبار جدیدی از زنانی می‌شنویم که به آنان به تعیین کننده‌ی اصلی وضعیت نابسامان آن‌هاست‪.‬‬ ‫اصطالح سرپرست خانواده یا خانوار می‌گویند‪ .‬زنانی که هر زنان سرپرست خانواده به نسبت مردان سرپرست خانواده دچار‬ ‫کدام به دلیلی سرپرستی یک خانواده‌ی چند نفره را به عهده مشکالت بیشتری می‌شوند‪ .‬مساله‌ی چند نقشه بودن زنان‬ ‫گرفتند و تعدادشان هم در کشور ما نه تنها کم نیست که هر سرپرست خانواده یکی از مسایلی است که سبب آسیب‌های‬ ‫روز هم زیاد می‌شود‪ .‬این زنان که گاهی از سواد هم بهره‌ی جدی به این زنان می‌شود‪ .‬این زنان در آن واحد چندین نقش‬ ‫چندانی ندارند به دالیلی مانند مرگ نابهنگام شوهر‪ ،‬علیل مختلف را ایفا می‌کنند‪ .‬مانند رسیدگی به امور خانه‪ ،‬رسیدگی‬ ‫شدن و از کارافتادگی آن‌ها به هر دلیل و طالق و یا اگر ازدواج به امور فرزندان به تنهایی و کار در بیرون با تبعیض‌های‬ ‫نکرده باشند مرگ پدر و مادر یا از کارافتادگی آن‌ها سرپرست بیشتر‪ .‬در این مواقع آن‌ها می‌خواهند تا کار بیرون را نیز‬ ‫خانواده‌ی خود می‌شوند‪.‬‬ ‫با کیفیت کار خانه انجام دهند و بدین‌گونه دچار تعارض‬ ‫کافی است نگاهی به آمار و سپس به وعده‌هایی که به این می‌گردند‪ .‬آن‌ها از روزانه فشار بسیار زیادی را تحمل می‌کنند‪.‬‬ ‫زنان می‌شود بیاندازیم‪ .‬این زنان برای تحت حمایت قرار چنان‌چه از منابع حمایتی در خانواده و اجتماع برخوردار باشندبا‬ ‫گرفتن بهزیستی باید پس از ثبت‌نام ماه‌ها منتظر بمانند و مشکالت کمتری روبه‌رو خواهند بود و آسیب کم‌تری خواهند‬ ‫پس از آن با گرفتن مبالغی بسیار جزیی امور خود را بگذرانند‪ .‬دید و درصد مشکالت روانی آنان کم‌تر خواهد شد ولی‬ ‫دادن کارت‌هایی مانند خرید از تره‌بارها یا کارت‌های بیمه یا چنان‌چه حمایتی نداشته باشند حتا در نگه‌داری از فرزندان و یا‬ ‫کارت‌های حمل و نقل عمومی رایگان به آن‌ها بیشتر مواقع از موسساتی وجود نداشته باشد که آنها را تا حدی تحت حمایت‬ ‫حد ثبت‌نام فراتر نمی‌رود‪.‬‬ ‫خود بگیرد آنان مجبور هستند که خود به تنهایی بار همه‌ی‬ ‫مشکالت را به دوش بکشند و این باعث آسیب‌های جدی به ادامه مطلب از صفحه ‪24‬‬ ‫مقوله‌ای که زنان سرپرست خانوار را به آنان خواهد شد‪ ،‬چه بسا که هم‌اکنون بیشتر این‌گونه است و‬ ‫اذعان می‌کنم‪ ،‬خوشحال‌تر می‌شدم که یکی از آن دخترکان‬ ‫زنانی محتاج تبدیل می‌کند‪ ،‬نبود یا ضعف این زنان بدون کمک و به نهایت آسیب‌پذیر هستند‪.‬‬ ‫سیاست‌های اجتماعی است که به ندرت کم از آن‌جا كه درصد بسیاری از زنان سرپرست خانوار‪ ،‬خانه‌دار چنین برق نگاهی را مشعشع می‌کرد ولی خوب مهم نبود‬ ‫بوده و هیچ‌گاه به دنبال معاش و پول در آوردن نبودند در می‌دانستم که چیز خوبی در انتظارم من است که آن‌جا پیش‬ ‫ترین‌ها را برای این زنان تامین می‌کند‬ ‫بازار اقتصادی نمی‌توانند شغل مناسبی انتخاب كنند بنابراین پیرزن است‪.‬‬ ‫مقوله‌ای که زنان سرپرست خانوار را به زنانی محتاج تبدیل به دنبال مشاغل نیمه تخصصی و كم ارزش هستند و نسبت پیرزن برای من دویست دالر پرداخت‪...‬البته پرت کرد در‬ ‫می‌کند‪ ،‬نبود یا ضعف سیاست‌های اجتماعی است که به به مردان دستمزد كم‌تری دریافت می‌كنند در نتیجه زندگی صورت فروشنده‪ ،‬نمی‌دانم البد فکر کرده بود قرار است‬ ‫ندرت کمترین‌ها را برای این زنان تامین می‌کند‪ .‬هم‌چنین همراه با فقر دارند مشكل دیگر این زنان نداشتن مسكن است مرا با ده دالر بخرد‪ ،‬واقعیت این است که همه‌ی انسان‌ها‬ ‫نبود سیستم حمایت کننده‌ی جبران کسری درآمدها از طرف كه به دلیل پایین بودن درآمد نمی‌توانند مسكن مناسبی اجاره هم شعور درست و حسابی ندارند‪ .‬مرا در یک کیف بوگندو‬ ‫نهادهای دولتی و یا حداقل بودن خدمات این سیستم‌ها از كنند و مجبورند در مناطق نامناسب كه اجاره كم‌تری دارد گذاشت که حصیری بود و تمام تن مرا می‌خورد‪ .‬ولی با‬ ‫عوامل گسترش فقر این زنان است‪ .‬بسیاری از زنان سرپرست سكونت داشته باشند که این موضوع در تربیت فرزندان آن‌ها همه‌ی این‌ها می‌دانستم که آینده مال من شده است‪ .‬حس‬ ‫یک عروسک خیمه شب‌بازی هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند‪ ،‬به‬ ‫خانوار از فقدان یک چتر حمایتی و تامین مالی رنج می‌برند‪ .‬نیز تاثیر به‌سزایی دارد‪.‬‬ ‫خانه‌ی نمور ولی زیبایی رسیدیم‪ ،‬پیرزن کیک زیبایی خرید‪.‬‬ ‫فقدان تامین اجتماعی برای بخش بزرگی از مردم بویژه‬ ‫روستاییان‪ ،‬کارگران روزمزد و موقت‪ ،‬کارکنان مشاغل توان‌مندسازی آن‌ها و هم‌چنین آشنا کردن راستش یکم ترسیدم‪ .‬نکند من هدیه‌ی یکی از نوه‌های‬ ‫غیررسمی و فقرای شهری چنان ناامنی بدنبال می‌آورد که این گروه از زنان با حقوقشان تا مورد تبعیض روانی او می‌شدم که اولین حرکتش این بود که شلوار مرا‬ ‫با مرگ مردان نان‌آور و سرپرست خانوار بحران‌های پی در قرار نگیرند از اولویت‌های مربوط به امور درآورد تا ببیند من زنم یا مرد و بعد هر چی دکتر بازی بلد‬ ‫پی بنیان خانوارهای تحت سرپرستی زنان را می‌لرزاند‪ .‬این این زنان است‬ ‫است روی من پیاده کند‪...‬نه‪...‬نه به خودم دل‌داری دادم‪،‬‬ ‫هیچ‌وقت یک پیرزن برای دکتر بازی نوه‌اش دویست دالر‬ ‫گروه از زنان بدلیل عدم آموزش‌های اولیه با وقوع پدیده‬ ‫بی‌همسری‪ ،‬ناگزیر از ورود به بازار کار سیاه‪ ،‬ناامن‪ ،‬پر از شعارهایی از قبیل تمام زنان تحت پوشش بیمه‌ی اجتماعی پول را توی صورت کسی نمی‌کوبد‪ .‬از همین عروسک‌های‬ ‫تبعیض و تعدی جنسی و شغلی می‌شوند‪ .‬استثمار جنسی و قرار می‌گیرند یا خدماتی ویژه به خصوص در مورد نگه‌داری از پالستیکی می‌خرد که از اول معلوم است زن است یا مرد‪.‬‬ ‫جسمی از این گروه از زنان در نبود هرگونه حمایت دولتی و فرزندان دردی از این قشر دوا نمی‌کند‪ .‬تنها با انتقال خدمات خالصه ناگهان همه جا سیاه شد‪ .‬ای بابا مگر قرار است مرا‬ ‫اجتماعی از آنان راه محتوم بسیاری از زنان این خانوار‌هاست‪ .‬حمایتی و پرداخت مستمری به خانواده‌های تحت پوشش سورپریز کنی‪ ،‬چشم‌های مرا چرا می‌بندی؟‬ ‫ب بازی یک خیمه شب‬ ‫دلیل دیگری که برای مشکالت این زنان می‌توان نام حمایت‌های بیمه‌ای و تامین اجتماعی‪ ،‬زمینه مناسبی فراهم و بدین شکل من عروسک خیمه‌ش ‌‬ ‫برد محدودیت شبکه‌ی روابط اجتماعی زنان و در نتیجه می‌گردد که این زنان روی پای خود بایستند‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬باز فلج شدم‪ .‬او در صحنه به زمین خورده بود و فلج شده‬ ‫محدودیت دسترسی این زنان به سرمایه‌های اجتماعی است‪ .‬فرایند توان‌مندسازی زنان می‌تواند در حوزه‌های مختلف دنبال بود‪ ،‬عروسکش باعث شده بود که به زمین بخورد و پاهایش‬ ‫این محدودیت‌ها خود دالیل و پیامدهای متعددی دارد‪ .‬یکی شود‪ .‬برای مثال‪ ،‬در زمینه فرهنگی‪ ،‬با توجه به میزان باالی بشکند و قطع نخاعی شود‪ .‬نمی‌دانم‪ ،‬چه شده بود‪ ،‬چون‬ ‫از این محدودیت‌ها قطع روابط با خانواده‌ی همسر پس بی‌سوادی در میان زنان سرپرست خانوار‪ ،‬بتوان شرایط ادامه عروسک‌های قدیمی این‌کارها را نمی‌کردند‪ .‬و او عاشق من‬ ‫شد‪ .‬با هم دست دادیم‪ ،‬نخ‌ها و شروع به چرخیدن کردیم‪،‬‬ ‫از طالق است و دیگری ترجیح دادن تنهایی بر ارتباط با تحصیل را برای آن‌ها فراهم کرد‪.‬‬ ‫سایرین‪ .‬گاهی هم شرمساری از شغلی که انجام می‌دهند به طور مسلم دولت نمی‌تواند تنها به دادن خدمات اقتصادی پیرزن برای پسرش دست می‌زد و می‌خندید‪ ،‬کاش مادر‬ ‫باعث می‌شود این زنان از دیگران و روابط با آنان کناره بگیرند به این گروه از زنان اکتفا کند‪ .‬توان‌مندسازی آن‌ها و هم‌چنین من هم بود تا او هم خوشحال می‌شد‪ .‬من به شغل آبا و‬ ‫و گاهی هم وضعیت شغلی و رسیدگی به خانواده فرصت انجام آشنا کردن این گروه از زنان با حقوقشان تا مورد تبعیض قرار اجدای‌امان بازگشته بودم‪ .‬امید به زندگی هردوی ما تابیده‬ ‫شد‪ .‬من و او بعد از سال‌ها یک گروه شدیم و با دنیا به‬ ‫چنین کاری را برای آنان نمی‌گذارد‪.‬‬ ‫نگیرند از اولویت‌های مربوط به امور این زنان است‪ .‬دولت‬ ‫جلو می‌رفتیم‪ ،‬او دست‌های متبحری داشت و من پاهای‬ ‫رفاه اجتماعی زنانی که سرپرستی خانوار را برعهده دارند‪ ،‬موظف است عالوه بر حمایت بیمه‌ای از زنان سرپرست‬

‫زنان بدون مردان‬

‫خانوار‪ ،‬زمینه اشتغال و آموزش فنی و حرفه‌ای را نیز برای‬ ‫آن‌ها مهیا كند‪ .‬هم‌چنین باید در نظر داشت با بررسی زنان‬ ‫سرپرست خانوار این فعالیت‌ها در مناطق مختلف متفاوت‬ ‫است‪ ،‬زیرا میزان توانایی‌ها در شهرها و روستاهای مختلف‬ ‫متفاوت است و گاهی در برخی از خانواده‌ها زنان به هیچ وجه‬ ‫توانایی اداره‌ی خانواده را نداشته‌اند ولی این وظیفه از سر اجبار‬ ‫به آنان محول شده است‪.‬‬ ‫در راستای استقالل این زنان برنامه‌های ترویجی و آموزشی‬ ‫در ابعاد گوناگونی هم‌چون مدیریت خانه و خانواده‪ ،‬مهارت‌های‬ ‫کارآفرینی و خوداشتغالی‪ ،‬مباحث تربیتی‪-‬رفتاری فرزندان‬ ‫و مهارت‌های زندگی برای آنان از ملزومات است‪ .‬هم‌چنین‬ ‫توجه نهادهای کاریابی دولتی و غیردولتی به زنان سرپرست‬ ‫خانوار جویای کار الزم است‪ .‬برای کاهش مشکالت این‌گونه‬ ‫زنان هم‌چنین می‌توان تسهیالتی در راه‌اندازی کارهایی مانند‬ ‫تولیدی‌ها و مشاغل خدماتی و یا فروشندگی قایل شد تا آن‌ها‬ ‫بتوانند در این زمینه‌ به خودکفایی الزم برسند‪ .‬به این ترتیب‬ ‫با این روند به حمایت‌هایی که در بیشتر مواقع آن‌ها را وابسته‬ ‫به دولت یا سایر ارگان‌ها نگاه می‌دارد کم‌تر نیاز داشته باشند‬ ‫تا با قطع هرگونه کمکی از طرف این نهادها که کم هم اتفاق‬ ‫نمی‌افتد دچار مشکالت عدیده نشوند‪.‬‬

‫فرزی‪ ،‬می‌رقصیدیم و سالن‌های خالی و متروکه دروباره به‬ ‫خاطر ما پر می‌شد‪ .‬روزهای خوبی بود‪ .‬یک‌بار برایم تعریف‬ ‫کرد که در اجراهای قبلی‌اش عاشق زنی شده که هر شب‬ ‫به تماشای برنامه‌های او می‌آمده است‪ .‬و او می‌خواسته با زن‬ ‫ازدواج کند و این‌که دستان او عروسک را چنان می‌چرخانده‬ ‫که جادو می‌کرده است‪ .‬ولی یک شب نخ‌های عروسک در‬ ‫پایش پیچیده و او را به زمین انداخته و او برای همیشه ویلچر‬ ‫نشین شده است‪ .‬دلم برایش سوخت‪ ،‬چرا عروسک با او چنین‬ ‫کرده؟ البته این وسط یادش رفت که تعریف مرا هم بکند هی‬ ‫می‌گفت من‪ ،‬دست‌های من‪ ،‬دست‌های جادویی من‪...‬پس ما‬ ‫چی پاهای ما‪ ،‬پاهای جادویی ما‪ ،‬چشمان نافذ ما‪...‬بگذریم این‬ ‫سوال برای من بود‪...‬تا این‌که ‪...‬‬ ‫همه‌چیز از یک روز خوب شروع شد‪ ،‬ما می‌رقصیدیم و جمعیت‬ ‫دست می‌زدند‪ ،‬به میان جمعیت رفتیم و شروع به هنرنمایی‬ ‫کردیم‪ .‬مردم دست می‌زدند و من سنگ تمام می‌گذاشتم‪.‬‬ ‫پاهای من سالن را با خود یکی می‌کرد‪ .‬به سراغ زنی رفتیم‬ ‫و شروع به رقص کردیم‪ ،‬ناگهان دستهای او مرا به جلو برد‬ ‫و پاهایم هم دوید به سمت زن‪ ،‬شاید باور نکنید اگر بگویم‬ ‫این‌بار واقعن دست‌های او بود‪ ،‬نه پاهای من و در لجظه‌ای‬ ‫با بوی خوش زن مست او را بوسیدم و دنیا برای من رنگ‬ ‫ب بازی را‬ ‫دیگری شد‪ ،‬من همیشه عروسک‌های خیمه‌ش ‌‬ ‫بوسیده بودم و چوب‌ها و پارچه‌ها را و هیچ‌گاه چیزی را چنین‬ ‫نرم و لطیف حس نکرده بودم و من عاشق شدم‪ ،‬عاشق یک‬ ‫زن‪ .‬یک زن با بویی خوش و نرم‪ .‬فاصله گرفتیم و من گیج‬ ‫بوی او خود را به دست‌های عروسک گردان سپردم‪ ،‬و دیگر‬ ‫هیچ چیز نمی‌دیدم جز او‪ .‬زن همه چیز من شد‪ .‬او هم زیاد‬ ‫به کافه می‌آمد و مستقیم به من زل می‌زد‪ .‬من عاشق او و‬ ‫نگاهش بودم‪ .‬تا این‌که روزی موقع رقص دو نفره‌ ما به سمت‬ ‫او رفتیم‪ ،‬بویش را از فاصله‌های دور می‌فهمیدم ‪ .‬آن روز قیژ‬ ‫و قیژ ویلچر اذیتم می‌کرد‪ .‬نمی‌دانم‪ ،‬اولین بار بود که این صدا‬ ‫را می‌شنیدم‪ .‬من می‌رقصیدم با شور و حرارت و به سمت او‬ ‫می‌رفتم‪ .‬عروسک گردان دست‌هایش را بلند کرد‪ .‬همه ساکت‬ ‫شدند‪ ،‬او چیزی به من داد تا من به زن بدهم‪ ،‬حلقه بود‪ .‬و من‬ ‫آن‌را از طرف مرد دیگری به زنی که عشقم بود دادم‪ ،‬بازهم‬ ‫مسخ شده بودم‪ .‬و زن حلقه را قبول کرد‪ .‬ناگهان فهمیدم که‬ ‫چرا عروسک قبلی او را به زمین پرت کرده بود‪...‬زنی که هر‬ ‫دو ما عاشقش بودیم‪...‬‬ ‫من فرار کردم‪ ،‬االن گوشه‌ی یک زیرزمین نمورم که هر روز‬ ‫آب در آن باالتر می‌آید‪ .‬من به زودی غرق می‌شوم و مادرم‬ ‫مستعمل‪ .‬نسل ما منقرض شد‪ .‬من غرق می‌شوم به خاطر‬ ‫بوی خوش یک زن‪ .‬ولی من مرد عروسک‌گردان را هل ندادم‪،‬‬ ‫آن‌هم به خاطر بوی خوش یک زن‪.‬‬ ‫برای ورود به حوزه سخت افزار‪،‬‬

‫«گوگل» شرکت آمریکایی موبایل و تلفن‬ ‫«موتوروال» را خرید»‬ ‫غول اینترنتی «گوگل» با خرید «موتوروال»‪ ،‬شرکت‬ ‫آمریکایی موبایل و تلفن‪ ،‬اولین گام مهم برای ورود به حوزه‬ ‫سخت افزار را برداشته است‪ .‬گوگل برای خرید شرکت‬ ‫موتوروال مبلغ ‪ ۱۲‬میلیارد و ‪ ۵۰۰‬میلیون دالر را به صورت‬ ‫یک‌جا پرداخت کرد‪.‬‬ ‫موتوروال یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های سازنده موبایل‬ ‫است که در ساخت گوشی‌های تلفن هم‌راه از سیستم عامل‬ ‫گوگل موسوم به آندروید استفاده می‌کند‪.‬‬ ‫با این حال موتوروال در سال‌های اخیر از رقبایش نظیر اپل‪،‬‬ ‫سامسونگ و اچ‌تی‌سی عقب افتاده است‪.‬‬


‫روحانیت‪ ،‬زوال یک باور‬ ‫چرخشی در نظر مردم در برابر طبقه روحانی‬

‫بیژن صف‌سری‬

‫کتاب این روزهای ملت ایران خواندنی‌تر شده است‪ ،‬کتاب‬ ‫این روز‌های من و ما را می‌گویم‪ ،‬اگر چه همه در بند و اسیر‪،‬‬ ‫اما قفس هر چه تنگ‌تر‪ ،‬پر‌پر زدن بیشتر‪ ،‬حاال دیگر عابد و‬ ‫زاهد بودن منعی برای پرهیز از ظلم نیست‪ .‬گویی زندگی‬ ‫مهربانی بر نمی‌دارد باید سنگ‌دل باشی‪ ،‬که جاذبه زمین‪،‬‬ ‫جذاب‌تر از آن است که بگذارد انسان آسمانی شود‪ ،‬آن‌چنان‌که‬ ‫روحانیت شیعه نه از عرش بر فرش که پایه‌های قدرت این‬ ‫مردان خدای جوی در اعماق منجالب ظلم فرو رفته است‪.‬‬ ‫می‌گویند زمام‌داران یک امت بی‌گمان باید نسبت به دو اصل‬ ‫مهم اداره امور مردم کوشا و هوشیار باشند‪ ،‬و آن دو اصل مهم‪،‬‬ ‫اول جلب اعتماد مردم نسبت به دولت‌مردان خود‪ ،‬دوم حفظ و‬ ‫حراست از شان و منزلت و اقتدار ملی آن جامعه است که این‬ ‫دو اصل در شرایط کنونی در کشور ایران‪ ،‬برغم همه ادعاهای‬ ‫دولت‌مردانش وجود ندارد و چرایی آن هم روشن است که‬ ‫طی سی‌دو‌سال حکومت روحانیت و دین باوران‪ ،‬ملت ایران‬ ‫جز فقر و فالکت و منزوی شدن در دنیا و غارت ثروت ملی‪ ،‬از‬ ‫این جماعت خدا جوی دین‌دار خیری نبرده است ‪.‬‬ ‫سه مقوله روحانیت‪ ،‬مذهب و اخالق همواره از دیر باز پیوند‬ ‫ناگسستنی داشتند چه در غرب قبل از رنسانس و چه در شرق‬ ‫که تاکنون این پیوند وجود دارد‪ ،‬این مثلث چنان هم‌آغوشی‬ ‫دارند که تجلی آن در ذهنیت توده‌های مردم این چنین است‬ ‫که فروریختن یکی از این سه مقوله‪ ،‬سبب فرو ریختن سایر‬ ‫ارکان نیز می‌گردد‪ .‬به‌طور مثال به هر نسبت که از اعتبار‬ ‫روحانیت کاسته شود باورهای دینی و عقاید مذهبی متزلزل و‬ ‫معیارهای اخالقی لوث می‌شود‪.‬‬ ‫بی شک نخستین تجربه زمامداری و اداره امور یک کشور‬ ‫آن هم توسط روحانیت‪ ،‬بعد از وقوع انقالب ‪ ۵۷‬درایران اتفاق‬ ‫افتاده است‪ ،‬به دیگر سخن بعد از وقوع انقالب ‪ ۵۷‬روحانیت‬ ‫شیعه در مقام یک آزمایش مهم تاریخی قرار گرفت که امروز‬ ‫پس از سی‌و‌دو سال زمام‌داری این قشر از جامعه و چگونگی‬ ‫تعامل و ارتباط آن با قدرت زیر ذره‌بین نگاه نسل حاضرقرا‬ ‫گرفته است‪ ،‬خاصه نسل مهاجر ایرانی که با وجود دوری از‬ ‫سر‌زمین نیاکانش اما به همه آن‌چه در کشش و کوشش برای‬ ‫آزادی در کشورش می‌گذرد چشم دوخته‪ ،‬اما از شگل‌گیری‬ ‫پیوند سه ضلع مثلث روحانیت‪ ،‬مذهب و قدرت پس از انقالب‪،‬‬ ‫کم اطالع بوده که این نوشتار کوششی است برای تنویر افکار‬ ‫نسل امروز مهاجر ایرانی که برای همه‌گان نیز خالی از فایده‬ ‫نخواهد بود‪.‬‬ ‫قبل از هر چیز باید دانست که در جامعه روحانیت شیعه از‬ ‫دیرباز برای دخالت روحانیون در امور سیاسی اختالف نظر‬ ‫وجود داشته و بزرگ‌ترین مرجع دینی که نسبت به دخالت‬ ‫روحانیت در امر سیاست مخالفت می‌ورزید و تا زمان حیاتش‬ ‫مانع از فعالیت سیاسی روحانیون می‌شد‪ ،‬آیت‌اله بروجردی بود‬ ‫که در اوایل سلطنت پهلوی دوم‪ ،‬پس از فوت آیت‌اله حایری‬ ‫موسس حوزه علمیه قم‪ ،‬از سوی سه مرجع بزرگ آن زمان‬ ‫معروف به مراجع ثالثه‪ ،‬از عتبات به قم دعوت شد‪ ،‬تا جانشین‬ ‫آیت‌اله حایری شود‪ .‬در شناخت عظمت و دین‌داری این مرجع‬ ‫مخالف دخالت روحانیون در کار سیاست و دولت‪ ،‬همین‌قدر‬

‫بس که در دو قرن و نیم اخیر‪ ،‬شیعیان‪ ،‬سه دوره‪ ،‬مرجع و‬

‫اسالمی را تشکیل دادند و ماهنامه‌ای به نام «گفتار ماه» به‌راه‬ ‫انداختند و بعد هم کتاب جنجالی «بحثی در باره مرجعیت‬ ‫و روحانیت» را منتشر کردند که مورد توجه زیادی قرار‬ ‫گرفت‪ .‬افرادی که در این انجمن فعال بودند‪ ،‬علی مطهری‪،‬‬ ‫سید‌محمد بهشتی‪ ،‬سید‌موسی صدر‪ ،‬سید‌مرتضی شبستری‪،‬‬ ‫علی غفوری‪ ،‬سید‌ابوالفضل زنجانی‪ ،‬سید‌محمد باقر سبزواری‪،‬‬ ‫حسن مزینی‪ ،‬میرزا ‌محمد‌تقی جعفری‪ ،‬عالمه طباطبایی‪،‬‬ ‫مهدی بازرگان بودند‪.‬‬

‫رهبر مطلق داشتند‪ :‬اول شیخ مرتضا انصاری‪ ،‬دوم میرزا محمد روحانیت پس از انقالب‬

‫حسن شیرازی (میرزای شیرازی فتوا دهنده تحریم تنباکو)‬ ‫سوم آقای بروجردی بود‪ ،‬که دو نفر اول در خارج ایران بسر‬ ‫می‌بردند اما آقای بروجردی اولین مرجع تقلید شیعیان بود‬ ‫که در قم متمرکز شده بود و برتمام شیعیان جهان مرجعیت‬ ‫داشت و چنان شهره آفاق بود که در عربستان به این مرجع‬ ‫لقب «المجتهد» داده بودند چرا که خدمات با ارزشی در باال‬ ‫بردن موقعیت مذهب شیعه انجام داده بود‪ .‬از جمله اولین‬ ‫مرجع تقلیدی بود که مبلغ‌هایی به کشورهای خارج فرستاد‬

‫اما با این همه جامعه روحانیت از پیش و پس از انقالب با‬

‫خط امام و چندین گروه و دسته دیگر می‌کنند که هریک از‬ ‫اعضای شاخص روحانی این گروه‌ها‪ ،‬در نزد مردم بیشتر به نام‬ ‫گروه‌هایی که در آن عضویت دارند شناخته می‌شوند‪ .‬که این‬ ‫خود نیز می‌تواند یکی از دالیل وجود رقابت در بین روحانیون‬ ‫برای کسب بیشتر قدرت باشد‪ .‬حکایت امروز روحانیت در این‬ ‫آب وخاک بی‌شباهت به حکایت ارسطو معلم اول نیست‪ ،‬که‬ ‫درباره او نقل است «انه نبی ضیعوه» یعنی پیامبری که عاقبت‬ ‫از فریب قدرت ضایع و تباه شد و این گفته بنا بر قول روحانیت‬

‫گویی آن نقل قول از سید جمال اسد آبادی‬ ‫مصداق امروز این آب و خاک گشته که «در‬ ‫غرب اسالم هست‪ ،‬مسلمان نیست‪ ،‬اما در‬ ‫کشور ما مسلمان هست ولی اسالم نیست‬

‫بود‪ .‬بسیاری از روحانیون مترقی و شاگردان این مرجع تقلید‬ ‫نامی جهان شیعه بر این باورند که روش آقای بروجردی از‬ ‫جمله جلوگیری از مساله سازی‪ ،‬کوشش در وحدت اسالمی‬ ‫و شناسایی اسالم در جهان خارج و هم‌کاری دین و علم و‬ ‫برقراری حساب و کتاب در دستگاه مرجعیت بود و به قطع‬ ‫حسن تفاهم و روابط دوستانه او با رهبران سنی مذهب باعث‬ ‫شد تا شیخ شلتوک‪ ،‬مفتی بزرگ اهل سنت آن فتوای تاریخی‬ ‫معروف را در مورد به رسمیت شناختن مذهب شیعه صادر کند‪.‬‬ ‫اولین گروه‌بندی رسمی سیاسی علما و مجتهدها بی‌فاصله‬ ‫پس از فوت آقای بروجردی به‌وجود آمد که در سه گروه‬ ‫تقسیم شدند‪:‬‬ ‫اول‪ ،‬گروه علمای رادیکال که به رهبری روح‌اله خمینی‬ ‫و متشکل از روحانی‌هایی چون محالتی شیرازی‪ ،‬صادق‬ ‫روحانی‪ ،‬آیت‌اله طالقانی بود که خواسته های‌شان به شرح‬ ‫زیر بود‪:‬‬ ‫• عدالت اسالمی از طریق سیستم پارلمانی حقیقی نه از‬ ‫طریق حکومت فردی‬ ‫• مخالفت با استثمار فقرا و لزوم مبارزه با فساد باال دستی‌ها‬ ‫• توسعه صنایع و مخالفت با توسعه زیاد از حد شهر‌ها‬ ‫• مخالفت با اتکا به سرمایه‌گذاری خارجی‬ ‫دوم‪ ،‬گروه علمای رفرمیست به سرگروهی آیت‌اله مرتضی‬ ‫مطهری و با هم‌کاری آیت‌اله سید‌محمد بهشتی‪ ،‬محمد‌ابراهیم‬ ‫آیتی‪ ،‬سید‌مرتضی شبستری و حتا دکتر علی شریعتی هم در‬ ‫این گروه بودند‪.‬‬ ‫سوم‪ ،‬گروه علمای محافظه‌کار که وارث افکار و نظرهای‬ ‫آقای بروجردی بودند که بعد از فوت وی قدرت علمای قم‬ ‫و روحانیون و واعظ مشهور ‪-‬به استثنای روحانی معروف‬ ‫«فلسفی» که به رادیکال‌ها بیشتر نزدیک بود‪ -‬در دست اینان‬ ‫بود که شامل آیت‌اله شریعت‌مداری‪ ،‬میالنی در مشهد‪ ،‬عالمه‬ ‫طباطبایی در قم بود‪ .‬این گروه بیشتر طالب صلح و آرامش‬ ‫سیاسی بودند‪.‬‬ ‫از سه گروه یاد شده رفرمیست‌ها اولین گروه سیاسی علما‬ ‫بودند که بیست ماه بعد از فوت آقای بروجردی انجمن‌های‬

‫دو طیف اقلیت و یک طیف اکثریت مواجه بوده و هست که‬ ‫عبارتند از‪:‬‬

‫طیف اقلیت حامی حکومت‬ ‫طیف اقلیت تحول خواه‬ ‫طیف اکثریت بی‌تفاوت و غیر سیاسی‬

‫اقلیت تحول‌گرا انقالبی نیست بلکه خود را اصالح‌طلب‬ ‫می‌داند و از آن‌جا که اقلیت متصل به قدرت به دلیل حضور‬ ‫رسانه‌ای نمود چشمگیر‌تری نسبت به دو گروه دیگر داشته و‬ ‫موقعیت آن دو گروه به خاطر در حاشیه بودن یا پنهان بودن‬ ‫از رسانه‌ها از افکار عمومی هم پنهان مانده‌اند‪ ،‬این تصور در‬ ‫جامعه پدید آمده است که روحانیت یعنی همین کسانی که‬ ‫هم‌واره روی آنتن حضور دارند‪ .‬از این رو موضع جامعه حاوی‬ ‫تفکیک میان روحانیت نیست‪.‬‬ ‫پس از انقالب رابطه مردم با روجانیت با توجه به سابقه‬ ‫تاریخی این قشر از جامعه و انتظارهایی که به‌عنوان یک‬ ‫باور نسبت به انجام رسالتی که ازاین مردان خداجوی در‬ ‫بین مردم وجود داشت تغییر یافت‪ ،‬خاصه که پس از انقالب‬ ‫روحانیت به طور رسمی به سه گروه روحانیت حاکم‪ ،‬روحانیت‬ ‫پویا و روحانیت خاموش تقسیم بندی شدند‪ .‬طرفه آن‌که در‬ ‫محاوره‌ها و حتی نوشته‌ها هم این تقسیم‌بندی‪ ،‬مصطلح و‬ ‫رایج است‪ .‬بی‌شک چنین تفکیکی که پیش از انقالب در‬ ‫فرهنگ مردم این آب و خاک وجود نداشته و همه از طلبه‬ ‫گرفته تا مرجع تقلید‪ ،‬روحانیت خوانده می‌شدند‪ ،‬حاصل‬ ‫یو‌دو ساله جامعه روحانیت شیعه در ایران است‬ ‫عمل‌کرد س ‌‬ ‫که حتا خود بعد از انقالب ـ نسبت به انتخاب راه روش‬ ‫سیاسی و تلقی که از حکومت دینی داشته ـ اقدام به ایجاد‬ ‫گروه‌بندی‌های سیاسی از قبیل روحانیت مبارز‪ ،‬روحانیون‬

‫شیعه خود ازحدیث‌های نبوی است‪ .‬امروز این پرسش مطرح‬ ‫است که به راستی چرا پس از انقالب روحانیت از جایگاه‬ ‫دیرینه‌ی خود نزد مردم به دور افتاده است؟ چرا انشقاق بین‬ ‫مردم و روحانیتی که در طول تاریخ این سرزمین اهورایی‪،‬‬ ‫همواره تنها ملجا و پناه مردم در برابر قدرت بودند به وجود‬ ‫می‌آید و چنان می‌شود که به‌هیچ یک از آن‌ها امیدی نمی‌توان‬ ‫بست چه رسد به این‌که زلف آزادی به رسالت‌شان گره زد؟‬ ‫چه بر سر روحانیت شیعه آمده که همواره با دغدغه حفظ‬ ‫می‌گویند زمام‌داران یک امت بی‌گمان باید‬ ‫نسبت به دو اصل مهم اداره امور مردم کوشا‬ ‫و هوشیار باشند‪ ،‬و آن دو اصل مهم‪ ،‬اول جلب‬ ‫اعتماد مردم نسبت به دولت‌مردان خود‪ ،‬دوم‬ ‫حفظ و حراست از شان و منزلت و اقتدار ملی‬ ‫آن جامعه است‬ ‫اسالم و نه دغدغه ملی‪ ،‬حامی مردم این آب و خاک بوده‌اند‪،‬‬ ‫اما امروز در اثر عمل‌کرد برخی از هم کسوتان خود‪ ،‬نه تنها‬ ‫شاهد دین‌گریزی نسل فردای این بالد اسالمی هستند که‬ ‫در کنار تضعیف باورهای دینی مردم‪ ،‬به تنزل جایگاه خود به‬ ‫نظاره نشسته‌اند گویی آن نقل قول از سید جمال اسد آبادی‬ ‫مصداق امروز این آب و خاک گشته که «در غرب اسالم‬ ‫هست‪ ،‬مسلمان نیست‪ ،‬اما در کشور ما مسلمان هست ولی‬ ‫اسالم نیست‪».‬‬ ‫هر که پیری چنین گمره بود‬ ‫کی مریدش را به جنت ره بود‬


‫کوشایی از خود نشان دهد‪.‬‬ ‫زمانی که حاتمی به مرز بیست سالگی می‌رسد‪ ،‬در دی ماه‬ ‫‪ ۱۳۴۳‬به ابتکار هنرمندان و مسووالن هنرستان‪ ،‬دانش‌کده‬ ‫هنرهای دراماتیک نیز تاسیس می‌شود و او با قبولی در‬ ‫آزمون ورودی وارد این دانش‌کده‬ ‫آیین چراغ خاموشی نیست‪ ،‬همه عمر دیر رسیدیم‬ ‫می‌شود؛دانش‌کده‌ای که به زعم او‬ ‫فضای آموزشی مطلوبی داشت و میان‬ ‫به بهانه زادروز «علی حاتمی»‬ ‫استادان و دانشجویان آن هماهنگی سازنده‌ای برقرار بود‪.‬‬ ‫حاتمی نخستین نمایش نامه‌اش را با عنوان «دیب» (دیو)‬ ‫محبوبه شعاع‬ ‫نوشت و در اردیبهشت ماه ‪۱۳۴۴‬در تاالر دانش‌کده و باحضور‬ ‫خیابان‬ ‫در‬ ‫‪1323‬‬ ‫سال‬ ‫مرداد‬ ‫‌سوم‬ ‫و‬ ‫‌‬ ‫ت‬ ‫بیس‬ ‫در‬ ‫«علی حاتمی»‬ ‫کودکان موسسه آموزشی فرهنگ آرزو به اجرا درآورد‪ .‬پس‬ ‫‌ای‬ ‫ه‬ ‫محل‬ ‫همان‬ ‫شد‪.‬‬ ‫متولد‬ ‫اردیبهشت‪،‬‬ ‫کوچه‬ ‫شاهپور تهران‪،‬‬ ‫از آن نمایش‌نامه‌های «ساتن»‪« ،‬قصه حریر»‪« ،‬ماهی‌گیر»‪،‬‬ ‫به‬ ‫‪‎‬غ‬ ‫ا‬ ‫د‬ ‫و‬ ‫پایه‬ ‫سه‬ ‫زیر‬ ‫در‬ ‫هزاردستان‬ ‫‌نویس‬ ‫ش‬ ‫که رضا خو‬ ‫«حسن کچل»‪« ،‬چهل گیس»و«شهرآفتاب ومهتاب»را برای‬ ‫انگشتی‬ ‫شش‬ ‫مستنطق‬ ‫به‬ ‫سکونتش‬ ‫محل‬ ‫نشانی‬ ‫عنوان‬ ‫تاتر نوشت‪.‬‬ ‫‌گفت‪.‬‬ ‫می‬ ‫و اجرای این نمایش‌ها حاتمی را به عنوان یک نمایش‌نامه‬ ‫‌خانه‬ ‫پ‬ ‫چا‬ ‫دریک‬ ‫‌آرا‬ ‫ه‬ ‫صفح‬ ‫سمت‬ ‫پدرش‬ ‫بودو‬ ‫‌دار‬ ‫ه‬ ‫خان‬ ‫علی‬ ‫مادر‬ ‫نویس صاحب سبک معروف کرد‪ .‬او خود نقل کرده بود‪:‬‬ ‫را داشت و او دومین فرزند خانواده بود‪ .‬شوق نمایش‌نامه «چون نمایش‌نامه‌ها را آهنگین و ریتمیک می‌نوشتم بعضی‌ها‬ ‫نویسی در نوجوانی پای او را به تماشاخانه‌های الله‌زار باز کرد‪ ،‬شایع کرده بودند مادربزرگی دارم که مسن است و این‬ ‫در آن‌جا مسحور بازی هنرمندانه«جعفر توکل»شد و آرزوکرد نمایش‌نامه‌ها را می‌نویسد و به دلیل مسن بودن و امتناع از‬ ‫روزی برسد که توکل در نمایشی به کارگردانی خود او بازی شهرت اسم خودش را پای نمایش‌نامه‌ها نمی‌گذارد‪ ،‬بنابراین‬ ‫کند‪ .‬این ایام مصادف بود با رسیدن شبکه برق تهران به محله من آن‌ها را امضا می‌کنم‪».‬‬ ‫شاهپور و پیچیدن طنین صدای رادیو در خانه آن‌ها‍‍‪.‬‬ ‫چندصباحی این حرف‌ها و شایعات در محافل هنری پشت‬ ‫و‬ ‫نویسنده‬ ‫حاتمی خود گفته وقتی «نصرت‌اله محتشم»‬ ‫سر حاتمی زده می‌شد تا این که سال ‪ ۱۳۴۵‬به منظور رفع‬ ‫سوتفاهم نمایش مدرنی با عنوان«آدم و حوا» یا «برج زهر‬ ‫مار» می‌نویسد که تحولی در کار او محسوب می‌شود و‬ ‫همین نمایش موجب آشنایی او با مسووالن تلویزیون‬ ‫شد که درآن ایام در کار جذب افراد مستعد بودند‪.‬‬ ‫نخستین فیلم‌نامه کاملی که علی حاتمی ارایه‬ ‫می‌دهد«حماسه عشقی شب جمعه» (‪)۱۳۴۶‬‬ ‫نام داشت که «هژیر داریوش»‬ ‫کارگردان و فیلم شناس‪،‬‬ ‫آن را به صورت یک‬ ‫فیلم کوتاه در آورد‪.‬‬ ‫سال ‪ 1348‬کیمیایی‬ ‫ومهرجویی و تقوایی‬ ‫فیلم‌های قیصر‪ ،‬گاو‬ ‫و آرامش را می‌سازند‬ ‫و حاتمی در تدارک‬ ‫به حق باید علی حاتمی را پرشور‌ترین‬ ‫ساختن حسن‌کچل‪.‬‬ ‫فیلم‌ساز وابسته به آداب و سنن ایرانی هدف مشترک این فیلم‌سازان دوری جستن از بازار فیلم‌فارسی‬ ‫دانست فیلم‌سازی که با تیزبینی و هوشمندی بود‪.‬‬ ‫خاصی توانسته حال و هوای زندگی‪ ،‬آداب و حسن کچل قبل از این که به فیلم درآید نمایش‌نامه آن‬ ‫رسوم و باورهای ایرانیان را به تصویر بکشد و توسط «داود رشیدی» با بازی «پرویز فنی‌زاده»‪« ،‬اسماعیل‬ ‫دیالوگ‌های فیلم‌های او بسیار درخشان و قابل داورفر»‪« ،‬یداله شیر اندامی»‪« ،‬عصمت صفوی» و «مهین‬ ‫شهابی» در فروردین ‪ ۱۳۴۸‬در تاالر بیست و پنج شهریور‬ ‫توجه هستند‬ ‫اجرا شد و بدین ترتیب علی حاتمی به‌صورت جدی وارد‬ ‫بازی‌گر حرفه‌ای تاتر‪ ،‬نمایش‌نامه رادیویی را در رادیو اجرا فعالیت‌های سینمایی شد‪ .‬و پس از آن حدود پانزده فیلم بلند‬ ‫می‌کردباعث می‌شد حساسیت و نیروی تخیل من به شدت سینمایی و مجموعه تلویزیونی ساخت که فیلم‌های «طوقی»‪،‬‬ ‫بر انگیخته شود‪.‬‬ ‫«باباشمل»‪« ،‬قلندر»‪« ،‬خواستگار»‪« ،‬ستارخان»‪ ،‬مجموعه‬ ‫‌هایی‬ ‫ه‬ ‫مای‬ ‫روی‬ ‫گرفت‬ ‫تصمیم‬ ‫حاتمی‬ ‫که‬ ‫بود‬ ‫از همان ایام‬ ‫تلویزیونی «مثنوی مولوی»‪ ،‬مجموعه تلویزیونی «سلطان‬ ‫کرد‬ ‫شروع‬ ‫بنابراین‬ ‫کند‪.‬‬ ‫کار‬ ‫ایرانی‬ ‫و‬ ‫ملی‬ ‫‌های‬ ‫از داستان‬ ‫صاحب‌قران»‪« ،‬سوته‌دالن»‪« ،‬هزاردستان»‪« ،‬حاجی‬ ‫‌کرد‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫تحصیل‬ ‫نهم‬ ‫کالس‬ ‫در‬ ‫که‬ ‫هنگامی‬ ‫او‬ ‫نوشتن‪.‬‬ ‫به‬ ‫واشنگتن»‪« ،‬کمال‌الملک»«جعفر خان از فرنگ برگشته»‪،‬‬ ‫هنرستان‬ ‫به‬ ‫‌‌نویسی‬ ‫‌نامه‬ ‫ش‬ ‫نمای‬ ‫اولیه‬ ‫اصول‬ ‫آموختن‬ ‫برای‬ ‫«مادر» و «دل‌شدگان» از آن جمله‌اند‪.‬‬ ‫هنرپیشگی می‌رود‪ ،‬اما از بد حادثه چند روز بعد هنرستان و اما سرانجام علی حاتمی بعدازماه‌ها مقاومت در مقابل‬ ‫هنرپیشگی تعطیل می‌شود‪.‬‬ ‫بیماری سرطان که او را سخت نحیف و رنجور ساخته بود در‬ ‫آزاد‬ ‫هنرستان‬ ‫که‬ ‫‌کند‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫جلب‬ ‫را‬ ‫پس از آن اعالنی نظر او‬ ‫پانزدهم آذر سال ‪ 1375‬در تهران در گذشت و در بهشت‌زهرا‬ ‫‌درنگ‬ ‫ی‬ ‫ب‬ ‫وحاتمی‬ ‫است‬ ‫شده‬ ‫تاسیس‬ ‫هنرهای دراماتیک‬ ‫به خاک سپرده شد‪ .‬آخرین فیلم علی حاتمی «جهان پهلوان‬ ‫‌گیری‬ ‫ت‬ ‫سخ‬ ‫‌کند‪.‬‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫‌نام‬ ‫ت‬ ‫ثب‬ ‫‌نویسی‬ ‫ه‬ ‫‌نام‬ ‫در رشته نمایش‬ ‫تختی» نام داشت که یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های سینمایی‬ ‫‌هایی‬ ‫ه‬ ‫‌نام‬ ‫ش‬ ‫نمای‬ ‫به‬ ‫نسبت‬ ‫هنرستان‬ ‫رییس‬ ‫«مهدی نامور»‬ ‫او‪ ،‬بعد از مجموعه هزاردستان بود‪ ،‬او این فیلم را زمانی شروع‬ ‫شود‬ ‫اجرا‬ ‫هنرستان‬ ‫سالن‬ ‫در‬ ‫تا‬ ‫‌نوشتند‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫نوآموز‬ ‫که هنرجویان‬ ‫به ساخت کرد که با بیماری دست و پنجه نرم می‌کرد ودر‬ ‫شگردهای‬ ‫و‬ ‫فنون‬ ‫فراگیری‬ ‫در‬ ‫که‬ ‫‌دارد‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫برآن‬ ‫حاتمی را‬ ‫نهایت مرگش مهلت نداد فیلم را به پایان برساند وپساز مرگ‬ ‫و‬ ‫حساسیت‬ ‫‌پردازی‪،‬‬ ‫و‬ ‫وگ‬ ‫گفت‬ ‫ویژه‬ ‫به‬ ‫‌نویسی‪،‬‬ ‫ه‬ ‫نمایش‌نام‬ ‫او ادامه این فیلم بهکارگردانی«بهروزافخمی»ادامه یافت و به‬

‫سرانجام رسید‪.‬‬ ‫حاتمی دو فیلم نود دقیقه‌ای نیز ساخته بود که این دو فیلم‬ ‫مبتنی بر هزاردستان با تدوین «واروژ کریم‌مسیحی»به‬ ‫نام‌های «کمیته مجازات» و «طهران‪ ،‬روزگار نو» ساخته شد‬ ‫که بعد از درگذشت او به نمایش در آمد‪.‬الزم به ذکر است‬ ‫«لیال حاتمی»‪«،‬زری خوشکام» و «علی مصفا» هنرپیشه‌گان‬ ‫سینما‪ ،‬فرزند‪ ،‬همسر و داماد علی حاتمی هستند‪.‬‬

‫و اما در آخر به حق باید علی حاتمی را پرشور‌ترین فیلم‌ساز‬ ‫وابسته به آداب و سنن ایرانی دانست فیلم‌سازی که با تیزبینی‬ ‫و هوشمندی خاصی توانسته حال و هوای زندگی‪ ،‬آداب و‬ ‫رسوم و باورهای ایرانیان را به تصویر بکشد و دیالوگ‌های‬ ‫فیلم‌های او بسیار درخشان و قابل توجه هستند و در سینمای‬ ‫ایران اگر بی‌نظیر نباشد حتمن کم نظیر هستند‪.‬‬


‫پنجره هواپیما به وسعت پنجره کامیون‬ ‫دامون روزبه‬ ‫هر موقع سوار هواپیما شدم‪ ،‬اولین کاری که کردم بستن‬ ‫پنجره هواپیما بود‪ .‬یا نور زیاد خورشید چشم آدم را سوخاری‬ ‫می‌کرد یا شب بود و پشم هم دیده نمی‌شد‪ .‬اگر هم همه چیز‬ ‫مرتب بود‪ ،‬پنجره این‌قدر کثیف بود که کلن بی‌خیال همه چیز‬ ‫می‌شدیم و از بقیه چیزها در هواپیما لذت می‌بردیم‪.‬‬ ‫اما به تازگی شرکت بوینگ این مشکل بزرگ را حل کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫بوینگ ‪ ۷۸۷‬جدید‪ ،‬بهترین پنجره‌ها را در بین تمام هواپیماها‬ ‫دارد‪ .‬در این هواپیما پنجره‌های کوچک اطراف که با یک‬ ‫پرده پالستیکی پوشانده می‌شدند‪ ،‬حذف شده و پنجره‌های‬ ‫بزرگ‌تری جایگزین شده‌اند که میزان تاریکی آن‌ها قابل‬ ‫تنظیم است و امکان تنظیم میزان نور ورودی را به شما‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫این پنجره‌ها ‪ ۴۸‬سانتی متر ارتفاع داشته و ‪ ۶۵‬درصد بزرگ‌تر‬ ‫از پنجره‌های معمول هواپیماها هستند‪ .‬این به این معنی است‬ ‫که دیگر برای دیدن سطح زمین و آسمان به‌صورت هم‌زمان‪،‬‬ ‫نیازی نیست چشم درد بگیرید‪.‬‬ ‫امکان کنترل نور وارد شونده به هواپیما در این پنجره‌ها‪ ،‬زیر‬ ‫سر ژل حساس به الکتریسیته‌ای است که فضای میان پنجره‬ ‫دو جداره بوینگ ‪ ۷۸۷‬را پرکرده است‪ .‬هرگاه میزان جریان‬ ‫الکتریکی در این ژل افزایش یابد‪ ،‬آن را تیره‌تر می‌کند و با‬ ‫کاهش جریان الکتریکی‪ ،‬ژل روشن‌تر می‌شود‪ .‬یک سیستم‬ ‫عالی که در عین سادگی نتایج درخشانی را به بار آورده است‪.‬‬ ‫اما بازهم من ترجیح می‌دهم پنجره هواپیما را ببندم و از‬ ‫مهمان‌دار لذت ببرم!‬ ‫فیس مسنجر‬ ‫یکی از کمبودهای فیس‌بوک‪ ،‬نبود یک نرم‌افزار مسنجر بود‪.‬‬ ‫گفتم بود چرا که دیگر این کمبود با نرم‌افزار جدید فیس بوک‬ ‫حل شد‪.‬‬ ‫فیس بوک نرم افزار موبایلی را معرفی کرد که بطور مستقل‬ ‫قابلیت چت گروهی را برای سیستم عامل‌های موبایل فراهم‬ ‫می‌سازد‪ .‬این نرم افزار مجانی در حال حاضر برای دانلود در‬ ‫دسترس عموم است‪ .‬از مهم‌ترین ویژگی‌های این نرم‌افزار‬ ‫می‌توان به اشتراک گذاشتن مکان‌ها‪ ،‬اشتراک گذاشتن‬ ‫عکس‌ها و مهم‌تر از همه قابلیت ارسال سریع پیغام‌ها به یک‬ ‫دوست و یا یک گروه از دوستان در فیس بوک اشاره کرد‪ .‬ما‬ ‫از همین نوشته اعالم می‌کنیم که تغییرات در فیس بوک را‬ ‫مدیون گوگل پالس هستیم‪.‬‬ ‫به هر حال شرایط نشان می‌دهد که موفقیت گوگل پالس‬ ‫در این مدت کوتاه‪ ،‬بدجور رفقای فیس بوکی را نگران کرده‬ ‫است‪.‬‬ ‫در ضمن این نرم‌افزار را می‌توانید از دانلود سنترهای سیستم‬ ‫عامل موبایل خود به صورت مجانی دریافت کنید‪.‬‬

‫سونی اریکسون فارسی دوست‬ ‫و اما یک خبر خوب برای طرفداران سونی اریکسون‪ .‬این‬ ‫شرکت در یک اقدام منتظره‪ ،‬از سایت فارسی سونی اریکسون‬ ‫رونمایی کرد‪.‬‬ ‫این وب سایت بخش‌های گوناگونی هم‌چون معرفی گوشی‌ها‬ ‫و لوازم جانبی با مشخصات کامل به زبان فارسی‪ ،‬پشتیبانی‪،‬‬ ‫عیب‌یابی‪ ،‬شگردها و ترفندهای استفاده هرچه بهتر از‬ ‫محصوالت‪ ،‬دفترچه راهنما و به روز رسانی دستگاه‪ ،‬معرفی و‬ ‫اطالعات شرکت و مسوولیت‌های اجتماعی را شامل می‌شود‪.‬‬ ‫سونی اریکسون با این کار انگار قصد داشته بیش‌تر خودش‬ ‫را در دل فارسی زبانان جا کند‪.‬‬

‫شعار هر بسیجی‪ ،‬حمله به فیس بوکچی‬ ‫گروه «انونیموس» یک سری هکر هستند که تاکنون‬ ‫سایت‌های زیادی را مورد نوازش قرار دادند‪.‬‬ ‫آن‌ها حتی در یک اقدام سایت‌های دولتی ایران را هک‬ ‫کردند و بسیاری از اطالعات را برای دانلود بر روی اینترنت‬ ‫گذاشتند در حالی که چند ماه قبل حسابی خدمت سایت پی‬ ‫پال و سونی رسیده بودند‪.‬‬ ‫اما این روزها شایعاتی به گوش می‌رسد مبنی بر این که‬ ‫این گروه هکری در اطالعیه خود در یوتیوب آورده است‬ ‫فیس‌بوک اطالعات را به آژانس‌های دولتی می‌فروشد و به‬ ‫شرکت‌های امنیتی اطالعاتی برای جاسوسی از مردم سرتاسر‬ ‫جهان دسترسی مخفی اعطا کرده است‪ .‬این گروه هکری‬ ‫با اشاره به تاریخ ‪ ۱۴‬آبان اعالم کرده است که این شبکه‬ ‫اجتماعی پس از این تاریخ دیگر به ارایه سرویس به کاربران‬ ‫قادر نخواهد بود و از کاربران فیس‌بوک خواسته است تا برای‬ ‫دفاع از آزادی اطالعات و حفظ حریم شخصی خود به کمپین‬ ‫نابودی فیس‌بوک ملحق شوند‪.‬‬ ‫اما این در حالی است که گروه هکر «انونیموس» تکذیب کرد‬ ‫که شبکه‌ی اجتماعی فیسبوک را منهدم می‌کند‪ .‬سخن‌گویان‬ ‫این گروه در توییتر اظهار داشتند که در پشت این تهدید قرار‬ ‫ندارند ولی اذعان کردند که کسانی که این حرف را زده‌اند‬ ‫ممکن است اعضایی از این گروه باشند که به طور مستقل‬ ‫دست به چنین کاری زده باشند‪ .‬سخن‌گوی دیگری به‬ ‫خبرگزاری فرانس پرس گفت که سازمان او فاقد یک ساختار‬ ‫هرمی است و اعضای آن هویت خود را پنهان می‌کنند‪ .‬اما باز‬ ‫هم برای اطمینان بیشتر به توصیه فرورتیش رضوانیه‪ ،‬عکس‬ ‫تمام کسانی در فیس بوک تو نخشون هستید را سیو کنید تا‬ ‫بعد حسرت نخورید‪.‬‬

‫ماست بادمجان‬ ‫فرورتیش رضوانیه‬ ‫نیمه‌شب از خواب بیدار می‌شوید‪ .‬فكرتان خیلی مشغول‬ ‫است‪ .‬نامزدتان این روزها به خاطر چند اتفاق ناراحت است‬ ‫و برایش نگران هستید‪ .‬خوابتان نمی‌برد‪ .‬یادتان می‌آید كه‬ ‫از صبح تا شب چیزی نخوردید‪ .‬احساس ضعف و گرسنگی‬ ‫می‌كنید‪.‬‬ ‫از روی تخت بلند می‌شوید و به آشپزخانه می‌روید‪ .‬یخچال پر‬ ‫از خوراكی‌های مختلف است اما میلی به خوردن هیچ‌كدام از‬ ‫آن‌ها ندارید‪ .‬ظرف ماست و بادمجان را برمی‌دارید و به طرف‬ ‫اتاق می‌روید اما میان راه یادتان می‌آید كه قاشق نیاوردید‪.‬‬ ‫دوباره به سمت آشپزخانه برمی‌گردید ولی ناگهان دست‌تان‬ ‫به لبه دیوار می‌خورد و ظرف ماست رها می‌شود و روی زمین‬ ‫می‌افتد‪ .‬زیر پایتان را نگاه می‌كنید‪ .‬ماست به شعاع دو متر‬ ‫روی فرش پخش شده است‪ .‬باورتان نمی‌شود كه نصفه‌شب‬ ‫باید تمیزكاری كنید‪.‬‬ ‫روی زمین زانو می‌زنید و ماست ریخته شده را با قاشق‬ ‫جمع می‌كنید تا داخل ظرف بریزید‪ ،‬ولی می‌دانید كه خیلی‬ ‫طول می‌كشد‪ .‬با عجله داخل آشپزخانه می‌روید و یك قاشق‬ ‫چوبی بزرگ برمی‌دارید‪ ،‬ولی پایتان لیز می‌خورد‪ .‬برای این‬ ‫كه تعادل‌تان را از دست ندهید‪ ،‬به اطراف چنگ می‌اندازید‬ ‫تا چیزی را بگیرید‪ .‬در همین لحظه دست‌تان به سبد سیمی‬ ‫كنار ظرفشویی گیر می‌كند و آن را روی زمین می‌‌اندازید‪.‬‬ ‫تمام بشقاب‌های بلوری روی سرامیك كف آشپزخانه می‌افتند‬ ‫و خرد می‌شوند‪ .‬برای چند دقیقه همان‌جا می‌ایستید و به این‬ ‫كه چطور بدبختی نیمه‌شب به سراغتان آمده‪ ،‬فكر می‌كنید‪.‬‬ ‫وقتی تمام ماست را جمع می‌كنید و دوباره داخل ظرف‬ ‫می‌ریزید‪ ،‬هنوز مقداری از آن روی فرش است‪ .‬به آشپزخانه‬ ‫می‌روید‪ .‬به خاطر دارید كه مدتی قبل شامپو فرش را داخل‬ ‫كابینت زیر سینك دیده بودید‪ .‬آن را همان‌جا پیدا می‌كنید‪ .‬به‬ ‫هال برمی‌گردید و شامپو را روی فرش می‌ریزید‪ ،‬اما ناگهان‬ ‫سرتان گیج می‌رود‪ .‬همیشه با این كه مادرتان به خانه‌تان‬ ‫بیاید و به وسایل زندگی‌تان دست بزند مخالفت كرده‌اید‪ ،‬اما‬ ‫او اهمیتی نمی‌دهد‪ .‬شك ندارید كه كسی جز او نمی‌تواند‬ ‫وایتكس را داخل ظرف شامپو فرش بریزد و این تغییر مهم‬ ‫را روی آن ننویسد‪.‬‬ ‫نمی‌دانید چطور بوی وایتكس را از بین ببرید‪ .‬مطمئن هستید‬ ‫كه تا صبح نمی‌توانید با وجود آن بوی تند و بد و مزخرف‬ ‫بخوابید‪ .‬تصمیم می‌گیرید فرش را داخل حمام ببرید و‬ ‫بشویید‪ .‬نیم‌ساعت بعد وقتی كارتان تمام می‌شود‪ ،‬با خودتان‬ ‫فكر می‌كنید كه چطور می‌توانید فرش را خشك كنید‪.‬‬ ‫تصمیم می‌گیرید دیگر هرگز نیمه‌شب سراغ یخچال نروید‪.‬‬ ‫فرش را تا می‌كنید و آن را تا تراس می‌برید‪ .‬وقتی مشغول‬ ‫آویزان كردن آن از نرده‌ها هستید‪ ،‬چون سنگین شده‪ ،‬ناگهان‬ ‫از دست‌تان در می‌رود و به پایین سقوط می‌كند‪ .‬داخل حیاط‬ ‫خانم صاحبخانه را نگاه می‌كنید‪ .‬فرش دقیقا روی قسمتی از‬ ‫باغچه افتاده كه او بذر گل‌های هلندی‌اش را كاشته بود و‬ ‫از بچه‌هایش هم بیش‌تر به آ‌ن‌ها اهمیت می‌دهد و رسیدگی‬ ‫می‌كند‪.‬‬

‫رییس جمهوری یمن‪:‬‬

‫«خواستار برگزاری انتخابات زود هنگام‬ ‫پارلمانی هستم»‬ ‫علی عبد‌اله صالح رییس جمهوری یمن در سخنانی در‬ ‫همایش قبایل هوادار خود در صنعا پایتخت یمن‪ ،‬تاکید کرد‬ ‫که او به «قدرت دل‌ نبسته و خواستار برگزاری انتخابات زود‬ ‫هنگام پارلمانی و صیانت از قانون اساسی شد‪».‬‬ ‫به گزارش العربیه‪ ،‬این نخستین سخن‌رانی علی عبد‌اله‬ ‫صالح از زمان ترور نافرجام او به‌شمار می‌آید‪ .‬حدود دو‬ ‫ماه پیش رییس جمهوری یمن در پی انفجاری در مسجد‬ ‫ریاست جمهوری این کشور زخمی شد‪.‬‬ ‫پس از آن او و شماری دیگر از زخمی‌های این حادثه‪ ،‬برای‬ ‫معالجه به عربستان منتقل شدند‪.‬‬ ‫صالح که از راه ویدیو کنفرانس سخن‌رانی می‌کرد‪ ،‬تاکید‬ ‫کرد که به یمن باز خواهد گشت‪ .‬او گفت که انقالب جوانان‬ ‫یمن را افراد سوجود و قدرت‌طلب به سرقت بردند‪.‬‬ ‫از چندماه پیش یمن شاهد اعتراض‌هایی با خواست‬ ‫سرنگونی نظام علی عبد‌اله صالح است‪.‬‬ ‫رییس جمهوری یمن تاکید کرد که هیچ مانعی برای تسلیم‬ ‫قدرت به عبد ربه منصور معاون خود ندارد‪.‬‬ ‫از زمان ترور نافرجام صالح و خروج او از یمن‪ ،‬اداره موقت‬ ‫این کشور را عبد ربه منصور بر عهده دارد‪ .‬تسلیم قدرت‬ ‫به عبد ربه منصور و آغاز مرحله انتقالی‪ ،‬از خواسته‌های‬ ‫اپوزیسیون یمن است‪.‬‬ ‫كالفه هستید‪ .‬روی مبل می‌نشینید و فكر می‌كنید‪ .‬نمی‌دانید‬ ‫صاحبخانه غرغروی زشت‌تان فردا چه حرف‌هایی به شما‬ ‫می‌زند‪ .‬در همین لحظه به یاد همسرتان می‌افتید‪ .‬از این كه‬ ‫او هنوز با شما راحت نیست و درد و دل نمی‌كند و همه‬ ‫چیز را توی خودش می‌ریزد‪ ،‬ناراحت هستید‪ .‬وقتی یادتان‬ ‫می‌آید كه كلی ظرف بلوری شكسته هم در آشپزخانه دارید‪،‬‬ ‫حالتان بدتر می‌شود‪ .‬تصمیم می‌گیرید بخوابید‪ .‬ظرف ماست‬ ‫را ری میز می‌گذارید و از جایتان بلند می‌شوید‪ ،‬اما در جایتان‬ ‫میخ‌كوب می‌شوید‪ .‬كمی فكر می‌كنید‪ .‬سرتان را به طرف‬ ‫میز برمی‌گردانید‪ .‬ظرف ماست بادمجان خالی و یك قاشق‬ ‫لیسیده آنجاست‪.‬‬



‫به گزارش خبرگزاری رسمی مصر‪،‬‬ ‫«ورود وزیر کشور لیبی و خانواده‌اش به‬ ‫مصر»‬

‫در پی منتفی‌شدن استیضاح وزیر آموزش و‬

‫حاکمیت‬ ‫حسن زارع زاده اردشیر‬

‫بخش سوم‬

‫نظام جمهوری اسالمی که از طرفی می‌خواهد به جهان نشان‬ ‫دهد پای‌بند قوانین بین‌المللی است و از طرف دیگر ثابت کند‬ ‫کشوری متحول با اقتصادی قوی در حال ایجاد است‪ ،‬دوره‬ ‫سازندگی را با پروژه‌های بزرگ نفتی‪ ،‬گازی و پتروشیمی که‬ ‫از سال ‪ ۵۷‬متوقف شده بود‪ ،‬آغاز کرد و بار دیگر سرو کله‬ ‫شرکت‌های انحصاری و بین‌المللی در کشور پیدا شد‪ .‬از نظر‬ ‫اجتماعی در این دوران‪ ،‬تنها به ظاهر تغییری جزئی به سود‬ ‫جوانان با آزادی نسبی در پوشاک و معاشرت پدید آمد ولی‬ ‫از نظر ایجاد نهاد دموکراتیک با قدرتی که نیروی نظامی و‬ ‫امنیتی پیدا کرده بودند‪ ،‬حرکتی اجازه رشد نداشت‪ .‬خرید سالح‬ ‫از غرب و شرق جهت تقویت نیروی نظامی و به خصوص‬ ‫سپاه پاسداران به راحتی انجام گرفت به طوری‌که کشورهای‬ ‫همسایه از ترس جمهوری اسالمی قدرت‌مند‪ ،‬همه بسوی‬ ‫خریدهای میلیاردی اسلحه غرب هجوم آورده و قراردادهای‬ ‫سنگین پروژه‌ای امضا کردند تا منافع غرب را در منطقه باال‬ ‫برده و از جمهوری اسالمی دور کنند‪ .‬انرژی هسته‌ای و به‬ ‫طبع نوع اتمی‌اش مخفیانه از طریق دالل‌های پاکستانی و‬ ‫لیبی پا گرفت‪ ،‬تا حکومت حرف جدیدی را در منطقه بزند‬ ‫و در این کشاکش شوروی که از ابتدای پیروزی سال ‪۵۷‬‬ ‫روابطش را با مسوولین نظام بهبود بخشیده بود و نیروی‬ ‫سیاسی وابسته بخود را در اختیار رژیم قرار داده بود‪ ،‬توانست‬ ‫تکنولوژی فرسوده‌اش را به اضافه فروش سالح‌های شرقی به‬ ‫آن‌ها تحمیل کند‪ .‬مقامات حکومت که از نظر کشورداری و‬ ‫قوانین مدنی بسیار ناآگاه و عقب مانده بودند هیچ‌گاه نتوانستند‬ ‫روابط درستی با کشورهای جهان بگیرند‪ ،‬کاری که کشورهایی‬ ‫هم‌چون آفریقای جنوبی پس از پیروزی جنبش خود به دقت‬

‫جناح چپ حاکمیت که تحت دگردیسی‬ ‫بود و قدرت را دیرزمانی از دست داده بود‪،‬‬ ‫روی به اصالحات آورد چرا که خفقان حاکم‬ ‫موجب می‌شد تا مردم به پای صندوق‌های‬ ‫رای کشانده شوند‬

‫انجام داد‪ ،‬حکومت تنها توانست ضمن داشتن روابط معمولی با‬ ‫کشورهای جهان‪ ،‬با کشورهای کوچکی که پولی از جمهوری‬ ‫اسالمی دریافت می‌داشتند روابط بهتری داشته باشد که از‬ ‫نظر بین‌المللی جایگاهی نداشتند‪ .‬کشورهایی هم‌چون ترکیه‬ ‫که سود سرشاری از جنگ ایران و عراق بردند‪ ،‬یا سوریه که‬ ‫نفت مجانی برای حمایت تروریست‌های رژیم هم‌چون حماس‬ ‫و حزب اهلل می‌گرفت‪ ،‬و یا کشوری هم‌چون کره شمالی که‬ ‫سالح پیشرفته اما قدیمی را تحویل دهد و باالخره چین که‬ ‫مترصد بود بازار کاالهای بی کیفیت‌اش را به روی جمهوری‬ ‫اسالمی بگشاید تا صنعت بی‌جانش را نابود کند‪ ،‬که کرد‪ .‬حال‬ ‫که دولت ‪ ۸‬ساله رفسنجانی به پایان می‌رسید نیاز به مهره‌ای‬ ‫جدید برای تداوم کار بیش از پیش محسوس بود چرا که‬

‫پرورش‪،‬‬

‫«تجمع اعتراضی معلمان حق‌التدریسی‬ ‫در مقابل مجلس»‬ ‫پس از اعالم منتفی‌شدن استیضاح حمیدرضا حاجی‌بابایی‬ ‫وزیر آموزش و پرورش دولت جمهوری اسالمی‪ ،‬یک‌شنبه‬ ‫بعد‌ازظهر‪ ،‬معلمان حق‌التدریسی در مقابل مجلس دست به‬ ‫تجمع زده‌اند‪.‬‬ ‫به گزارش ایسنا‪ ،‬جمعی از معلمان خرید خدمتی‪ ،‬بعدازظهر‬ ‫یک‌شنبه آن‌چه «پیگیری مطالبات صنفی خود» اعالم‬ ‫کرده‌اند‪ ،‬در مقابل مجلس شورای اسالمی جمع شده‌اند‪.‬‬ ‫گزارش‌های رسیده از میدان بهارستانی حاکی از این بوده‬ ‫است که نماینده معلمان مانند گذشته‪ ،‬استخدام رسمی‬ ‫خود و یا تداوم فعالیت این معلمان در کالس‌های درس‬ ‫به عنوان نیروی شرکتی را از دالیل اصلی تجمع اعالم‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫گفتنی است از دالیل اصلی استیضاح آقای حاجی‌بابایی‪،‬‬ ‫عدم رعایت قانون مصوب مجلس در اولویت دادن‬ ‫استخدام رسمی برای معلمانی است که به صورت پیمانی‪،‬‬ ‫شرکتی‪ ،‬خرید خدمت و حق‌التدریسی در این وزارت‌خانه‬ ‫کار می‌کنند‪ ،‬عنوان شده است‪ .‬با این وجود‪ ،‬تنها یک هفته‬ ‫پس از اعالم وصول طرح استیضاح‪ ،‬نمایندگان با معاونان‬ ‫وزیر جلسه برگزار کردند و با استمهال سه‌ماهه‪ ،‬موافقت‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫ناظران می‌گویند تجمع روز گذشته‪ ،‬برای چندمین بار‬ ‫طی ماه‌های اخیر است که توسط معلمان غیر‌رسمی‬ ‫که وضعیت ارتباط استخدامی آن‌ها با وزارت آموزش و‬ ‫پرورش مورد رضایتشان نیست‪ ،‬در مقابل مجلس شورای‬ ‫اسالمی صورت می‌گیرد‪.‬‬ ‫نتیجه دولت فاسد رفسنجانی جز افزایش فقر و گرانی خفقان‬ ‫سیاسی نبود و مردم و جوانان معترض در گوشه کنار کشور‬ ‫فریاد اعتراض سر می‌دادند‪ .‬از این رو بود که دولت اصالحات‬ ‫شکل گرفت‪.‬‬ ‫جناح چپ حاکمیت که تحت دگردیسی بود و قدرت را‬ ‫دیرزمانی از دست داده بود‪ ،‬روی به اصالحات آورد چرا که‬ ‫خفقان حاکم موجب می‌شد تا مردم به پای صندوق‌های رای‬ ‫کشانده شوند‪ .‬در حقیقت کلمه اصالحات نه برای مردم‪ ،‬بلکه‬ ‫برای قشر جناح‌های حاکم مطرح بود تا زیر سایه اصالحات‬ ‫قدرت را تقسیم کنند‪ .‬نظام که تحت فشار مردم قرار داشت‬ ‫و به ناچار به دولت اصالحات تن داد تا به فرصتی برای‬ ‫تداوم بقای خود تبدیل کند‪ ،‬شرایطی را موجب گردید تا در‬ ‫فضای اصالح طلبی موج جدیدی در مردم و به ویژه جوانان‬ ‫ایجاد شده و نهادهای دموکراتیک دانشجویی‪ ،‬معلمان‪،‬‬ ‫زنان و غیره که همیشه در تالش بودند آن‌را بوجود آورند‪،‬‬ ‫پا بگیرد‪ .‬خاتمی و سران اصالح طلب تنها قادر بودند دو‬ ‫سال به فریب مردم ادامه دهند و سرانجام پوسته نظام از‬ ‫ظاهر دل‌فریبش آشکار گشت؛ قتل‌های زنجیره‌ای‪ ،‬سرکوب‬ ‫دانشجویان و کشتار ‪ ۱۸‬تیر‪ ،‬سرکوب سندیکاهای مستقل‬ ‫کارگری‪ ،‬سرکوب کمپین‌های زنان‪ ،‬سرکوب تشکل معلمان‬ ‫و موارد دیگر همه از همان زمان اصالحات آغاز شد‪.‬‬

‫سرپرست روزنامه ایران‪ :‬چادر مناسب‌ترین حجاب است‬

‫«ارسال پرونده روزنامه ایران به دادگاه»‬

‫دادستان کل کشور و سخن‌گوی قوه قضاییه جمهوری‬ ‫اسالمی‪ ،‬روز دوشنبه‪ 15 ،‬اوت‪ ،‬در خصوص آخرین وضعیت‬ ‫پرونده ویژه‌نامه «خاتون» در روزنامه ایران گفت‪« :‬کار‬ ‫فرهنگی باید به گونه‌ای باشد که در جهت تقویت مسایل‬ ‫فرهنگی گام بردارد‪».‬‬ ‫غالمحسین محسنی اژه‌ای عصر دوشنبه‪ ،‬در هفدهمین‬ ‫جلسه سخن‌گوی قوه قضاییه اظهار داشت‪« :‬در ماده ‪6‬‬ ‫قانون مطبوعات ‪ 12‬بند از مواردی که رسانه‌ای حق انتشار‬ ‫آن را ندارند از جمله بیان اختالف طبقاتی‪ ،‬توهین به موازین‬ ‫اسالمی و انتشار مواردی که موجب جریحه دارد شدن‬ ‫احساسات مردم می‌شود مشخص شده است‪ .‬در گذشته‬ ‫اگر نشریه‌ای در این زمینه مرتکب تخلف می‌شد تنها مدیر‬ ‫مسوول آن تحت پی‌گرد قرار می‌گرفت این در حالی است‬ ‫که پس از اصالح قانون مطبوعات و براساس تبصره ماده ‪9‬‬ ‫عالوه بر مدیر مسوول نویسنده مطلب یا افراد مرتبط با جرم‬ ‫قابل تعقیب هستند‪».‬‬ ‫وی تصریح کرد‪« :‬هم‌چنین در ماده ‪ 4‬قانون مطبوعات‬ ‫شرایط انتشار ضمیمه نیز مشخص شده است‪ .‬در این زمینه‬ ‫اگر تخلفی صورت گیرد و موضوع شخصی باشد فرد شاکی‬ ‫می‌تواند اقدام به پیگیری پرونده کند در غیر این صورت اگر‬ ‫جرم جنبه عمومی داشته باشد داد ستان به عنوان نماینده‬ ‫مدعی‌العموم و هیئت نظارت بر مطبوعات موضوع را پیگیری‬ ‫می‌کند‪ .‬البته باید دانست که اقدام هیئت نظارت بر مطبوعات‬ ‫و قوه قضاییه منافی هم نیست‪».‬‬ ‫محسنی اژه‌ای تصریح کرد‪« :‬پرونده روزنامه ایران امروز‬ ‫در هیت نظارت مطرح شده و ضمن تذکر جدی به دادگاه‬ ‫ارسال می‌شود‪ .‬در این مورد دادستان تهران و هیت نظارت‬ ‫بر مطبوعات وارد عمل شدند و بر این اساس فرد دیگری‬ ‫نمی‌تواند اقدام به توهین و تعرض کند‪».‬‬ ‫الزم به اشاره است روز شنبه‪ 13 ،‬اوت‪ ،‬عباس جعفری‬ ‫دولت‌آبادی دادستان تهران‪ ،‬علی‌اکبر جوانفکر سرپرست‬ ‫روزنامه ایران‪ ،‬منسوب به دولت جمهوری اسالمی‪ ،‬را به‬ ‫جریحه‌دار کردن عفت و اخالق عمومی متهم و علیه وی‬ ‫اعالم جرم کرده‌است‪.‬‬ ‫دادستان تهران در بیانیه روز گذشته‪ ،‬خود نوشته که روزنامه‬ ‫دولت در ضمیمه مرداد ‪ ۱۳۹۰‬تحت عنوان «خاتون یک» با‬ ‫«حمله به چادر و طرح حجاب و عفاف و ترویج اباحه‌‌گری در‬ ‫حوزه پوشش اسالمی»‪ ،‬مطالبی درج کرده که «جریحه‌دار‬ ‫کننده عفت و اخالق عمومی» است‪.‬‬ ‫این در حالی است که روزنامه ایران با صدور بیانیه‌ای از انتشار‬ ‫آن‌چه «ویژه‌نامه وزین و ارزش‌مند» خاتون خوانده‪ ،‬دفاع کرده‬ ‫و هدف این ویژه‌نامه رایگان را «تبیین نقش حجاب در حفظ‬ ‫عفت و پاک‌دامنی زن مسلمان ایران و تجلیل از مقام و منزلت‬ ‫وی» اعالم کرده است‪.‬‬

‫بر اساس گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌‌های‬ ‫خارجی‪ ،‬در روزهای اخیر‪ ،‬وزیر کشور لیبی و‬ ‫خانواده‌اش این کشور را ترک و به مصر سفر کرده‌اند‪.‬‬ ‫به گزارش خبرگزاری رسمی مصر‪ ،‬منا‪ ،‬روز دوشنبه‪،‬‬ ‫‪ 15‬اوت‪ ،‬مقام‌های مصری ورود‪ ،‬ناصر المبروک‬ ‫عبداله‪ ،‬وزیر کشور لیبی به مصر را تایید کرده‌اند‪.‬‬ ‫هنوز مشخص نیست که ناصر مبارک عبداله به مصر‬ ‫پناهنده شده یا آن‌گونه که بر اساس گزارش‌ها خود‬ ‫او به مقام‌های مصری گفته‪ ،‬برای تعطیالت به این‬ ‫کشور رفته است‪.‬‬ ‫در این حال مخالفان مسلح لیبی‌می‌گویند که کنترل‬ ‫بخش عمده نقاط استراتژیک شهر زاویه را در دست‬ ‫گرفته‌اند‪.‬‬ ‫این در حالی است که شهروندان زاویه می‌گویند‬ ‫نیروهای سرهنگ قذافی برای بازپس گرفتن این‬ ‫شهر‪ ،‬شروع به بمباران آن کرده‌اند‪.‬‬ ‫پیش‌تر‪ ،‬رهبر لیبی در سخن‌رانی کوتاهی که صدای‬ ‫آن از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد‪ ،‬از‬ ‫طرفدارانش خواست تا کشور را از دست خائنین و‬ ‫ناتو آزاد سازند‪.‬‬ ‫بنا بر بیانیه روابط عمومی روزنامه دولت‪ ،‬وب سایت‌های‬ ‫خبری «مدعی دفاع از جریان اصول‌گرایی» از جمله سایت‬ ‫رجانیوز بخشی از مطالب ویژه نامه مذکور و به ویژه اظهارات‬ ‫مهدی کلهر‪ ،‬مشاور رسانه‌ای پیشین محمود احمدی‌نژاد و‬ ‫علی‌اکبر جوانفکر درباره چادر مشکی و حجاب اسالمی را‬ ‫تحریف کرده‌اند‪.‬‬ ‫این روزنامه به عنوان نمونه‪ ،‬با اشاره به انتقادات انجام شده‬ ‫علیه بخشی از اظهارات آقای کلهر مبنی بر این‌که «رنگ‬ ‫متکبرانه مشکی را ناصرالدین شاه از مجالس اشرافی عیاشی‬ ‫شبانه در اروپا به ایران آورد» نوشته است‪« :‬وی فقط رنگ‬ ‫مشکی را به جهت وارداتی بودن آن از فرانسه و انگلیس‪ ،‬یک‬ ‫امر اشرافی و متکبرانه توصیف کرده است و نه اصل چادر را‬ ‫که در آن زمان زنان ایرانی از چادرهای نقش‌دار و کاملن‬ ‫پوشیده استفاده می‌کردند‪».‬‬ ‫روزنامه دولت ایران گفته است که علیه سایت‌های «هتاک»‬ ‫شکایت خواهد کرد‪.‬‬ ‫در مقابل‪ ،‬سایت رجا نیوز نیز روزنامه ایران را متهم کرده که‬ ‫به جای عذرخواهی از آن‌چه آن‌ها «افتضاح دینی» دانسته‪ ،‬به‬ ‫فرافکنی روی آورده است‪.‬‬ ‫از سوی دیگر‪ ،‬مهدی طائب‪ ،‬رییس قرارگاه عمار و از‬ ‫چهره‌های اصول‌گرا‪« ،‬پس‌مانده‌های جریان انحرافی» را‬ ‫متهم کرده است که از طریق روزنامه ایران به مقابله با چادر‬ ‫روی آورده‌اند‪.‬‬ ‫هم‌زمان با ادامه انتقاد از مطالب روزنامه ایران در مورد حجاب‬ ‫از جمله از سوی روزنامه کیهان‪ ،‬سرپرست این روزنامه خود را‬ ‫طرف‌دار چادر به عنوان مناسب‌ترین حجاب برای زنان دانسته‬ ‫است‪.‬‬ ‫علی‌اکبر جوانفکر‪ ،‬سرپرست روزنامه ایران ضمن رد انتقاداتی‬ ‫که از محتوای ویژه‌نامه این روزنامه در مورد حجاب به عمل‬ ‫آمده‪ ،‬گفته است که او از «حجاب برتر» حمایت می‌کند‬


‫تصویرنوشت‌های یک مسافر‬

‫بی‌وزن‌ترین با ردایی سپید بر تن‬ ‫سحر ‪ .‬ج‬

‫بی‌وزن‌ترین بودم سوار بر آب‌های مواج‪ .‬آن‌چنان پر از نور‬ ‫و گرما‪ ،‬که حس می‌کردم می‌توانم در تاریکی‌ها نفوذ کنم و‬ ‫تمام جهان را روشن کنم‪ .‬با ردایی سپید بر تن و خورشیدی‬ ‫بر دست‪ ،‬بر روی تمامی دریاهای جهان رقصیدم و دنیا را از‬ ‫آن‌چه که پر بودم‪ ،‬پر کردم؛ قلب‌های قرمز به نشان عشق‪،‬‬ ‫سپید به نشان صلح‪ ،‬آبی به نشان آرامش و زرد به نشان‬ ‫روشنایی و شفافیت‪.‬‬ ‫دوشنبه ‪ ۲۸‬جوالی ‪ ۲۰۰۸‬ساعت ‪ ۱۲:۱۰‬دقیقه صبح‬ ‫این همه‪ ،‬رویای همه ما باشد؛ که جهانی بسازیم سراسر صلح‬ ‫و عشق و آرامش و نور‬ ‫ویرجینیا‪ .‬دوشنبه ‪ ۸‬آگوست ‪ ۱۲:۲۵ ۲۰۱۱-‬صبح‬

‫خشونت کالمی و بی قدرتی زنان‬ ‫ادامه مطلب از صفحه ‪4‬‬

‫خشونت کالمی و روانی است که زنان تجربه می‌کنند‪.‬‬ ‫چه بسیار زنانی را دیده‌ام که پوشش چادر داشته‌اند و با اندک‬ ‫بازشدن چادرشان تهمت فاحشگی را شنیده‌اند و چه بسیار‬ ‫زنان بی‌حجاب که برای صحبت‌کردن با یک مرد و یا شیوه‬ ‫حرف‌زدن مواخذه شده‌اند و زنانی که شک همسران خود را‬ ‫مانند زندگی با سرطانی دایمی تعبیر کرده‌اند‪ .‬بگذریم از زنانی‬ ‫که در جلوی جمع نیز مواجه با چنین اتهاماتی بوده‌اند ‪.‬‬ ‫اما «تهدید» از شدیدترین خشونت‌هایی است که علیه زنان‬ ‫به کار گرفته می‌شود و می‌تواند در زن ترس و کنترلی دایمی‬ ‫ایجاد کند‪ .‬آزاری است که با اثر بلندمدت آسیبی بلند مدت‬ ‫ایجاد می‌کند و تصمیمات و انگیزه‌های یک زن را کنترل و بر‬

‫هویت زن مسلط می‌شود‪.‬‬ ‫در خشونت کالمی قربانی گاهی با القای احساس گناه یا‬ ‫شرم و خجالت در خدمت گرفته می‌شود‪ .‬مریم دختر جوانی‬ ‫که پس از بچه‌دارشدن در رشته پرستاری قبول شده بود‪ .‬او‬ ‫همیشه با این جمله روبرو بود که تو از حق بچه و حق همسرت‬ ‫می زنی ‪ .‬بچه را از شیر مادر محروم می‌کنی‪ .‬در مقابل خدا‬ ‫مسوولی و جواب من و بچه را در مقابل خدا نمی‌توانی بدهی‪.‬‬ ‫مریم در مقابل این حرف‌ها در نهایت عقب‌نشینی کرد و در‬ ‫خانه نشست و در تمامی فرصت‌های بعدی زندگی‌اش همواره‬ ‫با چنین القایی روبرو بود و دوست دیگرم که همسری با‬

‫قلدری‪ ،‬بدنام کردن‪ ،‬بی‌اهمیت کردن‪،‬‬ ‫محدود‌کردن‪ ،‬مخالفت دایم‪ ،‬دروغ‌گویی‪،‬‬ ‫سرزنش‪ ،‬دست‌انداختن‪ ،‬طعنه زدن‪ ،‬نام یا لقب‬ ‫درست‌کردن و فرد را با آن صدازدن‪ ،‬دادزدن‪،‬‬ ‫خشمگین و عصبی برخوردکردن یا اظهارات و‬ ‫حرف‌های منفی درباره لباس‪ ،‬ظاهر‪ ،‬نژاد‪ ،‬دین‪،‬‬ ‫اخالق‌گرایی‪ ،‬زندگی جنسی و غذا و آشامیدنی‬ ‫طرف مقابل زدن هر کدام می‌تواند دایره‬ ‫خشونت کالمی را تعریف کند‬

‫ادعای روشن‌فکری دارد‪ ،‬احساس شرم را به شکل دیگری‬ ‫تجربه کرده است ‪ .‬این زن که امروز در آستانه ‪ 50‬سالگی‬ ‫است اگرچه حجاب ندارد ولی شکل لباس پوشیدنش بوسیله‬ ‫همسرش با تزریق احساس خجالت کنترل شده به گونه‌ای‬ ‫که این زن هر لباسی که می‌پوشد نگران قضاوت مردم درباره‬ ‫سالمت اخالقی خودش است‪ .‬نگران این‌که مبادا دوستان و‬ ‫هم‌کاران فکر کنند که او زن سبک و بی‌مبادالتی است و‬

‫می‌ترسد که مبادا مردم درباره او بد فکر کنند ‪ .‬احساس گناه‬ ‫او ناشی از ‪ 23‬سال زندگی مشترک او با مردی است که با‬ ‫شیو ه‌های مختلف این حس رادر او ایجاد‬ ‫کرده است‪.‬‬ ‫اما از دیگر مصادیق خشونت کالمی و روانی دور نگه داشتن‬ ‫و یا قطع رابطه با خانواده زن و ممنوع کردن زن از رفتن به‬ ‫خانواده فامیل و حتا پدر و مادرش زد‪ .‬این روش زن را از‬ ‫سیستم‌های حمایتی فامیلی محروم می‌کند و زن در احساس‬ ‫بی‌پناهی و نداشتن حامی ازتسلیم به عنوان ابزار حمایتی‬ ‫دفاع می‌کند و حتا به مردی که این بی‌پناهی را ایجاد کرده‬ ‫احساس وابستگی گاهی بیمارگونه و اطاعت بی چون و چرا‬ ‫پیدا می‌کند‪.‬‬ ‫زنانی‌که تحت انواع خشونت قرار دارند آرام‌آرام دچار بیچارگی‬ ‫و درماندگی می‌شوند و به انسانی منفعل و ترسو در پروسه‬ ‫طوالنی تبدیل می‌شوند‪ .‬چنین زنانی از این‌که روزی بتوانند‬ ‫رهایی و تغییر وضعیت را تجربه کنند نا امید می‌شوند و امید‬ ‫به آینده را از دست می‌دهند ‪.‬‬ ‫اما فراموش نکنیم که خشونت کالمی و رفتاری به‬ ‫موارد باال محدود نمی‌شود‪ .‬قلدری‪ ،‬بدنام کردن‪ ،‬بی‌اهمیت‬ ‫کردن‪ ،‬محدود کردن‪ ،‬مورد پرسش و بازجویی قراردادن و‬ ‫بی‌اهمیت نشان‌دادن‪ ،‬مخالفت دایم‪ ،‬دروغ‌گویی‪ ،‬سرزنش‪،‬‬ ‫دست‌انداختن‪ ،‬طعنه زدن‪ ،‬نام یا لقب درست ‌کردن و فرد را‬ ‫با آن صدازدن‪ ،‬داد زدن‪ ،‬خشمگین و عصبی برخوردکردن یا‬ ‫اظهارات و حرف‌های منفی درباره لباس‪ ،‬ظاهر‪ ،‬نژاد‪ ،‬دین‪،‬‬ ‫اخالق‌گرایی‪ ،‬زندگی جنسی و غذا و آشامیدنی طرف مقابل‬ ‫زدن هر کدام می‌تواند دایره خشونت کالمی را تعریف کند‪.‬‬ ‫اما در پایان باید به یک نکته اساسی اشاره کرد؛ خشونت‬

‫پدر جان خانه ات تاریک بود‬

‫مینا حبیب‬

‫پدر جان خانه ات تاریک بود‪ .‬تنها روزنه ای باریک داشت که‬ ‫از آن نور کمی سوسو میزد‪ .‬بر در و دیوار خانه همه جا چیزی‬ ‫آویزان بود‪ ،‬ولی در آن تاریکی هیچ چیز به جز ابهام نبود‪ .‬در‬ ‫تاریکی جانم فرسوده می‌شد‪.‬‬ ‫نمیدانستم که برای بقای حیات به آن نور که از روزنه‌های‬ ‫بسیار باریک می‌تابید نیاز دارم‪ ،‬ولی مشتاق بودم بدانم چرا‬ ‫از بیرون خانه می‌ترسی‪ .‬اگر آن‌جا جهنم آتشین است‪ ،‬چرا‬ ‫این جهنم مورچه‌ها را که داخل و خارج می‌شوند‪ ،‬نمی‌بلعد‪.‬‬ ‫به مورچه هم رشک می‌بردم‪ .‬حتی حیوانات هم از ما آزادتر‬ ‫بودند‪ ،‬شادتر بودند‪ ،‬اما تو می‌گفتی ما اشرف مخلوقاتیم‪ .‬اگر‬ ‫چنین است پس چرا آن‌ها چنانند و ما چنین‪ .‬آه آن‌روز که دل‬ ‫به دریا زدم و تمام قاب‌های کهنه‌ای را که تو بر پنجره‌ها‬ ‫آویخته بودی برکندم‪ .‬باورم نمی‌شد که پنجره‌ای همیشه‬ ‫برایم بوده‪ .‬آن‌جا به همان نزدیکی‪ ،‬پنجره‌ای همیشه بوده‬ ‫تا به بیرون بنگرم‪.‬‬ ‫آه‪ ،‬دنیای واقعی چه زیباست‪ .‬آن نور‪ ،‬خورشیدی نورانی است‬ ‫که بر حقایق می‌تابد‪ .‬گرمایش تنم را گرم می‌کند و به آن‬ ‫جانی دوباره می‌بخشد‪ .‬آه که حقایق در نور چه زیباست‪ .‬برای‬ ‫تو و برادران و خواهرانم افسوس می‌خورم‪ .‬شما هنوز در آن‬ ‫خانه پر ابهام اسیر افکاری پوسیده و مبهم‪ ،‬در تاریکی به‬ ‫سیاهی شب دل‌خوش کرده‌اید‪ ،‬و به قاب‌های کهنه اجدادتان‬ ‫دل‌بسته‌اید‪ .‬وای از آن روز که در همین قبر تاریک بدون‬ ‫دیدن خورشید‪ ،‬بدون استنشاق از هوای تازه‪ ،‬بدون دیدن‬ ‫حقایق‪ ،‬چون اجداد خود بار بسته و به تاریکی مطلق روید‪.‬‬ ‫وای از آن روز‪.‬‬ ‫حال قاب‌ها را بشکنید و دور بیاندازید‪ .‬پنجره‌ها را باز کنید تا‬ ‫ناپاکی‌های خانه را ببینید و تمیز کنید‪ .‬هوای تازه را استنشاق‬ ‫کنید و از بوی تعفن آن خانه بگریزید‪ .‬بگذارید تا وزش باد‬ ‫هوای متعفن آن را پاک کند‪ .‬این‌جا جهنم نیست‪ .‬شما خانه‬ ‫خود را چون جهنم ساخته‌اید‪ .‬همه چیز مرده و پوسیده و‬ ‫مبهم است‪ .‬چشم‌های شما در تاریکی آن زندان کور شده‪.‬‬ ‫چشم‌هایتان را با روشنایی تابش آفتاب حقیقت در فضای‬ ‫آزادی شفا دهید‪ .‬در زیر نور آفتاب در همین بهشت برین‬ ‫زمین که خدا برای من و تو خلق کرده منتظرت می‌مانم‪.‬‬ ‫می‌مانم و می‌دانم باالخره روزی آن دیوارهای بسیار پوسیده‬ ‫فرو می‌ریزد و نور خودش را به تو می‌رساند‪.‬‬ ‫کالمی و رفتاری فقط در فضای خانوادگی به‌کار گرفته‬ ‫نمی‌شود‪ .‬زنان در فضای سیاسی و اجتماعی و اصولن عرصه‬ ‫عمومی همواره تحت خشونت روانی و کالمی هستند‪ .‬زنان‬ ‫را با این روش از عرصه عمومی حذف و یا کنترل می‌کنند تا‬ ‫عرصه عمومی مردانه باقی بماند‪ .‬شما زن‌ها را می‌بینید‪ ،‬کار‬ ‫می‌کنند و مشاهده می‌شوند‪ .‬اما حضور آن‌ها تاثیرگذار و توام با‬ ‫قدرت برای تغییر نیست‪ .‬زنان سیاسی و فعال و زنانی که مایل‬ ‫به تاثیرگذاری هستند در معرض همین خشونت برای کنترل‬ ‫هر چه بیشتر هستند‪ .‬چنین زنانی مزه ترس از قضاوت و‬ ‫تهمت و همه روش‌هایی را که بر شمردیم چشیده‌اند و هزینه‬ ‫ایستادگی خود را پرداخت کرده‌اند و البته بسیار زنانی که‬ ‫عقب‌نشینی کرده و حضور تاثیر‌گذار خود را به صفر رسانده‌اند‪.‬‬ ‫مقابله با اعمال چنین خشونتی اگر چه سخت ولی برای گذار‬ ‫به دموکراسی اجتناب‌ناپذیر است‪.‬‬


‫نزدیک ‪ 70‬درصد بمب‌های انداخته‌ شده‬ ‫در عراق کاملن هدایت‌ شده بودند که از‬ ‫مقر فرمان‌دهی و با موقعیت‌یابی از طریق‬ ‫مختصات جهانی و یا لیزر هدایت می‌شدند‬

‫چه کسی برنده واقعی جنگ آمریکا و عراق بود؟‬

‫اطالعات و تکنولوژی کلید پیروزی آمریکا در عراق‬ ‫کیومرث سجادی‬ ‫برگرفته از ‪Manuel Cereijo‬‬ ‫پیروزی سریع نیروهای آمریکایی در عراق بزرگ‌ترین پیروزی‬ ‫نظامی تاریخ جنگ‌های مدرن بود‪ .‬آمریکا چگونه این‌کار را‬ ‫کرد؟ به‌طور کلی‪ ،‬جواب یک کلمه است‪ .‬اطالعات‪ ،‬عکس‌ها‬ ‫و داده‌های ناوبری که توسط ماهواره‌ها و هواپیماهای‬ ‫بدون‌سرنشین داده می‌شد‪ ،‬کمک بزرگی به نیروهای ائتالف‬ ‫برای از بین بردن ابهامات موجود کرد‪ .‬هنوز هم اتفاقات‬ ‫ناخواسته رخ می‌داد‪ ،‬اما نیروهای آمریکا و انگلیس این اجازه را‬ ‫به فرماندهان سربازان پیاده‌نظام و تانک‌های‌شان می‌دادند که‬ ‫بدانند خود و دشمنان‌شان دقیقن در چه موقعیتی قرار دارند‪.‬‬ ‫از آن مهم‌تر این‌که فرماندهان ائتالف می‌دانستند که‬ ‫نیروهای‌شان کجا هستند‪ .‬در مقابل‪ ،‬در ازای تاکتیک‌های‬ ‫حمله هوایی و تعداد قابل مالحظه عملیات‌های ویژه زمینی‪،‬‬ ‫نیروهای عراقی بیش‌تر جنگ را در درگیری با تاریکی به‌سر‬ ‫می‌بردند‪ .‬بسیاری از عملیات‌های ویژه هم‌چنان محرمانه‬ ‫است‪ ،‬اما بسیاری معتقدند که آمریکا در همان ساعات ابتدایی‬ ‫جنگ سیستم فرمان‌دهی و کنترل نیروهای عراقی را از کار‬ ‫انداخت و آن‌ها را حتا از داشتن اطالعات ابتدایی در مورد‬ ‫وضعیت‌شان محروم کرد‪.‬‬ ‫ماهواره‌ها موثرترین وسیله بودند‪ .‬آمریکا آخرین تجهیزات‬ ‫ماهواره‌ای نظامی را داشت‪ .‬حدود ‪ 100‬دست‌گاه در مدار‬ ‫حرکت می‌کردند و لینک‌های ارتباطی امن‪ ،‬اطالعات ناوبری‪،‬‬ ‫جزییات روی زمین و مشاهدات جوی خود را در اختیار‬ ‫فرمان‌دهان آمریکایی قرار می‌دادند‪.‬‬ ‫فرمان‌دهان بر روی زمین عکس‌های لحظه‌ای به هم‌راه‬ ‫اطالعات مربوط به اهداف را بر روی لپ‌تاپ‌های‌شان‬ ‫دریافت می‌کردند‪ .‬ماهواره‌های جاسوسی با لنزهایی‌ که‬ ‫توانایی خواندن تیتر روزنامه‌ها را از فضا داشتند نیز به آن‌ها‬ ‫در پیدا کردن اهداف‌ کمک می‌کردند‪ .‬ماهواره‌های رادار‌دار‬ ‫تصویربرداری «الکروس» (‪ )Lacrosse‬می‌توانستند در‬ ‫تاریکی و در هر آب‌وهوایی دید داشته ‌باشند‪ .‬دست‌گاه‌های‬ ‫موقعیت‌یابی دستی‪ ،‬سربازان را قادر می‌ساخت تا بتوانند‬ ‫موقعیت دقیق خود را در هر لحظه تشخیص دهند‪.‬‬

‫کامپیوترهای متصل به‌هم‪ ،‬دست‌گاه‌های موقعیت‌یابی و‬ ‫هدایت لیزری به فرمان‌دهان کمک کردند تا زمان شناسایی‬ ‫و زدن یک هدف را از ساعت‌ها به دقایقی کاهش دهند‪.‬‬ ‫هواپیماهای بدون‌سرنشین کنترل‌ از‌ راه‌دور نقش عمده‌ای را‬ ‫در این نبرد بازی می‌کردند‪.‬‬ ‫«‪ ، »RQ-4A Global Hawk‬جت ‪ 13.4‬متر طول‪،‬‬ ‫نیروی هوایی آمریکا که در ارتفاع ‪ 60‬هزار پایی پرواز‬ ‫می‌کرد‪ ،‬می‌توانست تصاویر از مناطقی به بزرگی ایالت‬ ‫«آیوا» (‪ )Iowa‬را تصویربرداری راداری کرده و از صدها‬ ‫هدف معمولی عکس‌برداری کند‪ .‬لنز دوربین‌های هواپیماهای‬ ‫بدون‌سرنشین می‌تواند یک فرد یونیفرم پوش را از بین‬ ‫جمعیت تشخیص داده و عکس‌برداری نماید‪.‬‬ ‫نزدیک ‪ 70‬درصد بمب‌های انداخته‌ شده در عراق کاملن‬ ‫هدایت‌ شده بودند که از مقر فرمان‌دهی و با موقعیت‌یابی از‬ ‫طریق مختصات جهانی و یا لیزر هدایت می‌شدند‪ .‬بعضی از‬ ‫این بمب‌ها آن‌چنان برای یک هدف خاص درنظر گرفته‌ شده‌‬ ‫بودند که هیچ ماده انفجاری را حمل نمی‌کردند‪ .‬برای محدود‬ ‫کردن منطقه تخریب بمب‌ها به جای مواد انفجاری با بتون‬ ‫پر شده‌ بودند و اثر تخریبی آن‌ها محدود به انرژی‌ای بود که‬ ‫برای خراب کردن یک ساختمان کوچک و یا یک پناه‌‌گاه‬ ‫زیرزمینی الزم بود‪.‬‬ ‫بمب‌های ضدزره و تخریب‌کننده پناه‌گاه به‌راحتی در‬ ‫خطوط دفاعی عراقی‌ها نفوذ می‌کردند‪ .‬سربازان آمریکایی‬ ‫با پوشیدن جلیقه‌های ضدگلوله «کوالر»(‪ )Kevlar‬و کاله‬ ‫می‌توانستند از خود در برابر اکثر صالح‌های دستی معمولی‬ ‫محافظت کنند‪ .‬از عینک‌های دید در شب استفاده می‌کردند‪.‬‬ ‫در بسته‌بندی‌های آماده و به میزان نیاز غذا مصرف می‌کردند‪.‬‬ ‫آن‌ها با تانک‌ها و وسایل نقلیه‌ای که از مواد سبک و‬ ‫مستحکم ساخته‌شد ‌ه بودند‪ ،‬سریع‌تر و باقدرت مانور بیش‌تری‬ ‫از هر وسیله‌ای که عراقی‌ها استفاده می‌کردند‪ ،‬و با کمک‬ ‫توپ‌خانه‌ها و موشک‌هایی با قابلیت قدرت کشتار شدید به‬ ‫هم‌راه دقت بسیار باال از مسافت‌های دور به پیش می‌رفتند‪.‬‬ ‫گ به سبک‬ ‫چنین تسلط تکنولوژیکی در میدان جنگ‪ ،‬جن ‌‬ ‫گذشته را کاملن منسوخ کرده است‪.‬‬


‫نگاهی به فیلم «دست نوشته‌ی ساراگوسا»‬

‫«افسون هزار و یکشب در قرن بیستم»‬ ‫مهدی عال‬ ‫«توهم بهترین لذت است»اسکار وایلد‬

‫این مقاله یکی از سری مقاله‌هایی است که زیر عنوان«دیدنی‌ها‬ ‫کم نیست» نوشته شده‌اند و قرار است به معرفی و تحلیل‬ ‫بعضی آثار سینمایی کم‌تر دیده شده ولی بسیار تماشایی و‬ ‫تاثیرگذار بپردازند‪ .‬آثاری که به دالیل مختلف فراموش شده‌اند‬ ‫اما در بسیاری از آثار مطرح و مشهور سینمایی به شدت اثر‬ ‫گذاشته‌اند و به نوعی پایه‌های فکری و تکنیکی سینمای امروز‬ ‫جهانند‪ .‬در کنار شناخت این فیلم‌ها سعی می‌کنیم با شناخت‬ ‫بستر مکانی و زمانی که اثرهنری در اون شکل گرفته‪ ،‬با‬ ‫بخشی از تاریخ فرهنگ جهان آشنا شویم‪.‬‬ ‫فیلمی که می‌خوام پیشنهاد کنم یک تجربه‌ی عجیب سه‬ ‫ساعته است‪ .‬هزارتوی شگفت‌انگیزی از چندین داستان و‬ ‫شخصیت‪.‬ژان«پوتوتسکی»(‪ )Jan Potocki‬که خودش‬ ‫هم شخصیت جالبی داره‪ ،‬رمان « دست‌نوشته‌ی یافته‌شده‬ ‫در ساراگوسا»رو در اوایل قرن نوزده میالدی در لهستان‬ ‫می‌نویسه‪« .‬پوتوتسکی» نویسنده‪،‬مردم‌شناس‪،‬زبان‌شناس‪،‬‬ ‫سفرنامه‌نویس‪ ،‬ماجراجو(اولین لهستانی که با بالون سفر کرد)‬ ‫و ارتشی بود‪.‬‬ ‫فیلم «دست‌نوشته‌ی ساراگوسا» در سال ‪ 1965‬توسط‬ ‫« ُویچییِخ هاس»(‪)Wojciech Has‬کارگردان لهستانی‬ ‫ساخته می‌شه و موردتوجه مردم و منتقدین لهستانی قرار‬ ‫می‌گیره و برنده‌ی جایزه گرگ طالیی جشنواره فیلم بخارست‬ ‫می‌شه‪ .‬اما کم‌کم خاطره‌ی فیلم کم‌رنگ می‌شه و به غیر‬ ‫از در کشورهای بلوک شرق تقریبن در کم‌تر جایی دیده‬ ‫می‌شه‪ .‬فیلم «دست نوشته‌ی ساراگوسا»یکی از فیلم‌های‬ ‫مورد عالقه «لوییس بونوئل»(‪ )Luis Bunuel‬کارگردان‬ ‫بزرگ سوررئالیست بوده به طوری که فیلم رو سه مرتبه‬ ‫تماشا کرده‪«.‬مارتین اسکورسیزی»(‪)Martin Scorsese‬‬ ‫و «فرانسیس فورد کاپوال»(‪)Francis Ford Coppola‬‬ ‫هم توجه و عالقه‌ی ویژه‌ای به فیلم نشون داده‌اند تا جایی که‬ ‫به همراه «جری گارسیا»(‪ ،)Jerry Garcia‬نوازنده و آهنگ‬ ‫ساز گروه «گریتفول دِد»(‪ )Grateful Dead‬بخشی از‬ ‫هزینه‌ی ترمیم و انتشار نسخه کامل و بدون سانسور فیلم‬ ‫روبه عهده گرفتند‪.‬‬ ‫داستان رمان و فیلم بسیار تحت تاثیر داستا‌ن‌های قرون‬ ‫وسطایی به ویژه دکامرون است و همین‌طور عالوه بر‬ ‫مضمون‪ ،‬سبک داستان‌گویی شباهت بارزی با «هزار و یک‬ ‫شب» داره‪.‬‬ ‫در مجموع سبک روایت در این فیلم یکی از جالب‌ترین‌ها‬ ‫در تاریخ سینما است‪ .‬روایت به صورت «داستان در داستان»‬

‫پیش می‌ره یعنی گاهی شخصیتی در فیلم‪ ،‬داستانی رو شروع‬ ‫به تعریف کردن می‌کنه؛ و شخصیت‌های همین داستان‬ ‫خودشون داستان جدیدی رو با شخصیت‌های تازه روایت‬ ‫می‌کنند و این روند گاهی تا چندین مرتبه تکرار می‌شه به‬ ‫همین خاطر بازگو کردن داستان فیلم کار چندان ساده‌ای نیست‬ ‫اما اگربخوام سعی خودمو کرده باشم باید بگم که داستان فیلم‬ ‫در زمان جنگ‌های ناپلئون در اسپانیا می‌گذره‪،‬جایی که دو‬ ‫فرمانده درگیر در یک جنگ‪ ،‬دست‌نوشته‌ای رو پیدا می‌کنند و‬ ‫محو تماشای عکس‌ها و خواندن داستان‌ها می‌شن و فراموش‬ ‫می‌کنند که در حال جنگ با یک‌دیگرند‪.‬داستان کتابی که این‬ ‫دو پیدا کردند مربوط به یک فرمانده اسپانیایی است که برای‬ ‫رسیدن به کوه‌های «سییرا مورنا»(‪)Sierra Morena‬از‬ ‫منطقه‌ای عبور می‌کنه که همراهانش از نفرین شده بودن‬ ‫اون محل هشدار داده بودند‪.‬در این منطقه فرمانده وارد‬ ‫کاروان‌سرایی می‌شه و اون‌جا دو خواهر شاهزاده‌ی مسلمان‬ ‫رو مالقات می‌کنه که از مرد می‌خوان که با هر دوی اون‌ها‬ ‫ازدواج کنه به شرطی که اسالم رو بپذیره؛فرمانده که سرمست‬ ‫این پیشنهاده‪ ،‬نوشیدنی که بهش داده می‌شه رو می‌نوشه و‬ ‫بی‌هوش می‌شه و بعد از این در کنار یک چوبه دار و چند جسد‬ ‫به هوش میاد‪...‬‬ ‫فیلم به این شکل به طرز گیرایی شروع می‌شه و در ادامه‬ ‫فرمانده با چندین شخصیت دیگه از جمله یک دیوانه که دچار‬ ‫یک عشق ممنوع بوده و حاال تحت درمان یک کشیشه‪ ،‬یک‬ ‫«کابالیست»(عرفای یهودی)‪ ،‬یک ریاضی‌دان‪ ،‬رییس کولی‌ها‪،‬‬ ‫شیخ گوملز و تعداد زیادی شخصیت که سایرین ماجرای‬ ‫اون‌ها رو می‌گن‪ ،‬آشنا می‌شه و اتفاقات عجیبی رو تجربه‬ ‫می‌کنه مثل دستگیری توسط «انکزسیون اسپانیایی» (گروه‬ ‫تفتیشگر عقاید)و حمله‌ی گروه مسلمان به همراه دو خواهر‬ ‫شاهزاده و نجات مرد و باز هم همان نوشیدنی و بیهوشی و‪...‬‬ ‫فکر می‌کنم همین چند سطر کافی باشه تا نشون بده که با‬ ‫سبک روایت در این فیلم یکی از جالب‌ترین‌ها‬ ‫در تاریخ سینما است‪.‬روایت به صورت «داستان‬ ‫در داستان» پیش می‌ره یعنی گاهی شخصیتی در‬ ‫فیلم‪ ،‬داستانی رو شروع به تعریف کردن می‌کنه‬ ‫و شخصیت‌های همین داستان خودشون داستان‬ ‫جدیدی رو با شخصیت‌های تازه روایت می‌کنند‬

‫چه داستان عجیب‪،‬عمیق و دیدنی مواجهیم‪.‬‬ ‫این فیلم که کم‌تر دیده شده‪ ،‬در عین جذابیت به موضوع‌های‬ ‫مهمی می‌پردازه که محوری‌ترین دغدغه‌های آثار قرون وسطایی‬ ‫رو شامل می‌شوند‪ ،‬مسایلی چون دین ‪،‬ایمان‪ ،‬تعصب‪ ،‬سکس‪،‬‬ ‫گناه‪،‬عشق‪ ،‬تنبیه و برخورد سه دین یهود‪ ،‬مسیحی و اسالم‪.‬‬ ‫مسایلی که هم در آثار شرقی به خصوص «هزارویک شب»وهم‬ ‫در آثار غربی مانند «دن کیشوت»‪«،‬دکامرون»‪«،‬داستان‌های‬ ‫کانتنبری»(«پازولینی»(‪ )Pasolini‬دو فیلم بر اساس‬ ‫«دکامرون» و «داستان‌های کانتنبری ساخته») و‪ ...‬مطرح‬ ‫می‌شوند‪ .‬مسایلی که بعضی در اثربرخورد تمدن‌ها شکل‬ ‫گرفتند و امروزه هم‌چنان مطرح هستند و بعضی همراه با‬ ‫شروع عصر روشن‌گری‪.‬‬

‫تیغ سانسور با غالف اخالق‬

‫مصطفا خلجی‬ ‫گرچه تاریخ سانسور دولتی در ایران فقط به دوره‌ی جمهوری‬ ‫اسالمی مربوط نمی‌شود‪ ،‬اما محدودیت‌های نشر پس از‬ ‫انقالب ‪ ،57‬هر روز شکل و شمایل تازه‌ای به خود می‌گیرد؛ از‬ ‫سویی دولت‌مردان جمهوری اسالمی مدعی پاسداری از قلم‬ ‫هستند‪ ،‬از سویی دیگر تیغ وزارت ارشاد یا قلم‌ها را می‌شکند و‬ ‫یا اگر نوشتنی در کار بوده‪ ،‬با همین تیغ بریده بریده می‌شود‪.‬‬ ‫این ادعاهای قلم‌دوستانه و این رفتارهای قلم‌ستیزانه چنان در‬ ‫هم تنیده که هیبتی یک‌پارچه به خود گرفته است و روز به‬ ‫روز بر فربگی‌اش افزوده می‌شود‪.‬‬ ‫نام‌گذاری روز قلم در ایران از سوی دولت‪ ،‬نمونه‌ی خوبی‬ ‫برای شناخت این ریاکاری است؛ ریاکاری‌ای که در اغلب‬ ‫موارد به آشفتگی هم شبیه می‌شود و گاه مثل آشی می‌ماند‬ ‫که آن قدر شور شده که خود آشپز هم فهمیده!‬ ‫دولت که چند سالی است عرصه را برای خلق کتاب به ویژه‬ ‫کتاب‌های ادبی‪ ،‬چنان بسته است‪ ،‬روزی را(‪ 14‬تیر) به نام‬ ‫«روز قلم» نام‌گذاری کرده و به ظن خود می‌خواهد به این‬ ‫وسیله از نویسندگان تجلیل کند؛ اما آن چه در عمل اتفاق‬ ‫می‌افتد این است که هر سال تعداد کم‌تری از نویسندگان به‬ ‫این روز توجه می‌کنند و این فقط صدای دولت است که هر‬ ‫سال بلندتر و بلندتر می‌شود‪.‬‬ ‫اما امسال «شیرین‌کاری»های دولت برای اهالی قلم به اوج‬ ‫خود رسیده بود؛ وقتی که خبر تدوین یک منشور اخالقی برای‬ ‫نویسندگان از زبان مدیرعامل خانه كتاب وابسته به وزارت‬ ‫ارشاد اعالم شد‪.‬‬ ‫این منشور با بهانه جلوگیری از کتاب‌سازی مطرح شد‪ ،‬اما‬ ‫آن‌چه در عمل اتفاق می‌افتد محدودیتی تازه برای نشر است‬ ‫که می‌خواهد به کمک سانسور بیاید و مهم‌تر از آن به سانسور‬ ‫وجهه‌ای اخالقی بدهد‪.‬‬ ‫گرچه اغلب نویسندگان و اهالی قلم با روحیات و سکنات‬ ‫دولت در زمینه نشر آشنایی دارند‪ ،‬اما این طرح جدید چنان‬ ‫تعجب‌برانگیز بود که حتا صدای مخالفت معاون سابق وزیر‬ ‫که روزی در همین دولت احمدی‌نژاد زمام تمام امور نشر را در‬ ‫اختیار داشت هم در آمد‪.‬‬ ‫محسن پرویز که حتمن بهتر از همه‌ی نویسندگان و اهالی‬ ‫قلم‪ ،‬جانشینان خود را در وزارت ارشاد می‌شناسد‪ ،‬گفت که‬ ‫«منشور اخالقی‪ ،‬نویسندگان را یاد کمیته انضباطی می‌اندازد»‪.‬‬ ‫بالفاصله بعد از اعالم این خبر‪ ،‬چندین نویسنده و ناشر که‬ ‫بیشتر آن‌ها نزدیک دولت و حکومت نیز هستند و یا دولت‬ ‫مشکل چندانی با آن‌ها ندارد به انتقاد از این طرح پرداختند‪.‬‬ ‫به عنوان مثال «رضا حاجی‌آبادی» كه در كنار نویسندگی‪،‬‬ ‫مدیریت نشر هزاره ققنوس را هم برعهده دارد‪ ،‬گفت كه‬ ‫از ویژگی‌های مشترک دیگر بین بیشتر این چنین آثاری‬ ‫طنز است‪.‬طنز فوق‌العاده جالب و عمدتن سیاهی در«دست‬ ‫نوشته‌ی ساراگوسا»جریان داره که تا حدودی در جهت طنز‬ ‫«ماریو مونیچللی»(‪،)Mario Monicelli‬خصوصن در‬ ‫فیلم «برای طال و عشق»(‪)For Love and Gold‬قرار‬ ‫می‌گیره(دیدن فیلم «برای طال و عشق»روهم به هیچ قیمتی‬ ‫از دست ندید) و این جذابیت‌ها تا پایان غافل‌گیر کننده‌ی فیلم‬ ‫ادامه پیدا می‌کنه‪.‬‬ ‫در آخر امیدوارم که این اثر رو که داستانش در فضای اشرافی‬ ‫اواخر قرن ‪18‬نوشته شده و در جو کمونیستی دهه‌ی ‪60‬‬ ‫لهستان فیلم‌برداری شده است رو در هر کجا که هستید پیدا‬ ‫کنید و ببینید که هنر چگونه مرزهای سیاسی و زمانی و مکانی‬ ‫رو درمی‌نورده‪.‬‬

‫اخالق را نمی‌توان در قالب یك آیین‌نامه و اساس‌نامه درآورد‪.‬‬ ‫جواد جزینی هم که خود یکی از نویسندگان حوزه هنری (زیر‬ ‫نظر رهبر جمهوری اسالمی) به شمار می‌آیدبه خبرگزاری‬ ‫مهر گفت‪« :‬تدوین منشور اخالقی نویسندگان از سوی خانه‬ ‫كتاب وابسته به معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در شرایطی كه‬ ‫نویسنده به راحتی با منع انتشار اثرش روبه‌رو شده و از كار‬ ‫بی‌كار می‌شود امری بیهوده است‪».‬‬ ‫وی اضافه کرد‪« :‬امروز نهایت بی‌اخالقی نسبت به نویسنده‬ ‫از سوی دستگاه‌های متولی امر فرهنگ روا داشته می‌شود‪.‬‬ ‫اثری به راحتی حتا بعد از صدور مجوز توقیف می‌شود و‬ ‫نویسنده آن را وادار به اصالحی می‌كنند كه نظر او نیست؛‬ ‫این كار حتا درباره داستان‌های دینی هم مصداق دارد؛ در‬ ‫چنــیـن شرایطی به نظرم صحبت كردن از اخالق كمی‬ ‫ریاكارانه است‪».‬‬ ‫امروز نهایت بی‌اخالقی نسبت به نویسنده از‬ ‫سوی دستگاه‌های متولی امر فرهنگ روا داشته‬ ‫می‌شود‪ .‬اثری به راحتی حتا بعد از صدور مجوز‬ ‫توقیف می‌شود و نویسنده آن را وادار به اصالحی‬ ‫می‌كنند كه نظر او نیست‬ ‫«سیدعلی کاشفی خوانساری»‪ ،‬نیز که همواره در تشکیالت‬ ‫وزارت ارشاد حضور داشته‪ ،‬تدوین منشور اخالق نویسندگی را‬ ‫نیازمند وجود صنف واحد نویسندگی می‌داند که در حال حاضر‬ ‫در ایران وجود ندارد‪.‬‬ ‫او معتقد است که ادارات دولتی نمی‌توانند اخالق را در حوزه‬ ‫نوشتن به اجرا درآورند و این کار یک امر صنفی است‪.‬‬ ‫«مصطفا رحماندوست»‪ ،‬رییس بخش کودکان و نوجوانان‬ ‫کتابخانه ملی‪ ،‬نیز به خبرگزاری مهر گفت‪« :‬معنای فراهم‬ ‫کردن منشور اخالق نویسندگی را نمی‌فهمم چرا که تا به‬ ‫حال ما در این زمینه کمبود نداشته‌ایم‪».‬‬ ‫وی از نظر خود به موضوع مهم‌تری اشاره کرد و افزود‪:‬‬ ‫«مهم‌ترین مشکلی که امروزه ادبیات ایران دارد‪ ،‬پایین بودن‬ ‫سطح مطالعه است‪ .‬مطالعه در ایران هنوز حرفه‌ای نشده و‬ ‫متاسفانه نویسندگان ما از این طریق نمی‌توانند حتا امرار‬ ‫معاش کنند‪».‬‬ ‫هم‌چنین «احمد بیگدلی»‪ ،‬یکی از برگزیدگان جایزه کتاب‬ ‫سال جمهوری اسالمی در واکنش به خبر تدوین منشور‬ ‫اخالق نویسندگی اظهار داشت‪« :‬طی سال‌هایی که بر ما‬ ‫گذشته و گیر و دارهایی که به کتاب داده شده‪ ،‬خود به خود‬ ‫نویسندگان وقتی قلم به دست می‌گیرند‪ ،‬مجبورند کلماتی را‬ ‫به کار نبرند و کلماتی را مورد استفاده قرار دهند‪ .‬اسم آن را با‬ ‫وجود این‌که به عینه نمی‌خواهم خودسانسوری بگذارم‪ ،‬اما به‬ ‫احتمال زیاد نام آن همین است‪».‬‬ ‫نویسنده «اندکی سایه» با اشاره کنایه‌آمیز به سانسور و‬ ‫ممیزی افزود‪« :‬این گرفت و گیرها باعث شده نویسنده امروز‬ ‫خود به خود مواظب باشد‪ ،‬دستش و قلمش از خط قرمز‌ها‬ ‫فراتر نرود و به نظرم همین مساله خود یک منشور اخالقی‬ ‫است که در ذهن نویسنده‌ها ثبت و ضبط شده و گریزی از‬ ‫آن نیست‪».‬‬ ‫«قباد آذرآیین»نیز در گفت‌وگویی اظهار داشت‪« :‬معتقدم در‬ ‫اصل الزم نیست چنین بحث‌هایی مطرح شود‪ ،‬ولی متاسفانه‬ ‫از چنین اصطالحاتی زیاد به کار می‌برند و من که اصلن‬ ‫نمی‌فهمم یعنی چی؟»‬ ‫صرف‌نظر از این‌که تدوین منشور اخالقی از سوی وزارت‬ ‫ارشاد چه میزان در توقف فرآیند نشر ایران تأثیرگذار باشد‪ ،‬و‬ ‫یا اصلن این طرح به مرحله عمل برسد یا خیر‪ ،‬آن چه مسلم‬ ‫است این است که طرح چنین ایده‌هایی آن هم در عصر‬ ‫ارتباطات و اینترنت نه تنها جمهوری اسالمی را به اهداف‬ ‫خود نزدیک‌تر نمی‌کند‪ ،‬بلکه زحمتی و لعنتی اضافه‌تر برای‬ ‫خود می‌خرد‪.‬‬


‫وقتی جامعه نسبت به خود بی‌ترحم می‌شود‬

‫اردوان روزبه‬

‫فرنود کوچک هزینه تمسخر ما را خواهد پرداخت‬

‫شوشولت را می بویند‬ ‫مبادا شسته باشی‌اش‬ ‫روزگار غریبی‌ست فرنود‬ ‫این آخرین نوشته‌ای است که من از روی صفحه فیس بوکم‬ ‫پاک کردم و امکان گذاردن پیام بر روی صفحه‌ام را بستم‪.‬‬ ‫در ظرف دو روز مجبور شدم چند‌بار این کار را بکنم‪ .‬حذف‬ ‫نوشته‌ای در مورد کودک خردسالی به نام «فرنود»‪.‬‬ ‫نه فرنود و نه کس دیگری فکر نمی‌کرد جامعه ما آن قدر‬ ‫مستعد برای جو‌سازی باشد که با گفتن چند کلمه کودکانه توام‬ ‫با صداقتی که بی‌شک فقط می‌تواند از باطن آیینه‌گونه یک‬ ‫کودک بر آید‪ ،‬موجی به راه بیافتد‪.‬‬ ‫حتا به قول «فرورتیش رضوانیه» روزنامه‌نگاری که صفحه‬ ‫«فرنود راست‌گو» را در فیس بوک راه انداخته بود‪ ،‬باور‬ ‫کردنی نبود که در این صفحه تعداد اظهار عالقه‌ها یا همان‬ ‫«الیک»‌هایش به بیش از سی‌هزار برسد‪ ،‬آن هم در کم‌تر‬ ‫از دو روز‪ .‬اظهار نظر‌ها مانند همیشه آغاز شد‪ .‬گروهی به‬ ‫فشار‌های نظام موضوع را مربوط کردند‪ .‬گروهی این حرکت‬ ‫را نشانه بی‌صداقتی «خاله نرگس» مجری برنامه که نشانه و‬ ‫سمبل دروغ‌گویی حاکمیت بوده است‪ ،‬دانستند‪.‬‬ ‫از سویی دیگر نیز رسانه‌های طرف دار حاکمیت این حرکت‬ ‫را شکست جنبش سبز قلم‌داد کردند‪ .‬طرف‌داران صفحه فیس‬ ‫بوک فرنود راست‌گو از سی هزار گذشت و از کامنت‌های‬ ‫مستهجن تا سیاسی و احساسی و شعر‌های تغییر یافته تا‬ ‫عکس‌هایی که به طنز بخشی از بدن فرنود هفت ساله بود‬ ‫را منتشر کردند که به قول راه‌انداز این صفحه کارش بشود‬ ‫شبانه‌روز پاک کردن این نوشته‌ها‪ .‬باالترین موضوع داغ بخش‬ ‫مشخصی از بدن فرنود خردسال شد در حالی که‪« :‬فرنود‬ ‫پسرک خردسالی بود که وقتی مجری از او در یک برنامه‬ ‫تلوزیونی پرسیده بود آیا او کارهایش را خودش انجام می‌دهد با‬ ‫صداقت گفته بود که وقتی دست‌شویی می‌رود خودش‪ ،‬خودش‬ ‫را می‌شوید‪».‬‬ ‫صفحه فرنود در فیس بوک گل کرد‪ ،‬خواستم برم دنبال کسی‬ ‫که صفحه را ساخته بود‪ .‬اما صبر کردم‪ .‬آیا فرنود احساس‬ ‫خوبی به آدم‌هایی داشت که در این صفحه برایش چیزی‬ ‫می‌نوشتند؟‬ ‫چند جوان بر روی یوتیوب صحنه را باز‌سازی کرده‌اند و‬ ‫گروهی نیز نظر‌سنجی گذاشته‌اند‪ .‬راستی فرنود یک خطا‌کار‬ ‫است؟‬ ‫آیا کسانی که می‌خواهند به موضوع و یا خواسته دیگری برسند‬ ‫این پسر خردسال را نشانه نگرفته‌اند؟‬ ‫مهدی می‌گوید‪« :‬به نظرم ما بی‌رحم شده‌ایم» او کاربری‬ ‫است که در ابتدا به صفحه فرنود راست‌گو الیک داده و به‬ ‫قول خودش بعد از کامنت‌ها «دیس الیک» کرده است‪ .‬ادامه‬ ‫می‌دهد‪« :‬اول برایم جالب بود که فرنود و راست‌گویی‌اش‬ ‫حرف جالبی است برای این‌که بگوییم چرا آدم‌ها خودشان‬ ‫را سانسور می‌کنند‪ .‬اما راستش چند ساعت بعد که رفتم باور‬ ‫نمی‌کردم آدم‌ها به این راحتی بتوانند همه چیز یک کودک را‬ ‫به بازی بگیرند‪».‬‬ ‫فرورتیش رضوانیه روزنامه‌نگار و طنز‌پرداز است‪ .‬به قول خودش‬ ‫«متاسف» است که این صفحه را راه انداخته‪ .‬فرورتیش بعد از‬

‫این‌که تعداد الیک‌ها به سی هزار نفر می‌رسد امکان نوشتن باشند و عده‌ای هم کامنت‌های دیگران را کپی می‌کردند‪.‬‬ ‫روی این صفحه را می‌بندد‪« .‬دیگر کنترلش از دستم در رفته بعضی‌ها تصاویر گرافیکی و پوستر درست می‌کردند و بعضی‌ها‬ ‫بود‪ .‬همه بی‌رحمانه هر چه می‌خواستند می‌نوشتند‪ .‬من دلم به عکس‌های مستهجن می‌گذاشتند و من آن‌ها و حرف‌های بد‬ ‫فرنود سوخت‪ .‬اول قصدم این نبود‪ ،‬اما دیگر کسی به قصد را سانسور می‌کردم‪ .‬هم‌چنین عده‌ای هم حرف‌های سیاسی‬ ‫اصلی‌ام توجه نداشت‪ .‬حتا گروهی مرا با ایمیل تهدید می‌کردند می‌زدند‪ .‬حرف‌های سیاسی که متاسفانه اولین بار در باالترین‬ ‫که نمی‌گذارند این کار را بکنم‪».‬‬ ‫شاهد بودیم که یک یوزر حرفی می‌توانست بزند که هزاران‬ ‫‌هزار‬ ‫ی‬ ‫س‬ ‫صفحه‬ ‫این‬ ‫‌کرد‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫از او پرسیدم‪ :‬آیا خودش فکر‬ ‫نفر بخوانند‪ .‬جایی که همه چیز سیاسی می‌شود‬ ‫مخاطب بگیرد آن هم در چند ساعت؟ فرورتیش رضوانیه «نگذاریم شوشول فرنود به دست بیگانگان‬ ‫دنبال چه بود که این صفحه را راه انداخت؟‬ ‫بیفتد‪»...‬‬ ‫روزی که ویدئو روی یوتیوب و سایت‌های دیگر می‌ترکوند این بخشی از نوشته‌های این روزها است که بر روی‬ ‫من با فردی در حال چت کردن بودم بین صحبت‌ها گفتم جامعه‌های مجازی دست به دست می‌شود‪ .‬بازی که انگار‬ ‫کاش عکسی از آن ویدئو بگیرم و در فیس برای او پروفایلی حتا لبه‌اش به جریانات بعد انتخابات هم گیر می‌کند‪ .‬مواردی‬ ‫بسازم‪ .‬نهایتن صد نفر عضو می‌شوند‪ .‬من با این هدف که یک که پیش‌تر به عنوان یک فصل خطاب مطرح می‌شد‪ ،‬امروز‬ ‫موضوع روز را در فیس بوک بیاورم این صفحه را ساختم و موضوع خنده می‌شود‪.‬‬ ‫عکس فرنود را گذاشتم و حرف زشتی هم نه در عنوان و نه در گروهی می‌گویند این ناشی از نگاه اجتماع به شرایط فعلی‬ ‫صفحه ننوشتم‪ .‬بلکه نوشتم «فرنود راست‌گو» چرا که راست‌گو است‪ .‬گروهی دیگر می‌گویند مردم خسته‌اند و این بهانه‌ای‬ ‫بود‪ .‬من خواستم این پاکی و بی‌آالیشی کودکانه که باعث شده است برای ابراز این بهم ریخته‌گی روحی اما به واقع اگر مردم‬ ‫کل سانسورها و خط‌مشی‌های صدا و سیما که از زمان آقای خسته شوند به همین راحتی می‌توانند از همه‌چیز بگذرند؟‬ ‫هاشمی و الریجانی و ضرغامی بوده‪ ،‬زیر سوال بره بولد شود‪« .‬علی افشاری» فعال و تحلیل‌گر سیاسی می‌گوید‪« :‬فضای‬ ‫با توجه به این‌که نه کسی بعد از آن تحت تعقیب قرار گرفته و بسته سیاسی یکی از دلیل‌هایی است که به این موارد عادی‬ ‫نه کسی ناراحت شده است‪.‬‬ ‫بعدی دیگر می‌بخشد‪».‬‬ ‫مقصر خاله نرگس مجری برنامه بوده که میکروفن را جلوی آقای افشاری در پاسخ به این سوالم که چرا درست در شرایطی‬ ‫که مردم نگران بسیاری از کسانی هستند که در زندان‌ها به‬ ‫فرنود پسرک خردسالی بود که وقتی مجری سر می‌برند و از فرصت جامعه‌های مجازی برای مطرح کردن‬ ‫از او در یک برنامه تلوزیونی پرسیده بود آیا او مشکالت آن‌ها استفاده می‌کنند و در نهایت با اقبالی محدود‬ ‫کارهایش را خودش انجام می‌دهد با صداقت روبه‌رو می‌شود چطور یک رخ‌داد ساده می‌تواند تا این حد‬ ‫گفته بود که وقتی دست‌شویی می‌رود خودش‪ ،‬مورد اقبال واقع شود‪ ،‬گفت‪« :‬برای شناخت منشا این استقبال‬ ‫باید توجه کنیم که این اتفاق در چه زمینه‌ای رخ داده‪ .‬به‬ ‫خودش را می‌شوید‬ ‫نظر من وجود یک نظام سیاسی بسته و سانسور باعث شده‬ ‫مجری یه بحث ساده‌ای که می‌توانست با خنده آن را رد کند‬ ‫یک بچه گرفته و می‌پرسد کدام کار شخصی را خودت و توجهی به آن نشان ندهد‪ ،‬به دلیل نگرانی از طبعات این کار‬ ‫انجام می‌دهی؟ آن‌قدر سال‌ها یک برنامه را ادامه می‌دهند بالفاصله آن برخورد غیر‌طبیعی را نشان دهد‪ .‬و این‌طور یک‬ ‫تا سوژه‌های‌شان تمام می‌شود و از روان‌شناس هم در اتفاق ساده به یک پدیده اجتماعی تبدیل می‌شود که در عین‬ ‫برنامه‌های‌شان استفاده نمی‌کنند بنابراین سول خیلی ابلهانه حال تبعات سیاسی دارد چون به نوعی می‌توان هم رگه‌های‬ ‫است که از بچه‌ای چنین سوالی پرسیده شود‪ .‬کدام کودکی اعتراض نسبت به این سانسور که عمل سیاسی است و هم‬ ‫است که بگوید خودم روغن ماشینم را عوض می‌کنم؟ اولین رفتار مردم را دید‪ .‬اما نمی‌توان این عامل را به یک عامل‬ ‫کار شخصی که به هر بچه‌ای یاد می‌دهند همین است و او سیاسی محدود کرد‪.‬‬ ‫هم با صداقت بیان کرده‪.‬‬ ‫در ظاهر جامعه که نسبت به مسایل و قسمت‌های جنسی‬ ‫بعد از این اتفاق نریتور عروسک موشک در این برنامه به حساسیت‌هایی وجود دارد اما در عین حال پارادوکسی هم‬ ‫محض این‌که می‌شنود‪ ،‬می‌گوید‪« :‬آخی‪ »..‬اما مجری تحت وجود دارد که در ناخودآگاه انسان‌ها این‌گونه نیست و چه‌بسا‬ ‫تاثیر قرار نمی‌گیرد و می‌گوید‪« :‬ماشین لباس‌شویی خودت رو در دل این تضاد قضیه فرنود راست‌گو مطرح می‌شود و باال‬ ‫روشن می‌کنی؟ نه نه اشتباه گفتی‪ »...‬که سعی می‌کند قضیه می‌گیرد‪».‬‬ ‫را بپیچوند‪ .‬این اتفاق بارها در برنامه‌های تلویزیون افتاده و این فعال سیاسی هم‌چنین در بخشی دیگر از اظهاراتش در‬ ‫در مسابقه‌های تلفنی مردم چیزهای دیگه گفتند و مجری پاسخ به این سوال که اگر فرض کنیم بخش عمده‌ای از‬ ‫مجبور بوده بپیچوند و من فکر می‌کنم بخش‌نامه‌ای باشد برای فیس بوکی‌ها را افرادی تشکیل می‌دهند که از سطح سواد‬ ‫مجری‌ها و تهیه‌کنندگان تا مردم فکر کنند اشتباه شنیدند‪.‬‬ ‫باالتری برخوردارند و هم‌چنین در همین محیط پیش‌تر‬ ‫عرض‬ ‫تو صفحه‌ای را ساختی و نزدیک به ‪ 26‬هزار نفر در‬ ‫اعتراض‌های‌شان را مطرح می‌کردند‪ ،‬امروز به نوعی رویکرد‬ ‫‪ 3‬روز در آن عضو شدند‪ .‬چه چیزی را در این صفحه دیدی؟‬ ‫دیگر در این فضا برخورد می‌کنیم‪ ،‬به نظر شما چه چیزی‬ ‫به عنوان کسی که از ابتدا تمام پست‌های روی این صفحه رخ داده است؟ ادامه می‌دهد‪« :‬استفاده از کلمات مستهجن و‬ ‫را رصد می‌کردم به جرات می‌گویم ‪ 80‬درصد به قصد شوخی واژه‌های نامناسب مصداق خشونت علیه کودک است‪ .‬هم امر‬ ‫و خنده و تفریح آمده بودند و هر پنج دقیقه یک بار کامنت منفی است و هم از پخش نخبه جامعه پذیرفته نیست‪ .‬اما باید‬ ‫می‌گذاشتند و دوست داشتند خودشان تولید‌کننده کامنت‌ها‬ ‫بدانیم جامعه کاربران فیس بوک ایرانی به بخش نخبه جامعه‬ ‫‪23‬‬

‫تعلق دارند‪ .‬اما پار‌ه‌ای‬ ‫از برخوردها‪ ،‬گفته‌ها و‬ ‫گردش اطالعاتی در‬ ‫فیس بوک وجود دارد‬ ‫که نمی‌توان آن‌ها را‬ ‫با صفت نخبه‌گرایانه‬ ‫توصیف کرد‪ .‬به هر حال شاهد گرایش‌های عوام‌گرایانه و‬ ‫برخوردهای سطحی هستیم‪.‬‬ ‫اگر چه این موضوع مشکل سانسور در محدودیت‌های سیاسی‬ ‫و تبعات منفی فضای بسته سیاسی را نشان می‌دهد اما از زاویه‬ ‫دیگر هشداری می‌دهد و زنگ خطری را به یاد می‌آورد که‬ ‫نیروهای مخالف هم نباید هر موضوعی را دستمایه برخوردهای‬ ‫انتقادی خود قرار دهند یا از شیوه‌ها و روش‌هایی استفاده کنند‬ ‫که با فاکتورهای اخالقی سازگار نیست و سرنوشت کودک را‬

‫ما برای امنیت اجتماعی بیش از شعار باید‬ ‫تالش کنیم‪ .‬فرنود فرزند ماست‪« .‬خاله‬ ‫نرگس» مجری کسی از خانواده ماست و‬ ‫ما مردمی هستیم که بی‌رحمانه به خودمان‬ ‫می‌تازیم و گناه‌اش را هم پیشاپیش به گردن‬ ‫حاکمیت می‌اندازیم‬ ‫تحت شعاع برنامه‌های چه سیاسی و چه تفریحی خود قرار‬ ‫دهند‪».‬‬ ‫ین نشانه یک اجتماع بیمار است‪.‬‬ ‫رفتارهای بی‌ترحم و به دور از گذشت و شفقت نشانه‌های‬ ‫یک اجتماع بیمار است‪« .‬آیدا منفرد» کارشناس روان‌شناسی‬ ‫می‌گوید‪« :‬به نظر من ماجرای فرنود یک نوع دگر‌آزاری است‬ ‫که به ابعاد و اشکال مختلف هر روز در جامعه ما رخ می‌دهد‪».‬‬ ‫او هم‌چنین ادامه می‌دهد‪ « :‬با نگاه گذرا فرنود و انعکاس‬ ‫گسترده آن در دنیای مجازی و تعداد رو به افزایش مخاطبانی‬ ‫که در فیس بوک بودند و نگاه به نظرات آنها به این نتیجه‬ ‫میرسیم که یک مشکل نهفته اجتماعی وجود دارد‪.‬‬ ‫«لکال» روانشناسی که پیرو خط فروید است‪ ،‬بر این عقیده‬ ‫بود که انسان‌ها دیگری را آیینه خود می‌کنند و مشکالت‬ ‫و آسیب‌های خود را که در درون‌شان نهفته است در دیگری‬ ‫پیدا می‌کنند‪ .‬شاید در این مورد هم خود فرنود آیینه‌ای باشد‬ ‫برای مخاطبانش‪ .‬کشور ما در صد سال اخیر با مسایل مختلفی‬ ‫دست و پنجه نرم کرده است مانند جنگ‪ ،‬انقالب‪ ،‬مشکل‬ ‫بی‌کاری‪ ،‬معضالت اجتماعی و فقر که تمام این عوامل دست‬ ‫به دست هم دادند تا آسیب‌های اجتماعی را درست کنند‪ .‬مردم‬ ‫هم وقتی خواستند با این موارد دست و پنجه نرم کنند از‬ ‫آینده ترس داشتند‪ .‬ترس از نداشتن شغل مناسب‪ ،‬اعتیاد و‬ ‫فقر که هر‌کدام به تنهایی آسیب‌زا است که تحمل آن تبدیل‬ ‫به استرس می‌شود‪ .‬اگر این استرس رشد کند در قالب چیز‬ ‫دیگری سر باز می‌کند‪».‬‬ ‫وقتی آزار دیگران جنبه فکاهی به خود بگیرد‪.‬‬ ‫در روی کرد‌های آسیب‌شناسانه در داستان فرنود کوچک و‬

‫ادامه مطلب در صفحه ‪5‬‬


‫علی نیکزاد مامور ویژه هیت دولت شد‬

‫اختیارات تام دولت در ساخت آزادراه تهران شمال‬

‫مهرآفرین بهرامی‬

‫«علی نیکزاد»‪ ،‬وزیر مسکن و شهرسازی نماینده ویژه رییس‬ ‫جمهوری و هیت وزیران برای رفع موانع موجود بر سر ساخت‬ ‫آزادراه تهران – شمال با کلیه اختیارات این هیت شد تا بخشی‬ ‫از عقب‌ماندگی‌های ‪ 17‬ساله ساخت این آزادراه را جبران کند‪.‬‬ ‫علی نیکزاد در حالی به این سمت منصوب شده است که‬ ‫پیش از این کارگروه متشکل از وزیران راه و ترابری‪ ،‬مسکن‬ ‫و شهرسازی‪ ،‬جهاد کشاورزی‪ ،‬دادگستری‪ ،‬رییس سازمان‬ ‫حفاظت از محیط زیست و مدیر عامل شرکت آزاد‌راه تهران‬ ‫– شمال این مسوولیت را بر عهده داشتند و نتوانسته بودند‬ ‫بازدهی الزم را داشته باشند و اکنون وزیر مسکن و شهرسازی‬ ‫با اختیارات کامل باید یک تنه به حل مشکالت ‪ 17‬ساله‬ ‫ساخت این آزادراه بپردازد‪ ،‬مشکالتی که همواره از سوی‬ ‫مدیران و مسووالن اجرایی این پروژه انکار می‌شود و در عمل‬ ‫تنها پیش‌رفت ‪ 13‬درصدی پس از ‪ 17‬سال گذشت از زمان‬ ‫آغاز ساخت آن به ارمغان آورده است‪.‬‬ ‫«حمید بهبهانی»‪ ،‬وزیر سابق راه و ترابری گفته بود که‬ ‫ساخت آزادراه تهران – شمال جزو اولویت‌های کاری وی در‬ ‫دوران وزارتش نیست و در وزارت راه و ترابری پروژه‌های‬ ‫جدی‌تر از این آزادراه وجود دارد اما این که چطور با تغییر‬ ‫وزیر راه و ترابری‪ ،‬ساخت این آزادراه به اولویت وزارت مسکن‬ ‫و شهرسازی درآمده و وزیر این وزارت‌خانه با اختیارات تام‬ ‫باالترین مقامات مسوول کشور‪ ،‬مامور به حل مشکالت این‬ ‫پروژه شده است خود جای تامل و بررسی دارد‪.‬‬ ‫اطالع رسانی محدود و قطره چکانی درباره میزان پیش‌رفت‬ ‫و نحوه عمل‌کرد طرف چینی و ایرانی این آزادراه نیز خود‬ ‫جزو ابهامات نحوه اجرای این پروژه بوده است اما مهم‌ترین‬

‫علت‌هایی که گاهی درباره علل تاخیر در اجرای این پروژه‬ ‫بیان شده است؛ تحریم‪ ،‬مشکالت مالی خارجی‪ ،‬خروج طرف‬ ‫چینی از اجرای پروژه‪ ،‬ورود سپاه پاس‌داران به طرح‪ ،‬مشکالت‬ ‫تصرف اراضی منابع طبیعی عنوان شده است‪.‬‬ ‫سهم‌خواهی مهم‌ترین علت عدم اجرای این پروژه است‬ ‫یک کارشناس حوزه راه و ترابری در این باره گفت‪:‬‬ ‫«سهم‌‌‌خواهی هر‌یک از طرف‌های مرتبط با موضوع ساخت‬ ‫آزادراه تهران – شمال مهم‌ترین علت طوالنی شدن زمان‬ ‫اجرای این پروژه تا ‪ 17‬سال بوده است و از مجریان این طرح‬ ‫تا روستاییانی که مالک زمین‌های مجاور این آزادراه هستند‪،‬‬ ‫در روند ساخت و بهره‌برداری این پروژه سهم‌خواهی می‌کنند‬ ‫و هر‌کس می‌خواهد از این سفره‪ ،‬بزرگ‌ترین لقمه را برای خود‬ ‫بردارد‪ ،‬به همین دلیل تاکنون تنها ‪13‬درصد پیش‌رفت فیزیکی‬ ‫در این طرح به وجود آمده که آن هم بیش‌تر مربوط به قطعه‬ ‫اول این آزادراه است و قطعات دو و سه هنوز دست نخورده و‬ ‫در حد طرح باقی مانده است‪».‬‬ ‫این کارشناس افزود‪« :‬درگیری با طرف‌های خارجی این پروژه‬ ‫که در نهایت منجر به ورود چینی‌ها به این طرح شد و از طرف‬ ‫دیگر با جدی‌تر شدن تحریم‌ها مسئله تامین فاینانس (بودجه)‬ ‫‪ 200‬میلیارد دالری به حالت تعلیق درآمد که در نهایت مجری‬ ‫ساخت و توسعه آزادر‌اه‌های کشور از جاری شدن ‪ 200‬میلیارد‬ ‫دالر فاینانس در این پروژه و اجرای عملیات ساخت در قطعه‬ ‫اول خبر داده است و این در حالی است که برخی دیگر از‬ ‫مرتبطین این پروژه‪ ،‬این اظهار نظر را واقعی نمی‌دانند و اعتقاد‬ ‫دارند که این اخبار تنها برای پاسخ‌گویی به عمل‌کرد ناکرده‬ ‫چینی‌ها در این پروژه عنوان شده است‪».‬‬

‫پروژه‌های راه‌سازی در ایران مشکالت کمبود‬ ‫اعتبار‪ ،‬مشکالت خرید سیمان‪ ،‬قیر‪ ،‬پرداخت‬ ‫حقوق کارگران و غیره را که منجر به عقب افتادن‬ ‫زمان بهره‌برداری آن‌ها می‌شود‪ ،‬دارند‪ ،‬اما پروژه‬ ‫ساخت آزادراه تهران – شمال عالوه بر مشکالت‬ ‫عمومی کل پروژه‌ها‪ ،‬به یک پروژه سیاسی تبدیل‬ ‫شده است‬ ‫وی خاطر نشان کرد‪« :‬از مجموع چهار قطعه این آزادراه به‬ ‫طول ‪ 121‬کیلومتر که بزر‌گ‌راه همت تهران را به کمربندی‬ ‫چالوس‪ -‬تنکابن وصل می‌کند‪ ،‬ممکن است قطعه چهار آن‬ ‫یعنی از نوشهر تا مرزن‌آباد تا پایان سال جاری به بهره‌برداری‬ ‫برسد و قطعه یک به طول ‪ 32‬کیلومتر از تهران تا شهرستانک‬ ‫نیز احتمالن در سال ‪ 91‬افتتاح می‌شود و قطعه سه و چهار‬ ‫نیز که قطعات دشوارتر این پروژه از لحاظ ساخت محسوب‬ ‫می‌شود نیز‪ ،‬هم‌چنان بالتکلیف باقی می‌ماند‪».‬‬ ‫پروژه آزادراه تهران – شمال یک پروژه سیاسی شده است‬ ‫یکی از مجریان پروژه شرکت ساخت و توسعه آزادراه‌های‬ ‫کشور نیز در این باره گفت‪« :‬انتصاب وزیر مسکن و شهرسازی‬ ‫برای پی‌گیری مشکالت این پروژه به معنی شکست کلیه‬ ‫برنامه‌های قبلی در خصوص اجرای این طرح است و چنان‌چه‬ ‫نیکزاد نیز نتواند گره‌های کور این طرح را باز کند به معنی‬ ‫شکست تمام عیار دولت و مجموعه هیت وزیران در اجرای‬ ‫یک پروژه آزادراه ‪ 121‬کیلومتری است‪».‬‬ ‫وی ادامه داد‪« :‬عموم پروژه‌های راه‌سازی در ایران مشکالت‬ ‫کمبود اعتبار‪ ،‬مشکالت خرید سیمان‪ ،‬قیر‪ ،‬پرداخت حقوق‬ ‫کارگران و غیره را که منجر به عقب افتادن زمان بهره‌برداری‬ ‫آن‌ها می‌شود‪ ،‬دارند‪ ،‬اما پروژه ساخت آزادراه تهران – شمال‬ ‫عالوه بر مشکالت عمومی کل پروژه‌ها‪ ،‬به یک پروژه سیاسی‬ ‫تبدیل شده است و هر تغییری در روند اجرای آن معنایی‬ ‫سیاسی می‌دهد و به همین دلیل نیز تاکنون پیش‌رفت مناسبی‬ ‫نداشته است‪».‬‬

‫ادامه حمله ارتش سوریه به الذقیه‪،‬‬ ‫«بیش از سی کشته در الذقیه سوریه‬ ‫پس از چهار روز»‬ ‫فعاالن حقوق بشر و ساکنان شهر الذقیه در سوریه‬ ‫اعالم کردند که در چهارمین روز از حمله نیروهای‬ ‫دولتی و ارتش به این شهر‪ ،‬روز سه‌شنبه‪ 16 ،‬اوت‪،‬‬ ‫تیراندازی‌های بیش‌تری در آن رخ داده است‪.‬‬ ‫بر اساس گزارش‌ها‪ ،‬از روز شنبه‪ 13 ،‬اوت‪ ،‬که حمله‬ ‫نیروهای دولتی به شهر الذقیه آغاز شد‪ ،‬بیش از ‪35‬‬ ‫تن کشته شده‌اند‪.‬‬ ‫مقامات رسمی سوریه می‌گویند که این عملیات نظامی‬ ‫برای مقابله با گروه‌های مسلح انجام می‌شود‪.‬‬ ‫الزم به اشاره است مسووالن سازمان ملل متحد بار‬ ‫دیگر درباره وضعیت حدود ‪ ۵‬هزار نفر از پناهندگان‬ ‫فلسطینی که از اردوگاهشان در الذقیه گریخته‌اند‪ ،‬ابراز‬ ‫نگرانی کرده‌اند‪.‬‬


‫ب‬ ‫و‬ ‫ی‬ ‫خ‬ ‫و‬ ‫ش‬ ‫ی‬ ‫ک زن‬ ‫مه‌شب‌تاجیک‬ ‫نخ‌ها را که پیچاند کمی دستم درد گرفت‪ ،‬نخ‌ها قدیمی شده و‬ ‫دیگر با دستم سازگاری ندارد‪ ،‬انگار که دستم مال خودم نیست‪،‬‬ ‫تکان‌هایش مصنوعی است‪ .‬یک‌هو همه چیز خراب شد‪ .‬همه‬ ‫چیز خوب پیش می‌رفت و من حتا یاد گرفته بودم برقصم‪،‬‬ ‫نه الکی بسیار حرفه‌ای‪ ،‬بعد از اون رقص‌ها‪ ،‬نخ‌ها و دست‌ها‬ ‫چفت هم شده بود و وقتی رقص را شروع می‌کردیم‪ ،‬انگار که‬ ‫من در باد می‌پیچیدم‪ .‬تا این‌که یک روز کار مسخره‌ای کردم‬ ‫و همه چیز خراب شد‪ .‬همه‌اش هم تقصیر خودم شد‪ .‬همیشه‬ ‫پدربزرگم به من می‌گفت که عروسک خیمه شب‌بازی باید‬ ‫عاقل باشد وگرنه به فنا می‌رود و من دارم به فنا می‌روم‪.‬‬ ‫همه‌چیز از یک روز خوب شروع شد‪ .‬روزهایی خوبی‬ ‫که ما دست‌های او و من و نخ‌ها یکی شده بودیم با هم‬ ‫می‌رقصیدیم‪ ،‬می‌خواندیم‪ ،‬حتا من اپرا یاد گرفته بودم‪ ،‬یکبار‬ ‫دوتایی با هم یک رقص شبیه «مایکل جکسون» اجرا‬ ‫کردیم و سالن را ترکاندیم‪ ،‬او نخ‌های مرا جادو می‌کرد و من‬ ‫چشم‌های تماشاچیان را‪ ،‬خوشحال بودیم و دنیا مال ما شده‬ ‫بود و دنیای آن‌روزها دنیای خوبی بود‪ .‬من او توانسته بودیم‪،‬‬ ‫خیمه شب‌بازی را که سال‌ها بود منسوخ شده بود‪ ،‬دوباره زنده‬ ‫کنیم‪ .‬پدر من از زور بی‌کاری تمام استخوان‌هایش نرم شد و‬ ‫مادرم به خاطر زندگی امان مجبور شد برود و از در یک مغازه‬ ‫آویزان شود‪ ،‬یعنی هر بار که در مغازه باز می‌شد می‌کشید به‬ ‫پاهایش و رنج زیادی را تحمل می‌کرد‪ ،‬آن هم مادرم که‬ ‫روزی پدرش بزرگ‌ترین عروسک خیمه‌شب بازی در کل اروپا‬ ‫بود‪ ،‬و بعضی می‌گفتند که او دست خیمه‌شب باز را حرکت‬ ‫می‌دهد‪ .‬بگذریم‪ .‬من تنها فرزند چنین خانواده‌ی داغانی بودم‬ ‫و نسلمان به فنا رفته بود‪.‬‬ ‫من بعد از تمام شدن درسم تصمیم گرفتم به دنبال شغلی‬ ‫آبرومند بگردم‪ ،‬می‌خواستم پولی جمع کنم و مادرم را پایین‬ ‫بیاورم که دیگر برای خودش زندگی کند‪ ،‬غبار پیرترش کرده‬ ‫بود و خسته و مریض بود و پایش در اثر برخورد مداوم با در‬ ‫مغازه که هی باز و بسته می‌شد‪ ،‬آرتروز گرفته بود‪ .‬مدتی‬ ‫رفتم و در یک دکور ثابت ایستادم‪ ،‬دکور یک مغازه بود که‬ ‫کیف و کفش می‌فروخت‪ ،‬یارو صاحب مغازه از عروسک‬ ‫خیمه‌شب بازی قدری می‌فهمید که یک بز از کوانتوم‪ ،‬فقط‬ ‫برای پز روشنفکری مرا کنار کفش‌های قرمز ‪ 400‬دالری‬ ‫گذاشته بود‪ .‬و زن‌هایی که کفش را می‌دیدند‪ ،‬آه خدای من‬ ‫چقدر من بدبخت بودم‪ ،‬که هر روز مجبور بودم جیغ‌های‬ ‫بنفش دخترکان را تحمل کنم‪ ،‬که کفش را می‌دیدند و ذوق‬ ‫می‌کردند و محض رضای خدا یکدانه جیغ که چه عرض کنم‬ ‫یک آه کوچک کسی برای دیدن من نکشید‪ .‬تا این‌که آن‬ ‫چهره‌ی مشعشع مرا پشت ویترین مغازه دید‪ ،‬پیرزن چشمانش‬ ‫برق زد و داخل آمد و شروع به صحبت راجع به من کرد‪ ،‬البته‬ ‫ادامه مطلب در صفحه ‪12‬‬

‫خانه‬

‫درباره ما‬

‫از وبالگ شاه توت ‪ /‬مسعود مشهدی‬

‫خوراک ها‪:‬‬ ‫دیدگاه ها‬

‫جستجو‬ ‫نوشته ها‬

‫بستگی دارد پیاز را چه کسی تجویز کند‬

‫دیشب داشتم یه كتاب در باره احادیث جعلی می‌خوندم كه خوابم برد… آقا خواب دیدم توی مكه بغل دست یه پیاز فروش نشستم و پیاز فروش هی می‌زنه پشت دستش می‌گه چه خاكی‬ ‫تو سرم كنم حاال…بدبخت شدم رفت…! گفتم چی شده یا اَخی…؟ سرش رو بلند كرد گفت‪« :‬پیازام داره خراب مِشه‪ .‬كلی شتر بار زدم از مدینه پیاز آوردم َمكه اما دریغ از یك خریدار‪».‬‬ ‫هنوز حرفش تموم نشده بود كه دیدم پیش‌نماز مسجد َمكه داره میره برای نماز كه صداش كردم گفتم‪« :‬یا شیخ دست ای پیاز فروش به دامن َعبات… پیازاش داره خراب مِشه‪ .‬كلی پیاز‬ ‫از مدینه آورده به امید استفاده ولی اهالی مكه اَ َصن پیاز نمی‌خورن‪».‬‬ ‫شیخ یه نگاهی به پیازفروش كرد گفت‪«:‬كیلو چنده اینا؟» پیاز فروش گفت‪« :‬هر كیلو نیم سكه‪ ».‬شیخ گفت‪«:‬اگه می‌خوای پیازات فروش بره ‪ 50‬سكه بریز توی این جیب عبا‪ ».‬پیاز فروش‬ ‫یه نگاهی به من كرد كه یعنی چی‌كار كنم…؟ گفتم بریز و پیاز فروش ‪ 50‬سكه ریخت توی جیب شیخ‪.‬‬ ‫جناب شیخ گفت‪«:‬همین االن یك كیسه پیاز هم می‌فرستی درب منزل» و پیاز فروش گفت‪« :‬چشم» شیخ گفت‪«:‬یه كاغذ می‌نویسی پیاز مدینه هر كیلو ‪ 3‬سكه و به هر نفر هم یك‬ ‫كیلو بیشتر نمی‌دی‪ ».‬مرد پیاز فروش گفت‪«:‬یا شیخ دیوانه شدی‪..‬؟ مردم نیم سكه هم نمی‌خَ َرن اون َوخ تو می‌گی ‪ 3‬سكه؟ تازه من از خدا می‌خوام به هر كس یك كیسه پیاز بفروشم‪ .‬تو‬ ‫می‌گییك كیلو بیشتر نَ َدم؟» شیخ یك نگاه عاقل اندر سفیهی به پیازفروش انداخت و گفت‪« :‬ای َملعون …اگه چیزایی كه گفتم گوش نكنی پیازات به فروش نمی‌ره…تو فقط همین كاری‬ ‫كه گفتم می‌كنی» و روانه مسجد شد منم به دنبالش‪.‬‬ ‫نماز كه تموم شد شیخ رفت باالی منبر گفت‪«:‬نقل است از امام محمدباقر كه روزی مردی به خدمت ایشان رسید و‬ ‫گفت یا ابالحسن بنده یك غلطی كردم سه تا زن گرفتم اما دیگه كشش ندارم … نمی‌كشه یا ابالحسن‪ .‬چه خاكی‬ ‫نشریه هفت را در کتاب صورت (; دنبال کنید‬ ‫توی سرم بكنم؟» ابالحسن گفت‪«:‬پیاز مدینه را در مكه بخور اونوخ ناجور می‌كشه‪ .‬از رسول خدا شنیدم كه هر كس‬ ‫ورد تا صبح با هفتاد هزار حوری بهشتی اَلیش به َدر می‌كند و تازه صبح قبراق و سرحال می‌گه‬ ‫پیاز مدینه را در مكه بُخُ َ‬ ‫دیگه نبود؟» خالصه شیخ صداش رو به سرش كشید كه ای اونایی كه از مردی افتادین یا كمرتون شله‪ .‬پیاز مدینه‬ ‫بخورین كه آب روی اتشه! هنوز حرف شیخ تموم نشده بود كه دیدم كسی پای منبر نیست‪ .‬از مسجد كه اومدم بیرون‬ ‫دیدم جلوی پیاز فروشییك صفی كشیدن مرد و زن كه اون سرش ناپیدا و دارن پیاز می‌خرن كیلویی سه سكه و تازه‬ ‫التماس می‌كنن كه بیشتر از یك كیلو بده‪.‬‬ ‫رفتم جلو و به پیاز فروش كه سر از پا نمی‌شناخت كمك كردم تا نوبت یه پیرزن شد‪ .‬پیرزن التماس می‌كرد می‌گفت‪:‬‬ ‫«الهی خیر ببینی ننه جان به مو دوكیلو بده‪ .‬دعات ُم ُك ُنم ن ِنه‪ُ .‬مو شوهرم چند ساله كه بُخار ُمخار ن ِدره دیگه‪ .‬ایشاهلل ای‬ ‫پیاز مدینه ره بُخوره حاجت ُموره بده‪ .‬خشك رفته دیگه ای زمین ال َم َصب بس كه آب ن ِخورده‪».‬‬ ‫خالصه اون‌روز پیاز فروش همه پیازاش رو فروخت ویه دونه پیاز َمقبول هم به من داد‪ .‬فرداش رفتم دم بساط پیاز‬ ‫فروش دیدم داره سكه هاش رو می‌شمره كه پیرزن دیروزی اومد گفت‪« :‬خیر ببینی الهی پیاز مدینه نیاوردی هنوز؟»‬ ‫پیاز فروش گفت‪«:‬مگه یك كیلوی دیروز افاغه نكرد بی بی؟» پیرزن خنده ریزی كرد گفت‪ «:‬وا…‪.‬خاك عالم‪ .‬چی‬ ‫چیزا ُم ُپرسی تو؟» پیاز فروش گفت‪« :‬نقل است از امام صادق كه هر كس پیاز مدینه رو در مكه بفروشه مثل دكتر‬ ‫‪Concessionaire:‬‬ ‫‪GSN / Global Social Networks‬‬ ‫حرمی ُمگم‪ .‬دیشب به زور ل ِنگ كفش دا ُدم یك كیلو پیازه‬ ‫حرمه؟ خوب حاال كه َم َ‬ ‫حرمه نَنه جان‪ .‬پیرزن گفت وا… َم َ‬ ‫َم َ‬ ‫‪Chief Editor: Ardavan Roozbeh‬‬ ‫ُ‬ ‫م‪.‬‬ ‫د‬ ‫افتا‬ ‫م‬ ‫ف‬ ‫زفا‬ ‫شب‬ ‫یاد‬ ‫دیشب‪،‬‬ ‫بود‬ ‫شبی‬ ‫چی‬ ‫آمد‪.‬‬ ‫حاجی‬ ‫تا‬ ‫م‬ ‫د‬ ‫ِر‬ ‫ك‬ ‫گیرا‬ ‫آرا‬ ‫ِه‬ ‫م‬ ‫د‬ ‫خو‬ ‫ایوون‬ ‫رو‬ ‫م‬ ‫ت‬ ‫ِنداخ‬ ‫ا‬ ‫جا‬ ‫بعد‬ ‫خورد‬ ‫خالی‬ ‫خالی‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫‪editor@haftmagazine.com‬‬ ‫‪Executive Manager: Ali Herischi‬‬ ‫آخی…یادش بخیر… چله تموز بود هوایم داغ بره همی رختخواب انداختن رو پشت بوم براما… نصف شب بس كه‬ ‫‪ali.herischi@haftmagazine.com‬‬ ‫زمین‬ ‫جیغ كشیدم همساده‌ها با چوب آمدن روبوم فكر كردن دزد آمده… دیشبم تا سحر داشت بیل ِم َز ُد آب مِداد ای‬ ‫& ‪Graphic, Technical supervision‬‬ ‫‪Page editor: Darius Company‬‬ ‫خُ شكه … هم‌چی دلُم وا َرفت كه نَگو ن ِنه…‪.‬خالصه همه چیش خوب بود ولی َد َهنِش خیلی بوی پیاز مِداد… غروب‬ ‫‪Advertising Assistance:‬‬ ‫باید بُ ُرم مِسجد ببینم ای امام جعفر باقر كه الهی به قربونش بُ ُرم حدیثی چیزی بره بوی پیازن ِگفته؟ خالصه ن ِنه پیاز كه‬ ‫‪ads@haftmagazine.com‬‬ ‫آ ُوردی دوسه كیسه برفِست َدر خانه ما… پیر بری اِلهی‪.‬‬ ‫‪For any question please contact:‬‬ ‫‪Contact@haftmagazine.com‬‬ ‫جیبم در ا ُور َدم گاز ز َدم ببینم ا ِفاغه می ُ‌كنه یا نه كه از بَس تند بود از خواب‬ ‫من كه چشما گِرد شده بود پیاز دیروزی رو از َ‬ ‫‪240-436-2536‬‬ ‫پری َدم‪ .‬اقا دهنم بدجور خشك شده بود و بوی پیاز می‌داد ناجور‪.‬‬ ‫‪240-436-2535‬‬

‫‪Haft (Seven) is part of the Global Social Networks Inc. Haft is an independent weekly magazine for Persian community around the world. Haft’s mission is to provide‬‬ ‫‪an opportunity for Persian speaking people around the world to connect and communicate, this publication by using its online resources creating a forum for exchange‬‬ ‫‪of ideas and bettering the community. Articles published in each issue do not necessarily represent Haft or Global Social Networks Inc’s opinion or point of view.‬‬ ‫‪This publication welcomes articles and contribution without any geographical, ideological, racial, ethnical, or religious limitation. The editorial board will select the ar‬‬‫‪ticles; among the criteria for selecting an article for publication are quality, professionalism, and respect for the community. If you are interested to contribute, please‬‬ ‫‪send your article as an attachment to the editor. If you have translated an article, please send us the original article along with your translation. Selecting the material‬‬ ‫‪for printing is the sole discretion of the editorial board.‬‬ ‫‪Haft is published in the Unites States and US laws govern its operation. In addition, we are not responsible for the contents of each advertisement. It is your duty to‬‬ ‫‪research before doing business with them, we do not accept any responsibility for their business conduct.‬‬

‫‪In USA and Canada‬‬

‫‪Avideh Motmaen far, Ardavan Roozbeh, Akbar‬‬ ‫‪Torshizad, Bijan Saf Sari, Behnam Frouhar, Par‬‬‫‪vaneh Vahid Manesh, Hassan Zare Zadeh Ardeshir,‬‬ ‫‪Damoon Roozbeh, Reza Sedigh, Roozbeh Mir Ebra‬‬‫‪himi, Sahar J.,Shahrzad Saba, Ali Afshari, Fariba‬‬ ‫‪Davoodi Mohajer, Farvartish Rezvanieh, Kamran‬‬ ‫‪Mousavi, Kian Amani, Kioumarth Sajadi, Mehran‬‬ ‫‪Amir Ahmadi, Mhshab Tajik, Mahboubeh Shoaa,‬‬ ‫‪Mina Habib, Mehdi Ala, Mostafa Khalaji, Mehrafarin‬‬ ‫‪Bahrami, Ali Herischhi‬‬ ‫‪contact@haftmagazine.com‬‬


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.